حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه ۱۰

کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه ۱۰ 

 

 

هر یک از یادداشت های ایران شناسی بدون دروغ، که در زمان عرضه بی ارتباط با موضوع و موجد سئوالاتی بود، به اراده خداوند در مباحث  اتی اهمیت خود را آشکار خواهند کرد و ان شاء الله با این نکته دقیق و عمیق و کم تر گفته شده آشنا خواهیم شد که مفهوم کلی جهان و مردمان و ساکنین هر گوشه و کنار آن، روشنی نوتابیده ای است مدیون ابراز شجاعت ملاحان و جاشویانی که بی هراس از وسعت نا آشنایی ها و دشواری ها، به قلب اوقیانوس ها شراع کشیدند، به تدریج و در درازای قرنی کاشف جغرافیای زمین شدند و مردمانی را به عرصه حیات و هستی جمعی کشاندند که در هیچ مقیاس، فرهنگ و پیشینه مشترک نداشتند.

بر گرداگرد همین آگاهی پایه می توان بر تالیف یا تالیفات هر مولفی، در هر حوزه و موضوع، از جمله در علوم انسانی خط بطلان کشید و به آن گزاره مومن شد که تایید می کند به جز کتب آسمانی تورات و انجیل و قرآن، توجه و تایید هرگونه متن و نوشتار، دورتر از ۵ قرن پیش، توسل به موهوماتی است که اندک باز مانده ای از آن ها نداریم و این امر را قرائنی از این جمله تایید می کند که در سراسر قاره بزرگ آمریکا، یعنی مساحت یک سوم زیستگاه ادمی بر زمین، هیچ متنی نیافته ایم که حامل پیامی برای پیشرفت شمرده شود. بدین ترتیب فرهنگ شلخته کنونی، که با به میدان آوردن اسامی و آثار انواع و اقسام عالمان و هنرمندان و جامعه شناسان و جهان گشایان و سیاست مداران و مصلحان و وزیران و طبیبان و ساحران و شاعران و اقوام و کام روایان و مقهوران و کسانی با عنوان فیلسوف و شاعر و ملا و مومن بزرگ و تالیفات جاعلانه ای که بر هیچ پایه و پیوندی مستقر نیست، به مراودات انسانی از عهد عتیق و زمانی اشاره می کنند که هیچ قاره ای به عنوان یک واحد حغرافیایی مجزا شناخته نبود و گفت و گو از آمریکا و آفریقا و اروپا و آسیا حتی نمایه نداشت. سهم منطقه ما از این گزافه و خرافه ها را به گونه ای ادا کرده اند که بنا بر نیاز، از هند تا اسلامبول را به دست روستا یا اوبه نشینی با نام های نادر و چنگیز بسپارند.

«حیات مردان نامی علی القاعده در هاله ای از ابهام پیچیده است، علی الخصوص آنانی که در فقر و گمنامی به دنیا آمده اند و مدیدی از عمر خود را در حریم های عزلت و انزوا زیسته اند. نادر نیز از این قاعده مستثنی نیست، چون هیچ کس نمی دانست و نمی توانست هم در خاطر خویش مجسم کند که طفل ساده ای که در یک خانواده دور افتاده محروم به دنیا آمده است، یک روز به چنان مرتبه ی بلندی از عزت و اعتبار رسد که نامداران جهان به درگاهش کرنش آورند و سرکشان روزگار با شنیدن اسم او، بر خویش بلرزند. دو مورخ که بیش از هر کس دیگر به او نزدیک بوده اند، و بخشی از یادداشت های خود را نیز، یقیناٌ در دوران حیات وی قلمی کرده اند، چیز زیادی درباره ی او نمی گویند و از اصل و نسب ممتازی سخن به میان نمی آورند. بر اساس سنت تاریخ نویسی معمول روزگار، لفافی از مبالغه و گزافه نیز در کلام آنان پیداست که خاص هر صاحب شوکتی تواند بود. ارباب قلم، هر گاه که از صاحب جاهی در زمان زندگانی او نام می برده اند، رعایت برخی احترامات را واجب می شمرده اند. محرز است که زیان دیدگان از یک شخصیت تاریخی نیز آن گاه که از قلمرو قدرت دور می ماندند و ترس جان و امید نان را از دست می دادند به ذکر مطالبی می پرداختند که در تضعیف خصم به کار آید و از اعتبار و هیبت او بکاهد». (رضا شعبانی، تاریخ ایران در عصرافشاریه، ص ۲۵)

همان شگرد تهوع آور قدیمی که: هیچ کس نشانی از سوژه نمی داند تا جاعلین جا خوش کرده در کنیسه و کلیسا و کوچک ابدال های بومی آنان با دست های باز هر نوع گلیم را که بخواهند و بتوانند از جریان پر زور تاریخ  بیرون کشند، چنان که مولف ما هم مصمم است تنها با بار و وام کلمات، نادر خود را از پیچ و خم دشوار گذر تاریخ عبور دهد و به سرکردگی جهان روزگار او برساند. لحن خطاب و بزرگ انگاری نادر قلابی در این سطور چنان است که بی شک مولف اگر به زمان نادر تنها برگی از آن را به دربار می رساند لایق و شایسته دریافت انواع صله های قبله عالم بود.   

«محمد کاظم می افزاید که: «هر چند امام قلی بیک به حسب ظاهر اشعار نمی نمود که مبادا در میانه ی امثال و اقران، به جنون و سودا متهم گردد، اما شب و روز منتظر لطیفه ی غیبی می بود که به تاریخ سنه ی ۱۰۹۹ زوجه مکرمه او بار حمل گرفته، بعد از نه ماه و نه روز و نه ساعت در تحویل حمل خداوند عالمیان فرزند نرینه ی آفتاب طلیعه ای به او کرامت فرموده، به عرصه ی وجود آمد. و آن طفل را دو نفر دایه مربی شیر آن بودند که قناعت به یکی نمی نمود، و اسم سامی او را نادر نهادند». (رضا شعبانی، تاریخ ایران در عصرافشاریه، ص ۲۷)

حتی اگر بر آن تعاریف پیشین از نادر که او را تا آستانه آسمان بلند شمرده اند، این تعاریف غیر لازم و عامیانه و مختص و مفید برای صحنه سازان و سخن بافان را بیافزاییم که نادر از چهار پستان تغذیه می کرد، باز هم کم ترین نقشی در برآمدن سلسله افشاریه به عهده ندارد، زیرا که باور پرخواری نادر نوزاد، تاریخ را متوجه او نمی کند و اختمالا فقط به خانواده ها هشدار می دهد که اگر شیر خواره ای پر اشتها به دنیا اوردند، توجه کنند که احتمالا با نادر دیگری رو به رویند! چنین است بررسی های تاریخ ایران که اگر فرصتی دست دهد از نصب شروحی بر پستانک و پوشک و قنداقه نوزادان نیز به عنوان مستندی بر هویت این و آن ابایی ندارند. اگر کسی چنین تهمتی بر نادر شیر خوار را نپذیرد، آیا برای رد آن باید به کدام شیرخوارگاه خراسان رجوع کند؟! در عین حال همین که ادعا ندارند که نادر در رحم را به علت جثه درشت با نادرین زایانده اند، لااقل می رساند که تکرار این گونه لوس بازی ها بی هنجار در تاریخ نویسی را در تمرین مربوط به رستم دستان بی ثمر یافته اند.

«مراحل رشد نادر را باید به همان گونه که اقتضای محیط او بود، طبیعی به حساب آورد، در سطوح روستایی و عشایری ایران، هیچ گاه کسی بی کار نمی ماند و مجالی برای فراغت نمی یافت. ضرورت ها به انسان می آموزد که در هر سنی از تشخیص که بوده باشند، باید به نسبت توان و درک خود مسئولیتی برعهده گیرند. هیچ کس در هیچ مرحله ای بی کار نمی ماند و به عبارت دیگر نان مفت نمی خورد. به خصوص که نادر و خانواده او باید عمده معاش خویش را از طریق حشم داری تامین می کردند و به نحوی که در سوابق احوال گله داران و کشاورزان عصر افشاریه در همین کتاب خواهیم دید، آن ها که عمده توجه به کشاورزی داشتند، وجه فرعی معاش را گله داری می دانستند و بالعکس شبانکارگان ناگزیر بودند که نظری به کشت و زرع محصول پیدا کنند و تعلیف مواشی را در فصول سرد امکان پذیر و آسان گردانند».

به راستی که مولف ما در ورود به این گونه تصورات، شجاعانه عمل می کند و بر اساس این بررسی های آبکی و این گونه منبر گزینی در باب زندگانی عشیره نشینان ایران، ما را موظف می کند که اگر در فصل زمستان یا حتی تابستان به صفی از ده نشینان لمیده بر سینه کش آفتاب و دراز کشیده در سایه برخوردیم، پس ضرورتا یا با نان مفت خوران و یا با مهاجرانی از شهرها مواجهیم. زیرا مولف ما در سراسر کتاب مفصل خود حتی برای نمونه معلوم نمی کند که از چه مسیر و با کدام  یافته ی راه نما و روشنگر، به چنین برداشت هایی دست یافته است.   

«و نادر چون یک ساله شد مانند سه ساله در نظر می آمد و هم چنین روز به روز نهال وجود آن فرخنده مآل در چمن زندگانی آغاز بالیدن و نمایش نموده، چون به سن ده سالگی رسید، سوار مرکب گردیده، به شکار شیر و پلنگ و گراز می رفت و با طفلان که بازی می کرد، خود را سردار و پادشاه لقب نموده، طفلان را منصب حکومت و ایالت می داد و طرح جنگ و جدل مابین اطفال و همسران خود می انداخت. و هر گاه یکی ازآن ها فایق بر دیگری می آمد، قبا و کلاه خود را در عوض خلعت به او دادی و تکرار اوقات عریان به خانه می رفت که تمام رخوت خود را بخشیده بود. و والده اش او را از آن حرکت تحذیر و تخویف نموده، در معرض عتاب و خطاب در می آورد و بدان جهت اغلب اوقات رنجیده، آزرده خاطر به سر رمه و گوسفندان پدرخود که در آن ناحیه می بود، می رفت...». (رضا شعبانی، تاریخ ایران در عصرافشاریه، ص ۲۹) 

مولف مزبور با تکرار و پا در میانی این گونه تمجیدات مختص خرده خدایان افسانه ها، همان کودک زاییده شده در خانواری گم نام و فقیر را، در ۳ سالگی جبروت شش سالگان می بخشد و در ده سالگی به جای مکتب خانه و دو زانو نشستن برابر ملا راهی شکار شیر و گراز و پلنگ می کند، نادر را هم همانند کورش ازکودکی صاحب اطوارهای سرکردگی می گویند و وظیفه سرپرستی اطفال کوچه را به او می سپارند تا مناصب سیاسی و حکومتی را میان آنان توزیع کند و اگر لازم شد تا تنبان خود را هم برای دل خوشی به همبازی ها  ببخشد! آیا کدام جریان و ماجرایی شهامت و زهره گذر از چنین ترهاتی را به جای تاریخ مردم این سرزمین به این و آن بخشیده و اصولا چه گونه از وقوع این تفاصیل آگاه شده اند که جز با دیدار حضوری میسر نیست. 

«محمود دیگر درنگ را جایز نمی دید. گروه تشنه مال و مکنت را یک راست به سوی اصفهان حرکت داد و در منطقه گلون آباد که در چهار فرسنگی شهر قرار داشت به استقرار اردو پرداخت. داستان نبرد غم انگیز یا تلافی فریقین که در سال ۱۱۳۴ دراین ناحیه اتفاق افتاد مشهور است. لکهارت می نویسد چون صبح روز بلاخیز هشتم مارس ۱۷۲۲ آفتاب برآمد، دو لشکر یکدیگر را به دقت برانداز کردند. میان آن دو حقیقتا تضادی فاحش وجود داشت. ایرانیان نه فقط بر افاغنه فزونی داشتند بل که با البسه متحد الشکل و ساز و برگ اکثر سربازان آنان، همان قدر پرشکوه می نمود که از آن حریفان ایشان رنگ و روی رفته و چرک آلوده  سفر بود». (رضا شعبانی، تاریخ ایران در عصرافشاریه، ص ۴۰) 

بار دیگر مولف ما با پوشاندن رخت و لباس ژولیده بر پیکر سربازان دشمن زمینه نابودی و شکست آنان را می چیند. می خواهم در تصور خود یک داوطلب دفاع از مثلا تز دکترای خویش در گرایش تاریخ افشاریه را در برابر این سئوال ممتحنین قرار دهم که: علت شکست محمود افغان در جنگ اصفهان را چه می دانید؟ تا پاسخ بگیرد که علت لباس افغانان بود که بوی گند می داد.   

«محمود به این حدود قانع نبود که مردم وحشت زده اصفهان را قتل عام کند و هر فرد بالغی را که بیم حمل اسلحه با خود می برد، به دیار باقی فرستد. وقتی شایعه دروغ فرار صفی میرزا فرزند شاه سلطان حسین را به او دادند: وسوسه ی نفسانی او را به فکر دفع شاهزادگان انداخته، جمیع اولاد و احفاد خاقان مغفور را که صغیر و کبیر سی و یک نفر بودند، معروض تیغ جفا ساخته، نعش ایشان را به دار المومنین قم فرستاد».

این جا هم همان حکایت معمول و متداول است. سی و یک تن از شاه زادگان صفوی، چنین که می نماید شاید هم داوطلبانه و برای فرار از بوی بد و ظاهر از فرم و مد افتاده سربازان افغان، به نوبت و بی هیچ مقاومت خود را به شمشیر دشمن سپرده اند تا کار این جنگ که هوای مصفای اصفهان را خراب کرده بود، تمام شود. عجیب است که آدم های این جنگ تصویر شده در کتاب مورد نظر، دیدگاه غریبی دارند و از جمله خود می دانند که لیاقت جایگاه تسخیر شده را ندارند و در برابر هر دشواری فقط خنجر و شمشیر می کشند. بدین ترتیب اشغالگران عالم دو دسته اند: لایق اقدام به تجاوز و نالایقانی که دیر یا زود از کردار بی ثمر خود پشیمان می شوند. ابهام بزرگ در این شگرد نوین جنگی که بی توضیح مانده، ارسال بی دلیل و عجیب جنازه های مقتولین از اصفهان به قم، احتمالا برای متبرک کردن آن هاست.  

«نفرت مردم از فاتحی چنین قهار را حدی نبود، و او که شاید خود می دید بر جایی نشسته است که لیاقت آن را ندارد و تنها به زور سر نیزه و ایجاد خوف و وحشت، می خواهد بر جمع حکومت کند. دچار عدم تعادل روحی و اختلال مزاج شد. از دیدگاه جسمانی نیز قوایش به سرعت به تحلیل رفت. یک روایت این است که به بیماری فلج مبتلا شد و توان حرکت را از دست داد، و به روایت دیگر دچار بیماری برص گردید. لکهارت در تحقیق مفصلی نامه مورخ ۲۸ ژوئن یا ۹ ژوئیه ۱۷۲۶ نماینده ی شرکت هند شرقی انگلیسی را در اصفهان مستند می داند که اشرف پسر عم محمود با برخورداری از قرابت نسبی خود، او را خفه کرده است. به قول شیخ محمدعلی حزین وقتی که محمود از کشتار شاهزادگان صفوی فراغت یافت، در همان شب احوال منقلبی یافت: «دیوانه شد و دست های خود خائیدن گرفت و کثافات خود را خوردی و به هر کس دشنام و یاوه گفتی و در این حال بمرد». محمد محسن مستوفی تفصیل بیش تری دارد که محمود: جنونی به هم رسانیده که تمام گوشت بدن خود را کنده و نجاست خود را می خورد که چندین روز غذای آن مردود نجاست او بود. تا آن که بالاخره اشرف افغان که پسر عموی آن مردود بود او را خفه کرده، به جهنم واصل ساخته. خود به جای او نشست، آن مردود و مطرود را در کنار روخانه ی زاینده رود در مقبره ای که در حیات خود به جهت خود ساخته بود، دفن کردند. یک مرتبه خاک او را قبول نکرده، از قبر انداخته، مرتبه ی ثانی دوباره او را در همان مقبره در زمین دیگر دفن کرده اند در حال مقبره ی مزبور را خراب کرده اند و نعش آن مردود را اهل اصفهان بعد از تخلیه ی افغان بیرون آورده، سوزانیدند». (رضا شعبانی، تاریخ ایران در عصرافشاریه، ص 46)

چه می توان در اطراف این گونه تصاویر تاریخی نوشت که در آن هیچ واقعه ای تعریف و حتی تفسیر لازم را ندارد و از نقالی مرشدان حرفه ای نیز بی اساس تر است. ظاهرا محمود افغان پس از قتل عام شاه زادگان صفوی دچار انقلابات جسمی و روحی می شود و چندین روز پیاپی به جای غذا مدفوع خود را می خورده است. آیا می توان به عنوان هشدار و احتیاط چنین دگرگونی در مزه و مزاج را به قتل عام کنندگان در تاریخ تذکر داد؟! با این همه نمی دانیم مثلا اگر محمود به جای مدفوع خود، کباب سلطانی سفارش می داد حالا شاهد چه تحولی در تاریخ افشاریه می شدیم؟! این که به بهانه چنین تصاویری را برداشت از میراث مکتوب بنامند، آن گاه جای سئوال است که تکرار لفظ به لفظ مطالب میراث گذاران، حتی اگر به دنبال کشف بود و نبود آن ها هم نباشیم، جز برگرداندن خیالات این و آن درگذشته، به نام خویش، چه ضرورت و حکمتی دارد؟!

«معروف است که اشرف با اطمینان از این نکته که شاه سلطان حسین دگرباره سلطنت ایران را قبول نخواهد کرد، به نزد وی شتافت و تقاضا کرد که امر پادشاهی را متکفل شود. این ترفند البته زمینه ی مناسبی بود که هر آینه شاه مخذول، اندک واکنش مثبتی نشان دهد نسبت به قتل فوری او اقدام کند، ولی شاه معزول می دانست که حقه ای در کار است و از پذیرش امر سرباز زد. اشرف بلادرنگ در صدد برآمد که پیشنهاد را به خلف صدق شاه، تهماسب عرضه کند و راهی برای به دام افکندن مرد آواره بیابد». (رضا شعبانی، تاریخ ایران در عصرافشاریه، ص ۴۸)

در تنظیم چنین صحنه های نمایشی جز به قصد پرکردن صفحات بی تحرک تاریخ است که ناقد را از ورود جدی به این گونه مطالب معذور می دارد تا ابتدا از خود بپرسد در آن زمان کدام فرماسیون رفتاری مابین طرفین را، حالت جنگی می شناخته اند و چرا شاه سلطان حسین دشمن وارد شده در خوابگاه و سرسرای خویش را، که اخیرا ذریه او را قتل عام کرده بود، به جزای خود نمی رساند و به چاق سلامتی و والا منشی برگزار می کند؟! مگر مولف ما متنی برای سیاه بازی نوشته است؟!    

«اوضاع ملک به ترتیبی که ذکر آن ناگزیر است و باید مورد توجه قرارگیرد، آشفته بود. اشرف شهرهای اصفهان، شیراز، کرمان، سیستان، قومس، و بخش غربی خراسان را در تصرف داشت، اما هیچ کس نمی توانست ادعا کند که او کشور را اداره می کرد. سلطه ی او حتی در مساحت مزبور به شهرها و خطوط ارتباطی منحصر بود، ارتش وی، از قندهار که مسقط الراس شورشیان غلزه بود، و تحت حکومت حسین سلطان برادر محمود قرار داشت نیروی زیادی نمی توانست جذب کند و در داخله ی ایران هم، با وجود اخبار متواتریکه از کشت و کشتارها بر سر زبان ها بود، مردمی به همراهی او نمی شتافتند». (رضا شعبانی، تاریخ ایران در عصرافشاریه، ص ۴۹)  

در مسلک بنیان اندیشی اصل بر امکان اجرای این و آن رخ داد و حادثه تاریخی منطبق با وصفی است که در هر منبع مربوط اعلام می شود. چنان که در این جا به جد معترض می شویم که به زمان مورد بحث در این گزینه ها، بر اساس مستندات عرضه شده پیشین، هنوز رد پای شیراز نبوده است که به اقوال مکرر بنای آن شهر را به کریم خان زند سپرده اند.  

«نخستین رویارویی ها در محل ده ملای مهمان دوست اتفاق افتاد که نادر با منطقه از قدیم آشنایی داشت و نیروهای خود را نیز پیش از وصول اردوی اشرفی بدان جا راهنمون شده و سنگرهای مناسب تعبیه کرده بود. به تعبیر هانوی، مدتی بود که افغان ها بیش تر به کشتار ایرانی ها پرداخته و با آن ها جنگی نکرده بودند و اغلب نه با قدرت برتر و آشنایی بیش تر با اسلحه، بل که با نعره ها و حملات سخت آن ها را مجبور به فرار ساخته بودند. و چون در این هنگام اطمینان به پیروزی خود داشتند، به اشرف اصرار می کردند که حمله را آغاز کند». (رضا شعبانی، تاریخ ایران در عصرافشاریه، ص ۵۴)  

کسی را باید یافت که این سطور را لااقل تا حد تصور معمول صاحب معنا کند. این که افغان ها بدون جنگ مشغول کشتار ایرانیان بوده اند جز این که انجام کار را به تک تیراندازان سپرده باشند، روش دیگری شناخته نیست و چون در زمان مورد اشاره نهضت استفاده از تک تیر اندازان درنگرفته بود، با شرحی که در دنباله مطلب می خوانیم موثرترین سلاح جنگی افغان ها برای کشتار دشمن، نعره کشیدن بوده است.

«اشرف برای مقابله با نادر، به سوی مورچه خورت در شمال غربی اصفهان حرکت کرد و در نزدیکی آن اردو زد. نادر که شاه تهماسب را در تهران نشانیده و خود به همراه ارتشیان روز افزون اش به جانب نبردگاه می شتافت، توانسته بود نزدیک به چهل هزار نفر نیروی موثر تهیه کند». (رضا شعبانی، تاریخ ایران در عصرافشاریه، ص ۵۸) 

گمان دارم که متن فوق اعلام بی ارزشی کامل این گونه تاریخ پردازی هاست که قصد راه نمایی به مبانی را ندارد. به گمان من آن مولفی که به اشارات تاریخ ایران می پردازد ولی به شمای رسمی نقشه شهرهای ایران در قریب 160 سال پیش توجهی ندارد، مشغول اجرای نمایشی از دل بستگی های خویش است.   

«شاید دقیق ترین وصف حال ها را سیمون آوراموف، کنسول دولت روس درباره تهماسب، کرده باشد... آوراموف می نویسد: «تهماسب در ۱۳ اکتبر یا ۳ نوامبر ۱۷۲۶، درست یک هفته قبل از سقوط مشهد، به حسین قلی بیگ امیرزاده ی گرجی امر کرد تا قدری عرق پرمایه ی قفقازی معروف به «چخیر» به خدمت وی حاضر کند. حسین قلی بیگ پاسخ داد که موجود ندارد و تهماسب در نتیجه به خشم آمده، فریاد برکشید که وی ناگزیر به تهیه ی آن است. گرجی پس از لحظه ای تامل گفت: آوراموف فرستاده دولت روسیه قدری چخیر دارد و بعد افزود: اما نمی دهد! تهماسب که هنوز از خود بی خود بود، اظهارداشت که وی گردن آورموف را خواهد زد و بی درنگ به اردوی روس ها شتافته، بانگ برآورد که: کلیه روس ها باید غارت گردیده، گردن آنان زده شود. ماموران تهماسب به چادر آوراموف هجوم بردند و وی را یکتا پیراهن با پای برهنه به نزد شاهزاده آوردند. آوراموف به تصورآن که دم های واپسین حیات وی فرارسیده، خود را به پای تهماسب انداخت و طلب بخشایش کرد تهماسب گفت: تو از من نمی ترسی؟! آوراموف پاسخ داد: چه طور ممکن است که از اعلی حضرت نترسم؟ تهماسب در جواب اظهارداشت: پس اگر واقعا می ترسی پس چرا قدری چخیر حاضر نمی کنی؟ آوراموف که هنوز یکتا پیراهن بود، همان طور به سرای تهماسب برده شد. او، به مجرد ورود دید که تهماسب بر اثر افتادن در نهری، آغشته به گل شده است، تهماسب، از آن جا که خود مجبور شده بود، در پی آوراموف برود، سخت آزرده خاطر بود. خشمگین به وی گفت: خیلی کثیف شده ام، تقصیر این همه به گردن تست! آوراموف، فورا به چادر خود رفته و با قدری چخیر بازگشت و بالنتیجه حال تهماسب دگرگون شد. او سپس دستور داد مجلس بزمی آراسته شود و به رامشگران خود امرکرد تا آهنگ «بالالایکا» بنوازند. (رضا شعبانی، تاریخ ایران در عصرافشاریه، ص ۱۰۱)  

به راستی که تدارک و ترسیم چنین مناظر و باز خوراندن این گونه پس مانده های این و آن، که حتی معرف معتبری ندارند، استادی و نخبگی می خواهد. (ادامه دارد) 

 

نظرات 176 + ارسال نظر
نصراصفهانی یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 06:49 ب.ظ



http://zxcv1125.blogfa.com/

آیا می توان مطابق با مستدلات نویسنده ی مقاله ما نماز خود را به زبان مادری بخوانیم تا در درک قرائت آن کمتر دچار مشکل شویم ؟ آیا می توان در نماز به ذکری غیر از آیات قران پرداخت ؟

--------------------------------------------------

سلام

۱-- فکر می کنم این اقایون به بن بست رسیدند و به اراجیف گویی رسیدند به طوری که دیگه نمی تونن کسی رو فریب بدن البته روشن است که خودشان متوجه عدم توانایی پاسخگویی تان شده اند. به همین دلیل سعی می کنند صورت مساله را عوض کنید و توانایی پاسخ به این مساله را ندارند که روش نماز خواندن را چگونه به دست آورده.

2-نماز به هر زبان و به هر روش مقبول است در کجای قرآن نوشته شده؟ نمازی که قرآن آن را موقوت معرفی کرده و زمان های خاصی برایش معرفی کرده، جزئیات بیان نشده آن در قرآن، چگونه به دست می آید؟

ساده دل یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 08:20 ب.ظ

سلام خدمت استاد عزیز و همراهان گرامی

تصاویر بسیار نادر و قدیمی از سیل در مکه
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/80570/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%A8%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D9%88-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%DA%A9%D9%87

تصویر ماقبل آخر، به نظر جعلی است
ارتفاع کعبه طبیعی نیست
میزان فرورفتگی مردم تا سینه و کمر(بسته به قد) در تصاویر مشترک دور کعبه یکسان است
بنابراین میزان آب جاری در آنها مساوی است
اما در تصویر ماقبل آخر که گویا برای تعمیر و حفاظت از بنا دورتا دور کعبه را از فضای اطراف با دیوار جدا کرده اند، ارتفاع کعبه به طرز عجیبی بیشتر شده(حتی با نادیده انگاشتن پرچینها)
آبی خشک نشده و دلیلی جز دستکاری برای افزایش ارتفاع نمیتوان یافت

عمده تصاویر قلابی اند. آن قدر احمقند که با دست کاری در محوطه یک ورزشگاه مکه خانه خدا ساخته اند.

ساده دل یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 10:45 ب.ظ



استاد
از بذل توجه و عنایتتان متشکرم

راستی متوجه آن ساختمان! در محوطه کعبه نشده بودم
فکر نکردند که این ساختمان آنجا چه میکند؟؟!
به نظر میرسد عکس قدیمی باشد و مانند تصویر جعلی کتاب(من هم باستان شناس شدم) به علت نبود امکانات کافی و اطلاعات پایین مردم، نیازی به دقت بیشتر ندیده اند




ساده دل یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 10:49 ب.ظ




روستایی که در داستانها نخود هرآشی بوده

به توضیحات دقت کنید(جمع جعلیات جمع است!):

دهکده توریستی 4 هزار ساله ایرانی!!! +عکس
http://www.shafaf.ir/fa/pages/?cid=64171

«کمال الملک» در سفری که به همراه ناصر الدین شاه به این روستا داشته است، تابلویی از این دهکده نقاشی کرده که در حال حاضر در کاخ موزه صاحبقرانیه قرار دارد

روستایی که فرهنگسرا و موزه مردم شناسی دارد و اهالی می گویند هرگز دزد نداشته است. روستایی که عده ای می گویند گذرگاه رستم قهرمان شاهنامه فردوسی!! بوده است



طنزی دیگر در خبرگزاری فرارو:

حمام 700 ساله روستای هوره مدفون زیر خاک+عکس
http://www.fararu.com/vglcpoq4.2bqee25aasl82.,.html

http://www.fararu.com/vglcpoq4.2bqee2a5il2yn.85a12.,.html
http://www.fararu.com/vglbs9bw.rhb00ruq8ired.pqufr.l.html


قرآن 700 ساله روستای کانی پیدا شد (خبر متعلق به سال89 است):
http://news.esfahanhost.com/news/news_item.asp?NewsID=92




به نظر شما چرا به عدد(هفتصد) علاقه خاصی دارند؟
شاید برای اینکه روندتر است و راحت تر در دهان میچرخد و هم زمان حس شکوه را تداعی میکند


امیدوارم موجب انبساط خاطر عزیزان شده باشد

آقای ساده دل. به ولوله افتاده اند و تمام نیروی خود را بسیج کرده اند، اما دریغ از آماده کردن پاسخی برای یاددتشتی.

محمد اوجال یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 11:04 ب.ظ http://dl.nlai.ir/

کتابخانه دیجیتال سازمان اسناد و کتابخانه ملی

فرشته یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 11:32 ب.ظ

سلام استاد عزیز
یه سوال از محضرتون داشتم فرمودین فارسی زبان یهودی ها و ترکی زبان مهاجرین بوده ، پس میشه گفت نژاد یهودیان فارس زبان تو ایران ساکن بودن و ترکها بعدا وارد ایران شدن ؟ضمنا پس چرا ترکها هم یهودی بودن ؟ اصلیت ترکها مال کدوم سرزمینه یعنی قبل از مهاجرت به ایران کجا ساکن بودن؟ استاد مطالب جدید درباره تاریخ معاصر رو کی می نویسین من یکی از انتظار مردم، جواب همه سوالات رو به اون مقاله ها ارجاع میدین
مرسی ، قربونتون برم

خانم فرشته. کمی دیگر حوصله لازم است.

[ بدون نام ] دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 02:01 ق.ظ

جانیم سان دا ! اوپوروم سنی

ساده دل دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 08:59 ق.ظ


با اجازه استاد

مطالبی با درک ناقص خودم بیان میکنم که خالی از اشتباه نیست

خانم فرشته

شباهت نژاد ترکی(نژادهای مرزهای شمالی کشور و نواحی شمالی مرکزی به نژاد زرد اسیای شرقی،مغولها و چینیها و ..) در چهره اشان مشهود است
همچنین نژادهای قفقازی(گرجی و ..) مخلوطی از نژاد زرد و اروپایی(بور و بلوند) هستند

دقت بفرمایید که نژاد ساکنین افغانستان نیز از نوع زرد و هندی پاکستانی است(بوداییان در افغانستان دارای معبد هستند)
درحال حاضر در هم آمیختگی نژادهای مختلف در آسیا نشان از طیف گسترده نژادی هجووم مهاجران به این مناطق دارد
به نظر میرسد در میان این نواحی،هند تنها منطقه ای است که در طی خالی بودن خاور میانه از سکنه،دارای جمعیت بوده است
این را از استعداد آب و هوا و خاک و تنوع گونه های گیاهی و جانوری اش میتوان فهمید
همچنین اثار تاریخی بسیار گسترده ای دارد به علاوه تنوع ادیان و تبادلات فرهنگی و دینی(بودا) با نژاد زرد(چینی ها و ) که رابطه باستانی را نشان میدهد
(یک میلیارد و خورده ای هندو،یعنی قدمت زیادی برای این آیین)
هندو قدمتی بیشتر از بودیسم دارد
بلوچهای ایران به علت لهجه و قیافه و اداب و رسوم بسیار شبیه نژاد هندی پاکستانی هستند
موضوع جالبی که از بررسی دو نژاد پاکستانی و هندی میتوان فهمید،اینست که میزان خلوص نژادی در هند بیشتر از پاکستان است
یعنی میان مسلمانان اختلاط نژادی بیشتر روی داده
پاکستانی ها رنگ پوستی نسبتا روشنتر از هندی ها دارند

پس میبینید که منشا مشخصی برای نژادهای حاضر نمیتوان یافت



khalil دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 11:36 ق.ظ

آقای ساده دل ممنون از لینک
اهالی چهار هزار ساله کشف شده در مناطق پوریم زده سازمان شهری خیلی پیشرفته تری نسبت به این دهکده توریستی 4 هزار ساله ایران کنونی!!!! داشتند که این دهکده هنوز هم در این فاصله زمانی ، هیچ عمل مثمر ثمری برای رشد ندارد.

خاخام منوخیم دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 01:20 ب.ظ

خاخام منوخیم

یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 3:46 PM

http://zxcv1125.blogfa.com/comments/?blogid=zxcv1125&postid=155&timezone=12600&p=1



کامنت فوق از این بنده حقیر نیست .

خاخام منوخیم دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 02:08 ب.ظ

فیوزشون پریده

http://zxcv1125.blogfa.com/

[ بدون نام ] دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 05:33 ب.ظ

دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ !
وقت شما به پایان رسید. لطفا مقاله بعدی رو رو کنید.

آقای دینگ. حوصله کنید.

qq دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 05:36 ب.ظ

http://dl.nlai.ir/UI/002d791d-b0a0-46e2-913e-0ed47bc6b362/Catalogue.aspx

*** دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 08:50 ب.ظ

در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی رو میشه در سجیه دید، این شمالیترین شهر دانمارکیهاست ..... جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمیشوند و بنابرین این راستا بوجود میاد
و این همان چیزی است که در قرآن آمده است


سورة مبارکه الرحمن
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)
19. دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.21. پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید؟
22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى‏شود

با خدا دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 09:13 ب.ظ

در کمال تاسف وبلاگ تعبد توسط گروهی جاهل و روان پریش هک و حذف شد .

محمد نصر اصفهانی دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 11:20 ب.ظ

با سلام.
کامنت فوق که نصب شده، توسط من نوشته نشده است .

محمد اوجال سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 03:25 ق.ظ


(با تشکر از آقای Nevid Musmir)

کودکی کو نشناسد وطن و مولد خویش
دایه خواهد چه «ستنبول» مر او را چه یمن

(دیوان کبیر- غزل شماره 2000، بیت پنجم)


گویا جناب مولانا که مدعی اند در 1207 میلادی تولد یافته و در 1273 میلادی به گور رفته است، 180 سال پیش از به اصطلاح فتح قسطنطنیه و تغییر نام آن به استانبول، احتمالا با علم غیبی که از طریق چرخش های مداوم به دست آورده بوده، از این اتفاق مبارک خبر داده است!!!!

آقای اوجال. آن که از مستند طوفان و تختگاه درس نگرفته باشد صد چنین توجهی بیدارش نخواهد کرد. با این همه باید نوشت و گفت.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 10:50 ق.ظ


Keyboard
چه کسی برنده شد؟

Communication Board
کامیون کی شن ها رو برد؟

Morphine
باید بیشتر فین کنی

MissCall
دختر نا بالغ را گویند

Freezer
حرف مفت

Suspicious
به لهجه اصفهانی: ساس از بقیه ی حشرات جلو تر است

Johnny Depp
قاتل افسرده

Acer
ای آقا!

Welcome
دهن لق

Manual
من و بقیه

Accessible
عکس سیبیل

Refer
فر کردن مجدد مو

See you later
لات تر به نظر میای!

Good Setting
آن سه چیزِ نیک را گویند: گفتار نیک - کردار نیک - پندار نیک.

Piece of a man who owns a locker
مرتیکه لاکردار!

Above Border
فرامرز

Insecure
این سه نابینا

Business
اشاره به بوزینه در گویش اصفهانى

Legendary
ادارهٔ محافظت از لجن و کثافات شهری

Subsystem
صاحب دستگاه

Velocity
شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده می‌‌کنند

Comfortable
بفرمایید سر میز

Long time no see
دارم لونگ می‌‌پیچم، نگاه نکن!

Cambridge
شهری که تعداد پلهایش انگشت شمار است

Categorize
نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ می‌‌شود

Jesus
در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند

Hairkul
آنکه روی شانه‌‌هایش مو دارد

Watergate
دروازه دولاب

UNESCO
یونس کجاست؟

Finland
سرزمینی که مردمانش مشکل گرفتگی بینی‌ دارند

Damn You All
دم همتون گرم

Latino
لات بازی ممنوع

Godzilla
خدای استفاده کردن از مرورگر موزیلا

Savage Blog
ساوجبلاغ

Betamethasone
منطقه اى در معرض بتا و از این دست امواج

نوزاد سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 11:34 ق.ظ http://www.shifaa.blogfa.com/

با سلام به دوستان.
ظهور عارف محب الله با ظهور علیرضا همزمان بوده . میتوانید به وبلاگم مراجعه کرده و ببینید . وبلاگ تعبد توسط عارف محب الله حذف و توسط علیرضا احیا شد و علیرضا به طور موکدی تاکید بر گرفتن مدیریت دارد .
اینها همه نشانه های روشنی از برنامه ریزی علیرضا نیست؟
من شخصا در انجمن شرکت نخواهم کرد . ممکن است این برنامه ریزی از طرف اسرائیل باشد برای ردیابی شما . چونکه یکی بودن عارف و علیرضا و دفاع هر دو از اسرائیل امری غیر قابل انکار است . مراقب باشید و در مورد انجمن بسیار با احتیاط برخورد کنید .

http://alef.blogveb.com/Forum

انجمن الف ربطی به انجمن بنیان اندیشان ندارد. اما درباره تجمع یهودیان در وب به قصد رویارویی به بنیان اندیشان و مدافع یهود بودن عارف و علیرضا صحیح است.

نوزاد سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 12:53 ب.ظ http://www.shifaa.blogfa.com/

علیرضا قبلا از دو نام عارف محب الله و علیرضا استفاده می کرد و اکنون میخواهد با کنار گذاشتن نام عارف محب الله، تنها با نام علیرضا ظاهر بشه . و در این آب گل آلود از خودش یک چهره ی قهرمان بسازه و مدیریت گروه رو به دست بگیره و سپس با دعوت شما به انجمن، ردیابی شما رو آغاز کرده و اطلاعات شما را در اختیار موصاد اسرائیل بگذاره.

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَایسْتَکْبِرُونَ(المائدة/82)

بطور مسلم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی می‌یابی که می‌گویند: «ما نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبر نمی‌ورزند.

آقای نوزاد. خیال تان آسوده باشد من هیچ گونه اطلاعات مخفی و کشف ناشده ندارم.

نوزاد سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 04:07 ب.ظ

جناب علیرضا . پس بر حسب رعایت عدالت باید شما هم از نویسندگی کناره گیری کنید.
همانطور که خانم رها گفتن در اینصورت سوظن ها به سوی شما هم اشاره خواهند کرد.
در ابتدا همه شما را عارف محب الله مینامیدند. از کجا معلوم این عمل کار خود شما بوده باشه. چون در این اوضاع تنها شمایید که یکه تازی می کنید .
ایمیل جناب زدایکس حذف شده .اگر در این اوضاع عارف خودش را با نام زدایکس جا زد و ایمیل جدیدی را به شما و خام امه الله ارسال کرد در این صورت چه کار خواهید کرد؟

************************

ظهور عارف محب الله با ظهور علیرضا همزمان بوده . میتوانید به وبلاگم مراجعه کرده و ببینید . این وبلاگ توسط عارف محب الله حذف و توسط علیرضا احیا شد و علیرضا به طور موکدی تاکید بر گرفتن مدیریت دارد .
اینها همه نشانه های روشنی از برنامه ریزی علیرضا نیست؟
من شخصا در انجمن شرکت نخواهم کرد . ممکن است این برنامه ریزی از طرف اسرائیل باشد برای ردیابی شما . چونکه یکی بودن عارف و علیرضا و دفاع هر دو از اسرائیل امری غیر قابل انکار است . مراقب باشید و در مورد انجمن بسیار با احتیاط برخورد کنید .

*****************************

علیرضا قبلا از دو نام عارف محب الله و علیرضا استفاده می کرد و اکنون میخواهد با کنار گذاشتن نام عارف محب الله، تنها با نام علیرضا ظاهر بشه . و در این آب گل آلود از خودش یک چهره ی قهرمان بسازه و مدیریت گروه رو به دست بگیره و سپس با دعوت شما به انجمن، ردیابی شما رو آغاز کرده و اطلاعات شما را در اختیار موصاد اسرائیل بگذاره.

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَایسْتَکْبِرُونَ(المائدة/82)

بطور مسلم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی می‌یابی که می‌گویند: «ما نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبر نمی‌ورزند.

**********************************

قبلا بین عارف محب الله و علیرضا یک توافق کامل حاکم بود، ولی در روزهای آخر بین دو اختلاف و دشمنی ایجاد شد و به این خاطر بود که در ذهن مردم این توهم ایجاد بشه که عارف و علیرضا یکی نیستند و سپس دیدیم که این وبلاگ توسط عارف محب الله حذف و بلافاصله توسط علیرضا با چهره ی یک قهرمان تاسیس شد و سپس شما را به یک انجمن دعوت می کند که آی پی و اطلاعات شما قابل ردیابی ست .
این همه ساده لوح نباشیم و چهره ی توطئه گر را شناسایی کنیم .

توحید سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 04:08 ب.ظ

سلام آقای نوزاد . نکاتی که گوشزد کردید کاملا صحیح است . ضمن اینکه با توکل بر الله موصاد هیچ غلطی نمی تواند بکند توصیه می کنم دوستان احتیاط های لازم را رعایت کنند .

نکات شما با تجارب 3 ساله من و آشنایی با علیرضا و عارف از ظهور آنها منطبق است و بر آنها صحه می گذارد . شخصه به هیچ وجه به وبلاگی که مدیریتش در دستان علیرضا باشد باز نخواهم گشت . واقعا این علیرضا کیست که 2 سال پیش سر و کله اش در وبلاگ ناریا پیدا شد و با کامنتهایی در مورد بانکداری و سیستم ربا اعتماد آقای پورپیرار را جلب کرد ولی ناگهان تصمیم گرفت با نقد هایی تند و ضربطی به ایشان بتازد ؟

علیرضا اگر صادق بود باید ابتدا در کامنت ها این نکات را به آقای پورپیرار گوشزد می کرد .

به هر حال ضربه ای که دولت اسرائیل و یهودیان عالم از نوشته های آقای پورپیرار خورده اند بعید نیست آنها را به چنین شگردهایی برای ترور خط اولی های بنیان اندیشی و چاره اندیشی واداشته باشد . این علیرضا کیست که سعی می کند با روشی مرموزانه تورات های کنونی را بین مسلمین رواج دهد ؟ او کیست که زبان مجعول پسا نوحی را به میان می کشد و صدها ادعاهای احمقانه دیگر مطرح می کند ؟!!! نوشته ها و نقد های محکمی در مورد ادعاهای پوشالین و نوشته های اخیر او دارم که به خواست خدا در معرض دید عموم قرار می دهم .

دوستان کامنتهایی از علیرضا را که دقیقا شبیه به عارف از حمله آمریکا و ناتو به عراق و لیبی و ... احساس شادمانی می کرد به بهانه مشرک بودن مردم منطقه از یاد نبرند. همان که می گفت در قرآن آمده اگر به خدا شرک بورزید شقه شقه تان می کند الله و من از او خواستم چنین آیه ای را نشان دهد و او سکوت کرد .

آقای توحید. نگران نباشید هر دو به شدت نادان اند، از مطالب قران و تورات نوساخته درک درستی ندارند.

توحید سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 04:09 ب.ظ

نکاتی فوق حساس و کلیدی دیگر در مورد حفظ امنیت اینترنتی :

-رمز وبلاگ و ایمیل را هر هفته تغییر و دهید و از کاراکترهای پیچیده استفاده کنید و یک جا یادداشت کنید .

-هیچگاه از تنظیم رمز خودکار ایمیل یا وبلاگ دراینترنت اکسپلورر استفاده نکنید و دکمه no را بزنید .

-تا افتادن آبها از آسیاب و شناسایی مطمئن هویت دوستان قدیمی به هیچ وجه به ایمیلهای مشکوک و ناشناس جواب نداده و حتی آنها را باز نکنید و مستقیم آنها را Delete کنید . امکان دارد این ایمیل های ناشناس بسیار فریبنده باشند و کوچکترین شکی را ایجاد نکنند ، مانند ایمیل های تبلیغاتی ، خبری و از همه بالاتر ایمیل هایی که با ظاهر یک شخص کنجکاو و سوال کننده در مورد نکات قرآنی از شما درخواست راهنمایی دارد .

-و اما به «کلیدی ترین» نکته می پردازم که باعث شگفتی همه شما شود .

همیشه برایم سوال بود که چرا "علیرضا" که حقیقتا حضوری ناگهانی در وبلاگ ناریا داشته و در چرخشی ناگهانی و غافلگیر کننده از طرفدار پر و پا قرص آقای پورپیرار تبدیل به منتقدی "غیر منطقی" می شود چرا مقالات خود را بصورت «فایل پی دی اف» در آورده و در اینترنت پخش می کند ؟

چرا ما را برای خواندن مقالاتش مجبور به دانلود "یک فایل" می کرد ؟


آیا حالا راه نفوذ علیرضا به کامپیوتر زد ایکس را حدس زده اید ؟ آیا این ویروس ها از طریق فایلهای مقاله اش به کامپیوترها منتقل نشده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


****************************

حال چه کار باید کرد ؟


بستگی به خودتان دارد ،


- اگر زیاد خطر را احساس نمی کنید لاقل ویندوز کامپیورتان را عوض کنید

- اگر موضوع را جدی تر گرفته اید ، تمام درایوهای هاردتان را فرمت کنید .

- اگر باز موضوع را جدی تر گرفته اید ، کلا هاردتان را عوض کنید و از شماره تلفن دیگری جهت کانکت شدن به اینترنت استفاده نمائیید و حتی در خواست تعویض شماره تلفن منزلتان را به مخابرات بدهید .

شرم بر یهود و یهودی که کثیف ترین شگردها وارد میدان می شود. تف بر آنها که دستشان رو شده . حال به خود افتخار می کنم که شک 2 ساله ام در مورد علیرضا که روز و شب همراهم بود هیچ وقت از بین نرفت .


حالا همه خوانندگان و همراهانی که 2 سال با من و نوشته های من و برادران و خواهرم در وبلاگ معنای توحید و تعبد همراه بوده اند با گوشت و خون خود باور خواهند کرد که «بنیان اندیشی» دشمن درجه یک یهودیان است .


تاکید می کنم اگر به زودی وبلاگم حذف شد و یا خودم حذف فیزیکی شدم و خبری از من در اینترنت نشد بدانید چگونه بنیان اندیشی و نوشته جات آقای پورپیرار یهودیان را عاجز و دیوانه کرده . قطعا حذف فیزیکی من یا هر بنیان اندیش دیگری توسط عوامل اسرائیل باعث افتخار بوده و جوانان این مرز و بوم را بیشتر بیدار خواهد کرد و سرعت مبارزه با یهود را چند برابر خواهد کرد .


حسبی الله و نعم الوکیل .

توحید سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 04:16 ب.ظ

سلام استاد

این علیرضای جهود آخر خودش را لو داد . همان کسی که در وبلاگش مقالاتی در مورد اصالت تورات های کنونی و خط من در آوردی ؛پسا نوحی؛ می نوشت .

همیشه برایم سوال بود که چرا علیرضا مقالاتش را در وبلاگ نمی نویسد و آنها را بصورت فایل در اینترنت آپلود می کند تا خوانندگانی چون من «احمق و بی خبر» !!! «مجبور به دانلود یک فایل شوند» ؟<

آیا او از این طریق به سیستم های خانگی خوانندگان خود نفوذ نمی کند به کمک ویروس های اینترنتی ؟


آیا وبلاک تعبد به این صورت هک نشد ؟


از دوستان می خواهم دیگر به وبلاگ این سگ اسرائیلی وارد نشوند‌:

http://quraninmylife.blogsky.com/


ننگ بر یهودیانی که تا این حد عاجر شده اند .

استاد کارتان حرف ندارد . زده اید به وسط هدف و نقطه ضعف یهودی ها .

حذف فیزیکی هر یک از بنیان اندیشان و از جمله خودم توسط یهود با این شگردهای بزدلانه مخفیانه هم افتخار است و هم مهر تائید قوی بر حقانیت مطالب شما .

حسبنا الله و نعم الوکیل .

اقای توحید. هم هک و هم باز سازی ان وبلاگ توافقی بوده است.

ساده دل سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 04:40 ب.ظ

با سلام خدمت استاد اجمند و همراهان گرامی


http://7zero-fa.blogspot.com/2011/02/blog-post_2495.html

15 شگفتی جالب در تخت جمشید !

در سال 518 پیش از میلاد، تعداد زیادی از با تجربه ترین مهندسان، معماران و هنرمندان از چهار گوشه عالم فرا خوانده شدند تا با مشارکت و هم اندیشی، اولین بنایی را برپا سازند که بتواند هزاران سال نمادی از وحدت جهانی و صلح و برابری باشد


ساخت تخت جمشید در دوران حکومت داریوش، پسرش خشیارشا و پسرزاده‌اش اردشیر یکم ادامه داشت و هر یک از آنان بخش هایی را به مجموعه افزودند. اما در واقع ساخت وساز تخت جمشید تا 188 سال، یعنی پایان حکومت هخامنشیان در 330 پیش از میلاد ادامه داشت و هیچگاه به پایان نرسید. از آن دوران کاخ نیمه تمامی در تخت جمشید وجود دارد که مشخص است فرصت نکرده اند به پایان برسانند.


بر اساس متون تاریخی و کتیبه های موجود، در پیرامون تخت جمشید شهری به نام پارسه وجود داشته که هزاران نفر در آن زندگی می کردند. امروز نشانه های کمی از شهر پارسه بر سطح دشت باقی مانده است ولی کاوش گران به دنبال آنند تا این شهر را از زیر خاک های کشاورزی بیرون آورند.

از جمله نشانه های تقدس می توان به تدفین های بسیار متنوع از ادوار گوناگون در دامنه این کوه اشاره کرد که به شکل گورهای مخروطی لاشه سنگی، گورهای حفر شده در سنگ های مکعبی و یا حفره های محل نگهداری استخوان خود نمایی می کنند.

بی شک از همان آغاز برپا کردن تخت جمشید، یکی از دغدغه های مهم معماران، حفاظت مجموعه در مقابل عوامل طبیعی و بویژه بارش باران بوده است. ناودان های آجری و قیر اندود، ناودان های تنبوشه ای، ناودان های پرشی، کانال های روباز و چاه سنگی از جمله تدابیری هستند که مجموعه را از گزند سیلاب ها محفوظ می کردند.

در فوریه 330 پیش از میلاد اسکندر به کوشک داریوش وارد شد و دستور داد سه هزار شتر و عده زیادی قاطر از شوش و بابل آوردند تا بتوانند انبوه زر و سیم خزانه تخت جمشید را که بالغ بر 120 هزار تالان یعنی 4400 کیلو گرم نقره می شد به همراه پرده ها، پارچه های نفیس و فرش های عالی، از جای بکنند و ببرند.


آنچه که بطور خیلی خلاصه در اینجا به آن اشاره شد برگرفته از مجموعه ای بی نظیر و مستند به نام شگفتی های تخت جمشید است که پس از ده سال پژوهش و تصویربرداری با همکاری جمعی از اساتید ایرانی و غیر ایرانی تولید گردیده است.








مستندی که اساتید ایرانی و غیرایرانی ده سال بر روی آن کار کرده اند!
هم مضحک است و مفرح , هم نکات جالبی دارد که میتوان علیه خودشان استفاده کرد

آقای ساده دل. این سفسطه و سوتی ها دیگر مشتری ندارد.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 05:50 ب.ظ

http://img003.picture2life.net/14470185/7sal_1_web-large_medium.jpg

من باب تفریح سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 07:04 ب.ظ

درخواست مشتری را همیشه جدی بگیرید

بخش پونتیاک شرکت خودروسازی جنرال موتورز شکایتی را از یک مشتری با این مضمون دریافت کرد: «این دومین باری است که برایتان می نویسم و برای این که بار قبل پاسخی نداده اید، گلایه ای ندارم ؛ چراکه موضوع از نظر من نیز احمقانه است! به هر حال ، موضوع این است که طبق یک رسم قدیمی ، خانواده ما عادت دارد هر شب پس از شام به عنوان دسر بستنی بخورد. سالهاست که ما پس از شام رای گیری می کنیم و براساس اکثریت آرائ نوع بستنی ، انتخاب و خریداری می شود.

این را هم باید بگویم که من بتازگی یک خودروی شورولت پونتیاک جدید خریده ام و با خرید این خودرو، رفت و آمدم به فروشگاه برای تهیه بستنی دچار مشکل شده است.
لطفا دقت بفرمایید! هر دفعه که برای خرید بستنی وانیلی به مغازه می روم و به خودرو بازمی گردم ، ماشین روشن نمی شود؛ اما هر بستنی دیگری که بخرم چنین مشکلی نخواهم داشت. خواهش می کنم درک کنید که این مساله برای من بسیار جدی و دردسرآفرین است و من هرگز قصد شوخی با شما را ندارم.
می خواهم بپرسم چطور می شود پونتیاک من وقتی بستنی وانیلی می خرم روشن نمی شود؛ اما با هر بستنی دیگری راحت استارت می خورد؟
مدیر شرکت به نامه دریافتی از این مشتری عجیب ، با شک و تردید برخورد کرد؛ اما از روی وظیفه و تعهد، یک مهندس را مامور بررسی مساله کرد. مهندس خبره شرکت ، شب هنگام پس از شام با مشتری قرار گذاشت. آن دو به اتفاق به بستنی فروشی رفتند. آن شب نوبت بستنی وانیلی بود. پس از خرید بستنی، همان طور که در نامه شرح داده شد، ماشین روشن نشد!مهندس جوان و جویای راه حل ، 3 شب پیاپی دیگر نیز با صاحب خودرو وعده کرد. یک شب نوبت بستنی شکلاتی بود، ماشین روشن شد. شب بعد بستنی توت فرنگی و خودرو براحتی استارت خورد. شب سوم دوباره نوبت بستنی وانیلی شد و باز ماشین روشن نشد!

نماینده شرکت به جای این که به فکر یافتن دلیل حساسیت داشتن خودرو به بستنی وانیلی باشد، تلاش کرد با موضوع منطقی و متفکرانه برخورد کند. او مشاهداتی را از لحظه ترک منزل مشتری تا خریدن بستنی و بازگشت به ماشین و استارت زدن برای انواع بستنی ثبت کرد. این مشاهده و ثبت اتفاق ها و مدت زمان آنها، نکته جالبی را به او نشان داد: بستنی وانیلی پرطرفدار و پرفروش است و نزدیک در مغازه در قفسه ها چیده می شود؛ اما دیگر بستنی ها داخل مغازه و دورتر از در قرار می گیرند. پس مدت زمان خروج از خودرو تا خرید بستنی و برگشتن و استارت زدن برای بستنی وانیلی کمتر از دیگر بستنی هاست.
این مدت زمان مهندس را به تحلیل علمی موضوع راهنمایی کرد و او دریافت پدیده ای به نام قفل بخار(Vapor Lock) باعث بروز این مشکل می شود.

خودرو پس از خاموش شدن، به دلیل تراکم بخار در موتور و پیستون ها دیگر روشن نمیشد.

مهرنوش سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 11:00 ب.ظ

در عکسی که از مسجد شیخ لطف اله گذاشتید،ابهاماتی برای من که کارشناس معماری هستم به وجود امدکه ذکر میکنم، با توجه به ادعای شما مبنی بر اینکه مسجد از بتن ارمه ساخته شده، در عکس موجود هیچگونه ارماتوربندی دیده نمیشود و تنها گنبدخانه ای سوار بر یک خرابه دیده میشود.و عجیب اینجاست که اگر فرض کنیم قسمت پایین عکس یک بنای نیمه کاره است،چرا قبل از سفتکاری قسمت پایین ،کاشیکاری گنبد و نازک کاری آن به طور کامل انجام شده است؟!!!!!
لطفا منابع عکسهایی که در مقالات میگذارید رو ذکر کنید

خانم مهرنوش. نخست این که هرگز نگفته ام مسجد بتون ارمه است که اگر هم بوده باشد در این مرحله نباید دنبال میل گردهای آن باشید. در باب این مسجد چند عکس قدیم و از نظر زاویه با برداشت های متنوع وجود دارد وجود دارد که میدان نقش جهان را بدون این مسجد نشان می دهد. چنان که عکس های چندی از جبهه بیرونی و ورودی به شبستان مسحد به اشکال مختلف باقی است که ثابت می کند چشم انداز کاشی شده کنونی به عهد محمد رضا شاه انجام شده است. کارشناسی شما در معماری مانع توصیه منتقد به توجه بیش تر تیست. چنان که در موضوع تخت جمشید هم گذشت.

توحید سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 11:19 ب.ظ

سلام استاد

ولی من تصور می کنم علیرضا نه یک مهره نادان معمولی بلکه یک شخص مستقر در اسرائیل است و اعمالش برنامه ریزی شده است . تجربه شما بیشتر است یعنی شما چنین برداشتیب ندارید .


استاد عزیز در اسلام و شمشیر 20 ذیل بحث اسرائیل و با استناد به آیات 93 آل عمران و 58 مریم توضیح دادید که ما در قرآن با دو «اسرائیل» مواجه هستیم . یکی اسرائیل بی دین آیه 93 که جد بنی اسرائیل است و دیگری اسرائیل 58 که پیامبر است و جز شباهت نام هیچ ربطی به هم ندارند .

ولی من به نکته جالبی رسیدم که شاید قابل تامل باشد . آیا نمی توان گفت در آیه 58 مریم هیچ اشاره ای به پیامبری اسرائیل نشده و بلکه فقط گفته تعدادی از «ذریه» اسرائیل پیامبر بوده اند ؟ چون همانطور که کافر بودن پدر ابراهیم و یا کافر بودن فرزند پیامبران از جمله فرزند نوح هیچ ربطی به ذریه ندارد در این آیه هم فقط اشاره به این شده که تعدادی از پیامبران از ذریه «اسرائیبل» بوده اند ؟ (با توجه به ایات قبل تر سوره مریم پیامبرانی چون موسی و هارون و عیسی) و این اسرائیل همان اسرائیل آیه 93 آل عمران است که برخی طعام را سر خود برای خود حرام کرده بود ، البته نه از روی کفر ، بلکه آن اسرائیل که جد بنی اسرائیل هم هست نه پیامبر بوده و نه کافر ، مثلا حکیم و دانایی بوده مانند لقمان که از روی تقوی برخی طعام مضر مثلا شراب و گوشت خوک و ... را بر خود حرام کرده بود ؟

استاد تشابه اسمی اینها را چه می کنید ، این اسم مشابه نمی تواند متعلق به دو شخص از دو قوم و دو فرهنگ مجزا باشد . مثلا آیا باور می شود کرد «مرتضی» هم اسمی عربی باشد و هم اسمی انگلیبسی ؟

بخصوص نام فرشتگانی چون «جبرائیل» و «میکائیل» دلالت بر توراتی بودن نام این فرشتگان دارد که هم وزن با نام اسرائیل است .

به هر حال قرآن ظرایف بسیاری دارد که اگر سنگ اندازیهای امثال علیرضا و عارف برای انسان مشغله ذهنی ایجاد نکند !!!!! می تواند با نگاهی شسته شده از تلقینات یهود ، به نکات ضریفی پی برد .

مثلا همه مترجمین و حتی قاریان قرآن تصور می کنند خطاب آیات 30 تا 34 احزاب به «ازواج» پیامبر است . در حالیکه این آیات به طور عام به زنان نزدیک پیامبر اعم از خواهر و عروس و همسر و ... اشاره می کند که ناموس پیامبر هستند و باید مراقب رفتار خودشان باشد . من نمی دانم آیا اینها متوجه اختلاف «زوج» با «نساء» و کارکرد هر یک نیستند ؟ در حالی که 2 آیه قبل یعنی آیه 28 سخن از طلاق دادن بکار رفته ، بنا بر این نگفته «نساء النبی» بلکه گفته «ازواج النبی» ولی آیات بعدش تنها مختص به همسران پیامبر نیست .

ویا این آیه :


مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا (40/احزاب)



به صراحت فریاد می زند که محمد فرزند ذکوری نداشته ، آیا این که الله متعال با وجود تعدد زوجات پیامبر به او فرزند ذکوری نداده بی حکمت بوده ؟!!! آیا از آن رو نبوده که کسی بعد از پیامبر خاتم بعنوان فرزند خواندگی دعوی طلب ارث پیامبری نکند ؟ ولی جهودان لجوجانه و با گستاخی تمام با تاریخ سازی نسل او را از سمت دخترش فاطمه ادامه می دهند تا امروز ما با وجود بیش از 100 هزار امامزاده احساس فقدان ذریه حضرتش را نکنیم ؟

واقعا چقدر از قران دوریم که اینگونه با نا آگاهی از قرآن دو فرقه شیعه و سنی به مخالفت با هم می پردازیم گروهی شعار سر می دهند که « ما منتظر منتقم .... هستیم ؟!!»


اینها اگر یک بار قرآن را بادقت می خواندند دچار این همه تنفر و کینه نسبت به هم می شدند ؟

آقای توحید. مستندی درباره ظهور و طلوع اسلام، قوی تر از متن قرآن وجود ندارد و هیچ گمانه ای نمی تواند اساس آن را سست و یا حتی محکم تر کند. همین قدر که نازل شده ای دست نخورده و تحریف ندیده بدانیم کافی است.

طالب حقیقت چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 12:58 ق.ظ

با سلام به استاد و دوستان.

جناب توحید. در قرآن از آن دو فرشته با نام «جبریل» و «میکال» یاد شده است و با توجه به اینکه کلمه ی «اسرائیل» همه جا در قرآن «اسرائیل» ثبت شده، به نظر هم نمی آید که نام آن دو فرشته یک تغییر لفظی از «جبرئیل» و «میکائیل» باشد. (البقره 97و98 ، التحریم 4)

ساده دل چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 01:35 ق.ظ


با سلام خدمت استاد ارجمند و همراهان گرامی


جناب توحید
در خصوص یکی بودن علیرضا با عارف با شما سرسختانه موافقم
خوشبختانه از همان ابتدا به دلیل ظنی که داشتم هیچ یک از فایلهای ویروسی این شیطان مزدور را دانلود نکردم

از شما خواهش میکنم از نرم افزارهای آزاد متن باز که جاسوسی نمیکنند و مخالف اهداف صهیونیستی شرکتهای انحصارطلب هستند استفاده کنید تا از این به بعد نه ویروسی شما را تهدید کند نه اطلاعاتتان به گوگل و مایکروسافت و دیگر شرکتهای صهوینستی ارسال شود

سیتم عامل اوبوبنتو(توزیع دستکتاپی لینوکس) بهترین
هم سریعتر عمل میکند
هم امکاناتش بیشتر است
هم سریعتر نصب میشود،هم حجمش صدبرابر کمتر از ویندوزمایکروسافت و است
هم دقیقا میدانید که نرم افزار چه میکند(هیچگونه فعالیت مخفی و جاسوسی در آن وجود ندارد)
یادگیری ان هم نیاز به یکی دو ساعت(حداکثر) برای کاربران عادی و نااشنا دارد
دیگر نیازی به آپدیت انتی ویروس و .. دارید
و سرعت آن با گذشت زمان کند نمیشود(چون نرم افزارها و کدهای پنهانی ندارد و به هیچ دولتی وابسته نیست تا اطلاعات محرمانه کاربران را دراختیارسرویسهای اطلاعاتی اشان قرار دهد،در نتیجه تمامی کدهای آن در راستای عملکرد بهتر هستند و بس)

با جستجوی یبشتر دلایل بیشتری خواهید یافت که شما را مجاب میکند از ویندوز به لینوکس مهاجرت کنید

حالا که حرف امنیت زده شد
بگذارید پای سخت افزار را هم به آن باز کنیم
شرکت amd هم ارزانتر هم کارایی بیشتری نسبت به اینتل صهیونیستی دارد،رقیب جدی اینتل از برترین تکنولوزی ها در محصولات خود استفاده میکند
از همه مهمتر غیرصهیونیستی است
در طی حملات پی در پیی که چندسال یپش از سوی اسرائیل به غزه صورت گرفت،شرکت اینتل در استانه ورشکستگی قرار گرفت
پس میشود با تحریم کالاهای صهیونیستی آنها را به ذلت کشاند(تحریمها اثر دارند)

اینتل تبلیغات پرسر و صدای زیادی انجام میدهد اما اینها زورهای آخر برای سرپا ماندن است



به چند نمونه زیر دقت کنید:
ایراد نوع جدی پردازنده های اینتل که سعی شد لاپوشانی شود
http://www.zoomit.ir/articles/hardware-news/desktop-pc/item/837-sandy-bridge-pc-buying-guide-price-tehran

نمایش اینتل برای نسل آینده اولترابوک ها جعلی بود
http://www.zoomit.ir/articles/notebook/item/1605-%D8%A7%D9%88%D9%84%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D9%88%DA%A9-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AA%D9%84-ivy-bridge




صهوینیستها در اقتصاد هم سر شما را بی نصیب از کلاه نمیگذارند
از هنگهای مکرر نوکیا حتی مدلهای گران قیمت تا ادعاهای سخت افزاری
گول تبلیغات را نخورید
هرچه میخرید بخرید اما صهیونیستی نباشد چون سرتان کلاه میرود


ساده دل چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 01:40 ق.ظ


مدت زمان زیادی است که حس ترحم به من دست نداده
احساس میکنم گاهی لازم است دچارش شوم
اگر شما هم مانند من هستید نوشته های این سردرگمان را بخوانید:
http://www.iran-newspaper.com/1381/810310/html/think.htm

یک وقتی در دارالفنون درباره «فردوسی» سخنرانی می کردم. در پایان جوانی اجازه صحبت خواست و گفت: «فردوسی، اصلاً وجود ندارد» من پاسخ دادم همان «فردوسی» که وجود نداشت «شاهنامه» به این عظمت را سروده است. اصلاً به فرض که «فردوسی» وجودنداشته، اما بالاخره «شاهنامه» را باید کسی سروده باشد یا نه؟ حالا به قول شما مثلاً پرسوناژهای اساطیری «مهابهارته» چه وجود خارجی داشته باشند و یا مربوط به خود سرزمین هند باشند، چه فرقی می کند؟ مهم شکافتن رموز این داستانهاست. چون به هر حال قهرمان اساطیری نقشی دارد و باید آن نقش را شناخت. ما نمی توانیم درباره وجود تاریخی یا غیرتاریخی «اودیپ» تحقیق اساسی کنیم. اصلاً این تحقیق ها ما را به جایی نخواهدرساند. هرچه که هست یک فکری است که این آدم به خاطر کارهایی که می کند، این بلاها سرش می آید. حالا مسأله اینجاست که چرا اینطور می شود و چه معنایی پشت این ماجرا پنهان شده، اهمیت دارد





آقای ساده دل. کاری به کار آن اشعار نداریم که حالا از مجموع آن ها شاه نامه فراهم کرده اند، فقط سئوال می کنیم فردوسی با کدام خط اشعارش را ضبط می کرده است. تا ابد هم که به دنلبال جواب این پرسش بگردند جز این که قبول کنند یاوه های سر هم بندی شده او متعلق به دو قرن اخیر است چاره ای ندارند. مجموع این گونه سئوالات بنیان شناسانه، تا هم امروز قابل استفاده است که جاعلان را رسوا می کند.

*** چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 05:28 ق.ظ

خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه میراث فرهنگی- تپه تاریخی گزوار بار دیگر زیر تیغ حفاران غیرمجاز قرار گرفت و سوراخ سوراخ شد. دوستداران میراث فرهنگی هشدار می‌دهند، در صورتی که این روند ادامه پیدا کند، اسرار این تپه تاریخی برای همیشه از بین می‌رود. با این وجود، نه تنها برای این تپه تاریخی هیچ گونه برنامه حفاظتی ندارد، بلکه در فهرست میراث فرهنگی هم جای نگرفته است.

«وحید محمدی»، یکی از دوستداران میراث فرهنگی درباره این تپه تاریخی به CHN می‌گوید: «گمانه‌زنی‌هایی که روی این تپه تاریخی انجام شده، نشان می‌دهد که قدمت آن به هزاره دوم می‌رسد که البته از آنجاییکه حفاری‌های علمی صورت نگرفته ، نمی‌توان به طور قطع قدمت این تپه تاریخی را به طور قطع اعلام کرد.»

به گفته او، بازدیدهای مکرر از این محوطه تاریخی گویای آن است که به‌ تازگی حفاری‌های غیرمجاز در آن شدت گرفته و حتی برخی از قسمت‌های آن سوراخ سوراخ شده و در حال نابودی است .

تحقیقات محمدی حاکی از آن است که اگرچه در لایه‌های سطحی این محوطه دیرینه می‌توان سفال‌های تاریخی را دید و استخوان‌های بیرون آمده از تپه در کنار اشیاء سفالین نشان از بودن گورستانی تاریخی دارد با این وجود هنوز این محوطه ارزشمند در فهرست ثبت ملی میراث جای نگرفته است.

محوطه تاریخی گزوار گرمسار، نزدیک روستای بنه کوه قرار دارد. این تپه تاریخی در مجاورت رودخانه ‌ای پر آب است که حبه رود سرازیر می‌شود.

ساده دل چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 05:29 ق.ظ



پیشرفت شهر های بزرگ در گذر زمان(عکس)
http://greatnews.vastblog.com/posts/30/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%B1%D9%81%D8%AA+%D8%B4%D9%87%D8%B1+%D9%87%D8%A7%DB%8C+%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF/

ساده دل چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 07:09 ق.ظ


زمانی که طرحهای مهم فرهنگی و اقتصادی با سنگ اندازی های فراوانی مواجه اند و با سرعت لاکپشت پیش میروند، پروژه های جاعلین با حمایت دنبال میشوند

نخستین المپیاد زبان فارسی در هند!!
www.jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=49642&Serv=24

رییس خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران دردهلی نو گفت : این المپیاد به منظور کشف استعدادها و توانایی های دانشجویان مقاطع دکتری و پیش دکتری زبان فارسی برگزار می شود و نفرات برتر این مسابقات برای شرکت در دوره دانش افزایی به مدت یک ماه به ایران اعزام خواهند شد.

قلمی هوشمند برای از بین بردن لهجه فارسی آموزان خارجی ساخته شد(در داخل کشور)!
http://www.arezooo.com/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/show/%D9%82%D9%84%D9%85%DB%8C-%D9%87%D9%88%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D9%84%D9%87%D8%AC%D9%87-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%DB%8C.html


آقای ساده دل. این پر و بال زدن های تقلیدی، مرغ دروغ فرهنگ باستانی ایران را به قفس باز نمی گرداند. آن مرغ حالا آزادانه به بام ها سر می کشد. ضمن این که معمولا به این حرف های تکراری و بی خاصیت می گویند: بند تنبانی.

خاخام منوخیم چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 08:37 ق.ظ

متاسفانه چندیست که کامنتهای مشکوکی با درج شکلک به نام بنده درج می شود وآدرس وبلاگ تعبد را اشاره می کند.بی شک این هم یه بازی یهودانه برای عیار سنجی وشاید هم گسترش دامنه سوءظن هاست.
اگر این بنده حقیر وبعضی از دوستان نام یهودی برای خود انتخاب کرده ایم دلیلش این است (حد اقل برای این بنده حقیر)که پس از سالها تلمذ در مکتب استاد به این نتیجه رسیده ایم که هنوز آن جوهره شاکله زیر بنای کلاسیک فکریمان به طور کامل از اسرائیلیات پالایش نیافته وهنوز اسلام را نیافته ایم وامروز است که کلام عقلانی آن روز ودر پس سالها تلمذ در مکتب استاد را درک می کنیم که خروج این سم از شاکله ذهنی ما جز به طریق قطره چکانی وتزریق پیوسته حقیقت امکان پذیر نمی باشد.بی شک استاد به حکمت خود دریافته بودند سمی که در پی چند نسل به اساس وپایه های دینمان وارد شده یک شبه زدوده نخواهد شد وباید تا عمق اندیشمان سم زدایی و تطهیر شود.مطلب را از باب توجه بعضی از یهویان پست عنوان کردم که با دیدن یک نام یهودی به وهم عامل نفوذی به وجد آمده واقدام به پیام گذاری دو منظوره می نمایند.

شمعون چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 09:40 ق.ظ

ولی من جهودم که هستم!
البته تا ۳ سال پیش خودم هم خبر نداشتم! یه روز خاخام تو دفترش بهم گفت که فهمیدم!

حذف چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 09:41 ق.ظ

حاج محمود رو هم کشیدن پای میز محاکمه! بیا بگو چرا فلان کار رو کردی!! معلوم نیست منوچهر خان زیاد تو سنگال جا خوش کرده یا یا محمود طرف شده! می دونید که! دعوا بوده سر نام من که محمود بذارند یا منوچهر! جدی میگم ها!! آخرش هم اسمم رو گذاشتن چپکی! دوستش ندارم.




'کمیسیون مجلس از توضیح نمایندگان احمدی نژاد قانع نشد'
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران می گوید که اعضای آن از توضیحات نمایندگان محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور، درباره نحوه جنجال برانگیز عزل منوچهر متکی از وزارت خارجه و نافرمانی از فرمان آیت الله خامنه ای برای ابقای حیدر مصلحی در سمت وزیر اطلاعات قانع نشده اند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، کاظم جلالی می گوید که محمدرضا میرتاج الدینی و فاطمه بداغی، معاونان پارلمانی و حقوقی آقای احمدی نژاد، امروز سه شنبه ۲۷ دی (۱۷ ژانویه) در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی حضور یافتند.
به گفته آقای جلالی، دستورکار این جلسه رسیدگی به طرح سوال نمایندگان مجلس از رئیس جمهور درباره عزل آقای متکی در جریان سفر دیپلماتیک به کشور آفریقایی سنگال و "تاخیر در تمکین از حکم حکومتی" رهبر جمهوری اسلامی برای بازگرداندن حیدر مصلحی به مسند وزارت اطلاعات پس از عزل ناگهانی او بود.
نمایندگان مجلس ماههاست کوشیده اند طرح سوال از محمود احمدی نژاد را در دستورکار مجلس هشتم بگذارند. آنها می گویند که آقای احمدی نژاد مستبدانه رفتار کرده و بر خلاف توصیه رهبران جمهوری اسلامی، مجلس را "در راس امور" نمی داند.
آقای احمدی نژاد دولت خود را قانونمندترین و پاسخگوترین دولت تاریخ ۳۳ ساله جمهوری اسلامی می داند.
اما در اردیبهشت امسال تصمیم محمود احمدی نژاد برای کنار گذاشتن حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات و متعاقبش سرپیچی از حکم آیت الله خامنه ای برای ابقای آقای مصلحی و سپس "خانه نشینی" رئیس جمهور ایران به نشانه قهر تردیدهایی جدی درباره وفاداری او به "ولی فقیه" را در میان محافظه کاران مطرح کرد.
این قهر که مشاور رئیس جمهور ایران آن را "با حساب و کتاب" توصیف کرده، بیش از ۱۰ روز طول کشید، ولی سرانجام آقای احمدی نژاد ناگزیر به عقب نشینی در برابر آیت الله خامنه ای شد. او در پاسخ به منتقدان، رابطه رهبر ایران با خود را رابطه پدر و پسر توصیف کرد.
حالا کاظم جلالی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس می گوید: "در خصوص تاخیر در تکمین از حکم حکومتی در موضوع وزیر اطلاعات، (محمدرضا) میرتاج الدینی گفت که پیوند رئیس جمهور با رهبری ولایی است. یک موضوعی اتفاق افتاده و حل شده است و رئیس جمهور به نظر رهبر عمل کرده و بهتر است شما آن را حمل بر حجت نمایید، کما این که در آن چند روز (خانه نشینی) کارهای کشور متوقف نشده و تعللی در وظایف رئیس جمهور صورت نگرفته است."
یکی دیگر از سوالهای نمایندگان کمیسیون امنیت ملی درباره عزل منوچهر متکی از وزارت امور خارجه در آذر ۱۳۸۹ بود.
آقای متکی که پنج سال وزیر دولتهای آقای احمدی نژاد بود، در میانه سفر دیپلماتیک به سنگال فرمان برکناری خود را گرفت. خودش این نحوه عزل را "غیر اخلاقی و غیر اسلامی" خواند و شماری از شخصیتهای سیاسی نزدیک به او از جمله علی لاریجانی، رئیس مجلس، این رفتار رئیس جمهور ایران را سرزنش کردند.
آقای احمدی نژاد می گوید که قبل از این سفر به آقای متکی گفته بود که دیگر در دولتش جایی ندارد، اما آقای متکی این روایت را نادرست می داند.
امروز کاظم جلالی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس درباره توضیحات نمایندگان محمود احمدی نژاد درباره این عزل خبرساز گفته است: "در خصوص تغییر (منوچهر) متکی گفتند که قبل از سفر به سنگال موضوع با وزیر خارجه هماهنگ شده بود و قرار بود خبر تغییر پس از بازگشت به خبرگزاریها ارائه شود که بر اثر یک ناهماهنگی، کمی زودتر خبر بر روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت."
سیدحسین تقوی، نماینده ورامین و عضو کمیسیون امنیت ملی، نیز درباره توضیح معاونان آقای احمدی نژاد گفته است: " رئیس ‌جمهور قبل از سفر (آقای) متکی به خارج از کشور به او درباره عزلش از سمت وزیر خارجه اطلاع داده و گفته بود که عزل می‌شود و قرار بود روز دوشنبه پس از بازگشت متکی از سفر خارجی به ایران، حکم عزل صادر شود، اما گویا (آقای) متکی حدود ۲ روز دیرتر به کشور بازگشته و رئیس‌جمهور تصور کرده که او برگشته است و به همین دلیل حکم عزل متکی را صادر کرد."
طرح سوال از آقای احمدی نژاد اوایل تیرماه امسال با امضای ۱۰۰ نماینده به هیأت رئیسه مجلس تحویل داده شد و بر اساس آئین نامه داخلی مجلس می بایست "در اسرع وقت" به کمیسیون فرستاده و پس از چند هفته در صحن مجلس مطرح می‌شد.
علی مطهری، نماینده تهران و از طراحان اصلی این طرح، می گفت که هیات رئیسه مجلس به نمایندگان برای پس گرفتن امضای خود فشار آورده، زیرا گمان می رود آیت الله خامنه ای ترجیح می دهد با وجود اختلاف نظرها با آقای احمدی نژاد و حلقه یارانش معروف به "جریان انحرافی"، دوره دوم ریاست جمهوری او بدون دردسر تمام شود.
اما آقای مطهری استدلال می کرد سکوت رهبر ایران نشانه رضایت او از طرح سوال از آقای احمدی نژاد است و او در اعتراض به عدم رسیدگی به این مساله حتی استعفا کرد و حالا هیاتهای اجرائی وزارت کشور صلاحیت او برای شرکت در انتخابات مجلس نهم را رد کرده است.
سرانجام در آبان ماه پس از تشکیل یک کمیته ویژه در مجلس، قرار شد که نمایندگان آقای احمدی نژاد در کمیسیونهای مختلف حاضر شوند و به سوالات جواب دهند.
حالا با قانع نشدن اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی از توضیح نمایندگان رئیس جمهور، سوالات آنها باید در صحن علنی مجلس مطرح شود.
مطابق آئین نامه داخلی مجلس، پس از یک هفته از حضور نمایندگان رئیس جمهور در کمیسیون، چنانچه هنوز حداقل یک چهارم نمایندگان امضاء کننده طرح سوال قانع نشده باشند، رئیس مجلس موظف است در اولین جلسه، سئوال آنها را قرائت و فورا برای رئیس جمهور ارسال کند.
این سوال ظرف ۴۸ ساعت تکثیر و در دسترس نمایندگان قرار می گیرد.
بر اساس ماده ۱۹۷ آئین نامه داخلی مجلس ایران، رئیس جمهور موظف است ظرف مدت یک ماه از تاریخ دریافت سوال در جلسه علنی مجلس حضور یابد و به سوال پاسخ دهد.
این اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود که رئیس جمهور در صحن علنی مجلس ناگزیر می شود به سوال نمایندگان پاسخ دهد.

حذف چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 09:42 ق.ظ

کم کم بازار داره گرم میشه!


واکنش‌ها به سخنان افروغ در مورد 'استیضاح رهبری'
سخنان تلویزیونی عماد افروغ، نماینده پیشین مجلس ایران در انتقاد از عدم وجود "نقد فعال" در این کشور و اشاره او به امکان "استیضاح رهبری" توسط شهروندان، واکنش‌هایی را برانگیخته است.
حمید رسایی، نماینده حامی دولت در مجلس ایران در جلسه علنی امروز سه شنبه ۲۷ دی (۱۷ ژانویه)، بدون اشاره به نام آقای افروغ گفت: "ما انتظار شنیدن صحبت‌هایی در مورد یکی از ارکان نظام در صدا و سیما را نداشتیم، چرا که فردی را که این حرف را بیان کرده است همه می‌شناسند و می‌دانند که مواضع مزخرفی دارد".
او خواهان اقدام عزت الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما و نمایندگان عضو هیأت نظارت بر این سازمان در این مورد شد.
شهاب الدین صدر، نایب رئیس مجلس که ریاست جلسه را به عهده داشت در پاسخ به تذکر آقای رسایی گفت: "آقای ضرغامی باید کوتاهی صورت گرفته در آن برنامه را جبران کند".
اما مصطفی کواکبیان، عضو فراکسیون اقلیت مجلس در تذکری دیگر گفت که برنامه "پارک ملت" (برنامه ای که آقای افروغ در آن حضور یافته بود) مشکلی نداشته و منتقدان سخنان آقای افروغ می خواهند هیچ صدایی به جز صدای خودشان شنیده نشود.
غسل شهادت
آقای افروغ در واکنش به این سخنان، با انتشار یادداشتی اعلام کرد که نظرات خود را در چارچوب "ارزش ها و مبانی انقلاب اسلامی، اندیشه های امام راحل و مقام معظم رهبری" مطرح کرده است و انتظار دارد جوابیه اش در تریبون مجلس قرائت شود.
او تأکید کرد که با "غسل شهادت" متن گفته های خود در برنامه "پارک ملت" را منتشر می کند تا مورد تحلیل و نقد قرار گیرد.
آقای افروغ در برنامه پارک ملت گفته بود که در مورد "شکاف فزاینده بین عرصه رسمی و عرصه عمومی" احساس خطر می کند.
او گفته بود که حکومت جمهوری اسلامی بر دو پایه "حقانیت" حاکمان و "مقبولیت" آنها بنا شده است، اما نسبت به ضرورت حفظ پشتوانه مردمی برای حکومت کم توجهی می شود که این کار باعث از دست رفتن "بخشی از مشروعیت" حکومت شده است.
آقای افروغ با اشاره به احادیث و روایات منسوب به حضرت علی، امام اول شیعیان و سخنان آیت الله روح الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، گفت که مردم حق دارند حاکم اسلامی را "در نهان و آشکار" نصیحت کنند.
او به پشتوانه یکی از سخنان آیت الله خمینی گفت: "اگر احدی از آحاد جامعه بخواهد رهبر را استیضاح کند، حق دارد و رهبر باید پاسخ بگوید و اگر پاسخی نداشت، خود به خود معزول است".
او در بخش دیگری از سخنانش به از بین رفتن نفوذ مراجع تقلید در انتخاب فقهای عضو مجلس خبرگان انتقاد کرد و گفت در این شرایط، گلایه از آنها که چرا وارد فقه سیاسی نمی شوند، وجهی ندارد.
این سخن، اشاره به گلایه سال گذشته رهبر ایران از حوزه های علمیه و فقیهان تلقی می شود که چرا در مورد فقه حکومتی و سیاسی کم کاری می کنند.
حکومت ایران حساسیت زیادی نسبت به انتقاد علنی از عملکرد آیت الله علی خامنه ای، رهبر این کشور دارد و بسیاری از کسانی که با انتشار نامه های سرگشاده از عملکرد او انتقاد کرده اند، بازداشت و زندانی شده اند.
اخیرا مقاله حسین علایی، یکی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران در روزنامه اطلاعات، نوعی انتقاد تلویحی از عملکرد رهبر ایران در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تلقی و خبرساز شده بود.
حامیان آیت الله خامنه ای در واکنش به انتشار این مقاله، در مقابل منزل آقای علایی تجمع کردند و بر در و دیوار خانه علیه او شعار نوشتند.
آقای علایی بعدا با انتشار یادداشتی اعلام کرد که بعضی برداشت ها از مقاله او نادرست بوده است.


حذف چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 09:44 ق.ظ



چند روز پیش هم روسیه گفته بود حمله به تهران مثل حمله به مسکو می مونه! حالاخدا به خیر بکنه! همینمون مونده که داداشهای با غیرت اورتدوکس پیدا کنیم!


روسیه: رفتار ایران دلیل بن بست در مذاکرات است
مقامات دولتی روسیه ضمن انتقاد از رویکرد برخی کشورها نسبت به برنامه اتمی ایران، اقدامات جمهوری اسلامی را نیز مانعی برای حل مسالمت آمیز مساله هسته ای ایران دانسته اند.
امروز سه شنبه، ۲۷ دی (۱۷ ژانویه)، خبرگزاری روسی اینترفاکس اظهارات گنادی گاتیلف، معاون وزیر خارجه روسیه را منتشر کرد که گفته است تصمیم دولت ایران در غنی سازی اورانیوم تا خلوص ۲۰ درصد "با توافقات بین المللی مغایرت دارد."
آقای گاتیلف گفته است: "باید تصریح کرد که اقدام ایران در این زمینه مخالفت با مصوبات مربوطه از سوی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل محسوب می شود."
در فوریه سال ۲۰۱۰ (بهمن ۱۳۸۸)، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، به سازمان انرژی اتمی دستور داد تا تولید اورانیوم غنی شده با خلوص ۲۰ درصد را آغاز کند و هدف از این دستور را تامین اورانیوم مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران اعلام کرد.
دستور غنی سازی سوخت بیست درصدی در حالی صادر شد که پیشتر، شورای امنیت سازمان ملل متحد و شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، با صدور قطعنامه هایی از ایران خواسته بودند تا زمانی که جامعه بین المللی از صلح آمیز بودن فعالیت های اتمی آتن کشور اطمینان نیافته، غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در آورد.
در مقابل، جمهوری اسلامی با رد این قطعنامه ها، تاکید داشت که تولید اورانیوم با خلوص پائین را ادامه می دهد و اعلام داشت که در نظر دارد از این اورانیوم به عنوان سوخت در نیروگاه هایی استفاده کند که قرار است در آینده احداث کند.
معاون وزارت خارجه روسیه با یادآوی اینکه تاسیسات غنی سازی اورانیوم در نطنز تحت نظارت آژانس انرژی اتمی فعالیت می کند، گفته است: "البته این موضوع مهم است که همه فعالیت های این تاسیسات زیر نظر آژانس بین المللی صورت می گیرد، اما این موضوع را نمی توان عاملی مثبت در پرونده اتمی ایران دانست."
این مقام روسی با اشاره به تلاش گروه ۱+۵ برای حل بحران اتمی ایران از طریق مذاکره، افزوده است که "اقدامات ایران زمینه ساز مذاکرات سیاسی سازنده بین تهران و شش میانجی بین المللی نیست."
معاون وزیر خارجه روسیه رویکرد ایران را عاملی در جلوگیری از آغاز مذاکرات هسته ای دانسته و گفته است: "متاسفانه، واقعا می توان گفت که طرف ایرانی غالبا به شکلی رفتار می کند که مانع از آغاز مذاکرات سیاسی برای حل این مساله می شود."
وی به عنوان مثال از تصمیم ایران به راه اندازی یک سایت غنی سازی جدید یاد کرده و گفته است: "کافی است به جدیدترین گزارش ها در مورد آغاز فعالیت سایت غنی سازی فردو اشاره شود."
تلاش روسیه برای جلوگیری از درگیری
گنادی گاتیلف در عین حال تشدید تحریم های اقتصادی علیه ایران را بی فایده دانسته و گفته است: "به اعتقاد ما، تحریم ایران ابزاری فرسوده است و کاربرد شدیدتر این اهرم نمی تواند به هدف مورد نظر، یعنی از سرگیری روند مذاکرات سیاسی، منجر شود."
آقای گاتیلف گفت که دولت های غربی در حال حاضر در نظر دارند ایران را هدف "تحریم های یکپارچه اقتصادی، از جمله در زمینه صدور نفت خام قرار دهند" و اظهار داشت که دولت روسیه مخالف استفاده از اینگونه تحریم اقتصادی علیه ایران است و تاکید دارد که باید به مذاکرات صلح آمیز با این کشور اندیشید.
هفته گذشته، این مقام روسی گفته بود که از نظر جامعه جهانی، تحریم های مورد نظر کشورهای غربی علیه ایران یا اظهارات مربوط به احتمال حمله نظامی به جمهوری اسلامی به منزله تلاش برای تغییر و ساقط کردن رژیم جمهوری اسلامی در ایران محسوب می شود.
خبرگزاری اینترفاکس در خبری دیگر اظهارات دمیتری روگوزین، معاون نخست وزیر روسیه در مورد ایران را منعکس کرده است.
آقای روگوزین گفته است که اقداماتی که منجر به بحرانی تر شدن مساله برنامه های اتمی ایران شود "مفید فایده نیست" و افزوده که زیان های چنین برخوردی به مراتب بیش از فواید آن است.
این مقام روسی اظهار داشته است که شدت عمل بیشتر علیه ایران می تواند به بروز "فاجعه ای" در منطقه منجر شود و افزوده "روسیه به هر اقدام لازم دیپلماتیک برای تخفیف این وضعیت ملتهب دست خواهد زد."
معاون نخست وزیر روسیه گفته که درگیری در ایران یا در اطراف آن کشور قطعا بر امنیت روسیه تاثیر خواهد گذاشت و افزوده که "به همین دلیل هم روسیه تلاش های دیپلماتیک خود را افزایش داده تا به این وسیله مانع از آن شود که احساسات هیجان زده به نقطه جوش برسد."
دمیتری روگوزین در مورد همکاری نظامی روسیه با ایران گفته است: "روسیه در مورد تحویل تسلیحات نظامی به کشورهای دیگر، از جمله ایران، تمامی ضوابط بین المللی را مراعات می کند."
دولت روسیه به قطعنامه های مصوب شورای امنیت، از جمله قطعنامه راجع به منع فروش تسلیحات سنگین به ایران رای مثبت داده و در راستای عمل به این قطعنامه ها، قرارداد فروش سیستم های دفاع ضدهوایی شامل موشک های اس۳۰۰ به جمهوری اسلامی را لغو کرد.


حذف چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 09:45 ق.ظ

آخه نه که این هند یه مدت پول ایران رو بالا کشیده بود می گفت کجایی پولت رو بدم؟!! حالا باز هست!

هند خرید نفت از ایران را متوقف نمی‌کند
رانجان ماتهای، وزیر مشاور در امور خارجه هند اعلام کرد که با وجود افزایش فشارهای آمریکا، هند همچنان به خرید نفت از ایران ادامه خواهد داد.
آقای ماتهای به خبرنگاران گفت: "ما تحریم‌های مصوب سازمان ملل متحد را پذیرفته‌ایم. تحریم های یک‌جانبه برای کشورهای دیگر الزام آور نیست... ما به خرید نفت از ایران ادامه می‌دهیم."
ایران بعد از عربستان سعودی، دومین تامین‌کننده نفت هند است و حدود ۱۲ درصد از نیازهای نفتی این کشور را تامین می‌کند.
هند روزانه ۳۵۰ هزار تا ۴۰۰ هزار بشکه نفت خام از ایران وارد می‌کند که ارزش سالانه آن ۱۲ میلیارد دلار است.
آمریکا تلاش می‌کند که کشورهای دیگر، از جمله متحدانش را به کاهش یا توقف خرید نفت خام از ایران تشویق کند.
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا به تازگی مصوبه‌ای را امضا کرده است که بر اساس آن بانک‌های خارجی که برای پرداخت پول نفت ایران با بانک مرکزی این کشور دادوستد می‌کنند، خود مورد تنبیه و تحریم آمریکا قرار می گیرند.
این قانون برای کشورهایی که به طرز قابل ملاحظه‌ای خرید نفت از ایران را کاهش دهند، نوعی معافیت از مجازات قائل شده است.
وزیر مشاور در امور خارجه هند گفت که کشورش به دنبال کسب چنین معافیتی از دولت آمریکا نیست.
این موضع گیری در حالی صورت می‌گیرد که یک هیئت بلندپایه هندی با هدف پیدا کردن راه حلی برای مشکل پرداخت پول نفت خریداری‌شده از ایران و همین طور افزایش صادرات کالا به این کشور به تهران سفر کرده است.
تحریم‌هایی که قبلا از سوی آمریکا علیه شرکت‌های طرف حساب ایران اعمال شده بود، محدودیت‌هایی را در پرداخت پول نفت ایران برای هند به وجود آورده است.
در حال حاضر هند پرداخت ماهانه یک میلیارد دلار بابت واردات نفت از ایران را از طریق ترکیه انجام می‌دهد.
هند نگران است که ترکیه تحت فشار آمریکا این کانال پرداخت پول را قطع کند؛ به همین دلیل آقای ماتهای گفت که هیئت هندی در سفر به ایران تلاش می‌‎کند راه حلی مطمئن‌تر برای پرداخت پول به ایران پیدا کند.

حذف چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 09:49 ق.ظ

اول موبایل می فروشند، بعد میگن خوب، حالا آنتنش رو چیکار کنیم؟!! بدون آنتن که کار نمی کنه!
اول اینترنت می دن، بعد می گن حالا چطوری فیلتر کنیم؟! اصلا شبکه بین المللی رو ملی اعلام کنیم و مصادره بشه!
اول قرارداد می بندن، بعد می گن خوب پولش رو از کجا بیاریم؟!
اول ...


'تفاوت نظام‎های سیاسی مانع تأسیس تلویزیون مشترک فارسی زبان است'
سفیر افغانستان در تاجیکستان می‌گوید که طرح تأسیس تلویزیون مشترک فارسی‌زبان به دلیل تمایزات و تفاوت نظام‌های موجود در کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان با مشکل مواجه شده است.
عبدالغفور آرزو روز سه‌شنبه‌۱۷ ژانویه در جمع خبرنگاران در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، گفت که نظام دولت تاجیکستان سکولار و غیرمذهبی است، اما نظام کشورهای ایران و افغانستان اسلامی است.
به گفته آقای آرزو، از این لحاظ در برنامه‌‌ریزی و مدیریت تلویزیون مشترک دشواری پیش آمده و معلوم نیست که گویندگان این تلویزیون، بخصوص، زنان در چه لباسی ظاهر خواهند شد.
از سوی دیگر، او تأکید کرد که تلویزیونهای تاجیکستان بیشتر رقص و سرود پخش می‌کنند که این برای ایران به هیچ وجه قابل قبول نخواهد بود. حتی نوروز هم در این سه کشور با تفاوت از یکدیگر تجلیل می‌شود. خط تاجیکستان نیز سیریلیک است، که در ایران و افغانستان مردم با این خط آشنایی ندارند.
آقای آرزو گفت: "بحث اصلی تلویزیون مشترک بر سر برنامه‌‌ریزی آن است. پیشنهادهایی هست که این تلویزیون سه ساعت برای تاجیکستان، سه ساعت برای افغانستان و سه ساعت برای ایران برنامه پخش کند. که در اینصورت، این تلویزیون مشترک نخواهد شد."
در حالی که در مورد فعالیت تلویزیون مشترک فارسی میان تاجیکستان، ایران و افغانستان اختلاف نظرها رفع نشده است، سفیر افغانستان پیشنهاد کرد که در این طرح کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) نیز مشارکت ورزند.
آقای آرزو گفت: "بحث سر این است که اگر قرار به این باشد که ما بتوانیم یک تلویزیون داشتم باشیم، این ۱۰ کشور عضو اکو به گونه‌ای مشارکت بدهند و یک فضای فرهنگی و تمدنی بزرگتری ایجاد کنند، این مهمتر است."
وی افزود: "ما حوزه بزرگ فرهنگی داریم، با زبانهای مختلف نظیر ترکمنی، ازبکی، قزاقی، تاجیکی و اردو. خوب می‌بود در دایره اکو همکاریهای فرهنگی بیشتری داشته باشیم."
توافق در باره تأسیس تلویزیون مشترک فارسی در سال ۲۰۰۶ در شهر دوشنبه از جانب سران تاجیکستان، ایران و افغانستان امضا شده، ولی تا به حال این سند به اجرا نرسیده است.
طبق توافقات سه جانب، تأمین مالی فعالیت این تلویزیون از جانب ایران صورت می‌گیرد و تاجیکستان برای فعالیت این شبکه محل ساخت و شرایط فنی فراهم می‌کند. ولی به دلایل مختلف راه‌اندازی این شبکه تلویزیونی محقق نشده است.
علی‌اصغر شعردوست، سفیر ایران در تاجیکستان، در یک نشست خبری در سال گذشته گفت که کشورش تجهیزات لازم برای راه‌اندازی تلویزیون مشترک را در آلمان خریداری کرده و منتظر تصمیم جانب تاجیکستان درباره راه‌اندازی این تلویزیون است.
ولی اسدالله رحمانف، رئیس کمیته رادیو و تلویزیون تاجیکستان، تأکید کرد که جانب ایران برای آغاز کار تلویزیون مشترک آماده نیست.
از سوی دیگر، گفته می‌شود که افغانستان خواستار پخش برنامه‌های این تلویزیون به زبان پشتو، یکی از دو زبان رسمی در این کشور، شده، اما ایران و تاجیکستان به دلیل فارسی بودن این تلویزیون این درخواست را نپذیرفته‌اند.
اما آقای آرزو گفت که دولت افغانستان هرگز در مورد پخش برنامه‌های پشتو در تلویزیون مشترک فارسی‌زبان پافشاری نکرده است.




نمیان اول یه پیلوت بزنند ببینند اصلا میشه؟!! بعد بیان عمومی بکنند و قوانین لازم رو بذارن!

حذف چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 09:51 ق.ظ


خوبه والا! می ارزه آدم 5 روز بره حبس، بعد بره یه مملکت دیگه مثل نروژ زندگی بکنه!



آسیه امینی برنده جایزه انجمن جهانی قلم شد
آسیه امینی، روزنامه‌ نگار و نویسنده ایرانی ساکن نروژ، جایزه انجمن جهانی قلم و بنیاد غیر دولتی آکسفام نوویت (Oxfam Novib) را به خود اختصاص داد. او این جایزه را در روز پنجشنبه ۱۹ ژانویه (۲۹ دی) در شهر لاهه هلند، از لیونل فیر، سفیر حقوق بشر هلند، دریافت خواهد کرد.
این جایزه هر ساله به پنج نویسنده اهدا می شود که یا مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند و یا مجبورشده اند کشورشان را ترک کنند. تنها برنده اصلی به لاهه دعوت می شود و طی مراسمی جایزه را دریافت می کند.
آسیه امینی در زمینه حقوق زنان کار می کند و یکی از بنیان ‌گذاران کمپین علیه سنگسار است. او در سال ۲۰۰۷ به نروژ نقل مکان کرد و از آن زمان در این زمینه فعالیت می کند. خانم امینی جایزه هلمن همت را هم در سال ۲۰۰۹ از آن خود کرد.
به تازگی هم کتاب شعری از خانم امینی به نام "به خواب من با تفنگ نیا" منتشر شده است.
نهاد آکسفام نویب در اطلاعیه خود آورده است: "آسیه امینی، فعال حقوق زنان در سال ۲۰۰۷ میلادی پس از پنج روز حبس در زندان اوین به‌دلیل اعتراض به بازداشت یکی از فعالان همکار خود، مجبور به ترک ایران شد. از آن زمان او در نروژ و در تبعید زندگی می‌کند و همچنان به نوشتن شعر، روزنامه‌نگاری و صحبت علیه بی‌عدالتی ادامه می‌دهد. او همچنین در «کمپین قانون بی‌سنگسار» در ایران فعالیت می‌کرد و به جمع‌آوری گزارش از موارد سنگسار در این کشور می‌پرداخت."
بنیاد آکسفام نوویب یک سازمان غیردولتی است که با انجمن جهانی قلم همکاری می کند تا از کشورهای در حال توسعه حمایت کند.
سال گذشته فیلم‌ساز روس "آندره نکراسوف" برنده این جایزه شد. نویسندگانی از ویتنام، ترکیه و روسیه برندگان قبلی این جایزه بوده‌اند.



حذف چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 09:52 ق.ظ


دهان ها باز میشه! خدا به داد وقتی برسه که بسته بشن!

علی مطهری: فضا به سمت استبداد می‌رود
علی مطهری، نماینده مجلس ایران، شرایط موجود در ایران را به شرایط بعد از دوران مشروطه تشبیه کرده و گفته است که فضا به همان سمت در حال حرکت است.
به گزارش خبرگزاری مهر آقای مطهری، از منتقدان سیاست‌های دولت محمود احمدی‌نژاد گفت: "پس از مشروطه عده‌ای فرصت‌طلب روی کار آمدند و باعث شدند مشروطه به سمت نوعی استبداد کشیده شود. الان هم احساس می‌کنم که فضا به همان سمت در حال حرکت و تجربه مشروطیت در حال تکرار است."
علی مطهری که صلاحیتش برای نامزدی در انتخابات آتی مجلس ایران از سوی وزرات کشور رد شده، گفت: "اگر عقل سیاسی ما به این حد رسیده بود که از شرایط انتخابات به عنوان بهترین فرصت استفاده کنیم و مشارکت بالای ۷۰ درصدی در انتخابات ایجاد می‌کردیم غربی‌ها از نقشه‌های خود دست برمی‌داشتند."
آقای مطهری در نامه‌ای به وزارت کشور دلایل اعلام‌شده برای رد صلاحیت خود از جمله عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و عدم وفاداری به ولایت فقیه را رد کرد.
او روز دوشنبه (۲۶ دی) در سخنان خود هشدار داد که اگر مشارکت در انتخابات پایین باشد، "همین گروه‌های تندرو و افراطی یعنی همین کسانی که معتقدیم با عملکرد خود کشور را به اینجا رسانده‌اند پیروز انتخابات خواهند بود."
آقای مطهری از جمله بانیان و امضاکنندگان طرح سئوال از رئیس جمهور ایران در مجلس است.
این نماینده اصولگرای تهران پیش از این و در جریان تلاش برای مطرح کردن سوال از محمود احمدی نژاد در مجلس نیز گفته بود: "اینکه رئیس جمهوری اعلام کند قانونی را اجرا نمی‌کند، یعنی نقطه شروع استبداد و سکوت مجلس به معنی رضایت به پا گرفتن استبداد."
او در سخنان روز دوشنبه خود نیز گفت: "برخی که معلوم نیست ریشه‌شان از کجا آمده است تنها خود را انقلابی و اصولگرای واقعی می‌دانند و بقیه را منحرف و بی‌بصیرت و غیرانقلابی برمی‌شمارند."
هفته گذشته اعلام شد که هیئت‌های اجرایی منتخب وزارت کشور در نخستین مرحله بررسی صلاحیت نامزدهای نمایندگی دوره بعدی مجلس، صلاحیت ۳۲ نفر از نمایندگان منتقد فعلی مجلس را رد کرده‌اند.
نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی روز دوازدهم اسفند در ایران برگزار خواهد شد.



حذف چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 09:53 ق.ظ


سردار! تو دیگه چرا؟!! بابا لامصب ... !

روزنامه اطلاعات: مقاله سردار علایی بدون مطالعه چاپ شد
روزنامه اطلاعات با انتشار اطلاعیه ای، از چاپ مقاله ای در این روزنامه که محتوای آن به انتقاد از برخورد حکومت با منتقدان تعبیر شده عذرخواهی کرده و آن را ناشی از قصور مسئولان روزنامه دانسته است.
روزنامه اطلاعات با انتشار متنی در صفحه داخلی شماره سه شنبه، ۲۷ دی (۱۷ ژانویه) نوشته است که "نظر به اینکه این مقاله بازتاب های متفاوتی در جامعه به همراه داشت و احساسات برخی دوستان را جریحه دار کرد" توضیح درباره این مقاله را ضروری دانسته است.
اشاره این روزنامه به انتشار مقاله ای با عنوان "قیام ۱۹ دی از نگاهی دیگر" به قلم حسین علایی، رئیس پیشین ستاد مشترک سپاه پاسداران است که به مناسبت سالگرد تظاهرات ۱۹ دی ۱۳۵۶ علیه چاپ مقاله ای علیه آیت الله خمینی در همین روزنامه منتشر شد.
آقای علایی با یادآوری اینکه انتشار مقاله "ارتجاع سرخ و سیاه" در روزنامه اطلاعات سی و چهار سال پیش زمینه ساز بروز انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران شد، به بررسی اشتباهات سیاسی شاه پرداخت که، به نظر او، باعث سقوط حکومت او شد.
اگرچه در این مقاله اشاره ای به شرایط کنونی جمهوری اسلامی نمی شود، اما فهرست سئوالاتی که، به گفته آقای علایی، احتمالا برای شاه در دوران تبعید مطرح شده بود، هم از نظر برخی از منتقدان حکومت جمهوری اسلامی و هم شماری از هواداران آن، به اشاره ای تلویحی به سیاست های فعلی رهبر جمهوری اسلامی تعبیر شد.
انتشار این مقاله واکنش های متعددی را از سوی هر دو گروه به دنبال آورد و در حالیکه مخالفان حکومت کنونی، آن را نشانه انتقاد یکی از شخصیت های مهم نظامی از آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی دانستند، اشخاص و رسانه های حکومتی این مقاله را مورد انتقاد شدید قرار دادند.
به گفته آنان، مقایسه رویکرد آیت الله خامنه ای در قبال مخالفان با برخورد شاه با حرکت اعتراضی مردم در سال ۱۳۵۷، نادرست و اقدامی در راستای حمایت از مخالفان جمهوری اسلامی بوده است.
در روزهای اخیر، تظاهراتی نیز علیه آقای علایی برگزار شده و از جمله گروهی از معترضان به این مقاله، با تجمع در محل اقامت وی، شعارهایی علیه او سر دادند.
با ادامه جنجال بر سر انتشار این مقاله، سردار علایی خود نیز با انتشار مطلبی در سایت تابناک که روزنامه اطلاعات در شماره روز یکشنبه خود آن را نقل کرد، مقایسه سیاست رهبر جمهوری اسلامی با برخورد شاه با مخالفان در سال ۱۳۵۶ را تکذیب کرد.
روزنامه اطلاعات، در توضیح روز سه شنبه خود، چاپ این مقاله را ناشی از قصور مسئولان روزنامه در بررسی آن قلمداد کرده است.
به نوشته اطلاعات، "مقاله سردار حسین علایی، مانند دفعات گذشته و مقالات قبل ایشان، به صورت ایمیل به روزنامه ارسال شده بود و نظر به سوابق درخشان نامبرده در انقلاب و دفاع مقدس و حضور در پست ها و مصادر رده بالای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیز عنوان مقاله و موضوع آن (قیام مردم قم در روز ۱۹ دی)، در ذهن مسئولان روزنامه، مثل همیشه، کمترین تردیدی در محتوای مقالات ایشان .. برانگیخته نشد."
قصور مسئولان روزنامه اطلاعات
در توضیح روزنامه اطلاعات آمده است که با توجه به اینکه در مطالبی که سردار علایی پیشتر منتشر کرده بود "سابقه سوئی نبود" و از آنجا که این روزنامه در نظر داشت تا به مناسبت سالگرد ۱۹ دی، مطلبی منتشر کرده باشد، "مقاله مزبور بدون مطالعه مطالبش و به تصور اینکه تمام جملاتش در تجلیل از قیام ۱۹ دی است، مستقیما به چاپ سپرده شد."
اطلاعات گفته است که انتشار مقاله باعث شد تا "رسانه های بیگانه و گروه های ضد انقلاب" این موضوع را مطرح کنند که بعضی از بخش های مقاله، "معنای منفی و ابهام آمیز یا دوپهلویی" داشته و باعث گلایه و اعتراض برخی از طرفداران حکومت شد.
این روزنامه با یادآوری اینکه نویسنده مقاله با انتشار بیانیه ای در شماره روز یکشنبه روزنامه اطلاعات، توضیحاتی ارائه داد "تا هرگونه شبهه و سوء استفاده از مقاله مزبور را برطرف کند" انتشار این مقاله را ناشی از اشتباه مسئولان روزنامه دانسته است.
اطلاعات نوشته است: "طبیعی است که روزنامه اطلاعات هم مثل روزنامه ها و رسانه های دیگر عاری از خطا نبوده و نیست ولی به نظر ما، سوابق روزنامه اطلاعات نشان داده است که آرمان های نظام مقدس جمهوری اسلامی و منافع ملی را که رهبر معظم انقلاب اسلامی منادی و مدافع قاطع آنند، بر هر چیز دیگر مقدم می داند و هرگز با جریان های معاند داخلی و خارجی همراهی نداشته و ندارد."
روزنامه اطلاعات گفته است که برداشت های "ضد نظام" از این مقاله مورد قبول این روزنامه نیست و از طرفداران حکومت که با مطالعه این مقاله "حقیقتا دچار رنجش و نگرانی و شبهه شده اند" پوزش خواسته است.
این روزنامه تاکید کرده است که براساس این تجربه، از این پس صرفا به دلیل اینکه نویسنده مقاله ای از مقامات و طرفداران شناخته شده حکومت و موضوع مطلب، در دفاع از نظام حکومتی است، "در چاپ مطلب ارسال شده شتابرده و خطاکارانه عمل نکند."
روز گذشته، گزارش شد که هیات نظارت بر مطبوعات به دلیل انتشار مقاله "۱۹ دی از نگاه دیگر" به روزنامه اطلاعات و همچنین سایت خبر آنلاین، که این مقاله را بازچاپ کرده بود، تذکر داده است.
روزنامه اطلاعات از نشریات قدیمی ایران است که حدود هشتاد و پنج سال پیش تاسیس شد و پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، همراه با روزنامه کیهان در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت.
موسسه اطلاعات، که روزنامه اطلاعات یکی از انتشارات آن است، مستقیما زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی قرار دارد و محمود دعایی به عنوان نماینده ولی فقیه، سرپرست آن است.

الله پرست چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 11:01 ق.ظ

در کامنتهای نوزاد و توحید دقت کنید . هر دو به طور هماهنگ در یک زمان نصب شده است و هر دو یک حرف را تکرار می کند . و جالب اینجاست که نوزاد و توحید هر دو به طور هماهنگ در وب هایی مشخص ظاهر شده اند .
این خود نشان میدهد که توحید در حال جعل نام نوزاد است .
و از آنجا که علیرضا و توحید هر دو از طرفداران ناصر پورپیرار بوده اند . به نطر بنده علیرضا و توحید از چند ماه پیش برنامه ریزی کرده اند تا با هدایت شما به وب های مشترک شما ردیابی و اطلاعات شما را به سازمان القاعده اطلاع دهند .

قابل توجه است که اول علیرضا قهرمان بازی می کنه و شما رو به وبلاگی دعوت می کند و وقتی که ناکام ماند این بار ماموریت جعل اسم نوزاد و دعوت شما به گروه واحد را توحید بر عهده گرفته و در حال قهرمان بازی ست .

علیرضا و توحید نقش های خود را بسیار تابلو بازی می کنند . و هر دو برای پورپیرار و القاعده کار می کنن.

علیرضاـ۱ چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 11:49 ق.ظ

اقای ساده دل
از عکسهای ارسالی شهرهای مختلف دنیا در دههای پیش تشکر
در صورت امکان عکسهای هند قدیم را ادرس دهید
ممنون

نوزاد چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 01:37 ب.ظ http://www.shifaa.blogfa.com/

به نظرم چند ماه پیش زدایکس و امه الله سر به نیست شده اند و از چند ماه قبل عده ای با جعل نام امه الله و زدایکس حاضر بوده اند به چند دلیل :

1. حضور امه الله از تابستان بسیار کم رنگ شد و امه اللهی ظاهر شد که با عارف محب الله همکاری می کند و بعد از آن حضور امه الله هر چند روز یک بار شد .
در حالی که امه الله ای که ما میشناسم قبل از تابستان روزانه تا 10 کامنت می گذاشت و حضوری فعال داشت .

2. امه الله و زدایکس به طور همزمان حضورشان از چند ماه قبل کمرنگ شد و این دو نفر بر اساس شناخت ما یک یهود ستیز بودند ولی در طول این چند ماه حتی در حضور کمرنگ شان هم شروع به دفاع از علیرضا کردند . و یک مدافع برای علیرضا شدند .

3. این افراد از چند ماه پیش مدیریت وبلاگ تعبد را به عهده داشتند و با نام های علیرضا و زدایکس و امه الله فعالیت می کرده اند .

شمعون چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 02:05 ب.ظ

چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 09:40 AM
ولی من جهودم که هستم!
البته تا ۳ سال پیش خودم هم خبر نداشتم! یه روز خاخام تو دفترش بهم گفت که فهمیدم!



کامنت فوق نیز از بنده نیست .

خاخام منوخیم چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 02:14 ب.ظ

شمعون عزیز شالوم
اینکه هیچکس نمی دونه که جهوده یه بیماریه جمعیه با درجات مختلف عین دارالمجانین که هچکی به خودش شک نمی کنه.به هرکدومشون هم بگی دیونه بهش بر می خوره اما این جهود بودن تو یه فضای بزرگتر از یه دار المجانین در یک واسعه به یزرگی یه مملکته به هر کی هم بگی جهود بهش بر می خوره.ما که به خودمون شک کردیم وبهمون بر نمی خوره.ان شا الله که این شک آغاز بهبودی از آفت جهود زدگی اعتقادی باشه.
در ضمن خاخا تو دفترش باهات شوخی کرده واز ته دلش نگفته.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد