حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

کتاب چهارم، برامدن مردم، مقدمه 45



کتاب چهارم، برامدن مردم، مقدمه 45



مشغول شدن با صفحات کتابی که شیرازه ندارد و به باور رخ نداده های تاریخ از مسیر شعر و افسانه دعوت می کند، تا مرز تولید اشوب در محتوای معده تحمل نکردنی است و به راستی نتوانستم خود را از وسوسه نصب این مقدمه در باب امیر پرآوازه قجری خلاص کنم و ثمری را نچینم که بذر ان را در زمین این همه مقدمات پاشیده و نهالی را که نشانده بودم سیراب نکنم که در راس آن ها این توجه بود که پیدایی شهرهای نام دار و پایتخت ایران، برابر اسناد گوناگون و ازجمله نقشه برداری تایید شده و رسمی مهندسان ارتش تزار، از 160 سال پیش دورتر نمی رود و مکان مناسبی را نشان نمی دهد تا حاکمی پایه های تخت ولایت عهدی خود در تبریز و یا سلطنت خود در تهران را مستقر کند. چنان که ظهور قجرها جز تابلوهای رنگ و روغنی و سایه های غیر همخوان از سیمای ناصرالدین شاه و امیر کبیر و ضمائم بابیه و غیره ندارد.

«این نکته را روشن کنیم که برخی مطالب که درباره ی امیر نوشته اند و به ظاهر حکایت می نمایند، عین وقایع تاریخ اند. از این قبیل است، شرحی که رضاقلی خان هدایت راجع به ماموریت خود به خوارزم آورده است؛ مطلبی که اعتضاد السلطنه در خصوص اجرای قانون آبله کوبی عمومی گفته است، و قضیه ی سماورساز اصفهانی. این گونه روایت ها مورد بحث ما نیستند. در این جا از داستان هایی سخن می گوییم که یا در اصل حقیقتی داشته و شاخ برگ بر آن افزوده اند، و یا حکایت هایی که صرف افسانه اند. در مطالعه این قصه ها، با سنت تاریخ نگاران خودمان کاری نداریم که تاریخ و افسانه را به هم آمیزند و چیزی پردازند که نه تاریخ است و نه افسانه. در این کار نیز مثل دیگر مباحث تاریخ ما پیرو روش مستقل خودمان هستیم. (فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران، ص 761)

در این جا آدمیت می خواهد از پنجره داستان، پشت کرده به سنت تاریخ نگاری خودمانی، که صورت ظاهر و کاملی از ان ها نشان نمی دهد، به کشف و نقش امیرکبیر در تاریخ قاجار بپردازد. باید برای او مدال مخصوصی طراحی کرد که صادقانه و از ابتدا  قصه های موجود در باب امیر را دسته بندی می کند و با هرکدام تاریخ مورد نظر خود را می نویسد. چنان که در فوق فتو تهامی که محل ان در برابر ساختمان قدیمی مجلس ملی بود، باسمه بالا را به جلوس ناصرالدین شاه برتخت سلطنت مربوط می داند و گرچه بر این تخت نشینی تاریخ معینی نصب نیست ولی منابع فراوان و مکرر و نمی دانیم بر چه اساس نسیان او را جبران می کنند و از جمله کتاب قبله عالم امانت با انتقال همین پته در صفحات نخست، برای ماجرای این نقاشی شرح و بسط دیگری دارد.

«ناصرالدین شاه در عهد ولی عهدی

عکس از روی لیتوگرافی رنگین کار پترزبورگ

عکاس خانه مدرسه مبارکه دارالفنون خانواده عبدالله قاجار»

(عباس امانت،قبله عالم، صفحات اغازین)

حالا نظر دارم که در میان اسناد ارائه شده موجود به جست و جوی امیرکبیر بگردم و از عدم همخوانی دو زیر نویس و ابهام در اشنایی با لیتوگراف رنگین پترزبورگی در می گذرم که مطلب بی اهمیت و کوچک اند و تاثیری بر داستان ظهوز سلسله قاجار ندارند، به ویژه این که برای رفع غائله پته را به خانواده عبدالله قاجار واگذار و از دسترس دور کرده اند که ظاهرا به عکاسی و ضمائم آن دل بستگی ویژه داشته اند. به راستی لعبت بازان تاریخ ایران با مهارتی مثل زدنی، هستی ملی ما را یکی یکی از صندوقچه خیالات خود بیرون می کشند و از جلوه جست و خیز این بازیچه ها به خود می بالند. اگر آدمیت برای شناخت حضور یک شخصیت تاریخی 150 سال پیش به سراغ قصه ها می رود و با همان دست مایه چند صد برگ را در موضوع گزینه خود سیاه می کند پس سلسله مراتب دست نوشته های سفارشی و مجعول میراث تمام ناشدنی شرح حال نویسی تاریخی برای شرق میانه است.

«سفیر روس هر وقت می خواست جایی برود، آدم های زیادی جلوی خود راه می انداخت. روزی از امیر وقت ملاقات خواست. امیر سه ساعت به غروب وقت ملاقات داد. سفیر با آدم های خود سر وقت حاضر شد، اما امیر بیرون نیامد. سفیر مدتی منتظر ماند و چون امیر بیرون نیامد، تصمیم گرفت که به محل سفارت بازگردد. پیش خدمت جلوی او را گرفت وگفت: صبر کنید، امیر می آید. سفیر روس مدتی دیگر منتظر ماند، ولی باز از آمدن امیر خبری نشد. سفیر آن چنان عصبانی شد که فریاد کشید: به دولت امپراتوری توهین می کنید؟ در این هنگام امیر در اتاق حاضر شد و پس از سلام و علیک با سفیر، خونسردانه پرسید: چرا شما عصبانی هستید؟ مگر اتفاقی افتاده است؟ سفیر روس با صدای بلند گفت: دو ساعت است که منتظر شما هستیم. امیر گفت: شما در روسیه برای آن که به جایی بروید چند نفر را جلوی خود راه می اندازید؟ سفیر جواب داد: ما معمولا تنها می رویم. امیر گفت: پس چرا این جا عده ای نوکد و ملازم به دنبال خود می آورید؟ سفیر گفت: این رسم ایران است. امیر گفت: چون به رسم ایران راه می روید، رسم و وعده ی ایرانی هم دو ساعت تاخیر دارد». نظر آقا، یمین السلطنه، با لهجه ترکی شیرین خود می گفت که وقتی من خیلی جوان و در وزارت امور خارجه مترجم بودم، میرزا تقی خان امیر کبیر هر وقت سفرای خارجه را می پذیرفت، من را برای مترجمی احضار می نمود. روزی که وزیر مختار روس در یک موضوع سرحدی تقاضای بی جا و غیر معقولی داشت، امیر که به هیچ وجه گوش شنوای این قبیل حرف ها را نداشت، وقتی که مطلب را ترجمه کردم در جواب گفت: از وزیر مختار بپرس که هیچ کشک و بادنجان خورده ای؟ وزیر از این سوال تعجب کرد و گفت: بگویید خیر. امیر گفت: پس به وزیر مختار بگو ما در خانه مان یک فاطمه خانم جانی داریم که کشک و بادنجان را خیلی خوب درست می کند، این دفعه وقتی که فاطمه خانم جان کشک و بادنجان درست کرد، یک قسمت هم برای شما خواهم فرستاد تا بخورید و ببینید چه قدر خوب است: آی کشک بادنجان، آی فاطمه خان جان. وزیر مختار گفت: بگویید ممنوم، اما در موضوع سرحدی چه می فرمایید؟ به امیر گفتم. امیر گفت: به وزیر مختار بگویید: آی کشک بادنجان، آی فاطمه خان جان و همین طور تا بالاخره چون وزیر مختار دید غیر از آی کشک بادنجان، آی فاطمه خان جان جواب دیگری دریافت نمی کند، با کمال یاس از جا برخاسته مرخصی گرفته تعظیم نمود و رفت». (مریم نژاد اکبری مهربان، میرزاتقی خان امیر کبیر)

این چنین صورتی از رفتار بی خردانه امیر در برابر عضو سفارت کشور همسایه که احتمالا با جنباندن و بشکن زدن نیز همراه بوده است مسلما در خارج از دفتر سازندگان امیر ناممکن است و در برخوردهای دیپلماتیک روز گار ما قرینه ندارد. باید خداوند را شاکر بود که این گونه رفتارهای دیپلماتیک تنها از مخیله جاعلان سلسله قاجار قابلیت گذر داشته است.

«از عجایب روزگار آن که در کوچه و بازار هر کس دست از آستین جبه بیرون نمی آورد، به حکم امیر آستین جبه  او را می بریدند، و تمام مردم با ادب و وقار حرکت می کردند. کسی نمی توانست با آستین پاره بیرون آید و نویسندگان حتما جبه در دوش داشتند و سایرین که اهل قلم نبودند جرات نداشتند که لباس میرزایان و محترمین را برای خود اختیار کنند». (فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران، ص 764)

 ظاهرا و چنان چه نجربه پیش روی ما گواه است، دخالت دولت در نوع پوشش مردم ناقض سنن و شاید هم نوعی قدرت نمایی زیر جلی برای محک زدن میزان تحمل ملی است که در دوران رضا خان و به زمان جمهوری اسلامی ثمری به بار نیاورد.

«مرحوم آقا محلی اخوی روایت می کند: «چون امیر نظام با ریاست اردو از تبریز همراه و ملتزم رکاب شاه بود، سرباز و سوار بسیار پی در پی از اطراف به امیر نظام پیوسته همراه شاه می شدند. چنان که فوجی تازه در قزوین برسید و به جهت این که امیر نظام ایشان را معاینه کند در خیابان قزوین ایستاده و منتظر بودند. یک نفر سرباز که هنوز از سیاست امیر نظام برخوردار نشده بود و مجازات مقصرین را به حکم او مشاهده نکرده بود مقداری ماست از دکان بقالی که نزدیک او بود مانند افشره سرکشید و بهای آن را قوه نظامی خود قرار داده و اعتنایی به مطالبه بقال و قیل و قال او ننموده و به تهدید سرنیزه ساکت و آرامش برقرار ساخت. پس از آن امیر نظام سان دید و از فوج خواست که مراجعت نماید. بقال جلو آمده و به عرض حال و شکایت خویش پرداخت. امیر نظام فرمود: خورنده ماست کدام سرباز بوده است؟ بقال گفت: عرض نمودم اگر ببینم می شناسم؟ امیر نظام حکم به بازگشت فوج داد. فورا همه را برگردانیدند و مجددا به صف ایستادند. بقال سرباز مذکور را از میان فوج پیدا کرده و به امیر نشان داد. امیر از وی پرسید: ماست این مرد را تو خورده ای؟ سرباز از شدت بیم و هراس منکر شد. امیر نظام به بقال فرمود: ماست از خوراکی هایی است که به زودی تحلیل نمی رود و از بین نمی رود. اکنون اگر شکم وی را پاره کنند و ماست در آن نباشد، شکم تو را به قصاص سرباز پاره خواهم کرد. بقال نیز قبول کرد و چون شکم سرباز به حکم امیر پاره شد و ماست ها فروریخت و راست گویی بقال روشن گردید». (مریم نژاد اکبری مهربان، میرزا تقی خان امیر کبیر، ص 66)

دریدن شکم برای کسب ملاک محکمی در صحت قضاوت های امیر اندک نیست و در موردی بدن دو سارق را با گچ به دیوار چسبانده اند تا با بستن سرهای شان به دو اسب و راندن ان ها جمجمه های دزدان از بدن در گچ مانده جدا شود. بدین ترتیب اگر تماشای حلق اویز معمول هیجان مورد نیاز امیر را تامین نمی کرده، پس در سلامت اعصاب و روان او تردیدهایی جایز است.

«روزی امیر کبیر از سبزه میدان تهران نزدیک عالی قاپوی تهران که از ارگ دولتی خارج بوده است (محل سبزه میدان فعلی) عبور می کرده. آلو فروشی همین که امیر کبیر را مشاهده می کند، فریاد می زند: عرض دارم. امیر کبیر می ایستد و می گوید: بگو. آلو فروش شکایت می کند که: این سرباز تمام آلوهای مرا خورده و یک شاهی به من داده است. امیر کبیر می گوید: مگر قیمت نکرده به او دادی؟ آلو فروش جواب می دهد: تغار آلو پیش قرار دادم، وقتی خورد از روی هسته آن هر پنج دانه یک پول (25 دینار آن روز) قیمت بدهد. حال می بینم تغار مرا خالی کرده و 50 دینار که یک شاهی (5 دینار فعلی) باشد به من داده است. امیر کبیر در پاسخ گفت: مگر از قرارداد تو تخلف کرده؟ سرباز مزبور گفت: خیر قربان، 10 دانه آلو خورده ام که هسته ی آن 10 دانه را با یک شاهی که قیمت کرده به او داده ام. آلو فروش گفت: دروغ عرض می کند. امیر کبیر می گوید: مگر 10 دانه هسته به تو نداده است با یک شاهی قیمت آن؟ آلو فروش گفت: چرا داده است. امیر کبیر می گوید: پس دیگر چه حرفی داری؟ آلو فروش که ملتفت شد نزدیک است محکوم شود بنا کرد به گریستن و گفت: نخواستم عرض کنم، حال که می خواهد حقم را پای مال کند، می گویم. همه هسته ها را فروبرده است جز ده دانه. امیر کبیر متغیر شده و می گوید: دروغ نگو. آلو فروش عرض کرد: خیر دروغ نمی گویم. حقیقت مطلب چنین است. امیر کبیر فورا میر غضب را خواسته و گفت: شکم این سرباز را پاره کن، اگر هسته های آلوی این مرد را خورده است هر چه ادعا می کند مضاعف آن را می دهم. سپس خطاب به آلو فروش کرده و گفت: اگر هسته در شکم او دو یا سه دانه که احتمال سهو رود بیش تر نباشد، شکم تو را هم پاره خواهم کرد. آلوفروش را که التهاب و خشم فروگرفته بود قبول کرد. هرچه همراهان امیر کبیر التماس کردند و آلوفروش هم از شکایت خود صرف نظر کرده اظهار پشیمانی از تظلم خود نمود، فایده نبخشید. شکم سرباز را پاره کردند. هسته های آلو فروریخت. امیر کبیر مضاعف آن چه را که آلو فروش ادعا کرده بود به اوداده از آن جا گذشت». (مریم نژاد اکبری مهربان، میرزاتقی خان امیر کبیر، ص 68)




بدل کاری و صحنه تراشی های پر اب و رنگ، موضوع امیر کبیر را چندان از مسیر صحت ییرون برده است که قطعه فوق با گفتاری لومپن واره را هم از امیر می دانند. مورخ در برهوت تاریخ قاجار حتی یک صورت سالم و دارای اعتبار اسنادی به خصوص تصاویر سیاسی و نظامی آن به دست نیاورد و فی الواقع اسلوب تایید سلامت اسناد از سوی آدمیت را نمی داند و طبیعی است که نمی تواند مدعی شود که شخص شان در شب های شهرزاد دعوت بوده اند یا نه.

«سال تولد میرزا تقی خان را تا اندازه ای که جست و جو کردیم، هیچ مولف خودی و بیگانه ثبت نکرده است. در حل این مجهول تاریخی، ما یک مآخذ اصلی و دو دلیل در تایید آن ماخذ به دست می دهیم: زیر تصویر اصیلی که به زمان صدارت امیر کشیده اند می خوانیم: «شبیه صورت ... اتابک اعظم، شخص اول ایران امیر نظام در سن چهل و پنج سالگی» امیر از 22 ذیقعده ی 1264 تا 20 محرم 1268 صدارت کرد. اشعاری که در ستایش مقام تاریخی او در کنار همان تصویر نگاشته شده، و تصریح به این که کارهای سترک از پیش برده است، نشان می دهد که تصویر مزبور را در اعتلای قدرت و شهرت امیر کشیده اند. و آن سال 1267 است. با این حساب و به فرض صحت رقم «چهل و پنج سالگی» تولد او به سال 1222، یا حداکثر یکی دو سال پیش تر بوده است. در تایید آن دو نشانه ی تاریخی می آوریم که اگر رقم چهل و پنج سالگی کاملا هم دقیق نباشد، نزدیک به صحت است». (فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران، ص 28)

این فرم بندی که آدمیت صورت امیر را مگر در تابلوهای هزار و یک شب به یاد نمی آورد و می نویسد هیچ کس سال تولد او را ثبت نکرده، حساب و کتاب کشف تاریخی امیر را از پایه به تخیلی پرقدرت و آشنایی با محاسبات و ابزارهای نجوم نیازمند می کند، چنان که ناچار باز هم به منقولات سیاحان دروغین پناه می برند که پیوسته در تنگنای تولید مورخان تاریخ شرق میانه ظهور کرده اند تا داد و ستد کلام مسدود نشود و شاهد دیگری هم تصرف مقام صدر اعظمی امیر را شهادت دهد.

«یکی روایت مسموع واتسون مولف انگلیسی همزمان امیر مبنی بر این که: میرزا تقی خان از اول جوانی می گفته: اگر زنده بماند و «به سنین متوسط عمر» برسد، صدراعظم خواهد شد. ماخذ آن داستان هرچه باشد، این فرض را معاصران امیر بدیهی و غیرقابل انکار می شناختند که او در سنین متوسط به وزارت رسیده بود، وگرنه اصل آن روایت موضوعیت پیدا نمی کرد و چنان داستانی نمی ساختند». (فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران، ص 22)

هنگامی که 150 سال پیش مقرر بوده است که حاکمیت مانند همین روزها به اندازه آستین مردم نیز نظارت کند، در بررسی اجتماعی و رعایت احوال و کاربرد نشانه های هر مصدری، نخستین قضاوت را درباره آن کس که در مسیر و ملاء و گذر استین ها را قیچی می کند اگر ده دارالفنون قلابی هم ساخته  باشد در صف  قلدران تاریخ قرار می دهد. فی الواقع که چنین استدلالی از ذوق زدگی آدمیت خبر می دهد که سر انجام داستانی درباره امیر شنیده و خوانده است که بی توجه به ماخذ آن می توان در جای سند تاریخ اعتلای امیر قرار داد. ادمیت از خود نمی پرسد که شیوع این همه داستان در مورد امیر را، که زمان کوتاهی از هستی غیر داستانی او می گذرد، بنا بر چه نیازی ساخته و علی البدل چه حقیقتی قرار داده اند؟

«این مطلب را از قول میرزا غلامحسین خان صاحب اختیار نقل می کنیم: خودم ایستاده بودم که اعتماد السلطنه آمد و به شاه عرض کرد: صورت میرزا تقی خان را می خواهیم در تاریخ سلطنت اعلی حضرت ثبت کنیم و نداریم. شاه گفت: صورت او در نظرم هست. قلم آوردند و خود شاه طرحی تهیه کرد. این طرح ماخذ همان صورتی است که در مرآت البلدان نقش شده است». (فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران، پاورقی 40 ص 27)

چند سطر بالا برای تمسخر و رد صورت رخ دادهای عهد قاجار کفایت می کند چرا که بزرگان دربار که از جهات گوناگون با امیر مرتبط بوده اند نقش رخسار او را چنان فراموش کرده اند که جهت خطوط در سیمای امیر پرآوازه را از خیالات شاه بیرون می کشند. جای ان است که به ریش چنین تاریخ نگاری نزدیک و فاقد دیرینه دراز به سیری دل قهقهه زنیم. مورخ می خواهد علی رغم این همه نا به سامانی در تراش امیر کبیر باز هم با فرض صحت دریافت ها شخصیت با شکوه او را که فقدان اش با اتلاف اینده ایرانیان یکی فرض می شود، شناسایی کند.

«هنگامی که موکب همایونی از اصفهان مراجعت به تهران می فرمود، سراپرده ی امیر را به نزد خیام گردون احتشام همایونی بر سر پا نمودند. پیشخدمتی به احضار و شرفیابی امیر مامور شد. نزد وی آمد، پس از تعظیم عرض کرد: شاه شما را خواسته است. امیر در حالت فکر بود، از روی اندیشه به زمین نگاه می کرد. ملتفت سخن پیشخدمت نشد. باز آن مامور بعد از لحظه ای تامل عرض کرد: شاه شما را خواسته است. امیر به همان دستور به فکر و اندیشه غرق شده، التفاتی ننمود. پیشخدمت باز لختی ایستاد، دید که در امتثال امر همایونی تاخیر پیدا شد. جرات کرد و پیش تر آمد، و به صورت جلی گفت: شاه شما را خواسته است، عاجلا تشریف بیاورید. امیر از آن حالت اندیشه آمده گفت: خانه ات خراب شود که نگذاشتی که سراپرده ی ناصرالدین شاه را به کنار رود جیحون (مرز حقیقی ایران) بکوبم. این بگفت و به حضور رفته، به سوال و جواب خود پرداخت». (فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران، ص 761)

پرانتز نویسی های آدمیت و به خصوص در موضوع مرزهای شمالی ایران رد پای واضحی از مالیخولیاهای روشن فکری ایران را علنی می کند و همین جاست که می خواهم دفیله ای از تصاویر قبله عالم را به نمایش گذارم و با تاسی بر رسانه ملی برای هر کس که بتواند تعداد ناصرالدین شاه عکس ها را درست بشمارد هدیه ای فراهم خواهم کرد.



اتاق خصوصی و خوابگاه شاهنشاه قدر قدرت در مجموعه کاخ گلستان!




موقف هوا خوری سلطان صاحب قران



این علی البدل راج کاپور هندی هم همان قبله عالم است.



و این پهلوان پنبه نوجوان که ژست یکه تازها را گرفته است.




احتمالا انتظار ورود اهل و عیال را می کشد

عکس را با آن تصویر هوا خوری مقایسه کنید.



ارایشگر در کشیدن سبیل مناسب برای شاه زیاده روی کرده است

مطلوب است نام و نوع جنس صندلی شاه
نظرات 254 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 4 مرداد 1392 ساعت 08:24 ب.ظ

باسلام به آقای پورپیرار گرامی و دوستان از سال ها پیش با نظریات شما اشنایم و از نزدیک شمارا دیده ام قبلا هم سایت های قبلی شما را میخواندم به تازگی از این سایت دیدن کردم ونقد های شمارا بر دوران قاجار خواندم . به عنوان کسی که خودر ا عیلامی و وابسته و مدافع سرزمین باستانی عیلام وتمدن (شهریگری) ان میدانم مواردی را با شما ودیگر دوستان کاوش گر در میان میگذارم

در منطقه استان مرکزی عیلام شمالی که سال ها در شهر و روستاهایش زیسته ام تعصب بیجا و دیوانه واری را روی شیعه گری از طرف بعضی مردمش نظاره گر بوده ام این مردم که از نظر قوم شناسی و اتنیک بیشتر شبیه مردم عراق فعلی و نیز یهودیان هستند و خصال و رفتار های انها را دارند خصوصیات چهر ه شناسی انها هم کاملا سامی است تعصب دینی شیعه انها هم نشان از غیر بومی بودنشان دارد در این منطقه مناطقی هست که بغدادی نام دارد و نشان از مهاجرت این مردم از عراق به این منطقه رادارد بعضی مردم فامیل عراقی یا عراقچی یا بغدادی دارند تشخیص عرب اشوری یا یهودی یابابلی بودن مردم این منطقه بسیار مشکل است ردیابی هایی در مورد بعضی خاندان های ان مناطق داشته ام و تبار عربی حجازی یا سامی عراقی داشته اند کلا از نظر نژاد شناسی سامی هستند از نظر روانشناسی و ارکی تایپی هم رفتار های ژنی سامی گرا دارند خصوصیت منفی که در یهودیان و نیز اعراب اسلامی مهاجم که گفته شده در رفتارشان هست در کل منطقه عرب و یهودی نشین است و اشوری و بابلی نشین که با شیعه گری غالی خودرا نمایان میکند چهره هاشان پوست قهوه ای بینی عقابی و کشیده دارند دارای غرور خاص افراد مهاجم وغیر بومی و نفرت افراد غریبه به بومیان هستند .خیلی هاشان یا فامیل های یهودی عربی دارند مانند اسماعیلی ابراهیمی عمرانی موسوی فرهی ...یا فامیل های عربی سیدی فاطمی با پیشوند میر که بسیار زیادند و نیز بعضی ها ااز ثرومتمدان منطقه وزمین داران بزرگ هستند اهالی سنجان که کلا یهودی بوده اند و شیعه غالی شده اند و در شورش 57 هم نقش بسیاری داشته اند یهودیان دیگری در خود شهر هستند که در همین سال ها شیعه شده اند و در شهر مشخص میباشند خیلی ها به اسرائیل مهاجرت کرده اند شهرداران اراک یکی سنجانی بود که یهودی تبار بوده و دیگری کرهرودی عرب تبار سید که هردو بخاطر بعضی مسائل مجبور به ترک پست شدند مغازه های تجاری نقاط خوب شهر اراک خیلی هایش دست یهودی تباران سنجانی است روستای سامی تباردیگر در فراهان اراک هست که داوود اباد نام دارد بعضی انهار ا یهودی و بعضی عراقی های مهاجر کوفه میدانند انها هم مردمی مهاجم و دیگر ستیز هستند با تعصب شیعه فراوان و موقعیت بالا در بازار اراک و حکومت فعلی در شورش 57 هم نقش بسیاری داشته اند در سران انصار حزب الله هم هستند .کلا هرکسی به اراک سفر کند کاملا متوجه سامی تباران عراقی انجا میشود هرچند در منطقه مردم نزاد سفید شمالی و ترکان خلج و مغولان هم هم حضور دارند حتی عیلامیان که در بعضی نقاط کاملا ار نظر رفتار و ادب و نداشتن تعصب مذهبی از سامی های مهاجم مشخصند من در باره پوریم خوانده ام ولی اینکه در پوریم تمام مردم عیلام کشته شده اند را قبول ندارم چون جمعیت و توان نظامی ایل پاسارگاد و یهودیان عراقی مهاجم درین حد نبوده که تمام مردم بومی عیلامی را در گستره عیلام (نیمه جنوبی ایران فعلی حدود 12 استان فعلی) کشتار کنند این حرف شما خودش بزرگنمایی غیر علمی و پروپاگاندا برای بزرگ انگاری دو قوم وحشی اشغالگر(وحشی های شمالی پاسارگادی و یهودیان مهاجم عراقی ) عیلام است پایدار باشید.کشتار بوده وهست وادامه دارد ولی موفق به حذف کامل بومیان عیلامی نشده حضور ما و دیگران در عیلام خود سند مدعای ماست .

ایران جمعیت بومی و با سابقه زیستی بیش از 250 سال در هیچ منطقه ای ندارد. ایلام یک نام گذاری عبری وبه اقرار تورات محل تجمع بنی اسرائیل پس از گذر از دریا بوده است. حوصله کنید.

محمد جمعه 4 مرداد 1392 ساعت 09:45 ب.ظ

سلام

سید نور الدین (نورالله) هندی برادر کمتر شناخته شده حضرت امام
http://www.asriran.com/fa/news/287355/%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C

محمد جمعه 4 مرداد 1392 ساعت 09:52 ب.ظ

سلام

سید نور الدین (نورالله) هندی برادر کمتر شناخته شده حضرت امام
http://www.asriran.com/fa/news/287355/%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C

نیسی شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 12:02 ق.ظ

سلام علیکم

در پی فشارهای مختلف سیاسی و اقتصادی و نظامی اسراییل و امریکا و برخی کشورهای اروپایی بر مصر، فرمانده ارتش مصر که خود نیز جزو جریان موسوم به اسلامی درون ارتش مصر است و با برخی رهبران جریان اخوان المسمین رابطه دارد، مردم مصر را به راهپیمایی و حضور در میادین شهرهای مختلف مصر دعوت کرد.

از آخرین موارد این سلسله فشارها بر مصر، توقف تحویل هواپیماهای اف 16 از سوی امریکا به مصر می باشد.

در پاسخ به این فشارها امروز حکم بازداشت محمد مرسی صادر شد.

Aydın شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 12:42 ق.ظ http://www.biryol-az.blogsky.com/

با سلام

دو نمونه داستان پردازی همسان امیر کبیر برای رضا خان :
***
رضا خان روزی با لباس مبدل از محله ای می گذشت دید مردم در صف نانوایی ایتاده اند پرسید چرا صف ها طولانی است گفتند نانوا نان را خوب نمی پزد و ما هم منتظریم نان درست و حسابی از تنور بیرون بیاورد و ما بخریم . به نانوا تذکر می دهد که کارش را اصلاح کند و مردم را ناراحت نکند . از آنجا گذشت . هنگام برگشتن دید باز مردم در صف ایستاده اند دستور داد نانوا را در داخل تنور بیندازند .
***
***
روز دیگر از محله ای می گذشت و دید عده ای معتاد در کنار کوچه ای درروی زمین خشک دراز کشیده اند گفت چرا اینگونه اند گفتند تریاکشان تمام شده است و نعشه هستند گفت به آنها تریاک بدهید و از آنجا گذشت . موقع برگشتن دید باز آنها باز در روی زمین خشک و خاکی دراز کشیده اند گفت باز چه شده است . گفتند اکنون کشیده اند و خمارند . دستور داد در آتش بیندازندشان .
***
یا نمونه ای را هم برای می خوارگان ساخته اند و به محمد (ص) نسبت می دهند :

***
روزی محمد از مکانی می گذشت دید عده ای می خورند و بسیار شاد هستند
گفت چه کار می کنید گفتند می می خوریم و شادمان هستیم .

گفت نوش باد

در هنگام برگشتن دید در حال نعره کشیدن و فحاشی هستند . گفت حرامتا باد !!!

***

در ذهن مردم عوام این داستان های صد من یک غاز را کرده اند تاریخ و فرهنگ و اندیشه ورزی و بر مبنای آن تصمیم می گیرند و عمل می کنند .

خداوند شما را عمر با عزت دهد و برقرار باشید .

با تشکر

khalil شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 01:42 ق.ظ

با سلام خدمت استاد محترم

فوق العاده و محشر بود. فکر کنم آخرین تیر خلاص امیر هم به پایان رسید.استاد از بابت مقالتان خیلی خوشحال شدم .دستتان درد نکند شما محشرید.

استاد امروز در کانال "من و تو" برنامه به اصطلاح مستند رضا شاه را با تعریف و تمجید نشان می داد که واقعاً عکس و فیلمهای آرشیوی که خوراک شما و بنیان اندیشی بود به نمایش گذاشت.به فرموده شما که بنده با سفارش ضبط این برنامه به برادرم دچار اشکال فنی شدیم که بسیار متاسف و شرمنده شما شدم ولی سعی میکنم هر طور که باشد این مستند را برایتان فراهم کنم.خیلی مایلم این مستند را ببینید.
با تشکر و آرزوی سلامتی بیشتر

خداوند بچه های تان را به روز من نیاندازه.

مسعود سنجری شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 01:50 ق.ظ

برادر بزرگ استاد پورپیرار
سلام علیکم

استاد در معدود فیلم های موجود از احمد شاه اثری از رضاخان نیست و فقط در تصاویر رضاخان را در کنار یا ژشت سر احمدشاه می بینیم. علت را در چه می دانید؟

والسلام علیکم
فی امان الله

برای اقلیم پوریم زده ایران همه نوع کاراکتر مومی ساخته و نصب کرده اند.

elay شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 08:53 ق.ظ

با سلام
استاد کی این مرز بندی فعلی و تقسیم آذربایجان اتفاق افتاد و به چه علت؟
تشکر

هومن شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 10:29 ق.ظ

عیلام elamکلمه ای اکدی است و در منابع بابلی هم امده خود عیلامیان همانطور که میدانید سرزمین شان را هالتامتی می خواندند تلفظ عبری ان eylam است کلمه عیلام همخوانواده علم است ودرست است که با عین نوشته شود کتاب تورات که گزافه گویی های افرادی مانند دانیال و ارمیا ودیگر بافندگان قوم یهودی است که خودشان از اعراب عربستان میباشند که پس از خروج از عربستان فعلی در بین النهرین تا مصر سرگردان و اواره بوده اند چون به تازگی تحقیقاتی به عمل امده که خاستگاه یهودیان عربستان بوده و تمام نشانه های امده در تورات در ان محل ها پیدا شده عربستان کلا اجازه تحقیقات باستانشاسی به دلایلی مرموز نمیدهد ولی از محل ها فیلم برداری و عکاسی شده و خاستگاه موسی همان عربستان است همانطور که محل ولگردی های ابراهیم مجنون هم در عربستان بوده طببیعی است که نام عیلام بخاطر شهرتش را روی بچه های یهودی بگذارند ولی دلیل نمیشود هرجا که نامش در تورات امده یا اسم یک یهودی را بخاطر شهرت ان محل رویش گذاشتند یهودی باشد به هرحال یهودی ها خیلی گزافه گو هستند وبخاطر عقده هایشان میخواهند خودرا گنده تز از انی که هستند بیان کنند و خودرا به همه چیز می اویزند میخواهد تمدن مصر باشد یا عیلام خودتان حکیمید و میدانید مار در اثار به جا مانده عیلامی مقدس است و بزرگ داشته میشده حتی در زبان شوشتری و دزفولی مار به معنی مادر و اجداد و اسلاف است یک ضرب المثل :شوشتری مارون کنند رودون کشند که میگوید تقاص کار پیشنیان را فرزندان میدهند ولی در عقاید و اسطوره شناسی عربی یهودی و وحشی های شمالی مار نشانه شیطان و نیز اهریمن است همین یکی از اسنادی است که نشان از غیر یهودی وغیر عرب و غیر وحشی شمالی بودن عیلامیان میدهد سابقه زندگی حداقل تا 700 سال پیش را خواستید تشریف بیاورید روستای کرهرود که الان جزو شهر اراک شده با گورستان های مختلف ان ببینید سابقه مهاجرت اعراب هم به کرهرود روشن است و جدشان قبرش مشخص است در خود کرهرود محلی هست که جای پای مرتضی علی است که مورد پرستش مردم منطقه است و نشان از حضور علی در خاک عیلام شمالی دارد بخلاف قول شعیان که میگویند علی به عیلام نیامده . در کنار اعراب کرهرود مردم بومی دیگری از نزاد سفید هستند که کاملا شبیه ژرمن ها هستند شاید از حوریان باشند یا از قبایل ماد حوریان که سفید بودند وکلمه حور در قران هم به همان معنی امده ودر متون عیلامی هم حوریان به عنوان قوم سفید در عیلام و مناطق همجوار امده نشان از زندگی این قوم سفید چهره دارد احتمالش هم هست از وحشی های شمالی قفقاز باشند که قبل یا بعد از هجوم پاسارگادی ها امده اند ولی زبان کرهرودی زبانی روبه زوال است که کلماتی خاص دارد که با فارسی تهرانی امروز فرق دارد .و این کار زبان شناسان است که تشخیص بدهند این زبان مال چه گروه نزادی است مادی یا عیلامی یا پاسارگادی یا حوریان .در مسائل تاریخی و قوم شناسی با تعصب و قطعیت دینی- روستایی نمیشود نظر داد مسئله پوریم هم ازین عقیده مستثنی نیست نمیشود اول یه اصل را قبول کرد مثل کمونیست ها بعد واقعیت هارا مطابق ان تغییر داد یا جرح و جعل کرد این برخورد با مسئله پوریم هم نوعی برخورد غیر علمی و مارکسیستی است و نشان از رفتار های غلط گذشته دارد که اول یک اصل الهی انزال کنیم بعد تمام وقایع را طبق ان جرح کنیم کشتاری بوده خود یهود با گزافه گفته 70 یا 80 هزار نفر خود ایل پاسارگاد 5000 هزار نفر نبوده و خود یهودیان هم که بروندکل عیلامیان را کشتار کنند فراموش نکنید اکثر کارگذاران و دبیران هخامنشی عیلامی بوده اند .یهودیان و اعراب کلا کذاب و گنده گو هستند و خودشان را گنده تر از انی که هستند نشان میدهند .اصلا تورات فعلی سال ها بعد از عیلام نوسته شده و کامل شده و مبتنی برشفاهیات تحریف شده هم هست .البته پوریم توسط یهودیان شیعه نما هنوز ادامه دارد در کل عیلام و دیگر سرزمین های مجاور نمونه اش قتل ستار بهشتی راگایی و کرامت زارعیان عیلامی و یا قتل بیش از 500 کارشناس اشوری بابلی سومری در عراق پس از هجوم وحشی های شمالی ر بعد از اشغال سال 2003 است .شیعیان غالی امروزدر عیلام همان اعراب کشتارگر اسلامی مهاجم و یهودیان سابق هستند و به کشتار بومیان و نجبای عیلام و دیگر بومی نشین های شهری تمدن ها و سرزمین ها ادامه میدهند پوریم تمام نشده .

دارا شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 11:23 ق.ظ

باسلام حضور استاد پورپیرار گرامی و بقیه دوستان
جناب khalil
اون فیلم مربوط به رضاشاه را که "من و تو" پخش کرده بود من دیشب یک جایی توی یکی از سایتها دیدم که برای دانلود قرار داده بود. اگه پیدا کردم حتما به شما اطلاع خواهم داد.

funda شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 01:53 ب.ظ

سلام
برای ترویج هر چه سریعتر بنیان اندیشی باید از شبکه های اجتماعی استفاده کرد به همین منظور صفحه بنیان اندیشان در گوگل پلاس راه اندازی شد. برای ورود به اجتماع ابتدا وارد گوگل پلاس شوید و از منوی home روی عبارت communities کلیک کرده و پس از ورود عبارت "بنیان اندیشان" را در جستجوی اجتماع سرچ کنید .در این اجتماع وب سایت جناب پورپیرار معرفی شده است و سعی خواهد شد عکس ها و ویدئو ها به اشتراک گذاشته شود و بزودی صفحه فیس بوک بنیان اندیشان نیز اگر تا کنون وجود نداشته باشد راه اندازی خواهد شد. از تمام بنیان اندیشان دعوت میشود مطالب و نظرات خود را به اشتراک بگذارند.

khalil شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 02:02 ب.ظ

جناب دارا

از لطفتان ممنونم

khalil شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 02:08 ب.ظ

پاسخ:
خداوند بچه های تان را به روز من نیاندازه. !!!!!!
------------------------------------------------------------------
استاد شما را بد نبینیم آیا کسالت دارید؟؟؟؟


استاد عزیز بنده مجرد هستم و اگر به قول شما اینطور بود همگی فدای سرتان
سلامتی شما باعث خوشحالی بنیان اندیشی است

نوعی شوخی بود که بین ُآشنایان رد و بدل می شود.

دومینو شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 03:14 ب.ظ

سلام به استاد و دوستان.
بنیان اندیشی را که یادگرفتن الفبایش را مدیون جناب پورپیرار هستیم از دوباره فکر کردن به همین داستانهای بچگانه که ملکه ذهنمان کرده بودند شروع شد.
دستمریزاد استاد عزیز که لذت دانستن را تو به ما چشاندی...

وظیفه بود.

www شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 08:10 ب.ظ

استاد نظرتون درباره ی سریع القلم چیه؟

وظیفه بود. با سریع القلم هم آشنایی کامل ندارم.

دارا شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 11:28 ب.ظ

جناب پورپیرار گرامی و آقای khalil عزیز
لینک دانلود مستند رضا شاه که یکی دو شب پیش از شبکه "من و تو" پخش شده بود.
استاد تقریبا در تمام فیلم هیچگونه صحنه ای از رضاشاه بصورت فیلم که قابل اعتنا باشد مشاهده نمیشود و بیشتر استنادشان به یکسری عکس است. استاد پورپیرار گرامی امیدوارم روزی شاهد فروریختن دغلکاری ها و جعلیات موجود درباره این شاه پوشالی توسط جنابعالی نیز باشیم.

لینک اول
http://www.mediafire.com/watch/igxxb864qm108w3/REZA.mov

لینک دوم: این لینک نیاز به ف ی ل ت ر ش کن دارد
http://marjaaftp.http.internapcdn.net/MARJAAFTP/Images/SiteVideos/HQVideo/3758.mov

تکرار می کنم که بلا استثناء مستندات تصویری و سیاه نوشته های دستی و قلمی و چهره های سیاسی و فرهنگی اعم از دولتی و غیرآن جعلی و نوساخته اند و امپراتوری قاجارها چیزی جز یک گنگ آموزش دیده نیستند و اگر منابع رسمی و کشوری علی رغم ارائه انبوهی شواهد اصلی هنوز به تحولات تاریخی دیکته شده از جانب کنیسه وکلیسا گردن گذارند پس نان خور یهود بین الملل اند.

دومینو یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 12:36 ق.ظ

مدیران و سیاست گذاران شبکه بی بی سی (BBC) که مستقیم از سوی ملکه انگلیس انتخاب می شوند، پیش از اعلام نظر موسسه های گالوپ و هیئت کارفرمایان پخش رسانه (بی بی جی) در آمریکا مبنی بر اینکه "تلویزیون دولتی ایران هنوز کلیدی ترین نقش خبر رسانی در این کشور را ایفا می کند" و اینکه " تنها شش درصد از مخاطبین ایرانی به خبرگزاری های خارج از این کشور رجوع می کنند" به این مطلب رسیده بود که اگر کار را به همین روال ادامه دهند نمی توانند در ایران اثرگذاری مطلوب خود را داشته باشند.

آنها بعد از مدتی فعالیت به این نتیجه رسیدند که "تلویزیون فارسی بی بی سی" متعلق به دوران بحران است و اغلب بیننده های این شبکه در زمان تحولات و اتفاقات خاص در ایران، به آن توجه می کنند؛ اما در وضعیت به اصطلاح سفید، این شبکه مخاطبان خود را به صورت چشم گیری از دست می دهد؛ لذا بر آن شدند تا شبکه ای راه اندازی کنند که در زمان بحران، کاملا سیاسی باشد و در زمان وضعیت سفید، با پخش برنامه های فرهنگی، ورزشی، علمی و جذاب، بیننده های خود را حفظ کند.

عوامل انسانی مشترک و به طور عمده برآمده از "بی ‌بی ‌سی" و استخدام شده در "من و تو" ، ساختار برنامه‌ های تولیدی این شبکه -که آشکارا در آن ها تلاش شده تا حُسن همسایگی کاملا رعایت شود- حکایت از آن دارد که کار ویژه تلویزیون من و تو "تکمیل نواقص و جبران کاستی های شبکه بی بی سی فارسی" تعریف شده است.


از جمله همکاری های ارگانیک این دو شبکه انگلیسی فارسی زبان با یکدیگر، همپوشانی و تکرار اخبار است؛ به طوری که در ساعات مختلف روز، شبکه من و تو به تکرار سرفصل های خبری پخش شده از شبکه بی بی سی فارسی می پردازد

دومینو یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 12:40 ق.ظ

دکتور مصری یثبت عدد الأئمة من القرآن

الدکتور مجدی وهبة الشافعی *‏‏خطیب ‏ودکتـور محاضر فی جامع الأزهر متقاعد یکتشف أرقاماً جدیدة من القران الکریم أصبحت ‏حدیث کل قارئ، مجلة روز الیوسف ‏المصریة تنفرد بنشر الخبر !!!! ‏
‏ ملاحظة: لقد بحث شخصیاً فی القرآن الکریم وقد تم التحقیق من هذه المعلومات ومن ثم نشرتها.
لاشک ان الاعداد فی القران الکریم لها ‏مدلولاتها ولا توجد عبثا اطلاقا فمثلا کلمة یوم ‏تکررت فی القران 365 ‏مره وهو نفس ‏عدد ایام السنه وکذلک کلمة شهر ‏تکررت فی القران 12‏مره وهو نفس عدد الشهور ‏ ‏والأمثلة کثیرة.
‏ *‏إن کلمة الامامه ‏وردت فی القران 12‏مره ‏وهو نفس عدد ائمة اهل البیت(ع)من النبی الأعظم (ص) ‏ثم الإمام علی علیه السلام‏ ‏ثم سیدا شباب أهل الجنة الحسن الحسین ثم ‏وأولاد الحسین التسعة سلام الله علیهم اجمعین المعترف بهم لدى المسلمین والایات وهی: ‏

البقره
124
التوبه
12
هود
17
الاسراء
70
الانبیاء
72
القصص
5
الحجر
79
السجدة
24
یس
12

القصص
41
الفرقان
74
الأحقاف
12

‏* وهذه النتیجه ‏المذهله شجعتنی ان اقوم واحسب عدد ورود کلمة العصمه ‏فی القران بکافة الفاظها ‏لان ‏الشیعة تدعی بعصمة أئمتهم ولان عدد المعصومین عندهم 14‏وهم النبی (ص) ‏والائمه الإثنی عشر (ع) باالاضافه الى فاطمة الزهراء علیها السلام وکانت ‏المفأجئه هنا فعلا ان کلمة العصمه قد وردت فی القران على عدد المعصومین 14‏مرة وهی کا ‏التالی:

النساء
146
آل عمران
101
النساء
175
المائدة
67
آل عمران
103
یوسف
32
یونس
27
هود (کلمتان بنفس الآیة)
43
الأحزاب
17


غافر
33
الممتحنة
10
الحج
78



‏ثم بعد ذلک قمت احسب کلمة الکساء ‏فی ‏القران الکریم بکافة ألفاظها ‏لان اصحاب الکساء کما روی فی الصحاح عن أم سلمة وعددهم ‏خمسه وهم النبی محمد (ص) والامام علی وفاطمة الزهراء والحسن ‏والحسین علیهم السلام اجمعین وبعد ان انتهیت ‏من ذلک وجدت الکلمة وردت فی القران خمس مرات ایضا

البقرة
233
البقرة
259
المائدة
89
المؤمنون
14
النساء
5



فهل هناک من ‏یتدبر او یعقل ؟؟؟؟
‏أفلا یتدبرون القران أم على قلوب أقفالها.
ما رأیک یا موالی بهذا الإعجااز
الا یستحق ان کل العالم یرى
ویعرف (‏ اثنی عشری )
و کلی فخر شیعی موالی

عدد العیون التی فجرها النبی موسى لیشرب منها قومه 12 عیناً

وان الشهور 12 شهرا
وان الأسباط 12 سبطاً
والنقباء. 12


والبروج. 12
وان الحواریین 12

وکلمة التوحید (لا اله إلا الله) 12 حرفاً

وان ( محمد رسول الله) 12 حرفاً

وان (النبی المصطفى) 12 حرفاً

وان ( الصادق الأمین). 12 حرفاً

وان الأئمة من أهل البیت 12. إماما

وان (أمیر المؤمنین) 12 حرفاً

وان (فاطمة الزهراء) 12 حرفاً

وان (الحسن والحسین). 12 حرفاً

وان (الحسن المجتبى) 12 حرفاً

وان (الحسین الشهید). 12 حرفاً

وان (الإمام السجاد). 12 حرفاً

وان (الإمام الباقر). 12 حرفاً

وان (الإمام الصادق) 12 حرفاً

وان (الإمام الکاظم) 12حرفاً

وان (الإمام الرضاء) 12 حرفاً

وان (الإمام الجواد) 12 حرفاً

وان (الإمام الهادی) 12 حرفاً

وان (الحسن العسکری) 12حرفاً

وان (القائم المهدی). 12 حرفاً
وان (خلیفة النبیین) 12 حرفاً

(وخاتم الوصیین) 12 حرفاً

( وهؤلاء العترة) 12 حرفاً

و(سادة أهل الجنة) 12 حرفاً

و(محبهم مؤمن تقی) 12 حرفاً

و(عدوهم کافر شقی) 12 حرفاً

و أن کان رفضا
حب آل محمد
فلیشهد الثقلان انی رافضی

--<3 <3<3 @>--
صلوات لاحظوا الاعجاز الرقمی فی ایة التطهیر
احسب عدد حروف آیة التطهیر
((' إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا))
' فستجدها 47 حرفا
واحسب عدد أحرف أهل البیت
فاطمة 5
علی 3
حسن 3
حسین 4
علی 3
محمد 4
جعفر 4
موسى4
علی3
محمد 4
علی 3
حسن 3
محمد 4
المجموع 47
ظاهرا کل حزب بما لدیهم فرحون!

[ بدون نام ] یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 02:38 ق.ظ

اگر مشروطه دروغ است پس تکلیف روزنامه های اختر و صوراسرافیل ... چه می شود؟

به کاغذ چاپ این روزنامه ها نگاهی بیاندار.

مسعود سنجری یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 03:26 ق.ظ

برادر بزرگوار استاد پورپیرار
سلام علیکم

استاد شما اشاره مهمی به این موضوع داشتید که در ایران و در آغاز سال جدید اسلامی به مدت 10 روز عزا داری می شود. آیا اینکه همزمان با شبهای قدر - که در تمام جهان اسلام جشن گرفته می شود - در ایران مراسم عزا داری امام اول شیعیان است بازهم در همان راستاست؟

والسلام علیکم
فی امان الله

شگرد مورخین اسلامی استفاده از تقویم های گوناگون مثلا هجری شمسی در قرون پیشین است که شناخت درست زمان حوادث را مغشوش می کند.

حسن یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 10:22 ق.ظ

ایا درست است که رضاخان اولین کسی بود که از جمهوریت صحبت کرد؟

[ بدون نام ] یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 12:48 ب.ظ

http://vista.ir/news/9658554/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%AA%D8%B9%D8%AC%D8%A8-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF

بختیار یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 02:26 ب.ظ

با عرض سلام حضور استاد

مستندی از احمد شاملو را دیدم. یکی از حرفهایش این بود که کل تاریخ ایران جعلی است. او میگفت تنها حرف من این است که بیایید یک بار از اول در همه چیز شک کنیم و بصورت معقول دوباره به تاریخ نگاه کنیم . الی اخر

جناب استاد جایگاه احمد شاملو کجاست؟ ظاهرا نه در خارج از کشور و نه در داخل به او مجال حرف زدن داده نشده است. آیا واقعا در صف بنیان اندیشان میتوان قرارش داد یا خیر؟

شاملو شاعر متوسطی است ولی کتاب کوچه اش کار غول اسایی است و همچنین ترجمه کتاب پا برهنه های او قرینه ندارد.

www یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 06:05 ب.ظ

استاد یادتان رفت از دن آرام احمد شاملو نامی ببرید؟
نخوانده‌اید یا اثر خوبی نیست؟

به تر بود ان کتاب را ترجمه نمی کرد. ارُژینال دن آرام به زبان روسی است و کسی که روسی نداند، مگر با حذف ریزه کاری های اثر، قادر به ترجمه دن آرام نیست.

دومینو یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 06:32 ب.ظ

جناب استاد آیا شادی سال نو سنتی الهی است یا قراردادی مردمی که ساکنان کشورهای مختلف نوروزشان ررا جشن میگیرند؟آیا اصولا اشاره ای به روزهای خاص سالانه به مفهوم ااعیاد یا نوروز در نوشتجات اسلامی به چشم میخورد؟

در حوزه زندگانی ما تا نزدیک به صد سال پیش کسی تقویم شمسی را به کار نمی برده و بنا بر این گفت و گوی برگزاری نوروز در دربار ناصرالدین شاه یک جوک تاریخی است.

دومینو یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 06:38 ب.ظ

سوالی دارم که نمیدانم بنیان اندیشی پاسخی برای آن خواهد داشت یا خیر:
باتوجه به کشف نقاط مختلف جهان در پانصد سال قبل وجود انسانها از اقوام مختلف در قاره های کشف نشده چگونه توجیه میشود؟

این نام گذاری ها جدید است مثلا هیچ سرخ پوستی خود را ایندو و در مورد خودمان ایرانی خطاب نمی کرده است. این مطلب مورد مغایر ندارد. در واقع نام گذاری متعاقب کشف است.

naina pagwan یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 07:58 ب.ظ

سلام خدمت همگی . همان طور که میدانید از زمستان گذشته بحث تشکیل سایت جدید و بعد ویکی ناریا توسط بنیان اندیشان مطرح شده. اما از آن زمان تا امروز تاسیس این سایت فراز و نشیب های فراوانی به خود دیده و با مشکلاتی روبرو شده که همه از عوارض راهیست است که در آن گام نهاده ایم.
از دوستان خواهشمندم اگر تابه حال به مطلب مهمی در سایت ها . کتاب ها نشریه ها و ... برخورده اند که به بنیان اندیشی مربوط میشود یا ازدید بنیان اندیشی قابل تامل است یا مقاله های انتقادی دیگران و جبهه گیری هایشان دربرابر نوشته های استاد و بنیان اندیشی را به ایمیل من ارسال کنند.
teresang.hain.hum@gmail.com

جا داره در این فرصت از دوستانی که با فرستادن مطالبشون به غنی کردن سایت کمک کردند همچون طالب حقیقت جناب ساسان منصور بنیان اندیش و همچنین موومان عزیز (بابت کمکش) تشکر کنم.

و سپاس ویژه دارم از دوست و همراه همیشگی حق و صبر محمد رضا نیسی گرامی و استاد مجتبی غفوری که علی رغم گرفتاری های فراوان مساعدت های خودشون رو ازم دریغ نکردند.
این موضوع از آن جهت برای من حائز اهمیت است که همین کمک های به ظاهر کوچک بعد ها به نتیجه بزرگ و مهمی منجر خواهد شد.و این کاربه نوعی محصول "کارگروهی بنیان اندیشان " خواهد بود. مسئله ای که در این اوضاع و شرایط زیاد اتفاق نمی افتد.
اگر چه تشکیلNGO یا انجام فعالیت های آشکار در شرایط کنونی برای بنیان اندیشان مشکل است . اما این کارهای گروهی ضربه محکمی بر دشمنان دین اسلام وارد خواهد کرد.
با تشکر

[ بدون نام ] دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 01:51 ق.ظ

یعنی علامه دهخدا درباره فعالیتهایش در ماجرای مشروطه دروغ گفته است؟

این که اشخاص راجع به خود چه می گویند برای محقق حاشیه نمی سازد. در سرزمینی زندگی می کنیم که کتیبه بیستون ان را به طور قلابی در 80 یا 90 سال پیش کنده اند. اگربه دنبال حقیقت هستید کتاب عرب ستیزی در ادبیات معاصر را بخوانید.

abbas دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 06:52 ق.ظ

علی البدل راج کاپور هندی
http://www.iichs.org/index.asp?id=1381&doc_cat=9

abbas دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 07:12 ق.ظ

http://forum.1pars.com/thread160749.html

abbas دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 07:30 ق.ظ

http://www.asriran.com/fa/news/161247/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7

کامنت به درد خوری بود. فقط آن مجلس به توپ بسته شده عکس ندارد.

naina pagwan دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 08:06 ق.ظ

استاد به نظر من این موضوع رو هم باید اضافه کرد که خود احمد شاملو که مثلا شاعر بود وکسان دیگر شعر " سایه های پاییزی" شما را در آن سالی که منتشر شد به عنوان بهترین شعر سال انتخاب کردند.

نشان تلف کردن عمر. هرچند سایه های پاییزی تابلوی زیبایی است. از تعارفات شما هم ممنونم.

تقویم قمری دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 09:00 ق.ظ

سلام
استاد نظرتان در باره کتب ادعیه قدیم چیست.به نظر می رسد بعضی پیشبینی ها در رابطه با حوادث سال درست از آب درمی آید!
فکر می کنم تقویم قمری در قدیم به گونه ای تنظیم می شده که موقیت ماه های سال با فصول مختلف ثابت باشد. مثلا ماه ربیع الاول یعنی بهار اول حال آنکه اکنون ممکن است ربیع الاول در چله تابستان و یا چله زمستان بیافتد.اگر معانی سایر ماه ها را بدانیم شاید بتوان به موقیت ماه ها در فصول پی برد و یا چنین فرض نمود که اولین بار که این تقویم را تنظیم کرده اند ماه ها چنین موقعیت هایی را در فصول داشته اند!

فراموش کن.

funda دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 10:19 ق.ظ

ویدئو ها باید در شبکه های اجتماعی گذاشته شوند
برای ترویج هر چه سریعتر بنیان اندیشی باید از شبکه های اجتماعی استفاده کرد به همین منظور صفحه بنیان اندیشان در گوگل پلاس راه اندازی شد. برای ورود به اجتماع ابتدا وارد گوگل پلاس شوید و از منوی home روی عبارت communities کلیک کرده و پس از ورود عبارت "بنیان اندیشان" را در جستجوی اجتماع سرچ کنید .در این اجتماع وب سایت جناب پورپیرار معرفی شده است و سعی خواهد شد عکس ها و ویدئو ها به اشتراک گذاشته شود و بزودی صفحه فیس بوک بنیان اندیشان نیز اگر تا کنون وجود نداشته باشد راه اندازی خواهد شد. از تمام بنیان اندیشان دعوت میشود مطالب و نظرات خود را به اشتراک بگذارند.

از زحمتی که متحمل شده اید سپاس گذاریم.

رهگذر دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 11:12 ق.ظ

دن آرام رمان قدرتمند شولوخوف ترجمه به اذین بود ترجمه ای شیوا و قابل خواندن و متاسفانه شاملو که آنرا از روی متن ترجمه شده فرانسوی ترجمه کرده شیوایی خوبی نداشت.

به آذین هم از متن دست دوم فرانسوی ترجمه کرده و مملو از عیوب اساسی است.

[ بدون نام ] دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 12:05 ب.ظ

آقای funda صفحه بنیان اندیشان در فیس بوک خیلی وقته راه اندازی شده.

یکی دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 01:28 ب.ظ

سلام.
بخوانید و بخندید به مشرکین وطنی با این شرع ضدقرآنی شان:

http://khabarfarsi.com/ext/5878807

مفلح اسماعیلی دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 01:54 ب.ظ

با سلام به استاد بزررگ
خیلی مایل هستم شعر زیبای شما به نام سایه های پاییزی رابخوانم ازکجا میشه تهیه کرد

خودم ندارم. شاید دوستانی برای شما فراهم کنند.

بختیار دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 02:42 ب.ظ

جناب استاد ضمن کسب اجازه
-روزهای پر برکت و شبهای پر از سعادت قدر را خدمت شما و سایر مومنان تبریک عرض مینمایم.
-در خصوص مسابقه که مطرح کرده اید؛ بنده 8 ناصرالدین شاه را در عکسها شناسایی نمودم.
-الکریم اذا وعده وفا
-منتظر جایزه هستیم. البته اگر به رسم رسانه ی ملی باشد باید منتظر قرعه کشی کذایی شویم و همچنین منتظر اسپانسرها
-هماره سلامتی شما را از درگاه خدا خواهانم.

سپاس گذار زحمات شما و دوستان دیگری هستم که در همین زمینه کارکرده اند. برای جایزه هم تا نوبت شما برسد قرن 31 خواهد شد.

نیسى دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 02:50 ب.ظ

سلام علیکم

سرکار خانم naina pagwan

بابت اظهار لطفت ممنون هستم و تشکر اصلی از شماست و اگر نبود پیگیری های مستمر شما، مطالب جمع اوری نمیشد.

موارد جدیدی اماده کردم که به زودی اونها رو اپلود می کنم

_____________________________________________________

شکل گیری اولین گروه تندروی سلفی مقارن با سال اول پیروزی انقلاب اسلامی

شخصی به نام محمد القحطانی ادعا کرد مهدی موعود است و به همراه گروه کاملا اموزش دیده اش، کعبه را به مدت ۲ هفته اشغال کرده و بیش از ۱۵۰۰ نفر در این مدت کشته شدند

به طرز کاملا واضحی گروه های تکفیری و القاعده خود را ادامه دهنده راه این جنایتکاران از قبل تعلیم دیده ، معرفی می کنند.

به امید خاتمه فتنه به اصطلاح اسلام سیاسی

ان شاءالله

حسب المجاهدین فإن محمد بن عبد الله القحطانی هو هذا المهدی الموعود. سعید یتوجه الى الجماعة ویطلب منهم همبایعة المهدی.
بن لادین اعلن ان جهیمان کان "مسلم حقیقی، لم یقم بأی جریمة". ذات الفکر یقف خلف عملیة قتل خالد الاسلامبولی للسادات، الذی حصل على مطبوعات جهیمان من شقیقه شوقی الذی انضم لاحقا الى القاعدة وشارک فی العدید من العملیات الارهابیة بما فیه فی باکستان. سبب قتل السادات انه خان الاسلام. فی عام 2005 قام احد الارهابیین بتفجیر نفسه قرب فندق فلسطین فی بغداد. کان هذا الارهابی یستخدم اسم " جهیمان" کأسمه الحرکی، مما یشیر الى ان تراث جهیمان لازال حیا.

http://www.alzakera.eu/music/vetenskap/Historia/historia-0223.htm

محمد اوجال دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 04:36 ب.ظ

با سلام و عرض خسته نباشید

خانم funda، ضمن تشکر از زحمتتان، در فیسبوک دو گروه با نامهای "محفل بنیان اندیشان (در راستای ترویج اندیشه های ناصر پورپیرار)" و "حق و صبر (بازگشت به قرآن)" بیش از دوسال است که در حال فعالیت اند.

موفق باشید

[ بدون نام ] دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 04:58 ب.ظ

محمد+بنیامین=محمدبنیامین؟!!
http://www.afkarnews.ir/vdcb9gb5wrhbsgp.uiur.html

khalil سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 02:01 ق.ظ

وَالشُّعَرَ‌اءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿الشعراء: ٢٢٤﴾

و شاعران را گمراهان پیروى مى‌کنند

استاد شما طبق آیه قرآنی شعر و شاعری را رد کرده بودید و بنده با دیدن چند پاسخ به کامنتهای مربوط به شاملو متوجه قضیه نشدم.آیا شعر را کلا مایه گمراهی بدانیم یا اینکه بسته به موضوع و چگونگی شعر دارد؟
با تشکر

چنین دسته بندی مضامین و منظورهای آیات انتهایی سوره شعرا نیامده است.

جعفر سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 02:41 ق.ظ

http://www.iranianuk.com/page.php5?id=20120717234354042
دکتر روازاده: اگر عمر منشور کوروش بیش از 200 سال باشد، گردنم را با گیوتین می‌زنم

حیف که گیوتن ها بازنشست شده اند.

abbas سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 07:58 ق.ظ

http://www.irankultur.com/index.aspx?siteid=190&pageid=11680&newsview=547349

abbas سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 08:42 ق.ظ

http://shabek.blogfa.com/post-27.aspx

abbas سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 10:18 ق.ظ

http://history.stackexchange.com/questions/6265/was-alexander-the-great-greek-or-macedonian

مفلح اسماعیلی سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 10:24 ق.ظ

از دوستانی که شعر سایه های پاییزی استاد دارند خواهش میکنم به jefir1@yahoo .com ایمیل نمایند باتشکر

naina pagwan سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 11:53 ق.ظ

آقای مفلح اسماعیلی سایه های پاییزی استاد همراه دو قطعه کوتاه دیگرشان و تمام مقاله های قدیمی استاد از سن 21 سالگی تا امروز و بعضی کتب نایاب ایشان به زودی دراختیار علاقمندان قرارخواهد گرفت.
من قصد دفاع از ناصرپورپیرار را ندارم.
اما این همه ادیب وشاعروداستان نویس و محقق این مملکت در برابر قلم توانای استاد باید سر تعظیم فرود آورند.
خداوندشعرسرایی رادر قران عظیم نهی کرده و به همین دلیل استاد هم دنبال چنین کاری نبوده.این شعرتنها یک چرخش قلم و تجربه کوچکی از استاد بود. ولی واقعیت اینه که بسیاری ازاشعار معاصر ایران دربرابر "سایه های پاییزی" رنگ میبازند.

یهنفر سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 12:06 ب.ظ

با عرض سلام و آرزوی سلامتی وطول عمر خدمت استاد محترم

با این که در قرآن مجید صراحتا نزدیک به چهل مورد آمده است که حضرت محمد و دیگر پیامبران الهی فقط و فقط اصطلاحا ((( پستچی ))) بوده اند و جز ابلاغ و هشدار و انذار و دعوت وظیفه دیگری نداشته اند .... در عجبم که چرا تئوریسین های تشیع این حدود چهل آیه صریح و محکم را نادیده می گیرند . واقعا چه بر سر متفکرین ما آمده است ؟ آیا آنها و شاید مردم هم فقط قرآن خوان هستند و نه قرآن فهم ؟

مثلا :



اعراف آیه 188
بگو: من برای خودم مالک هیچ سود و زیانی نیستم جز آنچه را که خدا بخواهد ( و علم به غیب نیز ندارم ) و اگر غیب می دانستم حتما از هر مال و خیری فراوان برای خود فراهم می کردم و هیچ زیان و آسیبی به من نمی رسید ، من نیستم ((((( جز یک بیم دهنده و مژده آور))))) برای گروهی که ایمان می آورند.


هود آیه 12
و مبادا تو برخى از آنچه را که به سویت وحى مى‏شود ترک گویى و سینه‏ات بدان تنگ گردد که مى‏گویند چرا گنجى بر او فرو فرستاده نشده یا فرشته‏اى با او نیامده است ((((( تو فقط هشداردهنده‏اى ))))) و خدا بر هر چیزى نگهبان است (۱۲)

2- سوره: 13 , آیه: 7

و آنان که کافر شده‏اند مى‏گویند چرا نشانه‏اى آشکار از طرف پروردگارش بر او نازل نشده است [اى پیامبر] ((((( تو فقط هشداردهنده‏اى ))))) و براى هر قومى رهبرى است


سوره: 3 , آیه: 20
پس اگر با تو به محاجه برخاستند بگو من خود را تسلیم خدا نموده‏ام و هر که مرا پیروى کرده [نیز خود را تسلیم خدا نموده است] و به کسانى که اهل کتابند و به مشرکان بگو آیا اسلام آورده‏اید پس اگر اسلام آوردند قطعا هدایت‏یافته‏اند و ((((( اگر روى برتافتند فقط رساندن پیام بر عهده توست )))))و خداوند به [امور] بندگان بیناست

سوره: 11 , آیه: 12

و مبادا تو برخى از آنچه را که به سویت وحى مى‏شود ترک گویى و سینه‏ات بدان تنگ گردد که مى‏گویند چرا گنجى بر او فرو فرستاده نشده یا فرشته‏اى با او نیامده است ((((( تو فقط هشداردهنده‏اى ))))) و خدا بر هر چیزى نگهبان است

سوره: 22 , آیه: 49

بگو اى مردم ((((( من براى شما فقط هشداردهنده‏اى آشکارم )))))

سوره: 64 , آیه: 12

و خدا را فرمان برید و پیامبر [او] را اطاعت نمایید و اگر روى بگردانید ((((( بر پیامبر ما فقط پیام‏رسانى آشکار است )))))

سوره: 34 , آیه: 46

بگو من فقط به شما یک اندرز مى‏دهم که دو دو و به تنهایى براى خدا به پا خیزید سپس بیندیشید که رفیق شما هیچ گونه دیوانگى ندارد او شما را از عذاب سختى که در پیش است ((((( جز هشداردهنده‏اى [بیش] نیست )))))


سوره: 67 , آیه: 26

بگو علم [آن] فقط پیش خداست و ((((( من صرفا هشدار دهنده‏اى آشکارم )))))


سوره: 5 , آیه: 92

و اطاعت‏خدا و اطاعت پیامبر کنید و [از گناهان] برحذر باشید پس اگر روى گرداندید بدانید که ((((( بر عهده پیامبر ما فقط رساندن [پیام] آشکار است )))))

سوره: 16 , آیه: 82

پس اگر رویگردان شوند ((((( بر تو فقط ابلاغ آشکار است )))))


سوره: 38 , آیه: 65

((((( بگو من فقط هشداردهنده‏اى هستم ))))) و جز خداى یگانه قهار معبودى دیگر نیست


سوره: 27 , آیه: 92

و اینکه قرآن را بخوانم پس هر که راه یابد تنها به سود خود راه یافته است و هر که گمراه شود ((((( بگو من فقط از هشداردهندگانم )))))


سوره: 79 , آیه: 45

((((( تو فقط کسى را که از آن مى‏ترسد هشدار مى‏دهی )))))


. . .

آیا این همه آیات صریح و محکم از دید متفکرین ما پنهان مانده است ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد