حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

هواخوری 26


                                                هوا خوری 26


 با صرف حوصله زیاد قسمتی از کلیپی را دیدم به نام زمین به علاوه پنج درصد، که ظاهرا قصد بیان علت نابسامانی های اقتصادی جهان را از طریق بررسی نقش مستقیم نزول در به هم ریختن عدم توازن اقتصادی دارد. در آغاز دو نکته را یادآوری کنم.

صاحبان و سازندگان این کلیپ فضولانه، بی کسب اجازه و با نصب تصویر من در ابتدای نوشته خود خواسته اند تا به نحوی مطالب جمع آوری کرده خود را به من نسبت دهند.حال آن که در قالب قسمت های این کلیپ، به زحمت توانستم آرامش خود را از این همه نادانی صرف شده در این کلیپ بی ارزش حفظ کنم.

نکته دوم اینکه کلیپ، سر به دنبال هم بستن مطالبی بود که بارها و بارها از طریق رسانه ها، صاحب نظران، ناطقین و بررسان گوناگون بیان شده بود.

در جهان امروز که ارتباطات اندیشگی حتی به صورت بازیچه دست کودکان در آمده است، تکرار مطالبی که پیش تر از زبان و قلم این و آن بیان شده بود، ارزش بازخوانی و بازنمایی نداشته است. امروز جهان آن را صاحب کرسی نواندیشی می شناسد  که به مطلبی تازه، گفته نشده و گره گشا بپردازد.کاری که هیچ نشانی از آن در کلیپ زمین به علاوه پنج درصد دیده نمی شد.


بنابراین . از این نقطه نظر  کم ترین نشانه خردمندی در زمین به علاوه پنج درصد برنمی خوریم. مطالبی تکراری است بی این که خواننده یا بیننده را به سرانجام روشنگری هدایت کند. از سوی دیگر موضوع ربا در این کلیپ شاید هم عامدا به گونه ای انتخاب شده که پای یهود در این موضوع کلان گشوده نباشد. کلیپ از بانک ها صحبت می کند، ولی از بانک داری و بانک داران بحثی در میان نیست.


نتوانستم این هواخوری کوتاه را بی اشاره به احوال یکی از کارشناسان کلیپ، ادامه دهم. کارشناسی که نزول خواری بی رحم است و وجه دستی دریافتی از یک همکار بی چیز ما را فقط توانستیم از طریق دادگستری از او پس بگیریم. معلوم است که توضیح چنین آدمی در موضوع نزول به چه چیز می تواند عنایت داشته باشد. می گذرم از اینکه آن چند نکته قابل اعتنا در کلیپ کاملا برداشت از سخنان من است. و نه به این معنا که متن را من نوشته یا سازمان داده باشم. این یک برداشت سارقانه و مخفیانه از نوشته های کسان بی شمار و از جمله شخص بنده است. اما نظر خودم را هم در علت چنین آشفتگی به نظر لاعلاج  در یک جمله گفته باشم. میزان کسری دارایی در سراسر جهان درست با میزان برداشت های سارقانه مسئولین سیاسی اقتصادی و فرهنگی ملت ها برابر است. به معنای دیگر آن ذخیره ای را که می باید صرف توسعه و ترقی شود، دزدانه به خانه می برند و حاصل آنکه گوشه ای از توانایی های ملی که می باید صرف توسعه و ترقی شود به زخم اتینا می زنند که جامعه کم ترین برداشتی از آن ندارد و نوعی ربا خوری جدید است که مظاهر آن را در سرزمین خودمان و در سراسر جهان در هر زمان و به مقادیر سرسام آور شاهدیم. تذکر می دهم که کلیپ زمین به علاوه پنج درصد از هیچ بابتی کمترین ارتباطی با این قلم ندارد. وآن عکس و شعار ابتدای بررسی نباید کسی را فریب دهد.


نظرات 37 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 01:56 ب.ظ

سلام
استاد این تغییر رویه در برخورد با یک سازنده مستندهای شما چیست و آیا پس از برخورد تغییری در رویه ندید که اینگونه می تازید؟!

یکی جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 02:08 ب.ظ

سلام.

نظر قاطعانه شما فوق العاده است.
ببینید کسری بودجه سال 93 ایران 50 تریلیارد تومنه !!!!!!!
یعنی 50 تریلیارد تومن رو خوردن یه نوشابه هم روش !!!

http://www.khabarist.com/e/252754

یعنی تقریبا" اینجا غیر ماها مردم عادی همه دارن میدزدند ...
اینه مملکت دزد و مشرک به رنگ اسلام سیاسی-یهودی ...

تا زمانی که جمهو.ری اسلامی دولت تک بعدی و تجمع سیباسی- فرهنگی مبتنی بر نمایشات ظاهری را کنار نکذارد، بن بست ها گشوده نحواهد شد.

سعید جلالی جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 04:33 ب.ظ

استاد عزیز در پایان نوشته تان آوردید:

«و آن عکس و شعار ابتدای «بررسی» نباید کسی را فریب دهد.»

همین قدر که پس از آن همه تحقیر این مستند، آن را یک «بررسی» دانسته اید، جای تقدیر دارد.

vasegh جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 04:33 ب.ظ

سلام استاد
استاد به جرات میتوانم بکویم که شما مصداق یک انسان تربیت شده توسط قرآن کریم هستید همچنان که در قرآن خداوند متعال با احدی حتی پیامبرش تعارف ندارد شما هم در بیان حقایق ملاحظه هیچ کسی را نمیکنید و آنچه را که درست می دانید با شجاعت تمام می کویید

Aydın جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 04:46 ب.ظ http://biryol-az.blogsky.com

با سلام

بسیار خوشحال هستم که می بینم گذر زمان چهره واقعی دوستان و دشمنان دوست نما و دشمنان را به خوبی نمایش می دهد. امیدوارم به زودی شاهد نتایج بسیار مفیدی از این بر خوردهای عوام فریبانه باشیم. استاد عزیز دوباره قضیه سوسمار و قورباغه در حال تکرار است. منتظر یادداشت های جدیدتان هستیم و دعا گوی شما.

پاینده باشید و برقرار

[ بدون نام ] جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 06:41 ب.ظ

نظرتون چیه
http://www.citna.ir/news/12415

[ بدون نام ] جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 06:49 ب.ظ

http://www.asriran.com/fa/news/316555/شیمون-پرز-آماده-صلح-با-ایرانی‌ها-هستیم-آنها-هیچ-وقت-در-تاریخ-دشمن-ما-نبوده‌اند

[ بدون نام ] جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 07:03 ب.ظ

http://vista.ir/news/12873903/%D9%BE%D8%B4%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%81%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF!

یکی جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 07:12 ب.ظ

جالبه این کسری بودجه کذایی رو دولت محترمه از مالیاتهای رنگارنگ سود افزوده بانکها از وامها به مردم حذف رفاهیات ابتدایی مردم افزایش نرخ گمرکات بالا بردن نرخ تورم افزایش حداقل ممکنه دستمزد کارمنادان و کارگران و در یک کلام با بهره کشی از مردم عادی جبران میکنه .....!!!!!!!!

[ بدون نام ] شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 12:37 ق.ظ

http://vista.ir/news/12884405/%D9%87%D8%B4%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AA%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B3-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7_-%D8%A8%D8%B3%DB%8C%D8%AC-%D9%88-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D9%88%D8%B8%DB%8C%D9%81%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B1-%D8%B9%D9%87%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF

abbas شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 04:20 ق.ظ

آقای غفوری سلام۰امیدوارم حالتان خوب باشد ۰آقای غفوری خیلی دوست داشتم بدانم چه چیزی باعث شد که این مستند را بسازید؟ ۰ممنون

دین چیست؟! شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 09:14 ق.ظ

با اجازه استاد
آقای ...
دین از نظر قرآن فقط اسلام است و دین نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد فقط اسلام بوده و بس و اسلام یعنی اعتقاد به خدای واحد و جهان آخرت. بنابراین ذکری که برای اقوام گذشته و پیامبران پیش از حضرت محمد(ص) امده نیز همان دعوت به پرستش خدای واحد و روز رستاخیز عظیم بوده است که در قرآن کریم هم آمده است. به عبارت دیگر کسی که قران کریم را بخواند گویا کتب پیامبران پیشین را هم خوانده است. بنابراین مابقی آنچه توسط خاخام ها و کشیشان در تورات و انجیل نگشاته شده حواشی و موضوعات بی سر و ته است تا درست مانند به اصطلاح علمای مسلمانان از آن فقاهت و اجتهاد نموده و سر مردم را شیره بمالند و ضمن پر نمودن انبان خود آنها را به جان هم بیاندازند!

امین شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 10:18 ق.ظ

وبلاگ زمین بعلاوه پنج درصد راه اندازی شد

www.earthplus5.blogfa.com

[ بدون نام ] شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 11:02 ق.ظ

دانشمند ایرانی کاشف آمریکاست نه کریستف کلمب!

http://www.jamnews.ir/detail/News/280088

مسعود سنجری شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 11:25 ق.ظ

بعد از 2 سال توقف. صندوق بین المللی پول بازدیدهای دوره ای خود از ایران را مجددا از سر گرفت. انشاالله مبارک است.

یه نفر شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 12:17 ب.ظ

با سلام

تا زمانی که (( توسعه سیاسی ))در ایران انجام نپذیرد و یک شخص حرف بزند و بقیه از روی حرف هاش یادداشت بردارند و تازمانی که (( یک رئیس قبیله و یک توده مردم )) باشد و خبری از احزاب نباشد وضع به همین منوال خواهد بود

ما نمی توانیم در حوزه های اقتصاد و علم و .... رشد و ترقی کنیم بدون اینکه توسعه سیاسی داشته باشیم .
به عبارتی عامیانه تر نمی توان در سایر حوزه ها انتظار پیشرفت داشت بدون اینکه روابط فیمابین ما همان روابط هزار سال قبل باشد .

موومان شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 12:50 ب.ظ

سلام استاد عزیز، خدا قوت

بنده شخصا این فیلم را دیدم و پس از آن، امروز صبح هم یادداشت شما را مطالعه کردم. وقتی خوب فکر می کنم، می بینم که در واقع حق با شماست. صرفنظر از برخی موارد فرعی که احساس می کنم در بیان آنها مقداری مبالغه کرده باشید، اما اصل مطلب را به درستی و دقت برای همگان روشن کرده اید.

بله، من هم با شما کاملا موافقم که ساخت فیلم «زمین به اضافه ی پنج درصد»، آنهم با این مختصات، محتوا و خط سیری که در فیلم ارائه می شود، به هیچ عنوان با جریان بنیان اندیشی و شخصیت مجتبی غفوری به عنوان سازنده ی مستندهای جاودانه ای مثل «تختگاه هیچکس»، «طوفان نوح» و «مجعولات مجلل» همخوانی ندارد.

وقتی جریان بنیان اندیشی شاهکارهای عظیمی در حد مجموعه های «دوازده قرن سکوت»، «پلی بر گذشته»، «در جستجوی هویت ملی»، «برآمدن مردم»، کتاب «اسلام و شمشیر» و همچنین مستندهای تختگاه و طوفان و مجعولات به جامعه ی بشری عرضه می کند، دیگر هیچکسی انتظار ندارد که شخصیتی مثل مجتبی غفوری، که چنان اقدامات قهرمانانه ای را در کارنامه ی خود ثبت کرده است، از مقام و شأن سابق خودش تا آنجایی نزول کند که بخواهد مجموعه فیلمهایی را بسازد که با پرده پوشی و امتناع از بیان حقایق کلیدی و حساس، احتمالا بخاطر اینکه به مذاق کسانی خوش بیاید و خاطرشان آزرده نشود (چه این کسان عوام الناس باشند و چه خواص صاحب مناصب حکومتی)، این احساس را به مخاطب القا کند که با محصولی کاملا سفارشی روبروست.

از سوی دیگر، به قول شما متأسفانه این فیلم تکرار حرفهاییست که به عناوین مختلف در نوشته ها و یا فیلمها، از جمله یادداشت های خود شما قبلا بیان شده بوده است. با کمال تأسف، مجتبی در ساخت فیلم به این واقعیت مهم توجه نکرده است که مستند باید حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد، و این حرف جدید برای ماها چیزی نیست بجز حرکت از همان مبدأ بنیان اندیشی که استاد پورپیرار بنیان آن را گذاشته است. اما با حیرت فراوان، هیچ نقل قولی از یادداشت های شخص پورپیرار، بخصوص آن یادداشت جاودانه ی «هواخوری ۶» در مورد پدیده ی بانکداری و یهودیان به عنوان نزول خواران بزرگ زمین در این فیلم مشاهده نمی شود. نتیجه اینکه، این مستند در واقع چیزی نیست بجز تکرار، تدوین و جمع بندی آثار موجود در بازار که تاکنون در نقد سیستم اقتصادی جهان نوشته و ساخته شده اند.

حال ممکن است که مجتبی بخواهد موضوع را اینطور توجیه کند که به این قبیل مطالب در فیلمهای بعدی پرداخته خواهد شد، اما به اعتقاد بنده این اصلا دلیل موجهی برای چنین پرده پوشی سوال برانگیزی نیست. وقتی شاهکارهایی در حد مجموعه ی «تأملی در بنیان تاریخ ایران» و نیز مستندهای قبلی خود شخص مجتبی را در اختیار همگان گذاشته ایم، پس قبل از هر کاری این حقیقت را ملکه ی ذهن خود کنیم که: ماها دیگر حق عدول از آن مبدأ فکری را نداریم. هر محصولی که از این بعد توسط ما ساخته شود، بدون کوچکترین عقبگردی، بایستی ادامه دهنده ی راه آثار قبلی ما باشد.

متوجه باشیم که رها کردن این مبدأ و پیروی از سنتهای مرسوم بازار در تولید محصولات فرهنگی، افتخاری برای ما بنیان اندیشان به بار نخواهد آورد. اگر همین فیلم «زمین به اضافه ی پنج درصد» را شخص دیگری ساخته بود که هیچ اطلاعی از آثار ناصر پورپیرار نداشت، به نظر من شایسته ی تقدیر فراوان بود. اما حساب «مجتبی غفوری» از آن افراد بی اطلاع یقینا جداست. مجتبی باید قدر خود و موقعیتی را که خداوند متعال او را در آن قرار داده است بداند، و کلاس کاری خود را با ساخت چنین محصولاتی که بوی سفارش از سوی مراکزی خاص می دهند پایین نیاورد. بدتر از همه، اکنون دیگر همگی ما شاهدیم که چنین اقدامات نسنجیده ای چگونه حتی وحدت ما و شاکله ی وجودی این جامعه ی بنیان اندیش نوپا را نیز به چالش کشیده است.

استاد عزیز، اکنون بهتر می فهمم که چرا شما تأکید داشتید که مجتبی می بایست بجای صرف وقت برای ساخت این فیلم، وقت و سرمایه اش را برای اتمام هر چه سریعتر مستند قلم و کتابت هزینه می کرد. ای کاش مجتبی از این به بعد درس بگیرد و به راه درست باز گردد.

در آخر هم کلامی دوستانه و برادرانه به خود مجتبی: مجتبی جان! تو مرا خوب می شناسی و می دانی که در مباحث مختلف موضعگیری های مستقل خودم را دارم و نظراتم به هیچ شخص یا مرکزی وابسته نیست. به علاوه، خوب می دانی که بجز خیر و صلاح تو و استاد پورپیرار و تمام جامعه ی بنیان اندیشان نیت دیگری ندارم. خوب می دانی که چقدر برای حفظ وحدت و انسجام و یکپارچگی و همچنین پاکیزه ماندن خودمان از جریانهای فکری متفرقه ارزش و اهمیت قائلم. واقعا حیف نیست که ماههای زیادی از عمر خودت را صرف کنی، پول زیادی را به بهانه های مختلف از این و آن قرض کنی، بار بسیار سنگینی از استرس و فشار عصبی را بر خودت تحمیل کنی، رنج کار مداوم پشت کامپیوتر را به جان بخری، و در نهایت محصولی بسازی که در میان جامعه ی بنیان اندیشان اینطور تشنج و تشطط ایجاد کند؟ محصولی که نه فقط به اعتقاد استاد پورپیرار، و نه فقط به نظر شخص من، بلکه به اعتقاد بسیاری کسان دیگر در داخل و خارج از جامعه ی بنیان اندیشان بسیار نازلتر از کارهای قبلی خودت است و به هیچ عنوان در ارائه ی محتوای تازه و روشنگری ذهن مخاطب قابل قیاس با مثلا «مجعولات مجلل» نیست. هیچ شکی نیست که این مستند تو حقایق مهمی را بیان کرده است، اما انتظاری که از «مجتبی غفوری» می رود چیز دیگریست.

مجتبی جان! سالی که نکوست از بهارش پیداست!! اگر این اوضاع و احوال اولین فیلم از یک سری فیلمهایی باشد که تصمیم بر ساخت آنها داری، پس وای بحال ادامه ی کارت! چند مدتی هست که به این نکته رسیده ام که وقتی شخصی توانا، کاری ممتد و طولانی اما در عین حال با کیفیت نازل و کمتر از حد و اندازه ی خویش عرضه میکند، قبل از هر چیز بایستی در «نیت اولیه ی خود» از عرضه ی کل چنان کاری تشکیک و تجدید نظر کند. من مطئنم که تو با تجدید نظر در نیت درونی خودت از ارائه ی کل این مجموعه فیلمهای جدیدی که با زمین به اضافه ی پنج درصد شروع می شوند، قادر خواهی بود تا آن آسیب اولیه ای را که تو را به اوضاع کنونی کشانده ریشه یابی و ریشه کنی بکنی. مجتبای عزیز، از تو خواهش دارم که بخاطر حفظ سلامت کل جامعه ی بنیان اندیشان هم که شده، از این به بعد هرگز اجازه نده که دیگرانی خارج از جمع ما برای تو خط مشی تعیین کنند.

همگی دوستان در پناه خدای متعال باشند و خداوند حافظ ما از شر و بلا باشد.
فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

[ بدون نام ] شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 05:08 ب.ظ

http://www.yjc.ir/fa/news/4718580/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%B9%DA%A9%D8%B3

وحید شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 06:05 ب.ظ

http://www.asipress.ir/vdcb9gbs.rhb50piuur.html
مصاحبه جدید آقای مجتبی غفوری با مرکز مطالعات آمریکا .
توجه اسم جناب پورپیرار برده شده

[ بدون نام ] شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 06:35 ب.ظ

http://vista.ir/news/12902028/%D8%AA%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%9B-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81

Aydın شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 08:37 ب.ظ http://biryol-az.blogsky.com

با سلام

استاد مطلبی بود درباره اولین سرود ملی ایران:

«برخی از موسیقی این سرود به‌عنوان نخستین سرود ملی ایران یاد می‌کنند. این سرود در اصل قطعه‌ای موسیقی بی‌کلام با نام سلام شاه با سلامتی بوده است که توسط موسیو لومر فرانسوی (موسیقیدان نظامی اعزامی به ایران در دورهٔ قاجار) ساخته شده است. این سرود برای پیانو نوشته شده است. این آهنگ در دورهٔ مظفرالدین‌شاه بر روی صفحه ضبط شد و وقتی شاه برای سلام رسمی به تخت مرمر می‌آمد و بر صندلی مخصوص می‌نشست دستهٔ موزیک این آهنگ را اجرا می‌کرد و این کار تا دورهٔ محمدعلی‌شاه معمول بود. بر روی برچسب صفحهٔ این سرود عنوان سلام شاه با سلامتی، ارکس شاهی به فرمان مسیو لومر ژنرال حک شده است که نت این سرود در آرشیو ملی فرانسه موجود بوده است.

در سال‌های اخیر بیژن ترقی بر روی اجرای جدید این قطعه که توسط پیمان سلطانی ساخته شده بود شعری سرود و این‌کار برای اولین بار توسط ارکستر ملل به رهبری پیمان سلطانی در تالار وحدت اجرا شد که خوانندهٔ آن سالار عقیلی بود.» (ویکی پدیا)

این هم متن سرود:
------------------------------------------------------
نام جاوید وطن
صبح امید وطن
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
وطن ای هستی من
شور و سرمستی من
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم
که هم‌آواز تو منم
همهٔ جان و تنم
وطنم وطنم وطنم وطنم
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه‌زنان
ز صلابت ایران جوان
-----------------------------------------------------

این جمله آخر «ز صلابت ایران جوان» آیا به راستی تازه ساز بودن ایران را به نمایش نمی گذارد. گرچه تا زمان مظفر قلی ایرانی در کار نبود؟!.

با تشکر

توحید شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 09:58 ب.ظ

سلام استاد

شما حق بزرگی به گردن ما دارید . از بزرگ مردی چون شما انتظار می رود با بزرگ منشی مقابل این مستند جناب مجتبی غفوری برخورد نمایید. کاش ایشان را تشویق می کردید هر چند به قول شما حرف تازه ای در آن مستند زده نشده باشد ولی استاد خوب می دانید گشودن مدخلی نوین به این راحتی ها نیست . فعلا حتی کپی کردن و نشر مطالب شما کاری بزرگ است و کار کوچکی نیست پس چه انتظاری از آقای غفوری دارید ؟

من واقعا نفهمیدم ایراد اصلی شما در چه مورد است ؟ البته هنوز مستند را ندیده ام . اگر من اشتباه می کنم لطفا بیشتر توضیح بدهید که علت اصلی دلخوریتان چیست ؟

خداوند طول عمر با عزت به شما بدهد.

و شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 10:51 ب.ظ

http://images.rgs.org/imageDetails.aspx?barcode=39058

http://www.geographical.co.uk/Magazine/Archive/Archive_-_Aug_12.html

http://images.rgs.org/search_.aspx?__VIEWSTATE=dDwtMjA0NjAyMDU1MTs7bDxzZWFyY2hfY3RsOmltYWdlU3VibWl0O3NlYXJjaF9jdGw6c2VhcmNoUGhvdG9ncmFwaE9yUGVyc29uU2hvd246MDtzZWFyY2hfY3RsOnNlYXJjaFBob3RvZ3JhcGhPclBlcnNvblNob3duOjE7c2VhcmNoX2N0bDpzZWFyY2hQaG90b2dyYXBoT3JQZXJzb25TaG93bjoxOz4%2Br1vYQFc6%2BuMDSj3IbxI04wL5ImY%3D&search_ctl%3Akeyword=iran+&search_ctl%3AsearchModeRefine=0&search_ctl%3Aimage_type_list=0&search_ctl%3Acollection_list=-1&search_ctl%3AimageSubmit.x=30&search_ctl%3AimageSubmit.y=13&search_ctl%3Adate_range_list=0&search_ctl%3AregionEvent=0&search_ctl%3AdropdownThemes=0&search_ctl%3AsearchPhotographOrPersonShown%3A0=on&search_ctl%3AsearchPhotographOrPersonShown%3A1=on&search_ctl%3Arefine_keyword_field=iran+persia&isAdvancedSearchDisplay=&search_ctl%3Acollection_choosed=&search_ctl%3AisButtongotoPressed=no&displayNumPage=1&bottomdisplayNumPage=1

http://images.rgs.org/search_.aspx?__VIEWSTATE=dDwtMjA0NjAyMDU1MTs7bDxzZWFyY2hfY3RsOmltYWdlU3VibWl0O3NlYXJjaF9jdGw6c2VhcmNoUGhvdG9ncmFwaE9yUGVyc29uU2hvd246MDtzZWFyY2hfY3RsOnNlYXJjaFBob3RvZ3JhcGhPclBlcnNvblNob3duOjE7c2VhcmNoX2N0bDpzZWFyY2hQaG90b2dyYXBoT3JQZXJzb25TaG93bjoxOz4%2Br1vYQFc6%2BuMDSj3IbxI04wL5ImY%3D&search_ctl%3Akeyword=&search_ctl%3AsearchModeRefine=0&search_ctl%3Aimage_type_list=0&search_ctl%3Acollection_list=-1&search_ctl%3Adate_range_list=0&search_ctl%3AregionEvent=0&search_ctl%3AdropdownThemes=0&search_ctl%3AsearchPhotographOrPersonShown%3A0=on&search_ctl%3AsearchPhotographOrPersonShown%3A1=on&search_ctl%3Arefine_keyword_field=iran&isAdvancedSearchDisplay=&search_ctl%3Acollection_choosed=&search_ctl%3AisButtongotoPressed=yes&displayNumPage=1&bottomdisplayNumPage=3

منصور یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 02:11 ق.ظ

استاد یعنی این چند سال شما با اینکه هزینه ها را پرداخته اید, از موضوع مستندهایی که قرار بوده ساخته بشه خبر نداشتید؟ ایشان حدود سه سال پیش به من گفتند که چهار مستند را به طور همزمان در دست تولید دارند. ولی منطقی دانستم از موضوع آنها نپرسم.

موومان یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 06:54 ق.ظ

با سلام مجدد

آقای پورپیرار، دیشب من متوجه حقایقی شدم که نظرم را نسبت به ماجراهای اخیر به کلی دگرگون کرد. بزرگترین اشتباه من (و شاید بسیاری دیگر از خوانندگان این وبلاگ) این بوده است که همچنان و طبق روال سابق، شخص شما و مجتبی غفوری را جزو یک گروه واحد قلمداد میکردم و بر طبق همین ذهنیت، در قبال حفظ وحدت و انسجام این گروه احساس وظیفه میکردم.

اما اکنون که با حقایقی تکان دهنده آشنا شده ام، نظرم به کلی عوض شده است. اکنون دیگر به هیچ عنوان شما و مجتبی را جزو یک تیم واحد تلقی نمیکنم، و بلکه هر یک از شما را صاحب اندیشه و راه مخصوص به خود می بینم. بدین ترتیب، سازنده ی مستند «زمین به اضافه ی پنج درصد» مطالبی را از دیدگاه مستقل خود مطرح کرده است و این حق اوست، همچنان که هرکس دیگری حق دارد که موضوعات مورد علاقه ی خود را به شیوه ای که صلاح میداند مطرح کند.

و اعتقاد دارم که انصافا هم، مستند «زمین به اضافه ی پنج درصد» به خوبی توانسته است که ماهیت پلید نزول خواری و تبعات وحشتناک آن در جهان را به زبان ساده برای عموم تبیین کند، هرچند در این مستند اشاره ای صریح به یهودیان به عنوان بزرگترین نزول خواران زمین نشده است.

در عین حال، بسیار متأسفم که شخصی را که هیچ سابقه ای از نزول خواری در او سراغ ندارم به نزول خواری متهم کرده اید.

بدین وسیله، کامنت قبلی خود را پس میگیرم.

بابک یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 09:06 ق.ظ

با سلام
آقای غفوری زحماتی که جنابعالی با ساختن مستندهای قبلی در راه نشر بنیان اندیشی کشیده اید بر کسی پوشیده نیست. ولی در باره مستند جدید ظاهرا شجاعانه عمل نکرده اید و دفاعی در برابر گفته های استاد ندارید.

*** یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 01:12 ب.ظ

کامنت آقای موومان و تغییر 180 درجه ای آن در کمتر از 18 ساعت در نوع خودش بینظر است البته اگر هر دو نوشته از یک نفر باشد!!!

حنیف یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 01:56 ب.ظ

سلام آقای موومان
لطفا نقد استاد را یک بار دیگر بخوانید.
کارگردان حق دارد برای هر نحله ی فکری یا طبق نظر خودش فیلم بسازد, همانگونه که دیدیم شبکه های رنگارنگ و وصال هم فیلمهای استاد را پخش کردند ولی هیچ قرابت فکری با همدیگر یا با ما ندارند. استاد هم هیچ ایرادی به این موضوع نگرفته اند. اما بنا به ادعای وی, آقای غفوری از ایشان پول گرفته اند ولی برای کس دیگر (یا فکر دیگر)ی فیلم ساخته اند و این نهایت خدعه کاری است. ایشان با ترقیق و امتزاج نظرات استاد با دیگران, معجونی بی اثر و معمولی از فکر بنیان اندیشانه ی استاد ارئه داده اند. کم اثر کردن تیغه ی بنیان اندیشی با پیچیدن آن در میان نظرات پنبه ای دیگران از آن موضوع مالی بدتر است و قابل پیگرد قانونی است. در حالیکه مشی آقای پورپیرار تا کنون به گونه ای بوده که مو به مو نظرات خود را مستند ارائه کرده است. از آقای غفوری انتظار می رود در همین ستون از خود دفاع کنند. از دوستان و دشمنان هم تقاضا می شود بیش از این باعث تحریف توجه از موضوع مقدمات برآمدن مردم نشوند.

hasan یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 02:03 ب.ظ

ببخشید آقای پورپیرار گوشت خر حرام است یا حلال ؟
بعد ار جواب علت سؤال را خواهم گفت

تا که بخورد.

دوستدار مطالب شما جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 05:46 ب.ظ

بسم تعالی
در مورد ملک یمین (ماملکت ایمان) که مفسرین آنرا برده تفسیر کرده اند. استاد معتقدند معنی آن برده نیست.لذا جهت شفاف شدن معنی آن، مطالب زیر تقدیم می شود.
خلاصه مطلب:هیچ مسلمان و کافر را نمی شود با زور برده و کنیز کرد.فقط اسیر( کافر اصلی) را می شود برده کرد. این قاعده در فقه است.قران مخالف برده داری است.
این لغات برای مفسرین روشن است.چون آنها استناد به کتاب را مجاز می دانند. ولی استاد اثبات کرده اند که پیش از ششصد سال پیش بشر قادر به ایجاد کتاب نبوده است لذا طبق نظر ایشان تمامی کتب و احادیث جعلی هستند. لذا بلال حبشی یا قنبر یا صدیف که در تاریخ برده بوده اند ما آنرا قبول نداریم.چون آن کتبی که این مطالب را نوشته اند جعلی می دانیم.
تعریف برده:اگر انسان را مثل سایر اموال مورد معاملات حقوقی از قبیل بیع(خرید و فروش)، هبه(هدیه دادن)،... قرار دهیم به آن انسان برده گویند. خلاصه اینکه انسان تبدیل به (مال) می شود.
تعریف مال:هرچیزی که قابل معامله باشد.به شرط اینکه مخالف شرع نباشد.پس مشروبات الکلی مال نیستند. یا مواد مخدر مال نیستند.چون شرع آنها را حرام کرده است.لذا خرید و فروش آن قانونی نیست. سوال:آیا در فقه انسان تبدیل به مال می شود؟ چگونه؟ انسان تبدیل به مال نمی شود،مگر اسیر کافر اصلی. لذا مسلمان برده نمی شود. کافر ذمی برده نمی شود. مرتد برده نمی شود.پس دو شرط برای برده شدن در فقه گفته اند:الف-اسیر باشد. ب- کافر اصلی باشد
سوال:حالا به سوال اصلی رسیدیم آیا در قران آیه ای است که بگوید، اسیرکافر را برده کنید؟درقران چنین آیه ای نداریم.لذا قران مخالف برده داری است. قواعد برده را ظالمان یا دشمنان اسلام به این دین حنیف وانسانساز اضافه کرده اند.
در قران انسان خلیفه الله است. همه از یک پدر و مادریم. انس و جن برای عبادت آفریده شده اند.همه به یک هدف در حرکتیم.لذا با این اوصاف قران مخالف برده داری است.انسان در قران خلیفه است برده نیست. هدف عبادت خداست نه برده کردن همدیگر.
سوال: آیا ملک یمین برده است؟ مسلما جواب معلوم است. قران مخالف برده داری است.لذا ملک یمین برده نیست.
توجه:البته دوستان بدتر از دشمن با استناد به احادیث جعلی که ظالمان تاریخ آنرا وضع نموده اند این افتراء عظیم برده داری را به دامن قران می بندند. که نیاز به مبحث جداگانه دارد.

دوستدار مطالب شما جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 07:15 ب.ظ

بسم تعالی
آیا در اسلام حجاب وجود دارد یا نه؟
فقها شبیهه وکلای دادگستری هستند.آنها می توانند راهی به تو نشان دهند که پول نزول بدی ولی بانکداری اسلامی هم باشی. ولی قرض الحسنه بدهی اثبات کنند که نزول خوری.آنها می توانند ظالمترین آدم را امیر المومنین بکنند(یزید).ولی نوه پیامبر را اثبات کنند خارجی(کافر)است.
منظورم از بحث بالا نگرش دو گانه به حجاب زن است.در فقه زن آزاد و کنیز آنقدر در حجاب تفاوت دارند.که جای سوال می شود آیا احکام را خدا منصوب می کند یا فقها به میل خود احکام می سازند.
نظر شهیدین را در نگاه کردن مرد به زن در ازدواج را بیان می کنم:مرد اگر شش شرط باشد می تواند به صورت و دو کف او نگاه کند. ولی آن شش شرط نباشد نمی تواند به صورت زن نگاه کند.1-احتمال دهد زن به او جواب مثبت خواهد داد2-مرد بداند زن در عده نباشد3-نگاه کردن فایده ای داشته باشد و. . .
و بر زن حرام است که به مرد اجنبی نگاه کند یا صدایش را بشنود هر چند آنمرد کور و نا بینا باشد.
بد بخت زن باید پنبه در گوشش کند که صدای نا محرم را نشنود.این سختگیری را در رابطه زن و شوهر چنان شدید است که آدم تعجب می کند:زن و شوهر لخت و عریان نزدیکی کنند کراهت دارد و اگر خدای نا کرده شوهر به رحم همسرش نگاه کند بچه کور به دنیا می آید.بدبخت مردان در هنگام جماع عینک دودی بزنند تا خدای ناکرده برای چشم بچه مشکلی ایجاد نشود.
حالا در خرید و فروش کنیز و غلامان ببینیم روحانیان ما در حوزه چه می خوانند.باز هم نظر شهیدین را می آورم:علاوه بر اینکه بر سر و صورت کنیز می توانند نگاه کنند. بر عورت او هم با اجازه صاحبش می توان نگاه کرد.و حتی می توان تمامی اعضای بدن او را لمس کرد.
در جواهرالکلام داریم کنیز بدون روسری می تواند نماز بخواند.
کنیز دست صاحبش مثل حیوانات است،اگر اجازه دهد بدون عقد و دفترخانه ازدواج و شاهد و...میشود با او نزدیکی کرد.
در شرح لمعه داریم مولای کنیز اجازه دهد هزار مرد در روز کنیز را ببوسد لمس کندمشکل شرعی پیش نمی آید.
برای کنیز روسری لازم نیست می تواند رقاصی و خوانندگی بکند بطوریکه در زمان عباسیان دره البغداد معروفترین خواننده روزگار بود.
کدام یک از اینها اسلام واقعی است؟ فقه تحت تاثیر ظالمان زمان است. زیاد طول نمی کشد که این علمای ما برای زنا فضیلتهای خواهند شمرد که از بانکداری اسلامی(ربا)هم با فضیلتتر باشد. و این فرهنگ زنای اسلامی را به تمام ملل جهان صادر خواهیم کرد.البته بهتر است، برند ملی هم داشته باشد.زنای اسلامی ایرانی بهتر است.

ستاره پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 03:51 ب.ظ

سلام. خسته نباشید. گاهی آدم چیزهایی می شنوه که خونش به جوش میاد! نه کاملا ولی جدا امروز حس خون به صورت دویدن رو تا حدی تجربه کردم! یعنی امضای من رو جعل می کردن و همون چندرغاز پولمو بالا می کشیدن، بهتر بود تا اینطور با آبروم بازی کنند! اون دو تا کامنت زیر متن من رو از این خانم محترمه بخونید در این آدرس:

http://www.bonyaan.blogfa.com/comments/?blogid=bonyaan&postid=3&timezone=12600

الله! الله! یعنی من این قدر عاجز و بی زبونم که حتی نمی تونم یه وبلاگ بزنم و توش حرفهام رو بنویسم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دلم می خواست اول تکه پاره شون می کردم و بعد هم یه جوابی بهشون می دادم که اسم خودشون رو هم به زبون نیارن! ولی خوب چون هویت م.ستاره خارج از وبلاگ شما وجود نداره، نمیشه اونجا چیزی به اون اسم بنویسم و بعد هم هر ننه قمری هم بیاد و به اون اسم کامنت بنویسه و دیگه اینکه اصلا بنا ندارم فعلا حرفی بزنم و خودتون هم می دونید نزدیک به دو سال میشه هیچ کامنتی تو وبلاگتون نذاشته ام. خواهش می کنم اگر ممکن بود، یه کوچولو تذکر بدید که حساب این م.ستاره رو با خودشون قاطی نکنند و اگر این رو هم اضافه کنید که روابط شما با من، کاملا شخصی و مطلقا خارج از حوزه بنیان اندیشی و تاریخ و ایران و غیره هست، خیلی ممنون میشم. من کنارتونم چون شما زبان حق هستید و در آینده هم کنار هر کسی خواهم بود که حقیقت رو بگه و این مبنای تعامل منه. به ناموسم فحش میداد بهتر بود تا من رو با امثال اترش مقایسه کنه که می خواست چیزی شبیه به علی محمد باب ثانی بشه! این که جهود پیامبر کش و بابی و بهایی مزدور، این مجتبی رو محاصره کرده اند و واکنشهای شما به مجتبی و حتی تندروی هاتون با من بخاطر هر چیزی، لااقل از نظر من مجازه چون ما کم آوردیم ولی شما ایستاده اید. خدا به پیامبر عظیم الشانش هم پرخاشگری می کنه، آیا پیامبر رسالتش رو رها می کنه؟
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ
کاش می دونستند که وقتی از شما دور میشن، به کجا نزدیک میشن. اگر هم حوصله نداشتید چیزی بگید، فدای سرتون. مهم نیست. خودشون بفهمند بهتر از اینه که شما بگید و نفهمند! دردسر میشه براتون! ببخشید، امیدوارم ناراحت نشده باشید، بای.





فریبا حاجی زاده 1پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ ۱۴:۲۶آقای غفوری هزینه ساخت مستندهای تختگاه هیچکس و مجعولات مجلل و دموی طوفان نوح ( با آن دردسرهای دو سفر به ترکیه با اتوبوس برای صرفه جوئی در هزینه ها و...) وقت ارزشمندی که برای ساخت این مستندها صرف شده است، ارزش معنوی این کارها، پرش بزرگی که در شناساندن بنیان اندیشی بواسطه این مستندها صورت گرفت، آزار و اذیتهایی که بخاطر ساختن این مستندها در طی این سالها متحمل شده ای و در امورات شخصی هم دچار مشکل شده ای و و و همه اینها در برابر آن هجده میلیون کذائی بی ارزش هستند!!!
سالهاست خودت را وقف بنیان اندیشی کرده ای اما همه اینها بخاطر یک انتقاد به باد فنا میرود و این خیلی عجیب است! متاسفانه بسیاری نقد را با عنادورزی یکسان می انگارند و این از سر جهالت است، بسیاری که ادعای روشنفکری و سواد دارند! کاری به آنها ندارم که هزینه آموختنشان فروختن قوه تشخیص و قدرت تمییز و استقلال فکریشان هست! روی سخنم با آنهاست که مصلحت را در سکوت می دانند. البته ما هم مدتها این مصلحت را رعایت کردیم و چند سال پیش در موقعیت آنها بودیم و یقین دارم آنها نیزمدتی دیگر در موقعیت الان ما خواهند بود.
از ناریا بسیار آموختیم و بدیع ترین مطالب را در نوشته های وی یافتیم. لذت بردیم و متحول شدیم اما از مقطعی به بعد شاهد یک چرخش عجیب و شک برانگیز بوده ایم.
بایکوت کردن تحقیق در باب قرآن! کش دادن بیهوده مطالب و تکرار آنچه بارها گفته شده و پرداختن به مسائل جزئی و کم اهمیت که جایگاه چندانی در مباحث کلان ندارد! بقولی به حاشیه رفتن و سرگرم کردن خواننده! و اکنون تعطیل کردن ادامه مباحث به بهانه های واهی! و دستپاچگی و هذیان گوئی در برابر ساخت مستندی در خصوص ربا!!!
واقعا چرا!!!؟ آبا تهدیدی در کار است؟ آیا هدفی پنهانی وجود دارد؟ آیا از ابتدا هم این مطالب با غرضی به غیر از آنچه عنوان شده ارائه شده اند؟
همه میدانیم مبارزه با یهود دو پایه دارد. یک از بین بردن ابزارهای قدرت یهود از جمله ربا و رو کردن جعلیات آنان جهت کن فیکون کردن جامعه یهودساخته و آشتی با قرآن که برای ساخت جامعه اسلامی.






فریبا حاجی زاده 2پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ ۱۴:۲۶مجددا تاکید میکنم فتوای ایشان مبنی بر تحریم پژوهش در قرآن، جبهه ایشان در مقابل ساخت مستندی در باب ربا و تعطیلی پروسه رو کردن جعلیات یهود عجیب، قابل تامل و شک برانگیز است و ایشان بایستی در خصوص رویکرد جدیدشان، بدون هوچی گری و فرافکنی، پاسخی روشن و قانع کننده ارائه نمایند.
نکته دیگری که در حاشیه بیان میکنم این است که همواره قضاوتهای نادرست ایشان در خصوص اشخاص را به پای بدبینی ذاتی و احتمال توطُئه (نه توهم توطئه) وی میگذاشتم و میدانستم همین بدبینی بسترساز شکل گیری تاریخ نویسی نوین بوده است اما اکنون سئوالی در ذهنم شکل گرفته که چرا همیشه این بدبینی دامن گیر کسانی شده که صادقانه و مخلصانه برای خدمت به بنیان اندیشی وارد این مجموعه شده اند؟ م ستاره، اترش، غفوری و خیلی های دیگر قربانی خلاقیت و ایده های مستقلانه خودشان شدند چون موثر و کارآمد بودند. چرا این بدبینی هرگز دامنگیر عناصر مشکوک اطراف ناریا نمی شود!؟

میم چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 09:30 ق.ظ

salam
بازگشت ←
m <manuchmd@yahoo.com>
چهارشنبه 23 بهمن 1392 @ 04:58 ق.ظ
سلام. خسته شدم از این چرت و پرت ها. چاره در بیخیالیه. این رو که قبلا معرفی کرده بودم

http://www.bonyaan.blogfa.com/

حالا این هم اضافه شده ولی می خواد اون بالایی رو بکوبه

http://nariaali.blogfa.com/

همه قاطی کرده اند. خدا به خیر بگذرونه فقط

محمد رضا چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 10:39 ب.ظ

چرا پیشنهاد قسامه خانم مهرانگی جدی گرفته نشد.

ناریا علی پنج‌شنبه 24 بهمن 1392 ساعت 12:05 ب.ظ

همه کسانی که با استاد پورپیرار مشکل دارند اینجا مشکل خودشون رو بیان کنند.

مدتی است که برخی را توهم برداشته . گمان دارند بنیان اندیش کسی است که در وبلاگ استاد پورپیرار کامنت می گذارد. معیار جدیدی است از اندیشه ورزی که احتمالا موشه داوید قلابی را هم در رده بنیان اندیشان قرار می دهد. اما اکنون یک قدم جلوتر رفته و حتی خود استاد را هم ضد بنیان اندیش و شاگردی او را کسر شان خود می دانند. کامنت گذاران وبلاگ از این قرار هستند.
گروه اول:
مسعود سنجری
محمدرضا نیسی
مفلح اسماعیلی
ایدین تبریزلی aydin biryol-az.blogsky.com
ساسان بابکان اصطخری nejadarya.blogfa.com
محسن عابدی سایت naria.ir
ایمان صمیمی
abbas
مه سعود
علی قدیمی
احوازی
نتاب
توحید
فتح
دومینو
مهدی -مهدی (مهدی بهربیگی) vindex.blogfa.com
صادق سودانی
khalil
سلام محمدی http://www.salammohammadi.com
کسی که به نام "بی نام" کامنت می گذارد
محمد اوجال
خانم نصریه
کسی که به نام "***" کامنت می گذارد


گروه دوم
مجتبی غفوری
موومان
فریبا حاجی زاده
م ستاره
مدیر وبلاگ bonyaan.blogfa.com

و گروه سومی که عربگری و موشه داوید اتفاق و عارف محب الله و انتی پورپیرار و اترش و دیگر پشه های وزوزو هستند که تکلیفشان از شمشیری که از رو بسته اند معلوم است و در جهنم همسایه خاخام خواهند بود. گروه اول مثل بذرهایی هستند که امید می رود با اب و افتاب بنیان اندیشی روزی جوانه بزنند و حاصلی به بار اورند اگر خدا بخواهد. اما گروه دوم کسانی هستند که حضورشان بدون استاد پورپیرار بی معنی است و اسمشان اولین بار در جهان از مجرای بنیان اندیشی استاد بیرون امده است. حتی ازدواج و همسرشان را مدیون او هستند پس نسل اندر نسل بدهکارند اما چگونه و چرا از استاد خود که انها را به اینجا رسانده طلبکارند؟ هر کس ادعایی دارد بفرماید و نظر بدهد که تاکنون برای بنیان اندیشی چه کرده است؟ ایا توانسته مدخلی نو بیافریند یا یکی از مداخل را تکمیل کند؟ ایا توانسته اید یک پاراگراف یا حتی یک جمله به نوشته های استاد اضافه کنید یا چیزی به ایشان یاد بدهید؟ فریب مدارک دانشگاهی خودتان را خورده اید که بسیاری پیش از شما گذرانده اند و بسیاری هم بهتر از شما و با کوله باری سنگین تر طی خواهد کرد. شما که تا پیش از این وجودی نداشته اید پس سر جای خود بنشینید و مدعی چیزی که ابدا هیچ نقشی در ان نداشته اید نباشید. شما مثل همان توهم هخامنشیان هستید که حتی مالک یک انحنا هم معماری و سنت و فرهنگ نیستند. پس اینهمه طلبکاری شما از کجاست؟ دور برداشته اید که چه؟ جناب اقای مجتبی غفوری. شما تاکنون فیلم ساخته اید؟ خودت خواسته اخوی. کارت را انجام داده ای. منتش را سر استاد می گذاری؟ دست مریزاد. حالا تکلیف ان 17 میلیونی که بالا کشیده ای چه می شود؟ قرمز نشو. 17 میلیون را من می گویم. خواهرت حاجی زاده که می گوید 18 میلیون. حالا گیرم همان 17 میلیون را گرفته ای و ان را مصرف کرده ای برای انچه خودت خواسته ای. رفته ای فیلمی ساخته ای که استاد نمی خواست. خوب بفرما که چرا مستندی که احتمالا بنا بود درباره یادداشت های قلم باشد نساخته ای و فیلمی درباره ربا ساخته ای با مشارکت رباخواران محکوم شده در دادگاه؟ می فهمی چه کرده ای؟ رفته بودی زندان تا از سید حسین محمدی کلاهبردار دزد مصاحبه بگیری؟ قحطی ادم بوده؟ خجالت نکشیدی با کسی که حبس گرفته مصاحبه کردی؟ این اراذل و اوباش حتی صلاحیت استخدام یا گرفتن جواز کسب هم ندارند. لااقل با یک رباخور متشخص حرف میزدی مثلا رئیس بانک. جانماز اب می کشی؟ می گویی چندرغاز را از کسی به نام م ستاره گرفته ای که حتما زوری نبوده و خودش داده. حالا ادعا می کنی که حاضری همان را هم برگردانی اما حتی بلد نیستی جانماز اب بکشی. می خوای با مقدس نمایی و احمق فرض کردن ما که مثلا حساب و کتاب هزار تومن را هم نگه می داری میلیون ملیون بخوری و بالا بکشی؟ نه تو لطف کن و اگر خیلی مرد هستی یا همان 17 میلیون را پس بده یا فیلمی که باید بسازی را بساز. زیر و بم کلاهبرداری یا خوب یاد گرفته ای با کمال همنشینی با حقه بازان. دو تا هم قسم حضرت عباس بخوری استاد تمام می شوی. جواب این سوالها را باید بدهی
1 با ان 17 میلیون چرا فیلمی که باید می ساختی را نساختی؟
2.چرا پول بنیان اندیشی را حیف و میل کردی و فیلمی ساختی که ضد استاد است اما می خواهی به ایشان منتصب کنی و ابروی استاد را ببری؟
3. ایا حاضری همان حکم دادگاه را زیر اسم این حسین شیاد کلاهبردار نزولخور بنویسی که من دارم با یک نزول خور در مورد مضرات نزول خوری برای افراد دیگر حرف می زنم؟ یعنی این ربا خوار خواسته با این فیلم کاری کند که دست در بازار نزول خواران کمتر شود. وقتی او از نزول خوری بد می گوید ولی خودش نزول خور است یعنی می خواهد رقبای بازار سیاه نزول خوری کمتر شود. متوجه این حرف هستی؟ مثل روسپی هایی که می خواهند خودشان را در اغوش مرد بیندازند و به هر فرشته ای می گویند میمون و زیاد بزک کرده اما افسوس که تو حتی همان مردانگی اولیه را هم نداری و زیر نافت نخودفرنگی هم نیست. بهتر است در نسخه نهایی بنویسی سید حسین محمدی کارشناس اقتصاد و ربا از در عقب! کارشناس متخصص در رباخواری و نزولخوری و شریک کارگردان فیلم!
4. به چه حقی از استاد ایراد میگیری؟ کلا یک مصاحبه با یک نزول خور داشته ای و دو دقیقه با او هم کلام شده ای انوقت می گویی ربای جدید که استاد گفته یعنی چه؟ داری از انجمن دزدان و نزول خوران خط میگیری. چقدر کم هوشی تو. همان بهتر که بنیان اندیشی را ترک کنی تا کمتر ابرویش را ببری.
5. خروجت از گروه بنیان اندیشی و ورودت به گروه نزولخوران مبارک اما بابت ان صرف وقت و باز کردن گره مورد ذکر که یک سال زندانی شدن یک نزولخور بوده و به جان مردم انداختن او چقدر به تو انعام و جایزه داده؟ یعنی 17 میلیون هم به تو نداده؟ حتی همان سه میلیون را؟!!!
6. چرا در مصاحبه هایت با وب سایت عبدالحسین الله کرم رئیس انصار حزب الله از استاد نام نبردی؟ جز این است که اگر نام می بردی با لگد پرتت می کردند بیرون؟ دوجانبه شده ای؟
7. بیشتر از این نمی پرسم که اذیت شوی. خودت سه میلیون بدهی داری به استاد و بابت تقدیر از کمک مالی متهم می کنی به سند سازی؟چشم ما روشن! به سبزه هم آراسته شدی. متنهایت را چرا نمیدهی ان اترش رجیم بنویسد که بهتر از تو لفاظی بلد است؟
و اما خانم حاجی زاده که باز به مبارکی استاد از ترشیدگی درامدند و شوهری یافتند که الحق والانصاف برای یک دختر از استاد دانشگاه و رییس جمهور شدن هم مهم تر است انچنانچه دخترکان مدارس ابتدایی هم می کوشند با انواع ارایش ها خود را به یکی قالب کنند ولی قدرنشناسی و نمک به حرامی باعث می شود که انسان صورت نورانی این عامل خیر را با ناخنهایش بخراشد. متاسفم استاد عزیز که چنین گستاخانی پیرامون شما هستند. افرادی که فکر می کنند شما می خواهید انچه با خون دل ساخته اید را خراب کنید و این موجوداتی که نه سودی دارند و نه خروجی ای جز غرور و تکبر ابلهانه می خواهند جلوی شما را بگیرند. نه بچه جان. شماها همگی با هم حتی یک خط، حتی یک خط به بنیان اندیشی اضافه نکرده اید. هرچه هم دارید از صدقه سر استاد است. کدامتان یک واو به دانش استاد افزوده؟ کدامتان مدخلی را گشوده یا به انجام رسانده؟ حداکثر یک بار مهدی-مهدی مصادیقی از لهجه ها که استاد مطرح کرده را جمع اوری کرد که ایشان هم من باب تشوریق دیگران ان را در صفحه اصلی وبلاگ خود گذاشتند. خوب شما ها چطور؟ کدام یک حتی همین کار را هم کردید؟ به چه چیز خود می نازید؟ اصلا چه دارید که به ان بنازید؟ استاد جلوی شکوفایی شما را نگرفته بلکه نخواسته گربه رقصی کنید و دمتان را به موقع قیچی کرده و از این گله مندید. این موومان که می گوید از ابتدای تولد بنیان اندیشی یکصدایی حاکم بوده خوب تو صدای دوم را دربیاور ببینم. جز بادی از عقب دیگر چه داری دربیاوری؟ همه شما از فرط حسادت می خواهید بند از بند استاد بگسلانید که چرا خداوند فضل و عنایت ویژه خود را بدو ارزانی داشته و این گستره عظیم اطلاعات و دانش و خردمندی در کند و کاو مسایل را به او هبه کرده و شما ندارید؟ مثل بچه هایی که تا از خانه بیرون می زنند یک نخ سیگار می خرند و می کشند با این فکر که به همه ثابت می کنند بزرگ شده اند کودکانه دویدید و یک وبلاگ زدید و گمان کردید بنیان اندیشی مثل عدس و لوبیاست و براحتی با دو پک سیگار حاصل میشود و چون به عینه دیدید که در کار واماندید به جای اعتراف به ناتوانی همان تک پل پشت خود را هم شکستید و گمان کردید حالا باید ولی نعمت خود را پایین بکشید تا از او بالاتر جلوه کنید و برای این منظور هم چند وبلاگ دیگر زدید نفهمیدید که تمام دنیا را هم به دست بگیرید خداوند عنایت خود را به هر که بخواهد عطا خواهد نمود و به خواست شما بندگان نیست. به جای این که وبلاگ بزنید و مطالب ایشان را تبلیغ کنید وبلاگ زدید و خزعبلات خود را نشر دادید و استاد را مجبور کردید بیاید زیر همان مزخرفات بگوید احسنت استاد فلانی! عالی بود و غیره. به این راحتی فریب دو تا کلمه تعارف را می خورید؟ و اما برای ان چند سوسک سیاهی که به فاصلاب bonyaan.blogfa.com اندر چپیده اند و از هر نوری می ترسند و حرفهایم را سانسور می کنند مگر نشنیده اید که بنیان اندیشی چیزی برای پنهان کردن ندارد مخصوصا شوما جناب استاد مجتبی غفوری که رباخواران شما را حفظ کنند به جای خدا. هر چه دارید بریزید روی دایره ببینیم چه خبرتان است؟ کدام تخم دو زرده ای را گذاشته اید؟ جدا فکر کرده اید وقتی استاد به شما من باب شوخی یا مزاح یا تفنن و حتی دست انداختن می گوید استاد فلانی واقعا خودتان را با ایشان مقایسه می کنید و معادل میگیرید؟ این قدر کوته فکرید و بی جنبه که تعارف را جدی می گیرید؟! بگویید که سر و ته تان کلا چه دارد؟ این همه چریده اید دنبه تان کو؟ جای 12 سال 120 سال کامنت بگذاریدبر علیه استاد. حالا شورت که خیلی برایتان زیاد است اما ایا به اندازه دستمال کاغذی هم برای استاد مفید بوده اید که اب دماغش را جمع کند؟ جز این که ساعتها وقت باارزش ایشان را بگیرید تا بدیهیات و مطالب اولیه را به شما اثبات کنددیگر شما چه کاری کرده اید جز خنجرزدن از پشت و نمک به حرامی و حالا هم نمک بر زخم پاشیدن ؟ حالا نمکدان را می شکنید و سفره را می خواهید به اتش بکشید؟ هر غلطی دلتان می خواهد بکنید ببینم اخرش جز بدبختی برای خود دیگر چه حاصلی بدست خواهید اورد. رضا و یونس و منوچهر و حسن و حسین و تقی و نقی و سوسن و گلی و کوچولو و بزرگ و متوسط و 3 ایکس لارج و پری بلنده و لیلا جیمبیل که سهل است نفس کش گردن کلفت و گنده لاتتان را بیاورید تا معلوم شود در کله همگیتان پهن هم نیست که ارزش کود داشته باشد. حالا من را لمپن می نامی بی وجود؟ لمپن و هرزه خناس تو انوسی مفلوک خبیث هستی که وقتی میبینی استاد می خواهد حرف های اخر را بزند و حاصل اخرین سالهای حیات مبارکش را بگوید و نتیجه نهایی را بگیرد مرض زهر مار میگیری ادا اطوار درمیاوری و او را متهم می کنی به نابودی بنیان اندیشی و خودزنی. این بازی ها همه زیر سر ان کنیسه جهودان است که شما بی مایگان بی همه چیز را به عنوان عناصر دست چندم جلو می اندازد و خودتان هم فهم و شعور درک ان را ندارید. جای انکه ریسمان را هر چه بیشتر بر گلوی جهودان بفشارید راه نفسشان را باز می کنید ؟ ایا به استاد مکر می کنید و می خواهید امر الهی او را منحرف کنید و عزت و احترام را در نزد جهود می جویید حال انکه عزت و مکر و امر همگی از ان خداست نه رو سیاهانی که توان برافراشتن پرم خود را هم ندارند و جز با دورویی و خیانت راه نمی پویند و شما ویلای رویایی خود را در سوراخ موش خاخام می یابید؟ احمق نفهم دراز گوش اشغال گوشت بی خاصیت و پالان جای اینکه سراپا گوش باشی و دست به اسمان برداری که شاید ولو چند ساعتی عمر این یگانه تمام ادوار تاریخ بیشتر شود تا نور بیفکند بر زوایای تاریک داشته شده تا شاید حیواناتی مثل تو هم بتوانند با دیدن خفایا وارد جرگه ادمیت شوند دبه به دست میگری و قمبل متعفنت را می لرزانی که استاد چین و چنان است؟ در حقیقت را به خر مهره شکسته طاق می زنی؟ خاک بر سر تو نکبت و امثال شماها. و برای اینکه همه حسودان اتش بگیرید و تا انجایتان بسوزد و حتی نتوانید ان گوشت بی ارزشتان را در دستگاه گوارشتان که ابتدا و انتهایش یکی است را بجنبایند و راه نفستان بسته شود و به بی ارزشی نه خود بلکه حتی انانی که شما را به پیش می برند پی ببرید می گویم که تاریخ به 4 قسمت تقسیم خواهد شد: پیش از ادم، ادم تا خاتم، خاتم تا استاد پورپیرار و پسا پورپیرار. حالا هر چقدر کینه و حقد و عقده و نفرت از حقیقت دارید من را متهم به دستمال یزدی شدن برای استاد بکنید و با توهین به خانواده ام به همگان نشان دهید که چقدر دقیق به هدف زده ام. کینه هایتان را درک می کنم که ریشه در جایگزینی سلولهای خاکستری با غرور متکبرانه حسودان جاهل عاجز از اندبشه ورزی است و درمان در بازگشت به سوی ندای حق و منادی ایمان و بریدن از شیطان و بیعت با تابعان قران.
اینها برای شما لوده های بی وجود بود. واویلا انها که .......

ای میل پنج‌شنبه 24 بهمن 1392 ساعت 06:29 ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم. این گونه که می نماید، ملت ساده دلی اهل اعتماد، اسیر شده اند در تار عنکبوت هایی دروغ باف و خیال فروش که قصه های خود را سند متقن نامیده و حتی برای مروجین آن افسانه های دروغ، قباله و مدارک دانشگاهی و پروانه انتشار صادر می کنند، تریبون و رسانه جهانی فراهم می کنند و با زر و زور و تزویر، فرهنگ و هویت ملتی مسلمان را، بازیچه کودکانه خود ساخته اند یا دکانی برای لقمه ای حرام. نه فقط این؛ وقیحانی بی چشم و رو که وقتی دست شان رو می شود، نه تنها از عمل شنیع خود دست بر نمی دارند که شرمندگی را بپذیرند، بلکه با تکرار هر چه بیشتر و با صدای بلندتر دروغهای خود، می خواهند حقیقت را بترسانند یا صدای آن را غرق کنند در هیاهوی پوچ. هر یاوه ای را مطرح می کنند و هر احتمالی را ممکن می دانند الا حقیقت عیان را. آن قدر نفهمی نشان می دهند که تیری خشماگین و توام با الفاظ برخاسته از عصبانیت بر دیدگانشان نشیند تا بتوانند متهم کنند به بی نزاکتی و با برافراشتن آن، روکش خوش نقش پوسیده ای از تمدن و فرهنگ احترام آمیز بکشند بر روی ذات عفین مزدوری و پلاس آلت دست بودن خود در ترویج اکاذیب و اوهام، بردگان نام و نان که شرف و آبرو را فروخته اند به سوت و کف فریب خوردگان. شرم نمی کنند از به هم بافتن اراجیف و طلبکارند از حقیقت عریان؟

حدود ده سال گذشته از اعلام نیمه کاره بودن تخت جمشید. سازمان نظام مهندسی هم گواهی داده که بنای معروف تخت جمشید در نزدیکی شیراز، نه مخروبه و ویرانه، بلکه نیمه کاره و به حال خود رها شده است، هرگز بنای هیچ یک از ساختمان های آن به پایان نرسیده است که تختی شاهانه هم به آن وارد شده باشد که شاید هم روزی آتش گرفته باشد به هر دلیل. فیلم مستند تختگاه هیچکس هم ساخته و پرداخته شد و نسخه های بسیاری از آن، ارائه شد به بسیاری من جمله سازمان میراث فرهنگی و خیل عظیمی از آنان که مسند نشین بودند یا مدعی انسانیت و پیروی از حقیقت به آواز بلند عربده گون، اما یک دهه گذشت و از هیچ صنف و دسته و نهاد و سازمانی، مسئول و غیر مسئول، صدای تعجب هم بلند نشد.

کافی است از یکی از راهنمای گردشگران در محوطه تخت جمشید پرسیده شود که گفته می شود تخت جمشید نیمه کاره است. خواهند گفت ما طوطیانی هستیم موظف به تکرار یا نوار ضبط شده زنده. چنان حرف خواهند زد از کتابهایی بسیار قدیم تر از تصورات انسانی که گویی خود شاهد کتابت آنها بوده اند اما چقدر برایشان سنگین است زانو بزنند و با همان چشم شاهد نگارش دروغ، نقش و نگارهای ناقص و تکمیل نشده را ببینند. از معماری و مهندسی، با دهان های بسی گشاد حرف می زنند، تو گویی که تخم دو زرده گذاشته اند، اما چگونه است که نظر مهندسان را وقعی نمی نهند؟



نامه شماره 84/9032/110 مورخه 1384/10/12

«پیرو درخواست سازمان نظام مهندسی ساختمان جهت مطالعه ی میدانی محوطه ی تخت جمشید، در تاریخ 84/9/9 عازم شیراز و روز پنج شنبه 84/9/10 از محوطه ی تخت جمشید دیدار کردیم.

با توجه به وضع موجود این مجموعه و پس از بازدید کامل نتایج حاصله به شرح زیر اعلام می گردد: در تمامی محوطه کارهای ناتمام که بیش تر آن ها حجاری و نقوش تزیینی از محل های مهم مانند ورودی ها و راه پله ها را تشکیل می داد، به چشم می خورد. نمای اصلی سکوی غربی که نزدیک پلکان ورودی است، به صورت کامل تراش نخورده است. تعدادی از ته ستون ها و نقوش ورودی ها و درگاه ها به صورت مصالح خام و تراش نخورده باقی است. در دروازه ی ورودی سقف و تزیینات اجرا نشده و به نظر می رسد حجم سنگی که هنوز بر روی زمین قرار دارد، برای پوشش سقف در نظر گرفته شده بوده است. تصاویر تمامی موارد یاد شده به صورت یک سی دی به ضمیمه تقدیم می گردد». دکتر حمید بهبهانی، رییس سازمان نظام مهندسی ساختمان تهران

http://www.naria.ir/view/1.aspx?id=46



پس همان وقیح هم بسی با ارفاق و اغماض همراه است برای آنان که می بینند و می دانند ولی هنوز هم این بنای ناتمام و نیمه کاره رها شده را، رها نمی کنند و قبله تاریخ تمدن بشریت و نگین معماری جهان می نامند که لااقل اهانت به جامعه مهندسین و معماران است و ساحت عقل و اندیشه صاحبان دو چشم در کاسه سر؛ توهماتی که در مصرف کنندگان مواد افیونی توهم زا هم دیده نمی شود که از یک چهار دیواری نیمه کاره با چند زنبه خاک و تعدادی ابزار بنایی، ارتشی چند میلیونی فراهم آورده و از قاره ای به قاره ای دیگر بفرستند که نه در فیلمهای هالیوودی سابقه دارد، نه حتی در بازیهای کامپیوتری. پس حساب کار روسیاهانی که نان خورده اند از تزریق این دروغها به جامعه، چه می تواند باشد و چه کسی باور می کند مستشرقینی که زوایای حروف کتیبه ها را هم سنجیده اند و از تحلیل افکار در مخیله به خاک خفتگان نیز نگذشته اند، واقف به نیمه کارگی این بنا نبوده اند؟

نمی توان بهانه آورد. بابت حرکتی که نمی تواند متعلق به ملتی باشد که فیسبوک در آن مسدود است، غیر مسئولین، به نمایندگی از مردم، طبل معذرت خواهی می کوبند برای نامسلمانی برهنه به خواست خود و بازیکنی پا به توپ در آن سوی زمین که وا اسفا از پایمال شدن حقوق بشر و حقوق زنان؛ پس آیا چه باید کرد در برابر این همه سال اشاعه دروغ و تخریب فرهنگ و این همه سال سکوت در برابر تزریق دروغ به ذهن کودکان معصوم مدارس و امتناع از قبول حق؟ آیا با این دروغ گویی ها به دختران و مردان و زنان این سرزمین، حقوق بشر و حقوق زنان هموطنان مسلمان نقض نشده است؟ گردن کشی در برابر حقیقت تا به کی؟ این تجویز کدام نسخه از اسلام یا اخلاقیات و کرامات انسانی است؟

حال ببینیم ارزش گذاری بر این حقیقت مهم ملی را که تا چه حد در خور اعتناست؟ آیا این موضوع به اندازه تبلیغ پفک نمکی یا یک مسابقه ورزشی یا عکسهای فلان بازیگر برهنه اهمیت دارد یا وطن پرستی و حس حقیقت جویی، حراج شده به تکه ای نان خشک کپک زده؟

منبع:

http://www.naria.ir/view/1.aspx?id=46

http://purpirar.blogsky.com/unfinished_percepolice

لینکهای دانلود رایگان فیلم تختگاه هیچکس که نسخه آنلاین در یوتیوب نیز موجود است.

فارسی

http://naryna.4shared.com

انگلیسی

http://nobody-polis.4shared.com

خسته شدم از این همه سکوت.

حمید پنج‌شنبه 14 فروردین 1393 ساعت 03:59 ب.ظ

دوستانی که عربی بلد هستند کاش به سایت بسیار ارزنده و بیدادگر دانشمند مصری استاد دکتر احمد صبحی منصور که البته درایران فیلترش کردن سربزنن و مقالات عجیب و غریب شان را که بسیار به نظرات استاد پورپیرار نزدیک است درمورد قرآن و اسلام ترجمه کنید در دسترس همگان قراربدید. ایشان تنها مرجع و رفرنس اسلام را قرآن می دانند ومابقی رو کشک محض می دونن! ! کاش می شد با استاد پورپیرار ارتباط پیدا می کردند و نظرات تاریخی ایشان رو به دکتر احمد می رساندیم . متاسفانه زبان شیرین فارسی پدر همه رو درآورده و باهیچ زبان زنده دنیا آشنایی نداریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد