حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه 33


کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه .33


بی تعارف آن چه از دوران قجرها قابل روءیت و روایت است، همان شرح یکسان و بی توقف و وقفه ای است که از پی کردن شکار و رتبه بندی اهل حرم می گوید. در حقیقت با مطالب موجود در موضوع مقام و جایگاه و نسب و نقش تاریخی و سیاسی و فرهنگی ناصرالدین شاه، گذر زندگانی او به احوال آکتوری می ماند که گاه گاه به ضرورت و شاید هم به اجبار بر او لباس سلطنت پوشانده، به دنبال اجرای اوامر معینی روانه می کرده اند.



می گویند ناصرالدین شاه در حوالی 16 سالگی به تخت نشسته و تاج گذاری کرده است. تصویر بالا مردی قریب 25 ساله با سرمایه کاملی از موی ریش را نشان می دهد که نحوه استقرار و آن باد و بروت زیرکتف و ردیف حمایل های عجیب پیش سینه نادر و نیم خنجر بر کمر بسته اش، چندان شگفتی آور است که نشان می دهد قبله عالم را برای تمرین ضمائم سلطنت آموزش می داده اند. آن چه مورخ را دچار خلاءٍ برداشت می کند مکان عرضه این نمایش و بازی است که نه در سالن و بر فرش و زیر نور چهل چراغ و دیگر زرق و برق های لوکس درباری، بل در حوالی به هم ریخته و آجرهای تازه بند کشی شده و خرده سنگ های پراکنده در همان زیر زمین مورد علاقه شاه قاجار ترتیب داده اند.



و این هم منظر دیگری که معرف سلطانی مبتلا به بی مراتبی رسمی است. دشوار بتوان صاحب این تصویر و صورت و حجم جسم را با آن نمونه پیشین مطابق شمرد. نه فقط ظاهر و آرایه و مختصات، بل درب چوبی پس زمینه و فضای محزون آن نیز به وجه غریبی با یکدیگر سازگارند، چنان که با نگاهی به فضا، که همان زیر زمین آشنا با قبله عالم است و فراخوان برداشت های دیگر از صورت شاه قجر، برای تطبیق و مقایسه، حاصلی جز دو دلی و چند گانگی به بار نمی آورد و این سرگردانی و سئوال، که معروف ترین شاه قجر از چه رو به چنین فضاهایی دل بسته بوده است؟ در حال حاضر و با مراجعه به نمونه های دیگر، از جمله به تعداد و کردار و البسه و رفتارهای همراهان او شاید بتوان گفت که شاه قجر سخت محدود و زیر نظر بوده، اصراری در توسعه جایگاه خود در دستگاه سلطنت نداشته و گرچه با خوابگاه بسیار فقیرانه و بیرون از شان سلطنت می ساخته، ولی در میان کوه های شمال تهران، قصر خوش دک و پوز شهرستانک را بالا برده است؟! هنگامی که تا بن دندان، اصالتی در بیان تاریخ و منضمات و لوازم آن به زمانی چنین نزدیک نمی یابیم، پس شاید بتوان مدعی شد که در زمان قاجارها که طلایه دارش ناصر الدین شاه است، هیچ کس با روابط و ابزار و ملزومات و نیازمندی های یک سلطان شرقی آشنا نبوده و از زیر و بم امور و نحوه ترتیبات مربوطه به سبب فقدان پیشینه در سرزمین بی مدعی و محو شده ای به نام ایران، آشنایی و آگاهی فنی نداشته است.



عکس بالا صاحب و ساکن اصلی این زیر زمین اشفته را ارائه می دهد و در تلفیق با عکس قبل به سادگی ناظر را به این برداشت می رساند که شاه شنگول به دیدار اهل حرم آمده است.

این هم آکتور و بازی کن نقش سلطان صاحب قران که این بار در لباس فرنگی و البته در همان جایگاهی ظاهر شده که دیگر امورات شخصیه و از جمله خلوت کردن با اهالی حرم را می گذرانده است. 




این هم پلان و پرده دیگری که حدسیات درباره آموزش و تست البسه و درس رفتار سلطان را موجه می کند. در این جا نیز آدرس ناهمآهنگی همان اختلاف سطح زیر زمین است. کافی است به پایه های صندلی توجه کنید که در ردیف و رج واحدی قرار ندارند. آیا کسی قادر به ادای توضیح و تفسیری بر برداشت این عکس است که سلطانی چنین مرصع، نه در سالن های آراسته و آینه بندی شده، بل در آستانه زیر زمین لباس های تازه دوخت خود را به نمایش می گذارده است؟!


در این جا هم از شاه قدر قدرت با لباس تازه ای، که بر تن او زار می زند و چهره ای ناراضی و دست کشی سفید که سراسر ساعد او را پوشانده در گوشه ای از حیاط عکس انداخته اند. مسلم است که این مستند سازی های حضور شاه، در این همه فرم و پز، صرفا در زمره سند تراشی برای اثبات وجود شاهی به نام ناصر الدین در تاریخ قجرها نیست و آن زمان که این اطوارها را با جعلیات بی شمار دیگر توام می کنیم راه قابل گذر دیگری نداریم مگر این که تشریح و توضیح کنونی از دوران ۵۰ ساله سلطنت او را محتاج تامل بسیار بدانیم.


ناگهان با چنین تصویری رو به رو می شویم که بسیار قابل توجه و نمایی از ناصرالدین شاه است که تکیه زده بر بالش های فراوان، احتمالا مشغول ثبت نام خود در دفتری به شیوه نگارش لاتین و آن هم با استفاده از پر  به جای قلم است!؟ اگر در باب این عکس هم باید سخنی سرود کافی است توجه دهم که ناصرالدین شاه، بدون احساس ناامنی، بر قبضه شمشیر خود نشسته و نیمی از آن را محو کرده است؟!

این عکس آخرین سند عقیده من درباره سلسله قاجار است. نمی دانیم از کجا برای شاه قجر صندلی فلزی پرکاری رسیده است. شاه بزرگ چندان از دیدن و داشتن این نمونه شادمان شده که ثبت عکسی یادگاری با این صندلی را هوس کرده است. مورخ با خبر نیست به زمان این ذوق زدگی و میل کودکانه شاه، آن تالار آینه کجا بوده که شاه قجر به ناچار صندلی را به همان زیرزمین کارگشا کشانده و به همان روپوش و پرده مشکی برای پوشاندن عوارض زیر زمین متوسل شده است. (ادامه دارد)
نظرات 376 + ارسال نظر
محمدرضا نیسی شنبه 15 مهر 1391 ساعت 05:16 ب.ظ

سلام‌علیکم

جناب آقای شبیشاوی

خدا رو شکر که شما سرت رو از خاک در آوردی و متوجه شدی باید به کردها کمک کنی. پس لطفی کن و به کردهای فیلی منطقه خوزستان هم کمک کن تا نقشه " کردستان بزرگ " به طور کامل محقق بشه.

شما که سرت رو از زیر خاک در آوردی حتماً می‌دانی که کشور مستقل کرد در نقشه جدید خاورمیانه یهودی معروف " برنارد لوئیس " از طریق خوزستان به آب‌های گرم متصل خواهد شد.

شما خوش باش و ما هم که تکلیف‌مان معلوم است و به هیچ عنوان حاضر نیستیم سرمان را از زیر خاک در بیاوریم.

*********************************

جناب آقای خاخام منوخیم

دقیقاً زدی وسط خال. ماها از بیخ و بن نمی‌فهمیم ولی رد دسیسه‌های یهود را خوب بلدیم، بگیریم. با اینکه سرمان زیر خاک است !

محمدرضا نیسی شنبه 15 مهر 1391 ساعت 06:07 ب.ظ

سلام‌علیکم

مطلب ذیل بخشی از مقاله‌ای با عنوان " هخامنشیان در تورات، سباستیان هاینه، ب. بی‌نیاز (داریوش) " است:

" بازتاب‌ِ هخامنشیان در تورات به ما یک کیفیت دوگانه را نشان می‌دهد. از یک سو می‌توان گفت که با سندیت و تاریخیت تورات باید با احتیاط بسیار برخورد کرد ولی از سوی دیگر می‌توان گفت که تورات مانند آینه‌ای صیقل نیافته است که حوادث تاریخی را به گونه‌ای بدون انسجام درونی بازتاب می‌دهد و سرانجام همه‌ی وقایع تاریخی در یک مسیر واحد هدایت می‌شوند یعنی خدمت به دین. کلاً در دین، یا آثار دینی، حوادث تاریخی به دو بخش تقسیم می‌شوند: یا برای دین (حق) هستند یا علیه دین، وسط وجود ندارد. "

"به سخن دیگر، نخستین دین «ابراهیمی» که ادیان مسیحیت و اسلام بر آن استوار شده‌اند، مجموعه‌ای را تشکیل می‌دهد که ریشه در وقایع ملموس تاریخی داشته است."

محمدرضا نیسی شنبه 15 مهر 1391 ساعت 06:09 ب.ظ

سلام‌علیکم

مطلب ذیل بخشی از مقاله‌ای با عنوان " هخامنشیان در تورات، سباستیان هاینه، ب. بی‌نیاز (داریوش) " است :

" بازتاب‌ِ هخامنشیان در تورات به ما یک کیفیت دوگانه را نشان می‌دهد. از یک سو می‌توان گفت که با سندیت و تاریخیت تورات باید با احتیاط بسیار برخورد کرد ولی از سوی دیگر می‌توان گفت که تورات مانند آینه‌ای صیقل نیافته است که حوادث تاریخی را به گونه‌ای بدون انسجام درونی بازتاب می‌دهد و سرانجام همه‌ی وقایع تاریخی در یک مسیر واحد هدایت می‌شوند یعنی خدمت به دین. "

" به سخن دیگر، نخستین دین «ابراهیمی» که ادیان مسیحیت و اسلام بر آن استوار شده‌اند، مجموعه‌ای را تشکیل می‌دهد که ریشه در وقایع ملموس تاریخی داشته است."

محمد شنبه 15 مهر 1391 ساعت 07:08 ب.ظ

سلام آقای پورپیرار و دوستان دیگر
باتوجه به سابقه سیاسی و اطلاعات تقریبا مفصلی که از جریانهای مختلف قبل و بعد از انقلاب دارید سازمان مجاهدین خلق ایران را چگونه ارزیابی می کنید

این سئوال شما به معنای بازجویی است؟ با این همه گمان نمی کنم نسبت به ماجرای مجاهدین بتوان سکوت کرد.

علیرضا_1 شنبه 15 مهر 1391 ساعت 07:25 ب.ظ http://onroyseke.blogfa.com/

خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
سرویس: میراث فرهنگی

http://old.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1886280&Lang=P


محمدتقی عطایی برای رساله‌ی دکتری خود موضوعی را انتخاب کرد که به گفته‌ی خودش، یک موضوع بغرنج در باستان‌شناسی ایران در ارتباط با تشکیل شاهنشاهی هخامنشی است. به این ترتیب که تا کنون مشخص نبود مردمی که شاهنشاهی هخامنشی را ساختند، ابتدا در چه زمانی، از چه مسیری و چگونه به فارس وارد شدند. در واقع، در حال حاضر از نظر باستان‌شناختی مدرکی ملموس از دوره‌ی شکل‌گیری شاهنشاهی هخامنشیان در فارس موجود نیست، زیرا از سال‌های حدود 900 پیش از میلاد تا 550 پیش از میلاد، یک خلأ 300 ساله وجود دارد؛

عطایی در گفت‌وگو با خبرنگار بخش میراث فرهنگی ایسنا درباره‌ی چگونگی آغاز کاوش باستان‌شناسی در تپه‌ی «قصر دشت» در نزدیکی جنوب سد سیوند، توضیح داد: با وجود این‌که باستان‌شناسان نام‌آوری مانند گیرشمن، سامنر، استروناخ و بوشارلا درباره‌ی آغاز دوره‌ی هخامنشی و چگونگی ورود پارسیان نخستین به فارس بررسی‌ها و کاوش‌هایی را سرپرستی کرده‌اند، ولی هنوز جواب قطعی به این موضوع داده نشده است. در واقع، از نظر باستان‌شناختی مشخص نیست که این مردم (پارسیان ایرانی‌زبان) چه زمانی و از چه مسیری به فارس وارد شدند و پس از ورود، آمیزش قومی بین نورسیدگان پارسی‌زبان و عیلامیان بومی منطقه چگونه بوده است

۹۹/5 درصد این متن از ناآگاهی نسبت به اسناد تاریخی
مایه می گیرد و در ردیف حرف های خاله زنکانه به ثبت می رسد.

بی نام شنبه 15 مهر 1391 ساعت 09:59 ب.ظ

جناب سینا با سلام
متاسفانه در دوره سقوط ارزشها زندگی می کنیم در این دوره گویی تمام لجن ته لجن زار به یکباره بالا آمده وهر کس شهامت وجسارت خود را برای دست یابی به نشیمنگاهی از سر تملق به کار زار اندیشه می فرستد.در دوره مرگ ارزشها صداها هم جهت قدرت کلفت می شود و درشت پرانی وقلمبه اندازی قلم در فراق خرد دست به قلم های مزدور است وفرمان از اندیشه صاحب قدرت و صاحب منزلتی می گیرند و نشخوار از هضم رابع گذشته دیگران را بی هیچ خرد ورزی نه مزدوری که عین ارزش تلقی می کنند.عرصه تضارب اندیشه در این ولوله کله وکم (معده،دومین جایگاه پروسه مدفوع سازی)کله بدل به کار زار کربلا وفتاوی قاضی شریح می شود.بر صاحبان اندیشه وشهامت چون نیسی و سنجری واین یهودی (خاخام منوخیم) حکم مشرک و کافر و مرتد صادر می شود وبر کم کله ها قداست حسینی. عجب دنیایی است .مگه نه ،جناب سینا.

علیرضا_1 شنبه 15 مهر 1391 ساعت 10:14 ب.ظ http://onroyseke.blogfa.com/

استاد عزیز
هر چه پیش میرویم و بیشتر مقالات باستان شناسی در دانشگاه ها را مطالعه کنیم متوجه سرگردانی بیشتر مقالات و تحقیقات در جامعه علمی باستان شناسی و معماری باستان میشویم .
چنانچه حضرات در موقع سرگردانی فقط از خود میپرسند مگر میشود این همه دانشمند دروغ گفته باشند .هضم این موضوع بزرگترین سد و مانعی جلوی پای دانشگاهیان و باستان شناسان امروز ماست. کاش لااقل جوابی برای مستند تخت گاه هیچ کس میدادند.

اندیشه های نو بسته به خورند خود بسیار کند رسوخ می کند، امری که در دعوت به ادیان اسمانی نیز صادق بوده است. با این همه پیشرفت بنیان اندیشی از انتظار فراتر رفته و به این جا رسیده است که در گوشه ذهن اهالی این گونه مطالب لانه کوچکی با جوجه ای متولد شده است که پیوسته می پرسند پس حقیقت کدام است.

خاخام منوخیم شنبه 15 مهر 1391 ساعت 10:16 ب.ظ

جناب سینا
ما از سر عقلانیت حکم قتل مناسب حال افراد را به اجرا می گذاریم.
اونایی را که بر علیه یهود با مغزشون فکر واقدام می کنند دستور می دهیم بزنن توی سرشون.واونایی که با قلبشون فکر وبر علیه یهود اقدام می کنند دستور می دیم بزنن توی قلبشون .
سفارش می کنم تو نیز مواظب تخمات باشی.

حقیقت شنبه 15 مهر 1391 ساعت 11:46 ب.ظ

سلام شما عراق را نیروی محلی دانسته اید وگفته اید منظور از نیروی محلی نیروی مستقل است. اولا عراق از پشتیبانی کشورهای غربی برخوردار بود دوم این که از بسیاری کشورهای عربی نیروی مزدور دریافت می کرد نمی دانم چرا در جواب یکی از نظرها اعتقاد به وجود این نیروهای مزدور را تبلیغات دانسته اید در حالی در جریان کنفرانس اسلامی چند تا از اسیران این کشورها را به سران شان تحویل دادند.

این که یک و یا چند نفر بر اساس هیجان های افراطی و احساسی، بی سازمان دهی و درخواست، در این یا ان ماجرای نظامی شرکت کنند، با این که کشورهایی با ارتش کلاسیک و پزچم رسمی خود جبهه ای را علیه این و آن بگشایند به کلی متفاوت است.

منصور یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 12:07 ق.ظ

سلام استاد
دو سال قبل اینجانب با توجه به شناختی که از مواضع حضرتعالی در یکی دو اظهار نظر کوتاه در باب جنگ 8 ساله داشتم از آن مسوول اطلاعاتی سپاه پرسیدم که چرا یک دیپلماسی خردمند نتوانست از وقوع جنگ جلوگیری کند و چرا هر بار که صحبت از شروع جنگ می شود می گویید عراق شروع کننده بود و ما فقط دفاع کردیم؟ ایشان پاسخ دادند که عراق چندین حمله از 6 ماه قبل به کشور ایران انجام داده بود و با توجه به از هم پاشیدگی ارتش ایران باز هم به تجاوزات خود ادامه می داد. مواردی هم ذکر کرد که بنده اکنون به خاطرم نیست. به هر حال فحوای حرف ایشان چنین بود که ایران به اندازه کافی برای جلوگیری از بروز جنگ از خود خویشتنداری نشان داد ولی نهایتا مجبور به دفاع از خود در یک جنگ تمام عیار شد.
گرچه دوست دارم مباحث ناصرالدین شاه را ادامه دهید ولی امیدوارم روزی مفصل تر در باب جنگ 8 ساله بنویسید. بهر حال اگر چه دوران جنگ ده دوازده ساله بودم ولی آن دوران بیشترین تاثیر بر ذهن و روان امثال ما داشته است. گر چه چند تن از بستگان بنده هم در این جنگ کشته, مجروح و اسیر شدند و خود نیز بطور روزمره درگیر موضوعات آن بودم ولی واقعیات آن جنگ را باید از شما شنید.

کافی است اندکی دیگر حوصله کنید.

یکی یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 12:27 ق.ظ

جناب محمد .
اونهایی که رفرم سال 57 ایران رو اجرا کردن میدونستند هر رژیمی که روی کار بیارن خواه ناخواه عکس العمل یک عده مخالف تندرو را در پی خواهد داشت از اینرو برای فیلتر کردن مخالفان با رنگها و تمایلات چپ و راست و میانه احزاب رنگارنگی درست کردند که گل سر سبد شون همین مجاهدین خلق بودش که وظیفه اش جذب مخالفان سازماندهی کنترل و نهایتا" نابودکردنشان بود که آخرین قتل عام این حزب از افرادش پس از هماهنگی با ایران در عملیاتی موسوم به مرصاد در اواخر جنگ ایران و عراق بود.
علاوه براینها وظیفه دیگر مجاهدین خلق جمع آوری اطلاعات از داخل سیستم حکومتی نظامی عراق در زمان صدام و مخابره آن به حکومت ایران بود

آقای یکی. استفاده کردیم. باید که شام خوبی خورده باشید.

aydin یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 12:36 ق.ظ http://biryol-az.blogsky.com

با سلام
استاد گرامی صدق سخنان شما بر ما کاملا مسلم است ولی چون بنده در این مورد خاص اطلاعی به جز یادداشت شما نداشتم برای بنده سوال پیش آمد .
وسعت جعل در منطقه به حدی است که اگر تاج محل بر خلاف گفته های شما بنایی با قدمت بیش از ۱۰۰ سال هم بدانیم تاثیری در کل موضوع نمی گذارد .
و به قول خودتان تخت جمشید از حالت نیمه کاره بودن خارج نمی شود .
این عکس را بنده در سایتی معرفی کردم و چنین باز خوردی را دیدم خواستم نظر شما را هم بدانم . ولی چون جواب ندادید موجب ناراحتی بنده شد .
زود رنج نباشید .
زنده باشید و استوار .
افتخار می کنیم که خود را جزو بنیان اندیشان معرفی می کنیم و میدانیم هیچ منطقی در تاریخ نمی تواند در مقابل بنیان اندیشی عرض اندام نماید .
درباره مدخل های گشوده شده صد ها و هزار ها کتاب به رشته تحریر در خواهد آمد و آن موقع دیگر آبرویی برای سران کنیسه و کلیسا نخواهد ماند گرچه اکنون نیز چیزی نمانده .
وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

برای تحمل دروغ هایی که یهودیان در باب تاریخ و فرهنگ جهانی و نه فقط شرق میانه ساخته اند نیازمندیم خود را برای قدرت جذب کامل تربیت کنیم.

صادق یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 12:57 ق.ظ

سلام استاد
استاد منظورتون از از اینکه "چنین فرموده هایی در مجرای ماجراهایی نظیر جنگ۷ به پوشه تبلیغات فرستاده می شود. " چیست؟ خیلی از سرداران و روسنفکران به اصطلاح انقلابی و ارزشی همه از این میگویند که در ارتش عراق از اکثر کشورها حضور داشتند و اسیران گرفته شده را به عنوان شاهد موضوع می آورند.واین موضوع را همه از رهبر انقلاب و رفسنجانی گرفته تا فرمانده پایگاه بسج میگویند.

حوصله کنید.

یکی از نسل سوخته یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 01:15 ق.ظ

استاد چون مطابق میل اینها حرف نمی زنید گستاخی هم می کنن. با اجازه تان من کلامی از یکی از قهرمانان جنگ را اینجا می گذارم تا این وقیحان ببینن که چطور تو سنگر یهودن. امیر فرهاد بیضایی فرمانده سابق گردان 11 شناسایی نیروی هوایی ایران می گفت :

"تمام تصاویر و اطلاعاتی که گردانهای شکاری از هدفهای مختلف کشور عراق در زمان حمله روزهای شروع جنگ با دشمن در اختیار داشتیم مدتها قبل از جنگ توسط گردان شناسایی تهیه شده بود. در آن دوره از تمام اهداف عمده در خاک عراق عکسبرداری دقیق صورت گرفته بود. از جمله پایگاههای هوایی کوت و الرشید که همه بخشهای آنها بصورت هفتگی عکسبرداری می شد!!! "

حالا حرف این قهرمان جنگ را ملاک بگیریم یا لجبازی این مرغهای یخزده که نمی دانند اصلا جنگ چیه؟

اگر خدا بخواهد بخش و گوشه ای از حقیقت جنگ ایران و عراق آشکار خواهد شد.

مسعود سنجری یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 01:27 ق.ظ

جناب بی نام
سلام علیکم

چون ممکن است بحث جنگ ایران و عراق بر مبحث زیبای ناصرالدین شاه اثر بگذارد فعلا مطلبی را عرض نمی کنم و اگر لازم شد و بعد از اجازه از استاد بزرگوار با ذکر اسناد مطالبی را عرض خواهم کرد. عجب استاد اینها را هربار کشف عورت می کنند. برخوردشان با استاد را می بینید؟

والسلام علیکم
فی امان الله

و یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 01:46 ق.ظ

http://www.avaxnews.com/search?q=iran

محمد اوجال یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 03:29 ق.ظ

با سلام

استاد، در کتابی با عنوان "در تار عنکبوب (نهادهای) مدنی" (Sivil Örümceğin Ağında) از نویسنده ای ترکیه ای خوانده بودم که گویا در حوالی سال 62 یا 63، ایران با واسطه هایی از اسرائیل موشک خریداری کرده بوده. چنین ادعائی می تواند صحت داشته باشد؟ ممنون.

آقای اوجال. هر ادعایی در هر موضوعی نیازمند اسناد تایید کننده است، که در این مورد باید کلید انبارهای نظامی ایران و اسراییل در جیب مان باشد و فرصتی فراهم کنیم که موشک های این انبارها را بشمریم تا مطمئن شویم. ممنون

مسعود یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 10:31 ق.ظ

جناب استاد حرف های این نسل سوخته یاوه محض است به رفرنس های زیر توجه کنید.
رژیم عراق چگونه توانست ۸ سال در مقابل ما مقاومت کند؟

هر چند حامیان اصلی صدام حسین چندی پیش دست به اجماعی بزرگ بر ضد وی زدند و تا فرو پاشیدن حکومت وی دست از کار نکشیدند ولی باید در تاریخ ثبت و روشن شود که چه قدرتهایی و کدامین کشورها باعث شدند تا صدام، در مقابل انقلاب ایران به معارضه ای طولانی برخیزد.

هنگامی که مراحل پایانی عملیات کربلای ۵ انجام گرفت، بسیاری از کارشناسان نظامی ایران بر این باور بودند که مهندسی و ماشین نظامی عراق تا سال های سال، دیگر قادر به ایستایی نخواهد بود. اما هنوز یک سال از این عملیات در شلمچه نگذشته بود که آمار ها و ارقام و هم چنین توان نظامی حزب بعث، چیزی خلاف این نظر را آشکار می ساخت. به راستی چه کسانی در تجهیز و تسلیح صدام،نقش داشته اند؟

در آوریل ۱۹۸۸ (اردیبهشت ۱۳۶۷) یک نشریه ایتالیایی به نام «اسپرسو» درباره موازنه نابرابر نظامی ایران و عراق، آماری را منتشر ساخت. این آمار چنین بود:

ارتش ایران: ۶۶۵ هزار نفر - عراق: ۸۰۰ هزار نفر، تانک ایران: ۱۰۵۰ دستگاه - عراق: ۷۰۰۰ دستگاه، توپخانه ایران: ۶۰۰ قبضه - عراق: ۵۶۰۰ قبضه، هواپیمای ایران: ۲۰۰ فروند - عراق: ۵۰۰ فروند. این آمار در حالی منتشر شد که هنوز به پایان جنگ ایران و عراق ۳ ماه باقی مانده بود.

دنیای غرب بر این باور بود که تنها عامل باز دارنده ایران، تسلیحات روز و مدرن شرق و غرب است. درحقیقت، نخستین درگیری مشترک بلوک شرق و غرب با یک کشور پس از سقوط هیتلر در آلمان، میجی در ژاپن و موسولینی در ایتالیا، در نقطه مرزی ایران و عراق ظهور یافت.

مجله سیاست دفاعی در شماره چهارم خود، در گزارشی از کمک های بلوک شرق و غرب به عراق، چنین آورده است: «نیرو های مسلح ارتش عراق در نتیجه فروش عظیم تسلیحاتی توسط اتحاد شوروی و قدرت های غربی، در مدتی کمتر از دو سال سیستم های تسلیحاتی خود را به بیشتر از ۴۰ درصد افزایش دادند.

در آستانه بازپس گیری «فاو» در آوریل ،۱۹۸۸ یعنی اردیبهشت ،۱۳۶۷ ارتش عراق حدود ۵ هزار دستگاه تانک، ۴۵۰۰ نفربر زرهی، ۵۵۰۰ عراده توپ، ۴۲۰ فروند هلی کوپتر و ۷۲۰ هواپیمای جنگنده و بمب افکن آماده برای عملیات در اختیار داشت. این خیل عظیم سیستم های تسلیحاتی، با حداقل ۳۰۰ فروند موشک زمین به زمین اسکاد بی ، ساخت شوروی تجدید ساختار شده توسط آلمان ها و تولید مقادیر زیادی مهمات شیمیایی به اتکای فن آوری صادراتی آمریکایی اروپایی تکمیل می شد.

حکومت بغداد با کسب این مقادیر عظیم از جنگ افزار های مدرن متعارف و غیر متعارف، توانست استعداد نیرو های زمینی ارتش خود را از ۲۷ لشکر در سال ۱۹۸۶ یعنی ،۱۳۶۵ به ۵۰ لشکر در سال ۱۹۸۸ یعنی ،۱۳۶۸ یعنی به دو برابر افزایش دهد. این امر نمایانگر رشد واقعی در ساختار نیرو و توانایی های عملیاتی صدام حسین بود و در جهت تغییر موازنه استراتژیک کلی منطقه خلیج فارس گام مهمی به شمار می رفت.


در طول سال های جنگ، کشور های عربی منطقه با نام نهادن صدام به عنوان «سردار و فاتح قادسیه» ، «افتخار عرب» و «صلاح الدین ایوبی زمان» میلیارد ها دلار کمک بلا عوض به حکومت صدام و رژیم صدام نمودند.

به گزارش خبرگزاری مهر یکی از فرماندهان جنگ در همین رابطه می گوید: «در بسیاری از عملیات ها نظیر خیبر، والفجر ۸ و کربلای ،۵ حقیقتاً ماشین نظامی عراق از هم پاشیده شد؛ اما به چند ماه نمی کشید که صدام پس از هر کدام از این عملیات ها، با امکانات بیشتر و جدیدتر وارد منطقه می شد.این مسئله حاصل نمی شد جز با پول عرب های منطقه و حمایت های غرب و شرق» .روال حمایت غرب و شرق از صدام، تنها به دوران جنگ عراق و ایران محدود نشد و پس از پایان جنگ هم این روند ادامه یافت.




در کتاب «غرب چگونه عراق را مسلح ساخت» ، چنین آمده است: «… در شرایطی که سرانجام ایران رسماً پذیرش قطعنامه پذیرش ۵۹۸ را به سازمان ملل اعلام کرده بود، وزارت بازرگانی آمریکا به روال سابق، همچنان با صدور تکنولوژی پیشرفته آمریکا به کارخانه ها و تأسیسات اسلحه سازی عراق موافقت می کرد.

مروری بر پروانه های صادر شده از سوی این وزارت خانه در هشت ماهه پس از کشتار «حلبچه »، حاکی از تحویل مداوم تجهیزات کشتِ ویروس، قارچ و ... به آژانس انرژی اتمی عراق، تحویل دنده های الکترونیکی و ابزار های ماشینی چندکاره به مرکز تولید موشکی« سعد ۱۶ »، کارخانه تولید بمب «بدر»، کارخانه صنایع موشکی صدام، کارخانه های الکترونیک دفاعی منصور و صلاح الدین و مجتمع تسلیحاتی عظیم« تاجی » است.


هنگامی که صدام در برابر دوربین های رسانه های دنیا ایستاد و گفت: «تنها در فاو ده ها هزار جوان عراقی را به کام آتش حمله ایرانی ها فرستادم و سپر گوشتی از عرب ها ساختم تا خیالشان از ایرانی های مجوس! در امان باشد» ، هیچ کسی نمی دانست که چه کسی صدام را تشویق و حمایت می کند تا جوانان بیگناه عراق را به کام مرگ فرستد.امروز همه دنیا به خوبی دریافته اند که حامیان و دست پروردگان صدام چه کسانی بودند. هنگامی که سخنان صدام پس از اشغال کویت در رسانه ها پخش شد، مردم دنیا به دنبال پاسخ پرسش ذهن خود بودند. صدام چنین گفت: «شیوخ خلیجی درباره آن به اصطلاح کمک هایشان به حکومت ما در طول جنگ با ایران، خیلی سر و صدا می کنند. ما هیچ دینی به این یهودیان خلیجی نداریم و جنگ را تنها با کمک خودمان به پایان بردیم و با مدد بازوان توانای مردان مان و فدا کردن افرادمان» .وقتی خبر گزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در گزارش خود از ریاض واکنش «ملک فهد» پادشاه عربستان به سخنان صدام را انعکاس داد، مردم دنیا پاسخ خود را یافتند.

«ملک فهد» چنین گفته بود: «اقدامات تجاوزکارانه رهبر عراق در اشغال کشور کویت و سخنان اخیر او، نشانگر ناسپاسی نسبت به حمایت های نظامی عربستان و کشور های عرب برادر در خلیج فارس از او در طول جنگ هشت ساله اش علیه ایران است.

اگر عراق می گوید: در آن هشت سال جنگ، افراد خود را فدا کرده است، ما نیز با پول، سلاح های پیشرفته و همکاری بین المللی در این فداکاری سهیم بوده ایم. چگونه صدام می تواند همه این ها را فراموش کند و سعی در از بین بردن حقایق نماید؟» وقتی عمر یاقوت، سفیر کویت در عربستان گفت: «صدام فردی دروغ گو و کافر است. ایران صدام را خوب شناخته و در مورد حمله عراق به کویت، بار ها به ما اخطار داده بود، اما ما در این مورد گوش شنوایی نداشتیم» ، همه کارشناسان هشدار های حضرت امام خمینی (ره) به رهبران عرب را به یاد آوردند که آنچه، آن پیر روشن ضمیر، از صدام و روابط او با دنیای کفر می دید، دیگران نمی دیدند.

آقای مسعود. جنگ محصول یک نشست بی نتیجه سیاسی است. دو مطلب در باب جنگ با عراق شایسته دقت و تعمق است: هنوز جنگ عراق و آمریکا آغاز نشده بود که مردم دنیا در 600 شهر و پایتخت علیه تدارکات آن به مدت دو هفته در خیابان های شهرشان راه پیمایی کردند. امر نخبه ای که در مورد جنگ ویتنام و یا افغانستان هم رخ نداده بود. هنوز نتوانسته ام علت چنین پشتیبانی جهانی بی دریغی نسبت به عراق و صدام را بیابم چنان که تا زمان جریان جنگ، هیچ دولتی عراق را آغاز کننده جنگ نمی شناخت.
دوم، زمانی که ژنرال های صدام در آبادان تسخیر شده بودند، خبرنگاری پرسید. چرا بی تحرک مانده اید و جنگ را ادامه نمی دهید؟ ژنرالی که نام اش را به یاد ندارم پاسخ داد: تصرف خوزستان برای ارتش عراق فقط دستور فرماندهی را کم دارد. صاحبان شم سیاسی پاسخ آزادی آبادان و ادامه هشت ساله جنگ را ازمیان جمله این ژنرال بیرون می کشند. اسراییل برای رفع نگرانی خویش انهدام از مسیر مصرف 100 میلیارد دلار ذخائر زاغه های ایران و عراق را دستور داده بود که تتمه آن در جنگ کویت تبدیل به دود شد.
و اگر خدا بخواهد ادامه را در یادداشت های آتی عرضه خواهم کرد.

سلام‌علیکم

نقش دولت بشار اسد در شناسایی مخیفیگاه معمر قذافی و همکاری با سازمان اطلاعات فرانسه

" بشار اسد شماره تلفن قذافی را در زمانی به اطلاع پاریس رساند که توجه جامعه بین المللی از لیبی بر خشونت در سوریه متمرکز شد. روزنامه کوریره دلا سرا به اظهارات رامی العبیدی عضو شورای سابق ملی لیبی استناد کرده است که به موجب آن قذافی تلاش کرده بود با نزدیکترین افراد خود که با همکاری رژیم سوریه به این کشور پناهنده شده بودند تماس برقرار کند.

وی پس از برقراری تماس، شماره تلفن همراه قذافی را به سرویس امنیت فرانسه داد و در مقابل پاریس تعهد داد از فشارهای بین المللی علیه سوریه بکاهد.

رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی پیشتر اعلام کرده بودند که "دستگاه اطلاعاتی الجزایر مخفیگاه قذافی را پس از مکالمات تلفنی وی شناسایی کرد و معلوم شد که قذافی در منطقه بنی ولید در ۱۰۰ کیلومتری جنوب غرب طرابلس است."

سایت ویکی‌لیکس اما در خبری ادعا کرده بود که معمر قذافی، رهبر مخلوع لیبی پیش از آنکه به دست انقلابیون کشته شود، در تلاش بوده تا بتواند موافقت مسئولان الجزایر را برای پناهندگی در این کشور جلب کند.

پیش از این نیز روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسرا از قول رامی العبیدی فاش کرده بود گلوله‌ای که معمر قذافی را در روز ۲۰ اکتبر ۲۰۱۱ کشت از سوی یک عضو سازمان اطلاعات فرانسه شلیک شده است که در تیپ انقلابی نفوذ کرده بود.

محمود جبرئیل، نخست وزیر سابق دولت انتقالی شورای ملی انتقالی لیبی در مصاحبه با تلویزیون رویای مصر، مستقر در قاهره گفته بود: "یک عامل خارجی برای کشتن قذافی در تیپ انقلابی نفوذ کرده بود."

ا

فرشته یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 01:35 ب.ظ

سلام
استاد کی نظراتتون که مربوط به علت شروع و مسایل مربوط به جنگ ایران و عراق را مینویسین؟فکر کنم جالب ترین موضوع کل این مقاله ها باشه( استاد قبلا هم گفته بودین که قراره یه مقاله درباره تخت جمشید و نظریه نهایی تونو دربارش بدین که اونم ندادین )

باید کمی دیگر حوصله کنید.

سلام‌علیکم

جناب آقای بنده خدا

خواهش می‌کنم و امیدوارم بقیه دوستان قبل از فیلتر شدن سرویس‌های گوگل نسخه بدون سانسور و کامل فیلم علف را دانلود کنند

ا

یکی از نسل سوخته یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 02:48 ب.ظ

آقای مسعود

اولا شما وجودت سراسر از یاوه است. ثانیا آمارهایی که نوشتی مال آخر جنگ است که حتی بچه های 5 ساله هم بهتر شما می توانن بنویسن. آنچه را نوشتم مربوط به آغاز جنگ است نه آخر جنگ اگر از عدد رقم خوشت می آد اینهم آمار قبل جنگ ایران عراق:

هواپیمای جنگی ایران: 475 فروند و سفارش برای 370 فروند دیگر - عراق: 230 فروند و سفارش برای 60 دیگر - هلیکوپتر جنگی ایران : 724 فروند و سفارش برای 405 فروند دیگر عراق : 60 فروند و سفارس برای 20 دیگر -
تانک ایران : 1600 دستگاه و سفرش برای 2000 دستگاه دیگر عراق : 2000 دستگاه و سفارش برای 300 دستگاه دیگر -
ناو جنگی ایران : 24 فروند و سفارش برای 5 فروند دیگر باضافه 6 زیردریایی عراق : 8 فروند و سفارش برای 4 فروند دیگر.

حالا چه کسی برای جنگ آماده می شده است یاوه جان؟ نکند خیال می کنی آن خلبان وطن پرست شجاع دروغ گفته است؟

مسعود سنجری یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 03:14 ب.ظ

برادر بزرگ استاد پورپیرار گرامی

سلام علیکم

استاد عجیب است که علیرغم پاشیده شدن نظام صدام در 9 سال قبل اما هنوز انتشار اسناد جنگ ممنوع باقی مانده است! حتما سبب مشکلاتی می شود والا چه سببی را تخمین می زنید؟

والسلام علیکم
فی امان الله

لطفا کمی دیگر حوصله کنید

مسعود یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 03:30 ب.ظ

نسل سوخته احمق

پس با این حساب عراق در طول جنگ نه تنها تجهیزاتی از دست نداده بلکه تجهیزاتش زاییدند .اخه عقل هم خوب چیزیه اینکه کا رو بدتر می کنه...

مسعود یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 03:31 ب.ظ

نسل سوخته احمق

پس با این حساب عراق در طول جنگ نه تنها تجهیزاتی از دست نداده بلکه تجهیزاتش زاییدند .اخه عقل هم خوب چیزیه اینکه کا رو بدتر می کنه...

مسعود یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 03:48 ب.ظ

جناب استاد شخصا معتقدم صدام به درد جهان اسلام می خورد چنانکه رهبری این نظام به درد جهان اسلام می خورد ولی روزگار سختی است و در میان هیاهوی این تعداد کثیر آنوسی گویا کار دیگری نمی توان انجام داد .در هر حال بررسی موضوع این جنگ بخصوص صحبت از رشادت ها در حوضه های فردی قابل بررسی است ولی در حوضه های ملی احمقانه است و احمقانه تر از آن این است که این بررسی با در نظر گرفتن توان نظامی این یا آن سنجیده شود . چند نفر دلیر مرد در سپاه و ارتش ایران و عراق می توان معرفی کرد که برای نجات جان برادران خود بر روی مین راه می رفتند ؟ولی حاصل این جنگ برای این دو ملت چه بود؟

آقای مسعود. هنگام گفت و گو در باب صدام باید از خود بپرسید کدام صدام؟ آن که بنا به مشهور بمب شیمیایی بر سر کودکان می ریخت و یا آن که در برابر سپاه مهاجم و در دادگاه و به هنگام آونگ شدن لحظه ای از خود سستی نشان نداد و در برابر عوامل یهود با زخم زبان های متوالی چون نشانه ای از ایمان و شجاعت اسلامی و شرقی ایستادگی کرد. این صدام دوم شایسته ستایش است. چنان که باخبرید که فصحای عرب، عراقی و غیر آن، پس از اعدام تا حجم چند دفتر او را بزرگ گرفته و شهید خوانده اند؟ برای یک سئوال دیگر هم جواب نزدیک به صحت بیابید که چند فروند از جنگنده های ایران در روزهای نخست جنگ به وسیله آتش بارهای خودی با توسل به اشتباه فنی سقوط کرده است؟!
این را هم گفته باشم که اگر مستند طوفان نوح در نوار اسلامی، از شمال آفریقا تا اندونزی، به وسیله نمایندگان سیاسی و فرهنگی این همه دولت و ملت مسلمان تحویل گرفته نشد، پس باید آمار آنوسی های تان را بالاتر برید و بر اریکه رفیع قدرت بنشانید.

یکی از نسل سوخته یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 03:55 ب.ظ

مسعود ابله

صحبت از شروع جنگ است و اینکه چه جوری شروع شد و چرا 8 سال طول کشید والا همه می دانن که در طول جنگ عراق سلاح وارد می کرد جوجه ابله بالاخره متوجه می شی یا صحبت قهرمانان دیگری که در جبهه ها جنگیدن رو برایت نصب کنم. واقعا تفاوت کسانی که در آن جنگ رشادت کردند با این جوجه خروس های بزدل از زمین تا آسمونه.

سینا یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 05:33 ب.ظ

برادر بی نام عزیز. اگر بر مبنای توهمات و شعارهای نخ نمایی مثل سقوط ارزشها و امثال اینها قضاوت کنیم ، که لااقل صدها نمونه آنرا میتوان در روزنامه های دوران به اصطلاح مشروطه تا امروز مشاهده نمود، آنگاه بله حق با شماست. ولی برای بنده این مطلب نقطه قابل اتکایی شمرده نمی شود و تمامش مطلبی نخ نما و تکراری و مهمل است، چون همانطور که گفتم از صد سال پیش تا حالا صدها بار تکرار شده که ما در دوران سقوط ارزشها زندگی میکنیم و ای داد و ای هوار! این اواخر هم از قماش نوریزاده ها سالی هزار بار این مطلب را بلغور میکنند. شما اگه ماهواره دارید لطفا این اباطیل را خیلی جدی نگیرید که دنیا تا بوده همینطور بوده و بشر «از زمان کشته شده حضرت هابیل به دست حضرت قابیل» هر روزه شاهد سقوط ارزشها بوده و هست!

و شما برادر خاخام متوهم. فعلا که اندیشه صادر شده بد جوری شما را به واکنش انداخته! پس برای تکمیل واکنش تان: آن قسمت مورد نظر در اختیار شماست! هر زمان دست مبارکتان بهش رسید، می توانید آرزویتان را برآورده فرمایید.

مسعود یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 07:53 ب.ظ

با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
در عرض چند ماه اخیر بعد از دوری چند ساله از وبلاگ، با نام مسعود در وبلاگ کامنت می‌نوشتم و چند صباحی است صرفا خواندن یادداشت‌ها و کامنت‌ها را به نوشتن نظر و طرح سؤال ترجیح داده‌ام. بدون توجه به محتوای بحث درگرفته بین دوستان لازم دیدم عرض کنم که دوستی که با نام مسعود در این یادداشت نظر داده است بنده نیستم.
با تشکر

رضا یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 08:24 ب.ظ

استاد ایا بحرانهای مالی جهانی ارتباطی با نا آرامی ها و آشوب های به اصطلاح بهار عربی دارد؟ ایا هزینه جنگ در سوریه و تغییرات که مطمئنا دست یهود در پشت آن است را از طریق ایجاد بحران اقتصادی تامیین می کنند؟

اینک همکاسه شدن کنیسه و کلیساست که هر روز خریص تر و گستاخ تر عمل می کنند. چند باری نوشته ام که در حال حاضر و از ان که با قدرت می توان باطله بودن نورات و انجیل را به اثبات رساند، یهود و اهل تثلیث فاقد کتاب و بی راه نما مانده اند. به گمانم مطالب هواخوری ۴ بتواند در شرح احوال سرمایه داری امروز کمک کند.

بی نام یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 10:08 ب.ظ

آقای سینا-با سلام
بنده که منظور شما را نفهمیدم شاید هم به عمد نخواستم بفهمم.تظاهر به چنین سقوط فکری واخلاقی را از زبان حاضری در جمع بنیان اندیشان شنیدن بسیار دور از انتظار است.این عین ماکیاولیسم زدگی در منش است که با عزم منطقی بنیان اندیشی برای کشف حقیقت در تضاد است حال شما با چنین اندیشه ای در بین بنیان اندیشان و بنیان گذار مکتبی که زندگی اش را فراباد هجمه دروغگویان قرار داده وهمه مواهب زندگی را فدای حقیقت نموده چه می کنید؟

بی نام یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 10:27 ب.ظ

جناب یکی از نسل سوخته -با سلام
بنده مصاحبه جناب امیر فرهاد بیضایی را خواندم .اقدام به عکس برداری از پایگاههای کشورهای دیگر به منظور آمادگی برای شروع جنگ نیست بلکه این اقدام صرفا" یک اقدام معمول در تمام ارتش های جهان است.استناد به چنین مطلبی برای تحرکات نظامی از پیش طراحی شده از منطق عقل پسندی بر خوردار نیست.

مهناز دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 12:37 ق.ظ

سلام آقای بی نام
آقای بی نام یادمه در جدل کوتاهی که بین شما و آقای ساده دل صورت گرفت به او ایراد گرفتید که بجای "بنیاد اندیشی" بگوید: بنیان اندیشی. میشه بگید چه فرقی بین کلمه "بنیاد" با "بنیان" وجود داره که این اقاهه ساده دل که هیچ خیلی از نویسنده ها و اساتید دانشگاه هم فرقی در استفاده کردن از این کلمات نمی بینن؟! قربانت پدر جان

و دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 03:03 ق.ظ

http://digitalgallery.nypl.org/nypldigital/dgkeysearchresult.cfm?num=60&parent_id=465485&snum=&s=&notword=&d=&c=&f=&k=0&sScope=&sLevel=&sLabel=&sort=&imgs=20&pNum=

اقای و. گرچه در برخی نمونه ها تاریخ 1714 خورده بود و در آن تاریخ هنوز بخش اعظم و به خصوص نقوش جبهه شمالی آتخت جمشید هنوز در اوار طبیعی پنهان بود ولی باز هم سیاه قلم های زیبایی بود. ممنون

سلام علیکم

گویا تلاش های تاریخ سازی به دلخواه جاعلان در سرزمین وحی بالاخره آغاز شد!

برای اولین بار؛ مقامات سعودی اجازه دسترسی به معابد متعلق به قرن دوم پیش از میلاد را دادند.

این معابد در 320 کیلومتری شمال مدینه واقع هستند و مساحت برخی از آنها 15 کیلومتر مربع برآورد شده است.

2 ماه پیش درهای موزه مکه به روی بازدیدکنندگان باز شده است.

ادعا شده که برخی آثار باستانی موجود در اطراف مدینه به 8000 سال پیش تعلق دارد.

ا

abbas دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 10:37 ق.ظ

http://tracingthetribe.blogspot.ca/2009/12/sephardim-oral-history-project-launched.html

آقای عباس. زحمت کشیدید ولی لینک مربوطه باز نشد.

یکی از نسل سوخته دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 10:41 ق.ظ

آقای بی نام
اینها مثال بودن تا اشتباه بودن قصه های رواج داده شده درباره جنگ را متوجه بشیم. وقتی می گوید بصورت هفتگی از پایگاههای هوایی عراق عکسبرداری می شده عادی نیست. وقتی روز بعد از حمله هوایی عراق با ۱۴۰ هواپیما حمله کردیم یعنی از قبل نقشه های جدید و اطلاعات به روز داشتیم. سفارشات نظامی هم مشخص هست که قبل از جنگ کی مشغول آماده شدن بوده. فقط شروع هم نیست ادامه هم هست چرا شد ۸ سال؟ چرا تو آخر جنگ در سال ۶۷ این همه زندانی سیاسی یک دفه اعدام شدن؟ پس قصه بزرگیه. یه عده استفاده کردن جاهای حساس کشور رو گرفتند. همه جا آدمای خودشونو گذاشتن و مخالفین خودشان رو سر به نیست کردن. حیف از جوونایی که تو این جنگ رفتن. بعضی هاشون بهترین آدمهای جهان بودن. حیف.

بی نام دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 10:56 ق.ظ

خانم مهناز با سلام
بنده واقعا" برای شما و آن اساتیدی که فرقی بین معنای مصطلح نهاده (بنیاد)با بن واساس(بنیان) را تشخیص نمی دهند واقعا" متاسفم.البته برای اولین بار نیست که افراد صاحب ادعایی نیز چون رفرف هم فرق معنایی این دو واژه را تشخیص نمی داده.
شایداین عدم درک روح واژه ها بر هیچ کس اشکالی وارد نیاورد چون این نا مفهومی در در یافت روح معنایی واژه ها بازگشت به ناکارآمدی زبان فارسی داشته و فقر مفاهیم ارتباطی نقلی وعقلی، این زبان را وادار به چند معنایی در یک واژه نموده به طوری که حتی در فرهنگ لغات مختلف برای جبران نقص درک معنایی متوصل به کلمات هم طیف شده اند وموجب اغتشاش در برداشت مفاهیم ذهنی واژه ها شده است.




علیرضا_1 دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 01:16 ب.ظ http://onroyseke.blogfa.com/

http://0.tqn.com/d/ancienthistory/1/0/Q/Q/2/RosettaStone.jpg

استاد عزیز در انتهای سمت چپ کتیبه رزتا یک شکستگی وجود دارد و انچنان که معلوم است قسمتی از خط یونانی حذف شده که نشان میدهد باید بعد از نوشتن ایجاد می شده. ولی انطور که شاهدیم خطوط حک شده بسیار سفید ودرخشان تر و جوانتر از محل شکستگی هستند.

محمدی دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 02:16 ب.ظ

آقای سینا بعد از چند سال خوندن مطالب استاد حیفم آمد اینو ننویسم. تو این چند سال و از وقتی یادم میاد، نظر شما درباره کامنت استاد در باب جنگ بهترین و عالیترین نظری بود که خوندم. دست مریزاد. نظر شما نشون داد در میان شاگردان و همراهان استاد آدمهای فهیم هم بودند و ما نمی دونستیم! البته استاد در این نظر اخیرشون کنه مطلب نگفته را بخوبی روشن کردند. شاید بهتر اول این را می نوشتند و بعد اون نظر قبلی رو. واقعیت اینه که ما دو تا صدام داریم. یک صدام دنباله رو تفکرات ناسیونالیستی و غیراسلامی باطل که نتیجه اش همان صدام بمبهای شیمیایی بود و دیگر صدامی که با بازگشت به اسلام در مقابل کفار خبیث شجاعانه ایستاد و شهید شد. همانطور که ما دو استاد پورپیرار داریم. یکی همان که همه از قدیم می شناسند و خود ایشان هم از آن بازگشت کردند و بقول خودشان دوران پیری دوران جبران خطاهای دوران جوانی است و دیگری پورپیرای که امروز می شناسیم و عامل وحدت اسلامی است. خیلیها قادر به درک این تفاوتها نیستند و صدام و پورپیرار را در تمام دوران زندگی و تفکرشان به یک چوب میرانند. این از هم ناتوانی در فهم بنیان امور است که ماسفانه خیلیها بدان دچار می باشند.

سیروس دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 05:58 ب.ظ

آقای یکی از نسل سوخته. اسم بسیار بامسمایی برای خودتون انتخاب نمودید چون بخوبی نشون میده که یک جاییتون سوخته! تعجب در اینه که با وجود حضراتی مثل شما جنگ رو نباختیم!

و دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 09:08 ب.ظ

با سلام و تشکر از بنده نوازی شما.
در همین طراحی ها ، شهر اصفهان ، پل ها و میدان نقش جهان با دقت قابل قبول نمایش داده می شوند سوالی که برای بنده و شاید بعضی دوستان مطرح باشد این است که ایا در سیصد سال قبل اصفهانی وجود داشته یا نه. ( البته اگر طراحی ها را حقیقتا منسوب به ان زمان بدانیم) با توجه به دو مساله یکی آنکه در یکی از یادداشت ها تان اشاره فرموده اید که اصفهان جزو اولین شهرهایی بوده که "دوباره" ساخته شده. و دیگر آنکه طراحی های مرتیط با شهر های دیگر چون اردبیل ، بسیار بی دقت و کاملا ساختگی بوده بر عدم وجود انها در حتی سی صد سال قبل صحه می گذارد. با سپاس

آقای و. مدت ها پیش به پاسخ این سئوال ها رسیده ایم. باید تکلیف خودتان را با پوریم روشن کنید. اگر وقوع آن قتل عام را با ضمام ان به شرح جدید رسیده باشید، این سئوالات فقط وقت کشی است و اگر نپذیرفته باشید هر روز ناگزیرید سئوال تازه ای تولید کنید.

حقیقت دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 09:30 ب.ظ

سلام جالبه همان صدام را که بخش ایستادگی در برابر غربش را جنبه ی مثبتش می دانید کوس یهودی بودنش گوش فلک را کر کرده. عجیب است شما که آنقدر ضد یهود هستید چرا در این مورد چیزی نمی گویید.

یکی از نسل سوخته دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 09:52 ب.ظ

آقای سیروس. هنوز فکر می کنی ما جنگ رو بردیم؟! نه ما باختیم. شما مفت خورهای بزدل چون بچه هستید بیاد ندارید که در روزیکه ایران قعطنامه را قبول کرد کسی در ایران جشن نگرفت ولی در عراق جشن بود. چون بردیم ناراحت بودیم؟ اما کسانی که باعث این باختن الآن جاهای حساس هستند و چند سال است که مشغول تدوین تاریخ جنگ هستند.البته آنجوری که براشان مناسب باشد و ابلهانی مثل شما هم برای اونا کف بزنن. آدم به وطن فروشی شما ها نامردها ایمان می آره. تا به حال از خودت پرسیدی چرا پسر امام درست بعد از اعتراض به اختلاص ها حذف شد؟ چرا امیر جاویدان اسلام صیاد شیرازی بعد از اعتراض به نحوه اداره کشور ترور شد و گناهش را به گردن منافقین گذاشتن؟ نمی پرسید چون شما و امثالتان این کشور و مردمش را فروختین.

[ بدون نام ] دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 09:54 ب.ظ



شینیا یاماناکا از ژاپن و جان گوردون از بریتانیا به طور مشترک برنده جایزه نوبل پزشکی امسال شده اند.

این دو محقق بر روی نحوه شکل‌گیری سلول‌های بدن کار کرده بودند.

در تقدیرنامه بنیاد نوبل آمده است که پژوهش‌های این دو دانشمند، نشان می دهد که حتی سلول‌های بالغ را هم می‌توان از نو برنامه ریزی کرد تا کارهای تازه‌ای انجام دهند، چیزی که بر اساس بیانیه بنیاد نوبل فهم انسان را از این شاخه‌ی علم، متحول کرده است.

جان گوردون در دهه ۱۹۶۰ میلادی توانست از سلول‌های تمایز یافته‌ روده قورباغه، نوزاد کامل قورباغه درست کند.

در دهه‌های بعد، شینیا یاماناکا، سلول‌های بالغ انسان را به سلول‌های بنیادین تبدیل کرد، سلول‌هایی که می‌توان از آن برای درست کردن انواع بافت‌های بدن انسان استفاده کرد.

آقای یکی از نسل سوخته. کمی ارام تر و دقیق تر. چنین کامنتی به دلیل راه انداختن قطار بی هدف و مقصد و تسلسل بهتان ها و البته تحقیرها خواهد شد.

اون یکی دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 10:34 ب.ظ

اون بنده خداهایی که بی نام را بابا می خونند مطمئن باشن دعای خیر ماماناشون همیشه بدرقه راهشون خواهد بود.

می گن یه روزی یه خانی نوکرش مش قاسم را صدا کرد وگفت :مش قاسم بیا یه بستی بزن .مش قاسم یکی دو بستی با خان زد.
روز بعد خان از مش قاسم پرسید :دیروز حال کردی؟
مش قاسم گفت :خان والله ما که چیزی نفهمیدیم ولی عیالم خیلی دعاتون کرد.

مهناز سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 12:30 ق.ظ

آقای بی نام این همه گرد وخاک کردی اما معنی و تفاوت دو کلمه رو نگفتی......اصلا بی خیال پدر جان نمیشه با شما حرف زد تا آدم یه چیزی بگه که احساس کنید مخالف نظرش هستید اب کلمات ازاردهنده ای به جنگ همدیگه می روید و آیه "قولو للناس حسنا" براتون گنگ و نامفهومه این هم اخلاق مسلمانی شما بنیان اندیشان:
ابله...احمق...حرومزاده... بخوبی نشون میده که یک جاییتون سوخته.....! تازه اینها خیلی محترمانش بوده !
بهتره دیگه چیزی نگم تا از بنیان اندیشان فش نخوردم

استاد هم که قربونش برم چیزی بتون نمیگه

abbas سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 07:59 ق.ظ

گوشهای هدایت اله خان :روزی « ناصرالدین شاه »، وزیر دفترش، « هدایت الله خان » را دید که گوشهایش از زیر کلاهش بیرون آمده بود. نظری خشم آلود به وی افکند و گفت:


« گوشهایت را زیر کلاه بگذار. »

وزیر دفتر در حالی که کلاه خود را روی گوش های می کشید گفت:


«بفرمائید قربان. این هم گوش های بنده. حالا ببینم کارهای مملکت، با رفتن گوش من در زیر کلاه درست می شود. »

سلام‌علیکم

تقبل در طرحی‌های منتتسب به سهراب سپهری

هنگامی که سهراب سپهری طراحی‌ها و آثار خود را خلق می‌کرد هرگز تصور نمی‌کرد که روزی بر سر طراحی‌ها و اتودهای اولیه او نیز دعوا شود. چنانکه امروز در هشتاد و چهارمین سالروز تولدش خبرهایی از تقلبی بودن طرح‌هایی که امضای او را دارند منتشر شد. هرچند با توجه به طول عمر سپهری، خلق این تعداد اثر از او غیر عادی به نظر می‌رسد ولی اینکه هر طرحی با امضای سهراب سپهری تقلبی باشد صحت ندارد.

سرپرست موزه هنرهای معاصر تهران درخصوص خبرهایی که مبنی بر قلابی بودن هر طرحی که با امضای سپهری به فروش می‌رسد منتشر شده است گفت: «به نظر شخصی من با توجه به زمان زندگی و طول عمر سهراب، او نمی‌توانست به این تعداد اثری که امروز در بازار موجود است اثر خلق کرده‌باشد. اما در باب اینکه آیا "پروانه سپهری" در این خصوص درست می‌گوید یا نه نمی‌توانم اظهار نظر کنم. چراکه برخی از اختلافات بین ایشان و برخی از افرادی که تعدادی از طراحی‌های سهراب را دارند وجود دارد و این اختلافات از دیرباز وجود داشته‌است.»

ا

abbas سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 11:02 ق.ظ

http://www.culture.fr/recherche/?typeSearch=collection&SearchableText=Iran&portal_type=CLT_Site_Note#categorie_2

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد