حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه 33


کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه .33


بی تعارف آن چه از دوران قجرها قابل روءیت و روایت است، همان شرح یکسان و بی توقف و وقفه ای است که از پی کردن شکار و رتبه بندی اهل حرم می گوید. در حقیقت با مطالب موجود در موضوع مقام و جایگاه و نسب و نقش تاریخی و سیاسی و فرهنگی ناصرالدین شاه، گذر زندگانی او به احوال آکتوری می ماند که گاه گاه به ضرورت و شاید هم به اجبار بر او لباس سلطنت پوشانده، به دنبال اجرای اوامر معینی روانه می کرده اند.



می گویند ناصرالدین شاه در حوالی 16 سالگی به تخت نشسته و تاج گذاری کرده است. تصویر بالا مردی قریب 25 ساله با سرمایه کاملی از موی ریش را نشان می دهد که نحوه استقرار و آن باد و بروت زیرکتف و ردیف حمایل های عجیب پیش سینه نادر و نیم خنجر بر کمر بسته اش، چندان شگفتی آور است که نشان می دهد قبله عالم را برای تمرین ضمائم سلطنت آموزش می داده اند. آن چه مورخ را دچار خلاءٍ برداشت می کند مکان عرضه این نمایش و بازی است که نه در سالن و بر فرش و زیر نور چهل چراغ و دیگر زرق و برق های لوکس درباری، بل در حوالی به هم ریخته و آجرهای تازه بند کشی شده و خرده سنگ های پراکنده در همان زیر زمین مورد علاقه شاه قاجار ترتیب داده اند.



و این هم منظر دیگری که معرف سلطانی مبتلا به بی مراتبی رسمی است. دشوار بتوان صاحب این تصویر و صورت و حجم جسم را با آن نمونه پیشین مطابق شمرد. نه فقط ظاهر و آرایه و مختصات، بل درب چوبی پس زمینه و فضای محزون آن نیز به وجه غریبی با یکدیگر سازگارند، چنان که با نگاهی به فضا، که همان زیر زمین آشنا با قبله عالم است و فراخوان برداشت های دیگر از صورت شاه قجر، برای تطبیق و مقایسه، حاصلی جز دو دلی و چند گانگی به بار نمی آورد و این سرگردانی و سئوال، که معروف ترین شاه قجر از چه رو به چنین فضاهایی دل بسته بوده است؟ در حال حاضر و با مراجعه به نمونه های دیگر، از جمله به تعداد و کردار و البسه و رفتارهای همراهان او شاید بتوان گفت که شاه قجر سخت محدود و زیر نظر بوده، اصراری در توسعه جایگاه خود در دستگاه سلطنت نداشته و گرچه با خوابگاه بسیار فقیرانه و بیرون از شان سلطنت می ساخته، ولی در میان کوه های شمال تهران، قصر خوش دک و پوز شهرستانک را بالا برده است؟! هنگامی که تا بن دندان، اصالتی در بیان تاریخ و منضمات و لوازم آن به زمانی چنین نزدیک نمی یابیم، پس شاید بتوان مدعی شد که در زمان قاجارها که طلایه دارش ناصر الدین شاه است، هیچ کس با روابط و ابزار و ملزومات و نیازمندی های یک سلطان شرقی آشنا نبوده و از زیر و بم امور و نحوه ترتیبات مربوطه به سبب فقدان پیشینه در سرزمین بی مدعی و محو شده ای به نام ایران، آشنایی و آگاهی فنی نداشته است.



عکس بالا صاحب و ساکن اصلی این زیر زمین اشفته را ارائه می دهد و در تلفیق با عکس قبل به سادگی ناظر را به این برداشت می رساند که شاه شنگول به دیدار اهل حرم آمده است.

این هم آکتور و بازی کن نقش سلطان صاحب قران که این بار در لباس فرنگی و البته در همان جایگاهی ظاهر شده که دیگر امورات شخصیه و از جمله خلوت کردن با اهالی حرم را می گذرانده است. 




این هم پلان و پرده دیگری که حدسیات درباره آموزش و تست البسه و درس رفتار سلطان را موجه می کند. در این جا نیز آدرس ناهمآهنگی همان اختلاف سطح زیر زمین است. کافی است به پایه های صندلی توجه کنید که در ردیف و رج واحدی قرار ندارند. آیا کسی قادر به ادای توضیح و تفسیری بر برداشت این عکس است که سلطانی چنین مرصع، نه در سالن های آراسته و آینه بندی شده، بل در آستانه زیر زمین لباس های تازه دوخت خود را به نمایش می گذارده است؟!


در این جا هم از شاه قدر قدرت با لباس تازه ای، که بر تن او زار می زند و چهره ای ناراضی و دست کشی سفید که سراسر ساعد او را پوشانده در گوشه ای از حیاط عکس انداخته اند. مسلم است که این مستند سازی های حضور شاه، در این همه فرم و پز، صرفا در زمره سند تراشی برای اثبات وجود شاهی به نام ناصر الدین در تاریخ قجرها نیست و آن زمان که این اطوارها را با جعلیات بی شمار دیگر توام می کنیم راه قابل گذر دیگری نداریم مگر این که تشریح و توضیح کنونی از دوران ۵۰ ساله سلطنت او را محتاج تامل بسیار بدانیم.


ناگهان با چنین تصویری رو به رو می شویم که بسیار قابل توجه و نمایی از ناصرالدین شاه است که تکیه زده بر بالش های فراوان، احتمالا مشغول ثبت نام خود در دفتری به شیوه نگارش لاتین و آن هم با استفاده از پر  به جای قلم است!؟ اگر در باب این عکس هم باید سخنی سرود کافی است توجه دهم که ناصرالدین شاه، بدون احساس ناامنی، بر قبضه شمشیر خود نشسته و نیمی از آن را محو کرده است؟!

این عکس آخرین سند عقیده من درباره سلسله قاجار است. نمی دانیم از کجا برای شاه قجر صندلی فلزی پرکاری رسیده است. شاه بزرگ چندان از دیدن و داشتن این نمونه شادمان شده که ثبت عکسی یادگاری با این صندلی را هوس کرده است. مورخ با خبر نیست به زمان این ذوق زدگی و میل کودکانه شاه، آن تالار آینه کجا بوده که شاه قجر به ناچار صندلی را به همان زیرزمین کارگشا کشانده و به همان روپوش و پرده مشکی برای پوشاندن عوارض زیر زمین متوسل شده است. (ادامه دارد)
نظرات 376 + ارسال نظر
سعید.س جمعه 7 مهر 1391 ساعت 07:21 ب.ظ

حضرت استاد از مستندهای چهارگانه چه خبر؟

برای شما سلام می رسانند.

naina pagwan جمعه 7 مهر 1391 ساعت 07:26 ب.ظ

استاد این صندلی ها و مبلی که حضرت سلطان روی آنها نشسته اند همه به نظر طرح جدیدند.باید دید آیا دویست سال پیش دراروپا حتی یه همچین طرح هایی از مبلمان وجود داشته؟راستش مبل عکس آخر شبیه مبل خانه ماست
کفش های سلطان در عکس آخر باز هم زنانه به نظر میآید.

خانم naina pagwan. ظاهرا کفش ها همان است. و صندلی های فلزی هم فرم جدید و با پایه های فلزی و آب استیل دیده اند.

سلام جمعه 7 مهر 1391 ساعت 08:56 ب.ظ

جیگرتو استاد که آخر دقت و اندیشه ورزی هستید!

*** جمعه 7 مهر 1391 ساعت 09:09 ب.ظ

امیدوارم سلامت و کمروا باشید.خداوند شما را برای ما نگه دارد انشاالله. موفق باشید

ساده دل جمعه 7 مهر 1391 ساعت 09:49 ب.ظ

سلام

با تشکر از مقاله جدید
مثل همیشه بی نقص و کوبنده

ساده دل جمعه 7 مهر 1391 ساعت 09:53 ب.ظ


من فکر میکنم شکل صورت و سبیل و الگوی رشد موها و همچنین لباسها و زرق و برق عکسهای جعلی بیشتر شبیه مردمان هند در زمان استعمار بریتانیا است
شاید عکسهای اریجینال که برای تولید عکسهای جعلی بکار رفته اند در هند گرفته شده اند
عکس یکی مانده به آخر به شدت شبیه عکس مجسمه های موزه های مردم شناسی است
به شکل دستها و سر سبیل های پخش شده و خط پشت چشم دقت کنید
اگر در میان دوستان حاضر در اینجا کسی توانایی اش را داشته باشد شاید بتوان حتی مجسمه استفاده شده در این عکس را پیدا کرد(البته در نقشی غیر از شاه دربار!)

aydin جمعه 7 مهر 1391 ساعت 10:42 ب.ظ http://biryol-az.blogsky.com

خسته نباشید استاد
خیلی عالی بود . اکنون با تمام وجود می توانم بگویم تمام این به ظاهر هویت طلبان آذربایجان ضد اسلا هستند .
وقتی در مبانی تاریخی گیر می کنند و جوابی نمی توانند بدهند می گویند مسئله ما حقوقی است ولی در داخل این مسائل حقوقی باز ادعای تاریخی می کنند .

در مورد پاپیروس منظورم کمک گرفتن از سیستم های آزمایشگاهی برای دانستن قدمت این نوشته ها می باشد .
آیا چنین آزمایش هایی در مورد قدمت آنها انجام گرفته است (منظورم همه پاپیروس ها به ویژه آنهایی که تاریخ مندرج ندارند) ؟

آقای آیدین. هنوز شیئ را ندیده ام که تعیین سن آن با دستگاه انجام شده باشد. اگر بخواهیم درباره مدت عمر هرگونه نمونه ای، که متعلق به شرق میانه پس از یورش پوریم باشد، بی توجه به نوع ماتریال و نقوش و حروف آن، به جز قرآن و پوست یا پاپیروس نوشته های آزاد، مطمئنا مجعول است.

ساکت جمعه 7 مهر 1391 ساعت 10:46 ب.ظ

زنده باد حقیقت ، زنده باد استاد.

علی رضا جمعه 7 مهر 1391 ساعت 11:01 ب.ظ

با عرض سلام و ارادت خدمت استاد عزیز
استاد همه نقاط مورد اشاره در عکسها عالی بود و اشاره به نوشتن لاتین از سمت چپ فوق العاده بود.
پاینده باشید انشاء الله

آقای علی رضا. بسیار محتمل است که مرد پر به دست ناصرالدین شاه و اصولا ایرانی نباشد.

نتاب جمعه 7 مهر 1391 ساعت 11:04 ب.ظ

سلام
در عکس دوم دکمەھا و یقە با رنگ سفید درست شدەاند.
ھیچ اثری از سایە روی ھیچکدام از دکمەھا نیست.

[ بدون نام ] جمعه 7 مهر 1391 ساعت 11:51 ب.ظ

استاد سلام
بجز عکس ها ایا اسناد نوشتاری دربار مثلا قراردادها و. ..(البته اگر چیزی موجود باشند) رو هم بررسی میکنید؟
سوال دیگه ای که داشتم اینه که ایا ایران ارشیو اسناد تاریخی داره و اگه داره از چه تاریخی شروع میشه؟

کلیه ادعاهایی که در باب قراردادهای منعقد شده در عهد قاجار بین انگلستان و ایران و یا روسیه و ایران باطل است چنان که در مورد قرارداد تنباکو شاهد شدیم. این سند روشنی است از این که تدارکات دولتی و سیاسی و بین المللی عمری کم تر از صد سال دارند.

مومن جمعه 7 مهر 1391 ساعت 11:55 ب.ظ

استاد ببخشید یه کامنت دیگه مینویسم
دختری دارم 5 ساله حالا که دارم دو باره عکس ها رو مرور میکنم بم میگه اینا عکسای هندین؟این دخترم تا حالا شاید یه فیلم هندی کامل هم ندیده شاید هم تو کارتون ها دیده

آمن. قای مومن. بنیان اندیشان آتی، از قبیل دختر شما، که خدا حفاظت اش کند، خواهند بود. ان شاء الله.

از خوانندگان قدیم جمعه 7 مهر 1391 ساعت 11:56 ب.ظ

با سلام خدمت استاد و دوستان
بسیار عالی بود. باید مغذی کوچکتر از موش داشته باشد که این حقایق روشن تر از روز را ببیند و باور نکند. خداوند از عمر ما به عمرت بیافزاید استاد .

محمدرضا نیسی شنبه 8 مهر 1391 ساعت 12:22 ق.ظ

سلام‌علیکم

با تشکر فراوان از شما استاد عزیز بابت روشن‌گری‌های مدوام و بی‌نقص

این یادداشت پاسخ کوبنده‌ای بود به شیطنت‌های اخیر بنگاه دروغ‌پراکنی ملکه، BBC ، و آن فیلم مضحک و بی‌محتوای‌شان یعنی ناصرالدین‌شاه و 84 زنش.

گویا بدبختان جاعل نفطه قوت دیگری به جز غریزه جنسی و تمایل فراوان شاه قلابی به زنان نیافتند!

abbas شنبه 8 مهر 1391 ساعت 10:33 ق.ظ

http://www.irdc.ir/en/content/14846/19365/default.aspx

آقای عباس. ممنون. لینک و عکس های کم نظیری بود. که شخصیت قلندروار و دور از جماعت ناصرالدین شاه را نشان می دد.

abbas شنبه 8 مهر 1391 ساعت 11:38 ق.ظ

استاد سلام۰ استاد به این عکس نگاه کنید دست راست ناصر الدین ونبود صندلی در زیر ناصر الدین شاه۰بنظر شما چه دلیلی وجود داشت که این عکس را فتو شاب کنند۰ممنون
http://www.presstv.ir/detail/233040.html

کافی است انگشتان دست چپ و راست شاه را با هم مقایسه کنید تا تغییرات احمقانه عکس مشخص شود. برای توضیح بیش تر درباره دیگر مشخصات عکس کافی نیست.

الیار شنبه 8 مهر 1391 ساعت 12:24 ب.ظ

با سلام خدمت استاد و بنیان اندیشان

استاد عزیز انشالله که کسالت برطرف شده. کی مستند عالی دیگری مثل اون یکی ها بسازید. اینجا پیروان زیادی جمع کرده ام و همشون دارن دیگه از پان بازی در میان و رو به اسلام حقیقی میارن. انشالله که هر چه زودتر خوب بشید و 1000 سال عمر کنید و سایتون از سر ما کم نشه که زندگی و فکر مارو تغییر دادید و همه ما رو به اسلام شناسیواقعی آورده ایم. مستند کی اماده میشه؟

از تعارفات شما ممنونم. کار کردن به دلایل گوناگون بسیار دشوار شده ولی کارها ادامه دارد. اگر خدا بخواهد چند ماه دیگر مستند تازه عرضه خواهد شد.

خاخام منوخیم شنبه 8 مهر 1391 ساعت 12:35 ب.ظ

آقا بد طوری مچ ما را گرفتید.مجبورم اقرار کنم که عکس سوم وچهارم در یک مکان با دو دکور مختلف واحتمالا" در یک روز برداشت شده.هرچه تلاش کردیم که چیزی لا ندهیم نشد.گل سینه های جناب ناصرالدین شاه آکتور را برداشتیم کلاه ایشان را عوض کردیم روی دیوار پشت سرش پرده کشیدیم به جای شمشیر خنجر گذاشتیم ولی متاسفانه نمی دونستیم اون صندلی کذا و مهار دو پایه جلو در زیر نشمین گاه حضرت اجل ما را لو می دهد.

نوید مثمر شنبه 8 مهر 1391 ساعت 01:19 ب.ظ

آقای پورپیرار
ممنوننیم از شما. خداوند شما را حفظ کند.

صادق شنبه 8 مهر 1391 ساعت 04:40 ب.ظ

سلام استاد. مطلب زیر سئوال از رهبری ایران آیت الله خامنه ای به همراه پاسخ ایشان در هفته نامه صبح صادق(هفته نامه سپاه) به شماره 565 و در تاریخ دوشنبه 12شهریور در قسمت "شمیم شریعت"و با عنوان بانکداری بدون ربا درج شده است.
آیا بهره ای که بانک های جمهوری اسلامی از مردم در برابر وام هایی که به آنان میدهند، حلال است؟
پاسخ معظم له:
اگر این مطلب صحیح باشد که آنچه که بانک ها برای ساخت یا خرید مسکن و امور دیگر به مردم میدهند به عنوان قرض است، شکی نیست که گرفتن بهره در برابر ان شرعا حرام است و بانک حق مطالبه ان را ندارد،ولی ظاهر این است که بانک ها آن را به عنوان قرض نمیدهند،بلکه عملیات بانکی از باب معامله تحت عنوان یکی از ععقود معاملی حلال مثل مضاربه یا شرکت یا جعاله یا اجاره و مانند آن است.بطور مثال بانک با پرداخت قسمتی از هزینه ساخت خانه در ملک آن شریک میشود و سپس سهم خود را با اقساط مثلا 20ماهه به شریک خود میفروشد و یا آن را برای مدت معینی وبه مبلغ خاصی به او اجاره میدهد،درنتیجه این کار و سودی که بانک از این قبیل معاملات به دست می آورد اشکال ندارد و این نوع معاملات ارتباطی با قرض و بهره آن ندارد.

استاد عنایت کنید بفرمایید پاسخ آیت الله خامنه ای درست یا خیر در صورت ایراد داشتن لطفا موارد اشکال را بیان فرمایید. سپاسگزاریم
استاد قصد اصرار بدون اطلاع نداریم ولی در مورد موضوع جنگ به زودی منتظر مطلب شما باشیم؟

آقای صادق. نظر ایشان با توضیحات همراه برای من با آن که دقایق روش ها را نمی دانم قابل درک است، اما نکته در این مشارکت ها آن است که یکی از شرکا، یعنی بانک، هرگز در ضرر این معاملات شریک خوانده نمی شود. درباره موضوع جنگ نیز به کندی مشغولم، چرا که اسناد مربوط به آن راپیدا نمی کنم.

aydin شنبه 8 مهر 1391 ساعت 05:09 ب.ظ http://biryol-az.blogsky.com

«کربن ۱۴ یا رادیوکربن یک ایزوتوپ رادیواکتیو طبیعی است که هنگامی تشکیل می‌شود که پرتوهای کیهانی در بخش فوقانی جو به مولکول‌های نیتروژن برخورد می‌کنند، و باعث اکسیداسیون و تبدیل آنها به دی‌اکسیدکربن می‌شوند.
گیاهان سبز این دی‌اکسیدکربن را جذب می‌کنند، بنابراین تعداد مولکول‌های کربن ۱۴ به طور مداوم تا زمانی که گیاه بمیرد، د رآن افزایش می‌یابد.
کربن ۱۴ همچنین به بدن حیوانات که گیاهان را می‌خورند نیز وارد می‌شود. پس از مرگ مقدار کربن ۱۴ در نمونه آلی همگام با تلاشی مولکول‌ها به طور منظم کاهش پیدا می‌کنئد.
کربن ۱۴ نیمه‌عمری برابر ۴۰±۵۷۳۰ سال دارد، به این معنا که حدود هر ۵۷۰۰ سال یک بار یک شیء نیمی از محتوای کربن ۱۴ خود را از دست می‌دهد.
نمونه‌های به دست آمده از ۷۰۰۰۰ سال گذشته که متشکل از چوب، زغال، استخوان، تورب، شاخ و یا یک بسییاری از اجسام کربن‌دار دیگر باشند،‌با استفاده از تکنیک قابل تاریخ‌گذاری هستند » به نقل از سایت تاریخ ما

پس آنگونه که شما گفتید این آزمایش ها هم قابل قبول نمی باشند و نمی توان با آنها قدمت پاپیروس ها را تخمین زد .

آقای آیدین. در این زمان مهم ترین لیسانس سلامت و ارزش گذاری بر هر یافته ای کشف شیء از طریق کاوش های رسمی است. سپس زمان شناسی آن از طرق مختلف حاصل می شود.

یکی از نسل سوخته شنبه 8 مهر 1391 ساعت 11:00 ب.ظ

همیشه از خود می پرسیدم چرا سردار خلبان حسین لشکری 18 سال بعد از اسارت یعنی 10 سال بعد از پایان جنگ ایران و عراق آزاد شد؟ چرا عراقی ها او را اینقدر نگاه داشتند؟ تا اینکه بالاخره پاسخ ریاض القیسی (یکی از مقامات وزارت خارجه عراق قبل از اشغال) به همین سئوال را دیدم .

ریاض القیسی : ما هواپیمای لشکری را 20 روز قبل از آغاز جنگ در داخل خاک عراق ساقط کردیم و او تنها دلیلی بود که ثابت می کرد ما آغازگر حقیقی جنگ نبوده ایم.

کمی صبر کنید. قضایا مفصل تر است. هنگامی که وزارت امور خارجه اسناد مربوط به جنگ، مثلا مکاتبات بین دو دولت در این باره را منتشر نمی کند، محقق ناگزیر است از احتمالات کمک بگیرد.

[ بدون نام ] یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 12:21 ق.ظ

سلام استاد ممکنه ناصر الدین شاه انگلیسی بلد بوده که از چپ به راست مینویسه؟

برای چه کسی می نوشته آن خدمت کار که ظرف مرکب دان را نگهداشته کیست و خطوط مطلبی که بر کاغذ آمده فرم رسمی ندارد و به تمرین خط شبیه است وانگهی قلم پر در این میانه چه می کند و از کجا رسیده؟!

یکی یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 02:37 ق.ظ

این مطلبی که میخوام بنویسم به یادداشت مربوط نیست منتها فکر کنم مهم باشه :

خداوند در قرآن میفرماید که شرک به وحدانیت خودش رو جزو گناهی میشمارد که نمیبخشد و برای مشرک در این دنیا و قیامت عذابی سخت حاضر میکند.
حالا بفرمایید این هم تکیه کلام مردم ایران و عراق که مثل آب خوردن شب و روز واسه خداوند شریک میتراشند و از غیر او یاری میخواهند:

یا علی !
یا حسین !
یا امام فلان !
یا شیخ فلان !
یا هر چی شریک برای خداوند !!!!!!!!!
اونوقت وقتی خدای متعال اونها را با زلزله های سهمناک و جنگهای بی حاصلی مثل جنگ ایران و عراق تار و مار میکند یکی از اون علامه هایشان دهن وا نمیکنه بگه :آهای مردم دیگه بس است و از شرک گویی های کثیفتان دست بکشید .عوضش یکی مثل شیخ قرائتی پیدا میشه و اون شرک گویی هاشونو تقدیس میکنه .
تو رو خدا بخونین ببینین چی میگه :

بعضى هستند فکر کرده‏اند که مثلاً ما مى‏گویم یا حسین! شرک است، مى‏گویند شما عوض یا حسین! باید بگویید یاالله، مى‏گویند، بگو یا الله، تو چرا مى‏گویى یا حسین؟ یا حسین شرک است، ما مى‏گوییم شرک یک تمبرى دارد یک آرمى دارد، اگر تمبر و آرم شرک بود آن شرک است، آرم شرک چى بود؟ «دُونِ اللَّه» شرک است و(حسین قتله فى سبیل الله)، فى سبیل الله است، اگر «دُونِ اللَّه» بود شرک است اما توجه به کسانى که قتله فى سبیل الله، در راه خدا شهید شده‏اند، اولیاء الله هستند، انبیاء الله هستند. کسانى که در راه خدا باشند، توجه به اینها، توسل به اینها، گرایش و کشش نسبت به اینها شرک نیست. البته این بحث مفصلى دارد، حالا به مناسب آرم، یک تک جمله گفتم، پس آرم شرک اینست که در برابر خدا، در مقابل خدا قدرتى را علم کنى اما اگر براى خدا. . .
واقعا استفغروا الله ...
این سخنان مال ابلیس نیست !؟


ُُُُُُُُُُُُُُآقای یکی. توسل به امامان، شرک نیست. هرکس که به توحید و نبوت و معاد معتقد باشد، مسلمان است که شیعیان بر این شروط تسلیم اند. آن چه شیعیان را از دیگر فرقه ها جدا می کند ضمائم عدل و امامت است که دیگر فرق اختلاط آن را نمی پذیرند. بنا بر این توضیحات آخوند قرائتی فاقد ادله و استنادات پایه است. اگر شیعه ای به امامی برای تنظیم گرفتاری های زندگانی به عنوان واسطه ای صاحب جایگاه نزد خداوند متوسل شود، مشرک خوانده نمی شود، فقط بدعت گذاری است که با اختراع شیوه ای با نیت دریافت پاسخ سریع تر از خداوند، راه کاری غیر قرآنی ساخته است ولی با فرض تمام این ضمائم و حواشی تا زمانی که می گوید لااله الا الله مشرک نیست.

abbas یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 03:43 ق.ظ

استاد سلام۰استاد آیا این همان عکسی نیست که ناصر الدین شاه را در آن گذاشتن؟ممنون
http://www.amazon.com/Peacock-Throne-Golestan-Persian-Emperor/dp/B005DGQZLO

متوجه سئوال شما نشدم. این عکس تخت طاووس است که احتمالا از آسمان افتاده یا از هند آورده اند که ناممکن تر از آسمان افتادن است.

abbas یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 03:48 ق.ظ

استاد من فکر می کنم این عکس شاید در هند قبل از اینکه تخته طاووس را به ایران منتقل کنند گرفته شده این نظر من است۰ممنون
http://www.amazon.com/Peacock-Throne-Persian-Furniture-Portrait/dp/B009IG9EJA/ref=sr_1_13?ie=UTF8&qid=1348958990&sr=8-13&keywords=Peacock+Throne

آقای عباس. این دو عکس کم ترین ارتباط و شباهتی با یکدیگر ندارند. هر دو را در یک کادر و کنار هم بگذارید. معلوم می شود که به کلی دو ساخت با نقوش مختلف اند که کنار یکی مردی با لباس هندیان ایستاده است. محیط مجموعه به فروشگاه می ماند.

منصور یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 05:01 ق.ظ

سلام استاد
عکسی خدمتتان ارسال کردم که به نظر قدیمی است.
این همان عکس یادداشت مقدمه 32 است که ناصرالدین شاه را جلو آن نقاشی کرده اند. پنکه بالای تخت قابل توجه است.

http://www.4shared.com/photo/rflfPje8/3710_2.html

abbas یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 06:08 ق.ظ

http://www.asia.si.edu/archives/finding_aids/images/sevruguin/37.10.jpg

naina pagwan یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 11:15 ق.ظ

استاد این لباس پالتو مانندی که تو بعضی عکس ها به تن ناصرالدین شاه است طرح روسی نمی تونه باشه؟

در ضمن جالبه که تو هیچکدوم از عکس های عهد قاجار من اثر و رد و نشونی از فرش ها و قالیچه های معروف ایرانی فرش کرمان و تبریز و ... که همه دنیا اینهمه در باره اش داستان سرایی می کنند نمی بینم.
تو کتاب ها و فیلم های هالیوودی همیشه قصر های پادشاهان اروپایی و خانه های ثروتمندان را مزین به فرش ایرانی می بینیم.در حالی که این طرف شاه مملکت ما تو زیرزمین روی یه تیکه پارچه کهنه می نشسته.
این نشون میده یهودیان اولیه وارد شده به این سرزمین در اون زمون هنوز فرصت نکردند دارهای قالی خود را علم کنند و تجارت خود را راه بیاندازند.یعنی صنعت فرش بافی ایران کمتر از دویست سال قدمت داره.

خانم naina pagwan. حالا مشغول تلافی کردن اند. اگر بگویم که بیش از یک سوم پروژه های صنعتی و غیر آن از جمله در ردیف پارچه و قالی بافی کشور در کاشان کلید می خورد هنوز کم تر از عدد واقع گفته ام.

naina pagwan یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 12:08 ب.ظ

استاد من تو یه شهرستان کوچک زندگی میکنم در یک منطقه کوهستانی.شهر من در دامنه کوه ساخته شده .بنابراین غیر از تنها خیابان اصلیش تمام کوچه ها و خیابان هایش شیب تند دارد.
در واقع وقتی از کوچه یا خیابونی عبور میکنی در اصل داری کوهنوردی می کنی . به طوری که این پیاده روی ها تلفات جانی هم داشته . یعنی کسانی بودند که هنگام پیاده روی کنار خیابان یا کوچه دچار سکته قلبی شده و همانجا فوت کرده اند.
27 سال پیش وقتی دانشگاه آزادی در دامنه یکی از این بیشمار کوهی که در شهر ماست ساختند ساختمان خوابگاه دخترانش را در بالای قله یکی از این کوه ها بنا کردند و البته فاصله ساختمان کلاس ها با ساختمان خوابگاه زیاد نیست ولی برای این مسیر تاکسی گذاشته اند.چون اگر پیاده اون سربالایی را طی کنی حتما از هوش میروی .
از روی نشانه های بسیاری می توانم به یقین بگویم که مهاجرین اولیه این شهر همه یهودی بوده اند .
و من هر روز صبح موقع طی کردن این همه سربالایی مسیر خانه تا محل کار کلی در دلم به این یهودی ها فحش میدهم .
اما برایم جای سوال دارد که یهودی ها چرا همچین محلی را برای زندگی انتخاب کردند .
ملاک های آنها برای انتخاب محل زندگی برای مهاجرین اولیه به این سرزمین ایران نام چه بوده.شاید جواب این سوال را فقط از خاخام باید گرفت.
شنیده ام که یهودی ها در انتخاب و تشخیص بهترین مکان ها با بهترین آب و هوا مهارت زیادی دارند.مثل منطقه یوسف آباد تهران که در تمام مدت سال در آن منطقه باد های خنکی می وزه.
جالب اینجاست که در اطراف شهر ما که نزدیک تهران هم هست یک قلعه مخروبه یونانی وجود دارد.
یعنی کلنی های مهاجر یونانی هم زمانی اینجا را برای اقامت انتخاب کرده اند.

خانم naina pagwan. خدا تمام رفتگان از دنیا به سبب صعود تا جایگاه علم و عقل، از نوع دسترسی به دانشگاهی در بالای کوه برای بالا تر بردن رتبه شخصیتی، بیامرزد. اما به طور کلی عنایت آدمی به اسکان در مراتب بلند مبنای دفاع و حفاظت دارد چرا که ساکنان بلندی به رفت و آمدها در اطراف خود اشراف بیش تری دارند. بد نبود معلوم می کردید که ورود به آن حوزه از نظر تعیین قدمت ورود نخستین مهاجران چه زمانی بوده است. ممنون

محمدرضا نیسی یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 02:39 ب.ظ

سلام علیکم

آیا استعانت به امام علی و یا ابوالفضل و ... هنگام برخاستن و یا بلند کردن اشیاء سنگین که نزد شیعه رایج است، شرک به حساب می آید؟

آقای نیسی. این گونه امور تعیین کننده نیست. بسیاری از مردم با هرگونه اعتقاد دینی در هنگام سختی و احساس ناتوانی، ممکن است از هر کسی و از جمله ائمه یا حتی گذرندگان در راه تقاضای کمک کند. در بحث از شرک تنها نفی وحدانیت خداوند تعیین تکلیف می کند.

مومن یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 04:52 ب.ظ

سلام استاد عزیز چند سوال داشتم که اصلا به این یادداشت ربطی ندارن ولی تا حالا جواب قانع کننده براشون نیافتم ممنون میشم اگه جواب بدید
1-ایا واقعا از دوران هجرت پیامبر تا کنون 1433 میگذره؟ممکنه کمتر باشه؟
2-چرا قبر حضرت فاطمه جاش معلوم نیست؟ایا در گذر زمان جاش نامعلوم شده یا از همون ابتدا دلیل خاصی برای نا معلوم نگه داشتنش و جود داشته؟
3-ایا بقیه قبور ائمه همین جای ست که الانه ؟چون خوندم که سالهای سال نجف و کربلا درو میشدن بعدا امام جعفر صادق اون قبور رو علامت گذاری کرده

آقای مومن. پاسخ به این گونه سئوالات غامض را جز در سایت شیعه نمی توانید پیدا کنید.

میدیا یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 09:41 ب.ظ

با سلام
آیا مسلمانانی که الان در این مملکت زندگی می کند آنوسیانی هستند که تظاهر به اسلام می کنند یا نه واقعا؛ مسلمانند؟چون اسلامشان هیچ شباهتی به سایر مسلمانان ندارد از دروغ و غیبت و دزدی و حرام خواری و هرگونه منکر دیگر که در اسلام نهی شده روی نمی گردانند .لجوجانه به تاریخ دروغین حتی با ارائه ادله فراوان معتقدند و....!!!تصور می کنم در زمان وقوع حادثه پوریم نیز یهودیان به همین اندازه در میان مردم آن روزگار رسوخ کرده بودند که توانستند آنچنان قتل عامی را به انجام برسانند.

تغییرات مورد نظر شما، که اغلب هم درست دیده اید، محصول لااقل یک صده کار برنامه ریزی شده و با استفاده از بدنه همکارانی بوده است که با ابزار و عنوان دکتر و پروفسور و استاد دانشگاه و مولف و محقق و فیلسوف و روحانی و نیز صندوق امکانات مالی نامحدود به دست آورده اند. در برابر این ها بنیان اندیشان فقط یک دهه است وارد مبارزه با دروغ شده جز این وبلاگ و ان سایت دست رسی به تریبون دیگری نداشته اند. با این محاسبه و مقایسه کنیسه در کوشش برای گم کردن رد پای پوریم شکست خورده محسوب می شوند.

یکی یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 09:46 ب.ظ

آقای پورپیرار .
ضمن تشکر از توضیح شما و احترام به نظرتان.
من قانع نشده ام .
و مطمئنم هر چی از دون الله یار و یاری کننده درخواست کنی و حتی معتقد به واسطه بودن اون آدمهای حقیقی یا موهومی هم باشی بازهم مشرک هستیم و باید منتظر عذاب به حق خدای متعال باشیم.
و کفی بالله حسیبا .

اقای یکی. سفر به خیر. بدین ترتیب اگر بر سبیل مثال در صحنه تصادفی حضور داشتیم و برای نجات سرنشینان کمک کردیم باید منتظر عذاب دوزخ باشیم

منصور یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 10:26 ب.ظ

جناب مومن
میشه بفرمایید تا حالا از این وبلاگ چی یاد گرفتین؟ خدا به استاد صبر جزیل عطا فرماید! می دونی پوریم یعنی چی؟

علیرضا_1 دوشنبه 10 مهر 1391 ساعت 01:14 ق.ظ http://www.onroyseke.blogfa.com

با سلام
استاد عزیز از شما در مورد اقوام آرامی فقط اشاره هایی کوچکی در یکی دوتا مقاله ثبت است .

در مورد خطوط و کتبه هایی که مدعی آرامی بودن انها هستند اگر ممکن است توضیحی بفرمایید هر چند از وضع ظاهری خطوط ساختگی بودن انها دور از ذهن نیست.

جالب اینکه در inscription مربوط به ریتون ها نیز خطوط ارامی ثبت کرده اند.
با تشکر

بی تردید مراتب ترسیم و ترتیب تمام خطوط در شرق میانه تازه سازند و جز منشاء توراتی ندارند. در این موضوع قبلا مطالبی به حجم چند یادداشت کامل نصب کرده ام.

محمد اوجال دوشنبه 10 مهر 1391 ساعت 02:16 ق.ظ

با سلام و با اجازه جناب استاد پورپیرار

آقای یکی، تا آنجا که بنده در قرآن کریم دیده ام، در آیاتی که در آنها به نحو مستقیم یا غیر مستقیم سخن از توسل به غیر خدا و یا "ولی" گرفتن دون الله رفته است، تنها به تاکید بر این موضوع که چنین کسانی گمراه ترین کسان اند و آن رفتارشان غیرعقلانی و بیهوده است، و به حساب آنها در روز قیامت رسیدگی خواهد شد، بسنده شده و هیچگونه اشاره ای به "شرک" بودن آن رفتار نشده است:

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن یَدْعُو مِن دُونِ اللَّـهِ مَن لَّا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿الاحقاف، ٥﴾

لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیْءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ. (الرعد، 13)

وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ. (البقرة، 165)

مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ. (العنکبوت، 41)

أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ. (الزمر، 3)


علیرضاـ۱ دوشنبه 10 مهر 1391 ساعت 03:32 ق.ظ

استاد در صورت اثبات عدم صحت نوشتهای آرامی ها میتوان نتیجه گرفت که سعی تاریخ سازان برای گمراه کردن مسیر مهاجرت و فرار ارامی ها به منطقه دیگر است. ؟

http://www.iranatlas.info/parth/pa_art7.htm

اصلی ترین مطلب در باب خطوط منتسب به فارس ها یا بابلی و آشوری ها و ایلامی و ارامی ها و غیره عدم بیان و نمایه در توضیح نحوه خوانده شدن و معنا گذاری بر واژه های این زبان ها است. در وضعیت کنونی هر سخنی در باب خطوط و زبان های کاربردی در شرق میانه پیش از اسلام، بی اندازه متعفن است.

[ بدون نام ] دوشنبه 10 مهر 1391 ساعت 04:59 ق.ظ

سلام خدمت استادبزرگوارودوستان عزیز: باکسب اجازة ازاستادعزیزوارجمندبة اطلاع میرسانددوستانی کة ساکن شهرستان اصفهان هستندمیتوانندبرای سفارش مستندات [تختگاه هیچکس،مجعولات مجلل،زخم نشروطوفان نوح] باشماره : ٠٩٣٩٩٧٩٢٠٦٢-09399792062 تماس گرفته تادراولین فرصت دراختیارشان قرارگیرد . ( لازم به ذکراست که مستندات به صورت رایگان اراعه میگردد)

[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 12:41 ق.ظ

سلام ، آیا آنهایی که آگاه یا ناآگاه کلمات قران را تفسیر می کنند و باعث فرقه سازی در دین می شوند، مشرک نیستند؟ آیا شیعه با توسل به بنده خدا(امامان) باعث انحراف ذهن ها از خدا نمی شود؟ آیا آنهایی که چاه جمکران را تبلیغ می کنند، و خرافات وارد دین اسلام می کنند، مشرک نیستند؟

مشرک یک واژه قرانی برای معرفی کسانی است که برای خداوند خانواده و شریک در مدیریت خلقت قائل می شوند و با شعار لا اله الا الله همزبان نمی شوند.

اکبر سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 01:20 ق.ظ

در تصویر آخری, کفش شاه جالب است . گویا از گل و شل رد شده .

اخوی. در عکس اعتماد لسلطنه جوان، همان که یک عصای اضافه داشت، نیز یکی از کفش های اش واکس خورده است و آن دیگری غرق گل و لای.

aydin سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 02:15 ق.ظ http://biryol-az.blogsky.com

نام زیارتگاه از تابلوی مقبره استر و مردخای (عاملان قتل عام پوریم به روایت عهد قدیم) برداشته شد :

http://www.asriran.com/fa/news/152244/%D8%B9%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%8A%D8%A7%D8%B1%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%88%D9%8A-%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%8A-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF-+%D8%B9%D9%83%D8%B3

مومن سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 03:48 ق.ظ

برادر منصورما سال 79 در نمایشگاهی که در دانشگاه اصفهان همراه همایش اقوام راه انداختیم کتابهای استاد رو عرضه کردیم البته قبل از اون اونا روخونده بودیم.البته همکاری استاد مشکور که بدون اینکه ما رو بشناسه یا از ما چکی چیزی بخواد برامون کتاب فرستادن یه سری رو فروختیم یه سری رو به اساتید و دوستان هدیه دادیم یه سری رو همراه مبلغ پس فرستادیم واین هم از کرم استاده که حکایت از اهمیت بسط اندیشه در نظر ایشونه تا مادیات کاری که کمتر کسی حاضره انجام بده برا چندتا دانشجو ............حالا ما نمیدونیم پوریم یعنی چی؟!!!!!!

مهران سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 08:24 ق.ظ

با سلام بر استاد و سایر دوستان

مطلب جالبی به دستم رسید که خوندنش رو توصیه

میکنم:

*ادراک سلولی اولیه*

*صحبت کردن از ادراک سلول اولیه مستلزم اینه که ما " کلیو باکستر " Cleve Backster رو که "
پدر نیروی ادراک سلول اولیه " نامیده شد، رو بشناسیم**.:** کلیو باکستر" کسی
است که هیچ گونه مدرک تحصیلی ندارد،دارای مدرک دکترا هم نیست، این آقا با وجود
اینکه در دانشگاه تگزاس و همین طور در کالج " میدلبوری در ورمونت" و تگزاس آ_
ام ، به تحصیل در رشته های مهندسی و کشاورزی و روانشناسی پرداخت ، به دلیل یک
ترم نرفتن به دانشگاه از اخذ مدرکهای علمی خودش محروم شد.*
*به قول گودمن، گوروی بزرگ متافیزیک**: "شاید اگه کلیو باکستر از داشتن مدرک
فارغ التحصیلی خود در هر رشته ی علمی، محروم نمی شد، آن وقت تمام دانشمندان
جهان و همین طور من و شما، هرگز پی نمی بردیم که چنانچه یکی از انگشتان ما
زخمی شود، کرفسها و کلم قمریهای درون یخچال ما آن را حس کرده و به ثبت خواهند
رسانید. " ** ( تعجب نکنید، براتون توضیح می دم. )*
*به گونه ای شاعرانه تر: **" انسان نمی تواند به گلی دست بزند بدون آنکه
ستاره ای در آسمان بلرزد. *
*شروع ماجرا :*
*در فوریه ی 1960، کلیو باکستر توی لابراتوار خودش در شهر نیویورک، نشسته بود
که به طور اتفاقی نگاهش به گیاه بزرگ سبز رنگش افتاد که گوشه ی آزمایشگاه قرار
داشت.اون به نظرش رسید که گیاهش اندکی بی حال و افتاده است و تصمیم گرفت به اون آب بده. بعد ناگهان به فکرش رسید که چقدر وقت می گیره تا آب از ریشه ها به سمت برگهای گیاه برسه.بنابراین اون یک جفت الکترود با نمودارهای مختلف به یکی از برگها وصل کرد.*
*به قول خودش اون یه کمی هم احساس بلاهت از این کارش پیدا کرد چون هیچ آدم تحصیل کرده و درس خونده ای در امور علمی چنین کاری نمی کنه، اون صبر کرد تا
ببینه که آیا امکان داره رطوبت وارده به گیاه به کندی و به تدریج باعث تغییر دادن سطح مقاومت گیاه بشه و آن قدر ملموس باشه تا بر روی نقشه ی نمودار ظاهر
بشه یا نه؟*
*اینجا معجزه اتفاق افتاد، اون دید که روی نمودار واکنشی آنی ظاهر شد، به نظر باکستر رسید که واکنش گیاه مزبور که در این هنگام وضعیتی بهتر داشت، به واکنش انسانی که تحت تاثیر محرکی عاطفی و احساسی قرار گرفته باشه، شبیه بود، اون با
هیجان از خودش پرسید آیا گیاه مزبور می تونه همانگونه هم واکنشی انسانی در برابر تهدید به سلامت و امنیتش، بر روی نمودار ظاهر کنه؟! و تصمیم گرفت یکی از
برگهای گیاه رو بسوزونه و این رو امتحان کنه.*
*بهتره اینجای داستان رو از زبون خود باکستر بشنوید :** " ...درست در لحظه ای که تصویر آتش در ذهنم نقش بست، مداد دستگاه با شدتی وحشیانه به حرکت در اومد و از روی صفحه ی نمودار بیرون افتاد، این اتفاق به شدت من رو منقلب کرد.*
*یعنی گیاه بدون اینکه برگش سوزانده بشه به محض اینکه باکستر در ذهنش تصویر سوزوندن اون رو مجسم کرد، واکنش ترس نشون داده بود. یعنی گیاه به وسیله ی نوعی ارتباط سلول اولیه، مورد تهدید قرار گرفتن سلامت و امنیش را حدس زده بود**.*
* *
*ادامه ی تحقیقات :*
*از آن روز به بعد، باکستر صدها آزمایش گوناگون در این ارتباط انجام داد و با کوشش زیاد سعی کرد شواهد بیشتری از نیروی ادراک سلول اولیه، نه تنها در حیات
نباتی و گیاهی، بلکه در میوه ها و سبزیجات و تخم مرغ تازه و ماست و سلولهای خونی انسان و بافتهای پوستی و حتی اسپرماتوزوئید هم به دست آورد. اون ثابت کرد که گیاهان به هر نوع نشانه ای از ناراحتی و ناامیدی که بر اثر مورد تهدید قرار گرفتن زندگی سلولهای هر عضوی از جامعه ی زنده، ارسال شده باشه، واکنش نشون میدن.** گیاهان حتی از سلولهای مرده ی موجود در خون خشک شده ای که از انگشتان
اتفاقا" مجروح شده ی فردی چکیده میشه، هم علایمی دریافت میکردند و واکنش نشون می دادند* *.*
* *
*کشف بزرگ :*
*کلیو کشف کرد که گیاهان قادرند علایمی از ارتباطات ذهنی انسان را از فواصل بسیار دور دریافت کنند،** اون به گیاهانش الکترود وصل میکرد و وقتی از فاصله ی
بیست کیلومتری به آب دادن به اونها فکر میکرد ، گیاهان علایم شادی و لذت رو بروز می دادند.*
* *
*تصویر ذهنی نه کلام :*
*تصاویر و احساسی که از دیگر موجودات ارسال میشه و گیاهان اون رو دریافت می کنند، کلمات بر زبان رانده شده رو شامل نمیشه ، این خیلی طبیعیه چون گیاهان
دوره ی آموزشی فراگیری زبان ما رو سپری نکرده اند، و کلماتی مثل آتش و آب و یا جملاتی مثل دوستت دارم گیاه من، یا الان بهت آب می دم یا شاخه هات رو می کنم ، رو متوجه نمی شوند و به اون واکنش نشون نمی دهند اما هنگامی که چنین نیاتی را به جای راندن بر زبان، در ذهن مجسم کنید ( مثلا" در ذهن مجسم کنید که به محض رسیدن به خونه آب پاش رو بر می دارید و گلها رو آب می دید) اون وقت، اونها مفهوم شادی، لذت، تهدید، غم و ... رو حتی از راه دور درک می کنند و
واکنش نشون می دن**.*
* *
*چرا باکستر این پدیده را ادراک سلول اولیه نامید؟*
*به این دلیل که این نیروی ادراک بدون توجه به عملکرد بیولوژیکی در نظر گرفته شده ی فردی اونها، تمام سلولهایی را که او نحوه ی کارشان را مورد آزمایش قرار
داد، شامل میشه، اون این آزمایشها رو روی جانوری تک سلولی به نام پارامسیوم انجام داد و دید حتی یه جانور که فقط یک سلول داره می تونه از فواصل دور
تصاویر ذهنی آدمها رو درک کنه و بهش واکنش نشون بده‍‍‍‍ ، اون دور و بر جانور رو پر از مخزنهای قفل دار و قفس های پرده ای کرد اما هیچ مانع فیزیکی نتونست
مانع بشه که سلولهای مورد آزمایش اون به تصویرهای ذهنی آدمها واکنش نشون ندن.*
*باکستر نتیجه گرفت : **" با آن که امکان دارد بسیار تعجب آور به نظر برسد، چنین می نماید که یک علامت نیروی حیاتی وجود داد که تمامی مخلوقات را به هم
وصل می کند.** "*
* *
*سایر تحقیقات باکستر :*
*بعضی ازکشفیات باکستر خیلی سرگرم کننده وشگفت انگیزه که من چند تاش رو براتون می گم چون از اهمیت ویژه ای برخورداره*
* *
*جست و خیز سبزیجات :*
*اون** **و همکارهاش الکترودهایی رو به سه نوع مختلف سبزی تازه متصل کردند.
اون وقت یکی از دوستهای باکستر تو ذهنش مجسم کرد که تصمیم داره بره و یکی از اون سه سبزی رو در آب جوش بندازه، سبزی انتخاب شده همین که در مغز انتخاب کننده، برگزیده شد قبل از اینکه حتی توسط دست لمس بش ه از خودش واکنشی رو نشون
داد( این واکنشها توسط دستگاه ثبت و دیده میشه نه با چشم ) . که اونها اسمش رو گذاشتن بی هوشی، چرا؟ چون روی صفحه ی رسم نمودار، ناگهان جهشی به سمت بالا دیده شد و سپس بلافاصله خط مستقیمی رسم شد که نشان دهنده ی حالت بی هوشی است،
در واقع این واکنش گیاهه برای اینکه درد نکشه، اون حالت بی هوشی پیدا می کنه
تا تجربه ی دردناکی رو که در انتظارشه بتونه تحمل کنه.*
*دو سبزی دیگر همچنان به جست و خیزهای خود( بر روی صفحه ی نمودار) ادامه دادند
تا آنکه سبزی از هوش رفته، آب پز شد. اون وقت دو سبزی دیگه با نوعی ناراحتی دلسوزانه واکنش** **نشون دادند **.*
* *
*واکنش تخم مرغها :*
*اونها این آزمایش رو با تخم مرغها هم انجام دادند و به نتیجه ی مشابهی رسیدند. وقتی توی ذهن تصمیم گرفتند که یک تخم مرغ رو از داخل یخچال بردارند و
بشکنند، تخم مرغ همون عکس العمل اغما رو نشون داد و از هوش رفت، وقتی تخم مرغ شکسته ای رو در کنار تخم مرغهای سالم قرار دادند، تخم مرغهای سالم واکنشی عصبی از خودشون نشون دادند.*
* *
*خانم گیاه شناس یا جادوگر بدجنس گیاهان :** *
*یک بار خانم گیاه شناسی پیش کلیو آمد تا به چشم خودش واکنش نشون دادن گیاهان رو ببینه.کلیو قبول کرد و خانم ر و پیش گیاهانش برد و شروع کرد به گیاهانش الکترود وصل کردن. اما در نهایت تعجب دید که همه ی گیاهان حالت بی هوشی از ترس پیدا کرده اند و هیچ واکنشی نشون نمی دهند، کلیو اندیشید باید اونها با ورود خانم دچار این حالت شده باشند اون از زن پرسید که در هنگام ورود به لابراتوار چه افکاری در ذهن داشته؟ خانم گیاه شناس پاسخ داد که :" من بیشر مواقع گیاهان رو جمع می کنم و در آزمایشگاه در اجاقی می سوزونم تا وزن خشک شده شان را به دست بیاورم " معما حل شده بود گیاهان وحشتزده ی کلیو، از طریق نیروی ادراک گیاهی شون فهمیده بودند که جادوگر بدجنس گیاهها، با اون افکار ترسناکش وارد
لابراتوار شده و همه از ترس بی هوش شده بودند، به محض بیرون رفتن خانم همه ی گیاهها به حالت عادی در اومدند، کلیو باکستر نتیجه گرفت گیاهان براستی قادرند
هر گونه حال و حسی را در هاله ی تابان انسانها، به هنگام نزدیک شدنشان به خود جذب کنند.*
*و با ادامه ی تحقیقاتش فهمید که این درباره ی هر سلول اولیه ای صدق می کند نه فقط گیاهان.*
* *
*شناسایی قاتل:*
*تعدادی افسر پلیس دانشجو، از چند ایالت مختلف شاهد این آزمایش بودند. از میان شش افسر پلیس یکی انتخاب شد تا نقش قاتل را بازی کند این افسر، یکی از دو گیاهی را که به مدت چندین هفته در کنار هم بودند، انتخاب کرد و از درون گلدان بیرون کشیدآنگاه برگهای گیاه کنده شده را کند و ریز ریز کرد آنهم در برابر
گیاه دیگر چند ساعت بعد آن شش افسر پلیس یکی یکی وارد اتاق شدندو در برابر گیاه شاهد عینی ، که الکترودهایی به آن وصل شده بود، قرار گرفتند. آن گیاه
حالت طبیعی ویژه ی خود را داشت که بر روی صفحه ی نمودار دستگاه نقش می بست و هیچ گونه واکنش غیر عادی نشان نمی داد. اما وقتی افسری که دوست گیاه یاد شده را کنده بود، و به قتل رسانده بود، وارد اتاق شد ، گیاه بلافاصله و به شدت واکنش نشان داد.*
*این قضیه این فکر را پدید آورد که در آینده ای نزدیک، ممکن است یک قاتل یا دزد که وارد خانه ای شده، به استناد شهادت یک گیاه،مجرم شناخته بشود چون گیاه
یا سلول اولیه همین واکنش را نسبت به انسانی که در برابرش به قتل رسیده باشد نشان می دهد و این فقط شامل قتل نیست گیاهی که شاهد کتک کاری یا خشونت یا دعوا یا مشابه آن باشد می تواند شهادت ** **بدهد.*
* *
*اهمیت** **این اکتشاف باعث شد تا این موضوع به نام " ادراک سلول اولیه "نامیده شود و"کلیو باکستر" از نظر دانشمندان علوم،" پدر سلول اولیه" نامیده
شود. *
*( اگر مایلید در مورد نتایج شگفت انگیزی که کلیو و همکارانش به دست آوردند،
بیشتر بدانید می تونید به کتاب " زندگی مرموز گیاهان " نوشته ی پیتر تامکینز و کریستوفر برد مراجعه کنید یا کتاب ارتباطات بیولوژیکی و قابلیتهای آن نوشته ی
کلیو باکستر به همراهی استیفن وایت)*
*خوب! حالا به نتایجی که می خوایم از این مبحث بگیریم، می رسیم ، یعنی به درس
خودمون :*
*1 _** **وقتی گیاهان و حتی تخم مرغها ی داخل یخچال و سبزی تازه از زمین کنده
شده و حتی یک موجود تک سلولی ( کلا" سلول هر موجود زنده یا چیزی که متعلق به
موجود زنده است مثل تخم مرغ)می توانند تصاویر ذهنی انسانها رو دریافت کنند آیا ما به عنوان برتر مخلوقات نباید بتونیم آگاهانه این کار رو انجام دهیم؟! *
*2 _ در می یابیم که درست ترین نوع ارتباط با دیگر موجودات اینه که از طریق درونمون با درون اونها برخورد کنیم نه فقط با کلام. زبان اهمیتی نداره. گیاهان
و سایر موجودات کلام رو نمی فهمند اما همگی تصاویر ذهنی آدمهایی با زبانهای متفاوت رو دریافت می کنند اینجاست که می فهمیم چرا با انجام دادن تمرین بخشایش برای دیگران باعث ایجاد حوادث بهتری می شویم.*
*3 _ با این مثالها اهمیت ساختن تصاویر ذهنی و تجسم خلاق رو می فهمیم. وقتی ما تصویر ذهنی می سازیم همه ی کائنات آن را دریافت می کنند. پس مراقب تصویرهای ذهنی که می سازیم باشیم.*
*4_ از این وحدتی که در تمام سلولهای زنده وجود داره به یگانگی و وحدانیت خداوندی که چنین نظمی را برقرار کرده می رسیم. ( وحدت در عین کثرت) "تبارک
الله احسن الخالقین*

منصور سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 12:39 ب.ظ

جناب مومن
خدا رو شکر. حالا با دانستن عواقب و عوارض پوریم بفرمایید از کجا می توان اثبات کرد که پیامبر چند فرزند و از چه جنسی داشته است. از کجا می توان بنی امیه و بنی عباس را اثبات کرد؟ حتما می دانید که رفرنس های چنین داستانهایی را متعلق به منطقه ی پوریم زده ی ایران و بین النهرین دانسته اند. حالا بفرمایید طبری ها جرجانی ها قمی ها سجستانی ها بخاریها شیخ صدوق ها و و و .... را برای چه خلق کرده اند و این داستانها و ائمه تراشی و خلیفه تراشی ها به چه نیتی بوده است.

مومن سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 01:55 ب.ظ

منصور جون استاد پوریم شناسی بگو ما در سال چندم هجری هستیم ؟

طالب الحق سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 02:27 ب.ظ

استاد
خسته نباشید

استاد یه خورده سیر وغور در بحث مهاجرتها برای من سخت و گیج کنندست ، جند تا سوال داشتم؟

1) قاجاریان مهاجران یهودی یا مسلمان بودند؟ آیا از یهودیان بخاری نبودن؟
2)یهودیان مهاجر از اسپانیا ومغرب عربی در ایران وترکیه سکنی گزیدند؟ اگر چنین است الآن کدام قومیت ها زاده آن مهاجران یهودی اسپانیا میباشن؟
3) در هجرت داده شدن جبری شراکسه و قفقازیها و داغستانیها و چچنی ها بدست روسها ، آیا به سمت ایران هم سرازیر شدن؟
4) فیلم علف رو دیدم ولی چیز زیادی جز کوچ یک طایفه بختیاری از زرد کوه به خوزستان به همراه چند انگلیسی دستگیرم نشد ، چطور میشه مبدا هجرتشون رو معین کرد؟ زبان بختیاری ها هم شبیه زبان شوشتری ها دزفولی ها وبهبهانی هاست که احتمال میرود اصالت ساکنان این شهرها یهودی باشه نظر شما چیه؟
5) درست است که فرمودید کردها اندماج دو قومیت عرب و روم است؟

متشکرم
اگر زحمتی نیست عنوان مقاله های مربوط به هجرتها رو لطف کنید

آقای طالب الحق. مطلب چندانی دستگیرم نشد.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 06:10 ب.ظ

http://irancollection.alborzi.com/Naseri/qajar_banknote.htm
http://irancollection.alborzi.com/banknotes.html
https://encrypted-tbn1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQY1KnZqx3qIcczyQoRiYLXlNrrn4spe-tGzPiobGcOWIyhBchn
http://www.iranologie.com/photo/muchul.jpg
http://www.iranologie.com/photo/nassershah.jpg

امکانات صنعت چاپ در زمان ناصرالدین شاه در حد چاپ سنگی عمل می کرده و چاپ چنین قطعات چند رنگ و بدون تاریخ انجام در ۱۵۰ سال پیش حتی در اروپا انجام نشدنی بوده است. در عین حال توجه کنید که آماده کردن اسکناس های صد تونانی در زمان قاجارها در حالی که صد تومان به اصطلاح عمومی خراج مملکتی بود، حیرت ساز است. آن عکس ها هم پیام مغایری نداشت.

خاخام منوخیم چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت 12:12 ق.ظ

جناب منصور وجناب مومن -شالوم
جالب است وقتی جنگ با سوسمار خورها تمام می شود
به زد وخورد با یکدیگر می پردازید.این خاخام یهودی در رابطه با جنگ طلبی وزد وخورد جلو شما لنگ انداخته.نکنه از خودمونید؟

*** چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت 12:35 ق.ظ

جناب یکی از نسل سوخته
اسنادی که از سفارشات خرید صدام و ارتش بعثی و شروع تجهیز آن از سال ۱۳۵۵ وجود دارد نشاندهنده آن است که احتمالا عراق حتی اگر انقلاب ایران صورت نمیگرفت دیر یا زود آغازگر جنگ میبود. با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد