لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
.
هجوم همه جانبه یهودیان علیه این بررسی های نوین تاریخی و فرهنگی، که بنیان اندیشی نام گرفته، چنان سنگین است که پس از دوازده سال هنوز هیچ مرکز و شخصیت منفرد فرهنگی و سیاسی جهان اسلام یارای گریز از تحمیلات اورشلیم، یعنی تخریم رسانه ای تزهای نو بنیان تاریخ و فرهنگ جهان را نداشته، مستقلا به این نونوشته های مبنا شناسانه نظر نکرده و برای حفظ جایگاه فرهنگی و دوام بهره هایی که از قبول دروغ می بردند تلاش کرده اند تا این داده های بنیانی را تا درجاتی نادیده و ناشنیده بگیرند که گاه به گاه شاهد کار شکنی از سوی نزدیک ترین مهره و چهره های خودمانی شویم. مطلب از زمانی مطرح شد که تولید کلیپی برای ارائه مستندات مفصل و محکم تری در باب نوکنده بودن کتیبه بیستون را توصیه کردم و به دنبال ُآن با سعی آشکار و بلیغی در تعویق کارها مواجه شدم و سرانجام عکس العمل هایی بروز کرد که گزارش مختصری از آن را در زیر می خوانید:
مجمل گذاردن کارها، از جمله مصادره دراز مدت یوزر نیم و پاسورد سایت جدیدی که کار رجوع و دانلود مطالب را مستقیم و آسان تر می کرد و نیز افلیج کردن تولید مستند چند ساعته دیگری که میلیون ها تومان صرف هزینه آماده سازی مقدمات کار آن شده است. تمام این اقدامات به اضافه پنهان شدن در پشت خاموشی موبایل به منظور بلوکه کردن و بی پاسخ گذاردن اعتراض و شکایات تا عدم دسترسی به امکانات را می توان افزود.
سرانجام به تولید کلیپ ابطال رضایت دادند که پیش از آن به بهانه های گوناگون لزوم ساخت آن را منکر می شدند. در مجموع بوی خوشی نمی شنیدم و سایه خاخام را پشت این ادا و اطوارها تشخیص می دادم. در طول ساخت کلیپ ابطال بارها یا تصاویر گم می شد و یا در مکانی نادرست نصب می کردند. ظاهر کار حکایت می کرد که کلیپ ابطال نباید ساخته شود و سرانجام نیز آن چه را به صورت کار کامل تحویل دادند چنان در مونتاژ و تدوین ضعیف بود که کارگردانی آن را به نام ناآشنایی حواله می دادند. معلوم من شد که طرح نوتراش بودن کتیبه بیستون به راستی هم تاریخ نویسی برای شرق میانه و حتی جهان را بی شناسه کرده است. وقتی به ضعف عمومی کار اعتراض کردم با صحنه و سخنانی مواجه شدم که ماحصل آن را می خوانید.
«می گفتند: اگر قرآن مبارک پیامبر اسلام را خاتم النبین نخوانده بود شما را پیامبر خطاب می کردیم ولی حالا که پیامبر نیستید ولی امر غیر ممکن اداره چنین کار بزرگی را یک تنه پیش می برید، پس به طور قطع شخص و مراکزی شما را تغذیه فرهنگی می کنند».
مطلب برای من روشن بود. چرا که اصولا طرح چنین فضولی بزرگی با لحن و نثری که معمول و متعلق به مجتبی نیست، از دوره کردن او خبر می دهد و روشن می کند که از او به عنوان ابزار انتقالاتی معین استفاده کرده اند. غفوری به علت همکاری ارزشمندش در تولید تصویری داده های بنیان اندیشی به عنوان یک مستند ساز و موسیقی شناس تحویل گرفته نمی شد، سهمی در این گونه سفارشات معمولا دولتی به او نمی رسید و همه می دانیم که این روزها اداره امور تا چه اندازه مشکل است و دیگر قضایا و ضمائم مربوطه که دم خروس اش در فاصله کوتاهی پیدا شد.
«مجتبی غفوری استاد موسیقی و مستند ساز با حضور در میزگرد گروه اجتماعی مرکز مطالعات آمریکا به بررسی ابعاد پنهان واقعیت موسیقی در جامعه آمریکا و دنیای مدرن و تاثیر آن بر متغیرهای اجتماعی پرداخت». (مقدمه مصاحبه آقای غفوری)
ناگهان سازنده هزاران بار لعنت شده تختگاه و طوفان و غیره پس از دورانی طولانی گم نامی و بی اعتنایی مطلق، القاب لازم را دریافت می کند، تا اندازه مصاحبه با رسانه ای نام دار توجه می بیند و ابراز وجود می کند.
«باید گفت مقولاتی نظیر هنر, زیبایی و عشق لطماتی به دنیای امروز وارد کرده و فرم زندگی انسانی را از حالت عادی خارج کرده اند. امروز تا حدی بر روی این موارد تبلیغ می شود که آدمی احساس می کند بدون آن ها زندگی امکان پذیر نیست. از صبح که بر می خیزیم مسواکی که دندان های مان را با آن می شوییم باید زیبا باشد، فنجانی که در آن چای می خوریم باید زیبا باشد، لباسی که به تن می کنیم باید زیبا باشد، اتوموبیلی که با آن خود را به محل کار می رسانیم باید زیبا باشد، تا شب پتویی که روی خود می کشیم تا بخوابیم باید زیبا باشد. اینکه تا چه حد چنین شیوه های برای زندگی لازم و ضروری است و تا چه میزان توانسته گره از مشکلات سر راه بشیریت بردارد موضوع بحث دیگری است، اما نکته قابل توجه این است که برای ما که امروز درجامعه ای اسلامی زندگی می کنیم و به طور کلی برای یک مسلمان چقدر باید این موضوع اهمیت داشته باشد». (از متن مصاحبه آقای غفوری)
مجتبی غفوری هم مانند بسیاری دیگر در عین برداشت جمله به جمله از تزهای حق و صبر با دقت مواظب است که نامی از مکتب بنیان اندیشی و گشاینده آن برده نشود.
«خداوند خواندن شعر حتی در مدح خودش و رسولش را نیز امر نکرده و تنها به آن اشاره نکرده و به صورت هوشمندانه از آن گذشته است. معنای این عدم توجه این است که نباید در زندگی اصل باشد. ولی شما می بینید که در جامعه ما بالاخص طبقه روشنفکر به شعر بیش از اندازه اهمیت داده می شود و شعرا در حد انبیا پرستش می شوند و اگر به طور مثال شما بگویید مولوی یا حافظ در فلان بیتش حرف مهملی زده است مانند مشرکان با شما رفتار می شود به همین خاطر است در این مملکت هیچ گاه منتقد ادبی به وجود نیامده». (از متن مصاحبه آقای غفوری)
در این قسمت از مصاحبه با نشانه درهم ریختگی و بی ارتباطی مطالب و نتیجه گیری ها دوباره مجتبی را پیدا می کنیم که مشغول خراب کاری در تزهای بنیان اندیشان است.
«به تر است کمی به عقب بر گردیم. در تعریف کلاسیک امپریالیزم را نیرویی می شناسند که مازاد تولید داخل خود را در بازارهای خارجی به فروش می رساند. در طول جنگ جهانی دوم کشورهایی نظیر آلمان، ژاپن و ایتالیا فاقد این بازار بودند چون مستعمره ای نداشتند پس برای دریافت حق خود چاره ای جز جنگ نبود. این مسئله ای بود که سال ها قبل لنین در جریان دومین نشست کمونیست ها در انگلستان آن را مطرح کرده بود. او معتقد بود سرمایه داری در نهایت به دلیل اختلاف بر سر همین بازار آزاد با هم درگیر شده و از بین می رود. در همان نشست شخص دیگری با نام کائوتسکی این حرف لنین را رد کرد و مدعی شد که سرمایه داری در نهایت به این نتیجه می رسد که با هم متحد شده و اختلافاتش را درون خودش حل کند و یک اولترا امپریالیزم بوجود آورد. کاری که با انداختن دو بمب اتم بر روی ژاپن تکمیل شد و به ژاپن که در حال مقاومت بود این پیام را رساند
که زمان این لوس بازی ها تمام شده و راه حل در اتحاد است ولو به زور».
این هم یک غفوری دیگر که از ماجراهای بین الملل دوم هم خبر دارد و البته برای جریحه دار نشدن علایق صاحبان مصاحبه و به هم نخوردن معامله، اشاره ای به منبع این اطلاعات نمی کند و شاید با کمی تمرین بیش تر بتواند اصولا تزهای نو ارائه شده در مکتب بنیان اندیشی را به نام خود ثبت کند و یا به عنوان توبه نامه کلیپ دیگری و این بار با عنوان شکوه تخت جمشید به بازار بفرستد. چند روز پیش کامنتی با متن خصوصی از مجتبی دریافت کردم که مضمون کلی آن دریافت اجازه برای ادامه کار با نام هایی متفرقه بود. به راستی که از اشتباهات جبران ناشدنی ام حذف آن کامنت بود.
لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا
این پست بیشتر به یک شوخی شبیه است یا به قول قدیمی ها نشانه آخرالزمان است. اگر غفوری که تکیه کلامش "پدر ومادرم فدای استاد" بود مشمول چنین مطالبی شده است پس وای بر بنیان اندیشان! البته اصولا (توت قاچان تز یورولار)
بنیان اندیشی بازیچه این و آن نمی شود سر بلندانه راه خود را می رود، با هیچ کس تعارف ندارد و بر هیچ طبلی زیر جلی نمی کوبد. این گونه رخ دادها بار مراکز و مسئولین مربوطه را سنگین می کند که با تنگ کردن حلقه زندگی بر صاحب نظران متفاوت آن ها را از ادامه راه باز می دارند.
فارس ها هم می گویند تب تند زود عرق می کند.
مجتبی برا پول بوده یا مجتبی = آنوسی
این گزارش است نه قضاوت.
جناب na
آیه 12 سوره حجرات را چند بار بخوان بلکه بلافاصله قضاوت نکنی و حکم صادر نکنی چه در دین اسلام و چه در مکتب حقوق بشر آمریکائی و حتی در نظام حقوقی ایران هم قاضی باید فرصت شنیدن هردو طرف را داشته باشد. البته الان خیلی ها از خواندن این پست با دمشان گردو می شکنند اما دوستان واقعی باید به "حق وصبر" توصیه کنند
راه بران آن گردو شکنان اگر ذره ای ارتباط با فرهنگ بشری داشته باشند باید تنبان خود را ملوث کنند که راه گلو را می گیرند تا راه عقل بسته شود و نمی دانند که تمام حقایق قباله شده امروزین برای بشر، در ابتدا آثار تازیانه متعصبان کهنه اندیش را در سراسر بدن همراه می برده اند.
ماشین دورغ بعد از شما هم دروغهای بسیاری خواهد ساخت و نظریاتی که روح شما هم خبر نداشته است را به شما نسبت خواهد داد. شما اطرافیانتان را بهتر می شناسید ولی شاید علت عدم ذکر نام شما برای جلوگیری از ایجاد حساسیت بوده است.به هر حال به نظر من مهم این است که حقیقت گفته شود، از زبان چه کسی مهم نیست.همه ما فقط و فقط یک اسم هستیم و بس.بعد از مرگ هیمن اسم در حافظه نزدیکانمان،آنهم برای مدتی، و اگر آدم مهمی باشیم در حافظه تاریخ می ماند.
چنین پیداست که گروه معینی نسبت به نام من حساس اند و دست و پایشان کهیر می زند. چرا این آقایان از نوشته من در باب انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در روزنامه کیهان که با نام کامل من چاپ شد دچار خارش تن نشدند؟!!!
.
این پست نهایت بدبینی و قدرنشناسیه!
البته دلایلتون هم واسه متهم کردن مجتبی سست و ناکافی هست.
انشاءاله نابودی امپریالیسم را به چشم خود خواهیم دید و روزی فرا خواهد رسید که تمام دنیا ستایشگر بنیان اندیشی و شما خواهد بود.
مطالبی برای ارائه به شما دارم که البته بسیار چالش برانگیز است. با وجود اهمیت این مطالب می دانم که شاید هنوز زمان مطرح کردن آن نباشد. امیدوارم روزی که به دیدارتان می آیم دیر نشده باشد.
هیچ چیز از ارزش و جایگاه و کارنامه فداکارانه مجتبی نزد بنیان اندیشان کم نمیکند. افسوس. کاش کمی بیشتر تحمل می کردید و ...
با گذز زمان مطالب بیشتری بخودی خود هویدا می شد
والله که با دیدن مستند ابطال متوجه ضعف زیاد آن بر خلاف مستندهای دیگر شدم و تا الان به هیچ کدام از دوستان و همکارانم که قبلا با آثار شما کمابیش آشنایشان کرده بودم نه نشان دادم و نه اطلاع دادم . چون خلی ضعیف بود . الان که دلنوشته شما را خواندم برایم محرز شد.
با اینحال فکر میکنم از همان اول باید با توجه به اشراف و شناختی که از کلیسا و کنیسه داشتید نام مستند سازتان را مخفی نگه میداشتید تا از فشارهای بعدی به ایشان که الان به آن اشاره کردید حفظش میکردید.
با اینحال امیدوارم استاد غفوری به ریل بنیان اندیشی برگردد.
اگر سیاستمدار میشدید چرچیل باید پیش شما لنگ می انداخت. شامه قوی ای دارید.
موفق باشید
استاد این کتاب قوم یهود خزر دانلوپ از کدوم انتشارات چاپ شده؟
حالا چیزی به یاد نمی اورم. سری به انتشارات خوارزمی بزنید.
سلام ناصر خان
مجتبی عزیز محکوم به این نیست که تمام حرفهای شما را قبول کنه همانطور که شما نیز این آزادی را دارید لذا بخاطر اظهار نظر مجتبی ولو اینکه از نظرات شما در صحبتهایش استفاده کند گله مند نشوید به هر حال همکاری و رفاقت چند ساله و بزرگی پدرانه شما بیش تر از این حرفا می ارزد.
راستش را بخواهید با مرور مطالب شما و مطالعه یادداشتهای شما و اینکه بنیان اندیشی مورد نظر شما پاسخ بعضی سوالات را میدهد اما در خیلی از مسائل سکوت اختیار میکند (از جمله سوالاتی که قبلا خودم در قسمت نظرات از شما پرسیده بودم و به آنها جواب ندادید) و اینکه ماحصل تفکرات بنیان اندیشی به این میرسد که مخاطبان و باور کرده های این مطالب به نوعی پوچی رسیده که به راحتی در برابر زور مندان وا میدهند(وقتی الگوهای دینی را از جوانان بگیری دیگر چه الگویی جایگزین خواهید کرد)
من شخصا مثل مجتبی اعتقاد ندارم مراکزی پشت پرده حامی ناصرخان هستند(البته فرض ما بر این است نقل قولهای ذکر شده از مجتبی در سایت درست باشد و مصاحبه کننده از مجتبی موضوع را تغییر نداده است و یا مجتبی عزیز تحت فشار نبوده باشد) و یا ناصر خان خود آنوسی باشد و غیره
اما باید قبول کرد ناصر خان عزیز نیز مثل هر انسانی دیگر بعضی برداشتهایش درست و بخاطر خصلت انسانی و محدود بودن حسهای انسانی بعضی نظریاتش اشتباه میباشد لذا حب شدید داشتن مجتبی به ناصر خان اورا کنون به این مرحله رسانده که :
«می گفتند: اگر قرآن مبارک پیامبر اسلام را خاتم النبین نخوانده بود شما را پیامبر خطاب می کردیم ولی حالا که پیامبر نیستید ولی امر غیر ممکن اداره چنین کار بزرگی را یک تنه پیش می برید، پس به طور قطع شخص و مرکزی شما را تغذیه فرهنگی می کند».
لذا از همه عزیزانم در این سایت به عنوان برادر کوچکتر تقاضا میکنم افراط و تفریطی نداشته باشیم و در مسیر اعتدال راه برویم
ناصر و مجتبی عزیز امیدوارم کدورت ها برطرف گردند و باز شاهد همکاری خوب شما دو بزرگوار باشیم
دوستدار و منتقد میانه رو شما .مهران
متوجه گره مطلب نبوده اید و از خود نپرسیده اید که همزمانی مصاحبه ها و بد اخلاقی مجتبی و زیر ابی رفتن یکی دو نفر دیگر چه معنایی دارد. متاسفانه کامنت ارسالی مجتبی را به درخواست فرستنده دی لیت کردم. برای روشن شدن مطلب تقاضا کنید کامنت دوباره ارسال شود.
استاد نازنین
آیا این آیات شما را آرام نمی کند؟
...مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا﴿۲﴾ وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ﴿۳﴾ (طلاق). آنکه تقوای خدا پیشه کند برایش چاره ای قرار می دهد (2) و از جایى که حسابش را نمىکند به او روزى مىرساند و هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس استخدا فرمانش را به انجامرساننده است به راستى خدا براى هر چیزى اندازهاى مقرر کرده است (۳)
استاد گرامی
چند وقت پیش از مصائب روزگار و نامردیها سخن به میان آوردید. امیدوارم که این گله مندی از روزگار و اشخاص، مربوط به آقای غفوری نبوده و این موضوع مطرح شده در این مقاله یک سوء تفاهم بوده باشد.
سلام.
کل قضیه را در همون آیه ای که اول مطلب آورده اید به شیواترین شکل بیان کرده اید .
درود بر شما و بر همه بنیان اندیشان به هر وسع و اندازه ای از توانایی و تکلیف.
مشخص است کم حوصله شده ای.بنظر می رسد در این خصوص اصلا" با مجتبی صحبت نکرده ای و یک طرفه به قاضی رفته ای.
شاید دلیل قانع کننده ای برای دیدگاه های شما داشته باشد.
ضمنا" اینی که نوشته ای عین قضاوت است چگونه می فرمایی یک گزارش.
به هر حال هرکس ممکنه تغییر کند.
درپناه حق.
سلام.
استاد چرا آن روز به مطلب ایشان که دقیقا" اشاره به نوشته امروزین شما دارد چنین ÷اسخی دادی؟
------------------------
ناصر پورپیرار و مجتبی غفوری؛سانسور نام ناصر پور پیرار و کنیسه ها (دوستانه)
یکشنبه 6 اسفند 1391 ساعت 4:08 PM
مجتبی غفوری
یکشنبه 6 اسفند 1391 ساعت 1:05 PM
بنده وبلاگ رسمی ندارم و وبلاگ اصلی بنده همین وبلاگ است .دوستانی در تلاشند تا مطالب استاد به هر طریقی که شده منتشر شود منتهی در این بین باید نکته ای را عرض کرد آن اینکه چرا این مطالب امکان چاپ به نام ناصر پورپیرار را ندارد مگر نه این است که ما تمام این مطالب را در محضر او آموخته ایم.بنده به این اعتقاد رسیده ام که در این جهان تنها و تنها این نام استاد ناصر پورپیرار است که باید سانسور شود.
این نام چه مشخصاتی دارد که نباید هیچ کجا اثری از آن دیده شود .
به اعتقاد بنده درحال حاضر مهم این نیست که چه مطلبی عرضه شود و یا به چه موضوعی پرداخته شود تنها نباید نام ناصر پورپیرار در آن به چشم بخورد . مطلبی که تحت عنوان موسیقی از بنده منتشر شده آموخته هایی است که در این سالها در محضر استاد کسب کرده ام .
بنده با صراحت تمام در اینجا متذکر میشوم که هر کلامی که در آن مطلب درخور توجهی دیده می شود و از دهان بنده خارج می شود همان چیزی است که از استاد آموخته ام و رابطه من با استاد در صورتی که برای ایشان کسر شان نباشد رابطه مرید و مرشدی است و نه شاگرد و استادی .این تذکری است که فراموش نکنیم استاد ما را به کجا برد .
پاسخ:
استاد مجتبای نازنین. حالا بر خود من مسلم است که فراریان از نام من که در عین حال تاملات مرا دزدانه از آن خود می کنند، اجرا کنندگان دستورات کنیسه اند که بر بی اعتنایی نسبت به مجموعه تالیفات تاملی در بنیان تاریخ ایران و مولف آن تکلیف کرده اند. در ضمن اعتراف می کنم که تنها مستند تختگاه هیچ کس از مجموعه دست نوشته های تاریخی من در لو دادن طویله های یهودی دانشگاه نام موثرتر است. جاودانگی حق شما و عنایات اخروی پاداش شماست.
http://purpirar.blogsky.com/1391/12/06/post-3713/
مسیر رسیدن به یقین بسی ناهموارتر از گذر به گمان است. کار این پیام ها به خواست خداوند به حوزه ای کشیده خواهد شد که اگر یهودیان و شبه یهودیان با مقراض ریز ریزم کنند حق این است که هنوز کینه های شان را خالی نکرده اند، اما بیرون از این چرخه اسیب دیده و لنگ دوستان ما همین که تکلیف نام نبردن از بنیان اندیشی در مصاحبه را برابر خود دیدند، باید از همراهی دست می کشیدند، نه این که گردو بشکنند. ضمن این که کلید این پروسه را در اواخر دی ماه 91 بالا زده اند.
با سلام
استاد عزیز شاید باورتان نشود ولی با خواندن متن مصاحبه جناب غفوری دقیقا این فکر در ذهنم ایجاد شد که چگونه یک شخص که منفور بسیاری از افراد حقیقت ستیز می باشد اینچنین مورد سئوال و مصاحبه قرار گرفته است!شخصی که مصاحبه با آن می توانست علاقمندانی را ایجاد و به سوی تحقیق در گذشته و آثار آن ترغیب نماید که مطمئنا این خواسته یهودیان نمی باشد. مستندهایی که توسط شخصی به آن زیبایی و گیرایی ساخته شده بود چرا در آخرینش این قدر لنگ میزد! البته به شخصه دلیل این کار را نبود امکانات مالی و حجیم نبودن کار می دانستم تا اینکه شما این مطلب پشت گوش اندازی در ساخت مستند جدید را گفتید.
البته باید منتظر بود تا پاسخ شنیده شود ولی تجربه های قبلی نشان میدهد این مکتب گرگان در لیاس میش بیشماری دارد که زمانی و به دلیلی نقاب از صورتشان می افتد.
جناب غفوری عزیز منتظر پاسخ تان به شبه های ایجاد شده می مانیم و امیدواریم اینگونه که گزارش شده است نباشد.
خیلی غم انگیزه
در تصوراتم این بود که اگر روزی راهم به دفترتان باز شد و احتمال حضور انوسیان در انجا باشد لااقل خیالم از بابت اقای غفوری راحت است و میتوانم از طریق وی... اما ...
امیدوارم این مطلب روی دیگر یک سکه باشد سکه ای که برگ برنده بنیان اندیشی و نشان دادن تغییر موقتی و مصلحتی غفوری به نفع بنیان اندیشی باشد ...
شاید در سرش اندیشه هایی دارد و میخواهد آنها را عملی کند و برای اینکه کارشکنی برایش نکنند اینگونه وانمود میکند و قصد دارد در اینده پس از انکه شهرت کافی را پیدا کرد ناگهان آس بنیان اندیشی را رو کند تا تاثیر بیشتری بگذارد...
شاید این دوره کردنها باعث شده مجتبی بصورت ظاهری بداخلاقی کند..
شاید...
ای کاش این شایدها درست بود
برایم بسیار دردآور است کسی که در مکتب بنیان اندیشی او را استاد خطاب میکردید و ما دلمان به نام گذاری این لقب از سوی شما گرم میشد;اینگونه شما را تنها بگذارد
حتما خیلی خرج کرده اند تا بتوانند این یار غار و کلیدی را از حرکت در این راه کنار بکشند...
لاتحزن ان الله معنا........
یک مطلب جالب!!!
ناگفته های تاریخ علم
جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۵۲
کد مطلب: 19735
مهدی بحربیگی کارشناس آی تی و تاریخ علم در گفتگوی تفصیلی با مرکز مطالعات آمریکا به بررسی جعل و ابهام در تاریخ اندیشه ورزی پرداخت.
http://www.asipress.us/vdcenf8z.jh8oxi9bbj.html
استاد من فکر میکنم حدسم درست بوده باشد و به شیوه غیرمستقیم آقای غفوری سعی در تزریق یافته های بنیان اندیشی با کمک دیگر دوستان به اینگونه مراکز دارند.
اقای بحر بیگی تحقیقات هوشمندانه خود در حوزه علوم را مستقلا و با موفقیت به پیش می برند و در مجموع بررسی های تاریخی را چندان جدی نمی گیرند.
اما این مرکز همانی است که با اقای غفوری درباره موسیقی مصاحبه داشته:
http://www.asipress.us/vdchiwnz.23nqwdftt2.html
شاید کسانی از این مرکز که مطالب این وبلاگ را مطالعه و علاقه مند به بنیان اندیشی بوده اند سعی در تماس و مصاحبه با شاگردان صاحب نام و اندیشه شما داشته اند و در مجموع این مصاحبه ها مرتبط با رفتارهای اخیر آقای غفوری نباشد؟(؟)
کسانیکه مدعی دوستی با استاد یا مجتبی غفوری هستید هیچ قضاوتی نکنید. اتفاقا این مقاله برای اجتناب از نتیجه گیری های نادرست بعدی تنظیم شده که متاسفانه فعلا عکس آن عمل می شود. برخی شمشیر تصفیه حساب با مجتبی غفوری را از نیام بر کشیده اند و برخی دیگر بدتر از همه می خواهند اخلاق و بدیهیات را به استاد گرامی آموزش دهند. صبر کنید و دخالت نکنید. هدف این مقاله اطلاع رسانی برای اجتناب از تداعیات بعدی این موضوع بر بنیان اندیشی و دستآوردهای آنست و بس.
هرکس و با هر سرمایه فرهنگی که نتواند پوریم و عوارض آن را در بررسی های تاریخی و فرهنگی شرق میانه وارد کند با مقوله تاریخ بیگانه است و لاجرم دل به افسانه های گرداگرد می پردازد و دروغ را به عنوان هویت اصلی خود می پذیرد.
امیدوارم موضوع تنها یک سوء تفاهم بوده باشد.
استاد غفوری سلام۰ استاد غفوری من همیشه فکر می کردم که اگر خدای نکرده اتفاقی برای استاد بیفتد شما تنها کسی هستید که می تواند ادامه دهندهٔ این بنیاد اندیشی باشد واین رابه مقصد برساند
مقصد بخش نخست این بررسی ها به خواست خدا نزدیک است هرچند که اجل ساعتی تاخیر نمی کند.
هدف موسسه مطالعات آمریکا از این مصاحبه ها چیست؟ در اینکه سیاست کلی آمریکا حمایت بی چون و چرا از یهود است شکی نیست.اما چرا می آید و با مهدی یا مجتبی مصاحبه می کند و اجازه می دهد آنها در مورد تکه هایی از جنایات یهود حرف بزنند و آنها را منتشر می کند؟ آیا این هم طرحی برای اثبات قدرت برتر یهود نیست؟
همین که برادر مجتبی خان گل به تمام این اتهامات و سوسه آمدن های دوستان و دشمنان دوست نما وقعی نمی نهد، یعنی این که این تا حدی توهمات بی اساس تر از آن میباشند که کسی بخواهد به آنها توجه نماید. استاد گرامی شما ساز نزده می رقصید، وای به آن که ساز بزنند! یعنی اگر کسی عمری با شما دوستی کرده باشد ، با کمترین سوسه ای از طرف مغرضان و حسودان ، بر نزدیکترین دوست و همراهتان اتهام می بندید ، وای به آنکه فرد مزبور اشتباهی هم مرتکب شده باشد!! نگاه کنید ببینید در عمر طولانی تان چند نفر دوست برای خودتان نگه داشتید؟ آیا همیشه تقصیر متوجه آنها بوده و شما هرگز و در هیچ موردی تقصیرکار نبودید؟ آیا اتهاماتی را که به نزدیکترین و فداکارترین یارانتان روا داشتید ، از یادتان رفته؟ خسته نشدید از این همه اتهام و تشکیک بی پرس و جوی کافی؟ چه به دست آوردید یا می آورید؟ و به کجا رسیدید یا می خواهید برسید؟ خیلی عاشق اینکار هستید که بهترین گلهای اطرافتان را پرپر نمایید و خنده بر لب دشمنان دوست نما که دائما سوسه می آیند، بنشانید؟ چرا دائما اصرار دارید به یهودیان بفهمانید بیدارید و سرتان کلاه نمیرود آن هم به قیمت زیر پا گذاشتن نزدیکترین دوستانتان؟
دوستان شما که در لجن پراکنی به هر منتقد دستگاه استالینی مجرب و خبره بودند، در برابر این قلم به زانو درآمدند. بد نیست از غفوری بپرسید در مراودات چند ماه اخیر به ثناگویان کیانوری برنخورده اند؟
سلام ناصرخان و باقی دوستان
بعضی از دوستان گله کردن چرا مجتبی اسمی از استاد نبرده
بنظرم مهم بسط اندیشه صحیح بنیان اندیشی است و اینکه چه کسی نقل کند یا از چه منبعی نقل شود در گام اول مهم نیست
این مخاطب است که بعد از آشنایی با یک اندیشه باید بدنبال منبع آن گفتار برود و منبع نیز معلوم است چه کسی است
مجتبی عزیز . نه افراط نه تفریط .
دوستدار و منقد میانه روی شما .مهران
http://naria2.blogfa.com/post/43/-%D9%85%D8%B7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D9%82%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87-%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-
مشاهدات جمالزاد از کشتار ارامنه به دست ترکهای عثمانی
استاد عزیز آن تفاله های توده ای که در برابر قلم و زبان شما به زانو درآمده اند، جسارتا یک زمانی از دوستان شما بودند، نه من که موقعی به دنیا آمدم که اثری از حزب توده و توده ای بر جای نمانده بود ! اگر شما فکر میکنید تفاله های توده ای مجتبی را دوره کردند و او را به آن راهی کشاندند که امروز از آن می گویید، لازم بود قبل از ارائه گزارش با مجتبی به صحبت می نشستید و از اوضاع و احوال پرس و جو می کردید و با راهنماییهای پدارنه او را از درافتادن به دام دشمنان پرهیز می دادید، نه اینکه تماشا کنید و بعد هم زبان به شکوه و محاکمه و گزارش و ..... بگشایید
آنوسی چیست ؟
هدف این مقاله، صرفاً آشنا و آگاه ساختن ایرانیان مسلمان با نقش پنهان یهودیانی است که در لباس مسلمین در میان آنان زندگی میکنند و با جلب اعتماد و حمایت مسلمانان، اهداف یهودیت و حکومت اسرائیل را به پیش میبرند. بدیهی است که این مقاله قصد ندارد توهین یا افترایی را به مسلمین نسبت دهد و وجود چنین یهودیان مسلمان نما (=آنوسی) در لباس مردم عادی، روحانیون، دانشگاهیان، سیاستمداران و ... به معنای به زیر سئوال بردن سایر افراد این گروهها نیست. باشد که با آگاهی و هوشیاری نسبت به فعالیتهای دشمنان پنهان شده در لباس دوست، همچون گرگان پوشیده شده در پوست بره، از در افتادن به دام آنها برحذر باشیم.
تعریف آنوسی:
آنوسی یک کلمه عبری برای یهودیانی است که به زور و یا داوطلبانه، به صورت ظاهری و به دلایل مختلف، از جمله ممانعت از طرد از سوی مسلمانان و فرار از پرداخت جزیه، به ظاهر تغییر دین میدهند و مسلمان میشوند.
بخشی از آنوسیان، به دین مسیحیت تظاهر میکنند که در دنیای مسیحی، به مسیحیان صهیونیست مشهورند و خود مسیحیان نیز همچون ما مسلمانان، از باطن یهودی این افراد غافلاند. بخشی از آنوسیان نیز در بین مسلمانان زندگی میکنند و کنیسههای زیرزمینی خود را دارند. آنها در ظاهر مسلماناند، نماز میخوانند، روزه میگیرند، به حج میروند و خمس و زکات مال خود را میپردازند و در ظاهر جزیی از جامعه مسلمیناند. تأکید این نوشتار، بیشتر شناسایی نقش همین آنوسیان در جوامع اسلامی است.
آنها برای جلب اعتماد مسلمین به هر کسوت و سیمایی در میآیند؛ در صورت لزوم به حوزههای علمیه مسلمانان میروند و تحصیلات حوزوی خود را تا بالاترین مقطع و مدارج ممکن، طی میکنند. بخشی از آنها، نقش افراد ساده را بازی میکنند و بعضی دیگر ادعای فرزندی پیامبر اسلام (ص) را بر خود میبندند و خود را «سید» میخوانند (به دلیل پارهای ملاحظات، از ذکر هر نامی از این افراد صرف نظر میشود و خوانندگان علاقهمند به آشنایی با علمای آنوسی در ایران، میتوانند به کتاب «فرزندان استر» رجوع کنند).
گروهی دیگر از آنان برای نفوذ به میان مسلمین و حضور در خصوصیترین اجزای زندگی آنها، به مشاغل خاص و به خصوص پزشکی روی میآورند. بدین لحاظ، از جمله حرفههای مورد علاقه آنان، پزشکی است و اصولاً به نظر میرسد که لغت حکیم در معنای اصلی آن یعنی طبیب، برداشتی از لغت حاخام به معنای دانا و دانشمند است و البته باید در نظر داشت که زبانهای عربی و عبری، دارای ریشههای یکسان آرامیاند.
شغل دیگر بسیار محبوب و فرحبخش و مورد علاقه یهودیان و آنوسیان، موسیقی و طرب و لهو و لعب است و عده زیادی از مشاهیر موسیقی ایران و جهان، یهودیان آنوسی هستند که به اسامی برخی از آنان در ایران اشاره خواهد شد.
افزون بر اینها، سیاست و حضور در عرصههای گوناگون فعالیت سیاسی، از جمله مشاغل بسیار پرطرفدار برای یهود است تا از این طریق نیز قدرت پنهان یهود را افزایش دهند. آنان با تظاهر هر چه بیشتر به تدین، تا حد گزینش زندگیای به ظاهر ساده و فقیرانه و با مظلومنمایی و کسب ترحم و اعتماد، راه را برای قدرتیابی خود در میان جامعه مسلمین هموار میکنند و به محض رسیدن به مقام، برای صعود به مرتبه بالاتر، نقشه میکشند و بدین ترتیب، دائما به هدف خود که ضربه زدن پنهان و از درون به مسلمین است، نزدیکتر میشوند. البته لازم به ذکر است که آنوسیان به قدرت رسیده، برای انتخاب کارگزار و زیردست خود، هرگز حق ندارند در صورت دسترسی به افراد آنوسی، فردی مسلمان را انتخاب کنند. به این ترتیب، آنان هرم قدرت خود را روز به روز قویتر میکنند و پنهان کاریشان، مانع از ظاهر شدن هویت واقعی یعنی یهودی آنان میشود.
اما بیشک، یکی از محبوبترین و مهمترین و در عین حال، ضد اجتماعیترین و ویرانگرترین پیشه همیشگی یهودیان، بانکداری و رباخواری است، چنانکه امروزه مهمترین بانکهای جهان تحت مالکیت یک یا چند یهودی قرار دارند. یهودیان قرنهاست که از این طریق، نبض و رگ حیاتی ملتها را به دست گرفتهاند؛ دوستان خود را حمایت و دشمنانشان را ورشکسته میکنند.
شناسایی آنوسیان پنهان شده در میان مسلمین:
اصول کلی این امر مبتنی بر این واقعیت است که یک یهودی و آنوسی، الزاماً در مسیر اهداف و منافع قوم خود و یهودیت میکوشد و از هر گونه فعالیت و اقدامی که منجر به زیان آن شود، تا حد امکان جلوگیری میکند. در حقیقت، فرزندان یهودی از سوی خانواده و اطرافیان به گونهای تربیت میشوند که خود را قوم برتر دانسته و هر اقدامی و به هر بهایی را در جهت تأمین مصالح قوم خود مجاز و لازم بدانند. به همین دلیل، امکانی ساده و ابتدایی برای شناخت آنها فراهم میشود و طی فعالیتهایی که یهودیت را به طور جدی تهدید میکند، میتوان به آنوسی بودن یهودیان مسلماننما پی برد. ذیلاً به چند روش ساده شناسایی یهودیان آنوسی اشاره میشود.
شیوههای آنوسیان برای اختفای ماهیت یهودی خود:
آنوسیها برای اختفای ماهیت خود، تلاشهای زیادی انجام میدهند. اکثر آنها، تا حد افراط به اسلام اظهار ایمان میکنند و از این راه، وجهه اجتماعی مناسبی کسب میکنند و بدین ترتیب، بر ماهیت یهودی خود سرپوش میگذارند و با تظاهر به دین و مذهب اسلام، هم معتقدات اصلی خود را پنهان میکنند و هم جایگاهی برابر با مسلمانان و حتی بالاتر از مسلمانان عادی به دست میآورند و در عین حال از محظوراتی نظیر نجس تلقی شدن و پرداخت جزیه و غیره در امان میمانند.
نکته مهم در این خصوص، افراط در تظاهرات اعتقادی از سوی آنان است؛ آنوسیان برای جلب اعتماد مسلمانان و نفوذ هر چه بیشتر در میان آنان، دائما در نمازهای جماعت حضور دارند، روزههای خود را به طور کامل میگیرند، به حج میروند، ادعیه و اذکار اسلامی میخوانند، در مراسم عزاداری و اعیاد مذهبی شرکت میکنند و خمس و زکات مال خود را در وقت معین و به افراد خاص، میپردازند. همچنین یهودیان آنوسی ایران در دوران بعد از انقلاب، برای جلب اعتماد مؤمنین و مسئولان حکومت اسلامی در راهپیماییها و تظاهراتی نظیر 22 بهمن و روز جهانی قدس و نیز انتخابات و ... شرکت میکنند و حتی برای برگزاری مراسم مذهبی مسلمانان کمکهای مالی میکنند و یهودیان به مقام رسیده، برای پنهان کردن ماهیت خویش و رفع تردیدهای احتمالی و کسب اعتماد هر چه بیشتر سایر مسئولان حکومت اسلامی، حتی علیه اسراییل و صهیونیسم هم سخنرانی کرده و برای حفظ ظاهر در راستای مبارزه با اسراییل، سمینار و همایش و کنفرانس برگزار میکنند. تمام این گونه اقدامات برنامهریزی شده در نهایت به تثبیت موقعیت یهودیان آنوسی و حفظ منافع یهود میانجامد.
به این ترتیب، تفکیک یهودی آنوسی از مسلمان واقعی، بسیار دشوار میشود ولی در این گفتار، تلاش میشود تا حد امکان معیارهایی برای شناخت یهودیان آنوسی ارائه شود.
چگونه آنوسیان را بشناسیم؟
در ابتدا لازم به ذکر است که راههای بیان شده در زیر، به هیچ وجه قطعیت مطلق ندارند، ولی با این حال میتوان از طریق آنها تا حدودی به شناخت آنوسیها نزدیک شد.
رفتارهای فردی:
یهودیان آنوسی برای نفوذ در میان هر یک از طبقات جامعه ایران به لباس آنان درمیآیند. مثلاً یک آنوسی ممکن است به صورت روشنفکر مسلمانی درآید که لاییک است، به خدا و پیامبر اسلام (ص) توهین میکند، قرآن را متنی زمینی یا سروده یک عرب میداند و قایل به تحریف قرآن (علنی یا تلویحی) است. همچنین آن روحانیای که نزدیکی ادیان را تبلیغ میکند میتواند گام آگاهانه یا ناآگاهانه دیگری را در کنار کار آن روشنفکری که دین اسلام را مرتجعانه میشناساند، برای رفع خصومت علیه یهودیت و اسرائیل به پیش ببرد، زیرا تکیه هر دو گروه بر تواریخ اسلامی موجود است که آنوسیهای دیگری، در زمانهایی دیگر و با نامهایی دیگر نوشتهاند. (برای نقد و بررسی تواریخ به ظاهر اسلامی موجود از این دیدگاه ر.ک به مجموعه آثار استاد ناصر پورپیرار با عنوان کلی تأملی در بنیان تاریخ ایران) چنین گروههایی، بیش از ذکر نام خداوند و یا پیامبر اسلام (ص)، از امامان و خلفا و صحابه یاد میکنند و پی در پی داستانهایی را تکرار میکنند که در آنها پیامبر بزرگوار اسلام (ص)، در نقش یک رهبر نظامی مسلح خونریز، مردی هوسران، ضعیف النفس، دارای مقاصد دنیوی، ناتوان در اداره امور، دارای بیماریهای روانی – عصبی نظیر صرع و دهها افترای دروغین و مهوع دیگر، معرفی میشوند. اگر در این گونه افراد بیمنطقی و یا تعصب افراطی دیدید، گامی به شناخت آنها نزدیک تر شده اید.
رفتارهای اجتماعی:
در رفتارهای گروهی، مهمترین ویژگی یهودیان آنوسی، اقدام دسته جمعی و حمایت از فعالیتهای یکدیگر است؛ بدین معنی که اگر یکی از آنها کاری ناپسند انجام دهد، فرد آنوسی دیگر که دارای سیما و وجهه موجهای بوده و اعتبار لازم را از طریق اقداماتی نظیر تظاهر به تدین و مشارکتهای اجتماعی مثبت به دست آورده است، پا در میانی کرده و موضوع را به نحوی فیصله میدهد. یا اگر یکی از آنها در کاری، چه کوچک و چه بزرگ، سنگ اندازی کرده و مانعتراشی کند، آنوسی دیگری که شخص موقر و مقبول عامهای است، به او پیوسته و کار او را توجیه میکند.
این شیوه، در ادامه و در سطح کلان، به صورت درگیریهای اجتماعی دیده میشود و مثلا دو یا چند گروه دارای عقاید مختلف، در زمینه سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی، منازعهای غیر لازم را آغاز میکنند که چند وجه مشخص دارد:
الف: فاقد نقطه آغاز و دلیل موجه و روشن، یا بر سر مسائلی بسیار ساده است.
ب: هیچ کسی در هیچ گروهی، حرف قطعی و نهایی را نمیزند و درگیریها به صورت سطحی و لفظی ادامه خواهد یافت. در عین حال، همواره همدیگر را به افشای مسائلی تهدید میکنند با این عبارت که اگر فلان مطلب گفته شود، کار طرف تمام خواهد شد، اما چنین اتفاقی هرگز رخ نداده و نخواهد داد.
ج: معمولاً این گروهها خلق الساعهاند و بر مبنای هیاهو پدیدار میشوند.
د: افراد این گروهها به بهانه بیاعتنایی یا بیاهمیتی از درگیری عقلی و عمومی آشکار با موضوع مورد نزاع میگریزند.
ه: مطالبات همه گروهها یکسان و منطقی به نظر میرسد، اما در صورت برتری و غلبه یکی بر دیگری، موضوع مسکوت میماند و تغییری در هیچ موردی دیده نمیشود. این سکوت تا زمان لازم ادامه خواهد یافت.
و: مهمترین هدف آنوسیان از این اقدامات، یکی مشغول سازی جامعه با مطالب سطحی و ممانعت از ورود به بنیان مطلب، و دیگری جذب افراد جوان و ساده دارای گرایشات متفاوت در گروههای مختلف و گاه متضاد است تا افراد نیروهای خود را صرف مبارزات پوچ کرده و انرژی خود را هدر دهند.
راه دیگر شناخت آنوسیان، خصایص آیین یهود است که میتواند در شناسایی افراد موثر باشد. از جمله برخورد یهودیان آنوسی با روز شنبه تعطیل و حرام بودن کار کردن در این روز در آیین یهود، که آنوسیان از راههای مختلف و با زیرکی تمام، در این روز کار و تعطیلی را با هم توأم میکنند. از جمله اقدامات آنها برای پرهیز از کار کردن در روز شنبه و عدم ارتکاب گناه، تلاش برای مرخصی گرفتن در مشاغل دولتی و یا خصوصی است. در کارهای دیگر، ترفندهای دیگری زده میشود، نظیر گرانفروشی غیر قابل توجیه برای جلوگیری از انجام معامله، تمارض و ابراز گرفتاریهای خانوادگی و ... .
آنوسیان الگوهای رفتاری دیگری نیز دارند که برای شناخت آنان چندان مفید نیست، زیرا چندان از جانب آنها رعایت نمیشود، نظیر رعایت فاصله چند ساعتی بین غذاهای دارای انواع گوشت با مأکولات لبنی نظیر ماست و بستنی و ...، بدین معنی که آنوسیان، اکراه دارند مثلاً کباب و دوغ را با هم بخورند و معتقدند باید بین این دو، چند ساعتی فاصله باشد که البته این مسائل چندان مراعات نمیشود.
تولید شایعات:
یکی از فعالیتهای اصلی آنوسیها تولید، ترویج، انتشار و تبلیغ خرافات دینی (و طی این سالهای اخیر تولید انواع اس. ام. اس.های موهوم برای تمسخر مسئولان حکومت اسلامی یا تمسخر اعتقادات دینی مسلمانان) است که شکل های متنوعی دارد:
الف: مثلاً نامهای از زیر درب منزل شما انداخته می شود و در آن ادعا میشود که فلان شیخ، فلان امام یا پیامبر اسلام (ص) را در خواب دیده است و به وی چنین و چنان گفته است و پس از کلی درد دل بیمورد و غیر لازم و بیمعنی، از او خواسته است که فلان کار را انجام دهد. در پایان از خواننده درخواست میشود که آن برگه را به تعداد مشخصی تکثیر کند و بدون این که شناخته شود، پخش کند و به خواننده نوید میدهد که در صورت اطاعت، پاداشی بزرگ نصیب او خواهد شد، چنان چه فلانی این کار را کرد و در عرض یک هفته به ثروت کلانی رسید و شخص دیگری، تخلف کرد و مثلاً از کوه پرت شد! و .... چنین شایعات و دروغهای خرافهالودی همواره توسط آنوسیان ساخته شده و اشاعه داده میشود.
ب: اخیراً این طور باب شده است که ادعا میکنند در فلان وقت که اغلب در ایام عزاداری ماههای محرم و صفر است، تصویری از فلان شهید میدان کربلا روی دیوار افتاده است، یا این ادعا که مثلاً فلان شهید کربلا، بر فلان کودک یا زن یا مرد حاضر در جمع ظاهر شده است. اشاعهدهندگان این خرافات (و احتمالاً همان کسی که بر دیدار این مسائل گواهی میدهد) احتمالاً آنوسی هستند.
ج: اقدام دیگر یهودیان آنوسی برای ترویج خرافات دینی، برگزاری جلسات مذهبی نظیر آموزش قرآن یا روضهخوانی همچون سایر مسلمانان است. آنوسیان اغلب جلسات زنانه را هدف قرار میدهند به چند دلیل: اولاً غالب افراد جلسات زنانه خانهدار بوده و اوقات فراغت بیشتری دارند که طی آن با یکدیگر مرتبط بودهاند و میتوانند با تکرار مکرر این مسائل، به آن دروغها پایداری ببخشند. ثانیاً بعضاً دارای سطح اطلاعات و بینش بالایی نبوده و قابلیت بیشتری برای پذیرش و ترویج دروغ دارند. دلیل سوم و تقریباً اصلی، نقش این افراد به عنوان مادر است که با پذیرش این عقاید، آن را به طور کامل به نسلهای بعدی انتقال میدهند و نسل بعدی، به دلیل اعتماد فطریای که به مادر دارد، غالب آراء، نظرات، اندیشهها و اعتقادات دینی و غیر دینی او را میپذیرد و همین عامل، یادآور تأکید قرآن است بر عدم تبعیت کورکورانه از اعتقادات والدین در عین احسان و احترام به ایشان.
در تمام موارد، نقش رسانهها و media، کاملاً عیان و غیر قابل انکار است. البته از نقش آنوسیان داخل شده در قشر روحانیت که به دلیل سیمای ظاهری موجه، دارای قابلیت نفوذ تقریباً مطلق و سراسری در جامعه اسلامی هستند و در عین حال وظیفه رهبری آنوسیان خردهپا را نیز بر عهده دارند هم نباید غافل شد. آنوسیان معمولاً خود را به شدت مذهبی جلوه میدهند و برای فریب مسلمانان انقلابی و حزباللهی به عضویت گروههایی نظیر بسیج و حزب الله و ... در میآیند و ضمن گزارش به مراکز مافوق خود در مورد نوع و نحوه فعالیتهای مذهبی مسلمین و افراد انقلابی، به گسترش و توسعه اسراییلیات و خرافات مذهبی در میان افراد این گروهها میپردازند. همچنین آنوسیان در گروههای لهو و لعب نیز حضور چشمگیری دارند تا بتوانند از این طریق هزلیات و امور بیارزش را در جامعه اسلامی توسعه و گسترش دهند.
تحریف قرآن کریم و توسل به منابع نامطمئن غیر قرآنی:
برای ایجاد انحراف در اعتقاد مسلمین، شاید هیچ روش دیگری تا این اندازه مفید نباشد. به همین دلیل تأکید بیشتری بر روی این بخش شده و دستهبندی کاملتری صورت میگیرد.
1. قرآن از سوی آنوسیها هرگز مورد استناد جدی قرار نمیگیرد و در صورت نیاز به قرآن، هیچگاه این کتاب آسمانی مورد رجوع مستقیم قرار نمیگیرد، بلکه همواره به تفسیر قرآن مراجعه میشود که در این مورد هم تقریباً همیشه، تفاسیری مورد رجوع قرار میگیرند که نویسنده آن نیز آنوسی بوده است تا از این طریق باز بتوانند از متن و بیان اصلی قرآن بگریزند. اسامی تعدادی از آنوسیان مفسر و محدث در کتاب فرزندان استر ذکر شده است و برخی از معاصرین آنها با تصویر معرفی شدهاند.
2. آنوسیها اهمیت فراونی به ادعیه میدهند و اغلب یک دعا نیز در جیب یا کیف خود دارند، در حالی که قرآن را حتی ورق هم نمیزنند.
3. در مورد قرآن، بیشتر به آیات قتال و جهاد اشاره میکنند و ضمن تظاهر به اعتقاد به قرآن، با بیان این موضوعات، مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهند تا تصویری خشن از اسلام در ذهن او بسازند.
4. ادعا میکنند که رژیم اشغالگر اسراییل و صهیونیسم باید نابود شود و حتی اقدام به تاسیس بنیادهایی برای کمک به مردم فلسطین میکنند، اما هرگز عملی انجام نمیشود و این مسائل هرگز از حد شعار فراتر نمیرود، چنان که با وجود این همه مبارزات شهادتطلبانه، هنوز هم بعد از دهها سال رژیم اشغالگر قبلهی اول مسلمانان، به حیات خود ادامه میدهد.
در عین حال، آنوسیها با توسل به اندیشهها و تفکرات اومانیستی و برابری تمام انسانها با هم، حتی بدون توجه به جنس و آزادی اعتقاد و اندیشه، به ظاهر برای صلح میان یهود و مسلمان تلاش میکنند.
5. اصرار دارند و تبلیغ میکنند که صهیونیزم و یهودیت دو مقوله کاملاً جداگانهاند و به این مطلب اشاره نمیکنند که تمام افکار و اهداف صهیونیسم دقیقاً همانهایی است که در تورات به کرات به آنها اشاره شده است، چنان که یهودیان در تورات مکرراً به قتلعام همسایگان و دست یافتن بر ارض موعود فراخوانده میشوند. همچنین به این موضوع نیز عامداً بیتوجهاند که خداوند در کتاب خود با یهودیت، به طور عام و در هر فرقه و جامه و کسوتی برخورد کرده و تفکیکی میان یهودی یا گروهها و زیرمجموعههای فکری آن همچون صهیونیسم قائل نشده است.
6- از کمکهای جمهوری اسلامی ایران و اعراب به مردم فلسطین انتقاد کرده و میگویند چرا کشورهایی که خود محتاج امکانات و دارایی خود هستند و بدهیهای بینالمللی دارند، ثروتشان را صرف نیازهای داخلی خود نمیکنند و برای فلسطینیان هزینه میکنند؟ این آنوسیها و روشنفکرنماهای دنبالهرو آنان هرگز نمیپرسند که چرا جامعه سرمایهداری غرب با تمام امکانات به یهودیان برای سرکوب فلسطینیان و ضدیت علیه مسلمانان کمک میکند؟
7. آنوسیها به هنگام شدت یافتن وحشیگریهای اسراییل علیه فلسطینیان مبارز، احساساتی شده و رمانتیک حرف میزنند و ضمن عدم اشاره به راه حل صرفاً صورت مسئله را پاک کرده و مثلاً میگویند: به هر حال بهتر است اعراب و اسراییل به نحوی با هم کنار بیایند! چون هر دو انساناند!
8. یهودیان آنوسی دارای گرایشات باستان پرستانه بعضاً افراطی هستند، همواره کورش و داریوش را به نیکی یاد کرده و وسیعاً میکوشند تا کورش را همان ذوالقرنین قرآن جا بزنند.
9. آنان فیلم «تختگاه هیچکس» را که مستندی در باب نیمه کاره بودن تخت جمشید است، دروغ و جعل معرفی میکنند، افراد را به ندیدن آن فرا میخوانند، مراکز رسمی دولتی را از نمایش عمومی آن بازمیدارند، آن را بدون هیچ دلیلی، رد و غیر قابل اعتنا مینامند و مورد تمسخر قرار میدهند.
10. موضوع وقوع رخداد پوریم را که نسلکشی همه جانبه بنی اسراییل در منطقه ایران و عراق و ترکیه کنونی است، رد کرده و ذکر ماجرای آن در بخش تواریخ تورات را اشتباه چند خاخام میدانند و منکر وقوع آن هستند، اما اگر تحت شرایطی ناچار به پذیرش این واقعیت شوند، آن را محدود دانسته و منکر توقف حیات بشری درآن مقطع میشوند و در مورد نبود هیچ اثری از تمدنهایی نظیر عیلام و اکد و آشور و بابل و سارد و لیدی و فینیقیه و ...، ادعا میکنند که آنها در تمدن فرضی هخامنشی مستحیل شدهاند و نه این که نابود شده باشند و دلیل این استحاله را هم قدرت یا تمدن برتر هخامنشیان میدانند، در حالی که هیچ سندی برای این برتری غیر عادی در منطقه وجود ندارد.
11. آنوسیهای ایران، مثل همه یهودیان جهان از اعراب نفرت دارند، آنها را وحشی و بیدین و بیتمدن و نابود کننده تمدن موهوم ساسانی میدانند، اما در عین حال معتقدند که ایرانیان موفق شدهاند از همان افراد بیدین، دین اسلام را به صورت صحیح و کامل أخذ کنند.
راههای دیگر شناسایی یهودیان آنوسی:
راههای کم اهمیتتر دیگری نیز برای شناخت آنوسیها وجود دارد که قابلیت استناد زیادی ندارند، اما به هر حال میتوانند مؤثر باشند. نکته ظریف در این خصوص این است که چنین نشانههایی، در عین در حاشیه قرار گرفتن، گاه میتوانند آغازگر ظن و گمان در مورد یهودیان آنوسی باشند. در ذیل به بعضی از این راهها اشاره میشود.
آنوسیها معمولاً در اطراف خود از لوازمی استفاده میکنند که به نوعی با ستاره داود مرتبط باشد، مثلاً از قاب عکسهایی با ستاره 6 و 8 پر استفاده میکنند که تصویر دو مربع و یا دو مثلث هم اندازه است که با چرخشی 45 درجه ای و 180 درجه ای، بر روی هم قرار گرفتهاند.
یک راه دیگر شناسایی آنها بر اساس نام فامیل است، زیرا که برخی از نامهای خانوادگی در انحصار آنهاست و در روابط داخلی آنان همانند یک کد شناسایی عمل میکند. متأسفانه تاکنون هیچ محققی به فکر تدوین چنین فرست اسامی نیفتاده است، اما گروهی از القاب و عناوین و صفتها و الفاظ وجود دارند که با پیشوند و پسوندهای مختلف به عنوان نام خانوادگی در میان آنوسیها، از قدیم الیام رواج داشتند، ولی چون ممکن است برخی از خانوادهها اینک فقط میراث بر آن اسامی باشند نه آنوسی، لذا از ذکر آنها خودداری میشود. اما ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که این اسامی، بار معنایی خاصی نیز دارند. به علاوه خانوادههای آنوسی دارای یک نام خانوادگی معمولاً مشابهتهایی نیز با هم دارند. مثلاً برخی از نامهای خانوادگی مخصوص آنوسیهای دارای گرایشات شدید مذهبی است، برخی دیگر اشاره به مشاغل محبوب آنان چون طب و مطربی دارد. این قبیل آنوسیان در هر کجای ایران که باشند، صفات یکسانی را بروز میدهند و برخی دیگر از اسامی نیز اشاره به قومیت ظاهری فرد آنوسی دارند و مثلا نشان دهنده زندگی فرد در بخش ترک یا کرد یا لرنشین ایران هستند.
اهداف آنوسیان:
آنوسیها اهداف متعددی دارند که در این جا به مهمترین آنها اشاره میشود.
عمدهترین هدف آنها ایجاد چند دستگی و اختلاف در میان مسلمین و بازی با اجناس و قیمت کالاهای مورد نیاز جوامع مسلمان است. آنها با اختیار داشتن سرمایه مخفی و این روزها علنی، تقریباً تمام درآمد مسلمین را به صورت ربا و نظایر آن از آنان پس میگیرند و به جیب خود میریزند تا مسئله رشد اجتماعی در بین مسلمین متوقف بماند و کیسه یهودیان بدون زحمت متورمتر شود. طبق قرارهای داخلی، یهودیان درآمد خود را به کنیسه میرسانند و در صورت بروز هر مشکلی نیز از طرف آنها حمایت میشوند.
راههای مقابله با آنوسیان:
برای مقابله با این افراد، گام نخست آگاهی از اهداف آنان است که البته بخش کوتاهی از اهداف مهم آنها ذکر شد. لذا با اطلاع از نقش عمدهی آنان در ایجاد تفرقه در بین مسلمانان، لازم است تا در مسیر خلاف آن حرکت کنیم. بدین لحاظ، به نظر میرسد که شروع این امر منوط به ایجاد تحولی در بین علمای اعلام اسلام در سراسر سرزمینهای اسلامی است تا با بررسی صحت و سقم اطلاعات عمدهترین و اصلیترین منابع اسلامی، در اصول و فروع که موجد اختلافات مذهبی است و تعیین تکلیف با آنها، مسلمین را از دشمنی بیجهت با یکدیگر باز دارند و با شناخت مزاحمان و مانعتراشان بر سر راه اتحاد دوباره اسلامی، نقاب را از چهره دشمنان واقعی مسلمین یعنی آنوسیان بردارند.
آنوسیهای مشهور:
برخی از آنوسیها با پوشش اسلامنمایی خود خدمات شایانی به قوم یهود انجام دادهاند. عمدهی اینان دارای فعالیتهای مذهبی به ظاهر اسلامی بودهاند و اقدامات بسیار بزرگی در ایجاد تفرقه و ساخت انواع فرقههای منتسب به اسلام همچون بهاییت داشتهاند. متأسفانه به دلیل احتمال ایجاد بعضی التهابات و ایراد اتهامات صرفاً احساساتی و متعصبانه و بدون پشتوانه مستدل و منطقی، از ذکر اسامی این فرقهها صرف نظر شده و خوانندگان علاقهمند به کتاب «فرزندان استر» ارجاع داده میشوند.
در این جا تنها به اسامی چند تن از آنوسیان غیر مذهبی اشاره کوتاهی میشود، با این توضیح که فهرست مفصلتر اسامی آنها در منبع فوقالذکر موجود است:
فیلسوف:
ابن کمونه، 1284 م.
ملا الازار همدانی (قرن 19 و 20)، معروف به لاله زاری، مترجم کتاب گفتار در روش رنه دکارت
موسیقی:
مرتضی خان نیداوود
ادبیات:
سید جمال الدین واعظ که از سران مشروطه بود و پسر وی سید محمد علی جمال زاده، نویسنده مشهور ایرانی
سید اشرف الدین قزوینی، مدیر مسئول روزنامه نسیم شمال
سلیمان حییم، مؤلف فرهنگ انگلیسی به فارسی حییم
علی معلم، مؤلف فرهنگ انگلیسی به فارسی پزشکی
تاریخ:
خواجه رشید الدین فضل الله، نویسنده جامع التواریخ
سعد الدوله صفی بن هیبت الله، وزیر ارغون خان ایلخان مغول که به جرم جاسوسی برای مسلمانان کشته شد
سیاست:
قوام السلطنه، نخست وزیر
محسن (هاخام رابی)، نماینده مجلس در زمان محمد رضا شاه پهلوی
اقتصاد:
مراد اریه، نماینده مجلس در زمان محمد رضا شاه که خانواده اریه صاحبان کارخانه کاشیسازی ایرانا بودند
حاج حبیب القانیان، مؤسس شرکت پلاستیکسازی پلاسکو و کارخانجات صنعتی و تولیدی مرکب در ایران
یا سلام
از دوستان آقای غفوری که نسبت به حقیقت ماجرا در مورد ساخت مستند بیستون آگاهی دارند سئوال دارم که چرا واکنشی به این اتهامات ناجوانمردانه نمی دهند؟!!
از آقای مهدی بحر بیگی هم خواهشمندیم توضیحی در مورد "مرکز مطالعات آمریکا" هم به ما بدهند
آقای پورپیرار ! بالاخره بفرمایید مجتبی زیر بلیت کی رفته ؟
1- خاخام 2- آمریکا 3- ثنا گویان کیانوری 4- جمهوری اسلامی 5- تمام گزینه ها صحیح است
با سلام
استاد دیروز که به شما زنگ زدم حدودا 4 روز بود که اینترنتم تمام شده بود و امروز ظهر توانستم مطلب جدید موجود در وبلاگتان را ببینم گرچه صدا و لحن دیروزتان در گفتگویمان کمی موجب تعجب بنده شد . ولی با خواندن مطلب اخیر که هیچ داوری نسبت به اتفاق افتاده نمی کنم هدفم از نوشتن این کامنت فقط این مسئله است که هر شخصی که خود را جزئی از گروه بنیان اندیشی می داند باید افتخار کند که جزوی از آن است و کسی نمی تواند منت کند که بودن و یا نبودنش موجب ایجاد خللی در کل قضایا ایجاد می کند . در مورد صحبت دیروزمان با شما فکر کنید . خوشحال می شوم کاری مفید دیگری در خدمت به بنیان اندیشی و تبلیغ تفکرات آن داشته باشم . خیلی ها هستند که بعد از گذشت زمانی هرچند کوتاه یا دراز چهره حقیقی خود را نشان می دهند و کلیه این شرایط در نهایت موجب تسویه و خالص تر شدن گروه و تفکرات بنیان اندیشی می باشد .
با تشکر
ممنون تعارفات شما هستم و به ترین کار و کمک توزیع مستندها است.
پس برآمدن مردم کی از مقدمه درمیاد؟؟
به وقت خودش.
سلام
استاد قبلا به شما در مورد آقایان غفوری هشدار داده بودم .ضمنا آقای عابدی هم از این قضیه مستثنا نیست .چند سالی قبل وقتی با ایشان (عابدی ) چت میکردم و من در مورد تبلیغ سیدی های تختگاه هیچکس با او بحث میکردم خودش اقرار نمود که تا کنون رو در رو و مستقیم در این مورد با هیچکس صحبت نکرده !و وقتی من با ناباوری دلیلش را خواسته بودم گفت :مگه من بیکارم!!!
عمل کرد استاد عابدی با این که می گویید متفاوت است. ایشان به گسترش بنیان اندیشی کمک های زیادی کرده اند.
وقتش کی میرسه؟
به محض این که وقت اش رسید.
با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان.
امیدوارم سختی ها و تلخی های روزگار را باز هم مثل همیشه به بهترین شکل مدیریت کرده و از هر اتفاق و رویدادی ولو این که ناخوشایند باشد فرصتی تازه بسازید. بسیار دوست می دارم که مطالب عنوان شده در این یادداشت که در طول این دو روز بارها و بارها خوانده و اوقاتم تلخ شده است فقط سوء تفاهمی ساده باشد و باز هم شاهد حضور آقای غفوری در کنار شما باشیم تا محفل بنیان اندیشی همچنان بتواند از ایشان و خدماتشان در راه گسترش حقیقت و زدودن دروغ و فریب استفاده کند.
برای تان از خداوند آرزوی سلامتی و طول عمر می کنم. همواره پاینده باشید...
با تشکر از تعارفات تان. مکتب پولادین بنیان اندیشی با یاری خداوند از بود و نبود این و ان صدمه نخواهد دید.
استاد به نظر شما لازمه آقای غفوری هم اگه جایی در هر موضوعی صحبت میکند نام بنیان اندیشی را بیاره یه جستجویی در باره ایشان در اینترنت بکنید آقای غفوری رو همه به چه نامی می شناسند آقای غفوری یعنی تختگاه هیچ گکس یعنی مجعولات مجلل فکر نکنم دیگر ایشان لا اقل لازم باشد جایی در این باره توضیح دهند . مثل این می ماند شما به جلسه ای دعوت شوید بعد اول از خودتان بگویید همه میدانند ناصر پورپیرار چکاره است . ثانیا با توجه به کامنت آقای غفوری که جناب حسین نصب کرده اند از کجا میدانید که نام شمارا در آن مصاحبه نبرده و بعدا خبر گذاری آن را حذف نکرده است ؟
به دوستانی هم که از این فرصت استفاده کرده و می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند بگویم ناجوانمردی اندازه دارد خودتان را جمع و جور کنید و سعی در حفظ اتحاد کنید.
فرید از تو عوضی تر در این وبلاگ وجود ندارد . آره همه ما در این وبلاگ خائن هستیم ولی تو یکی بیشرف هستی .همین شما هستید که ذهن استاد را نسبت به بقیه خراب می کنند .
در ضمن از دوستانی که از موضوع اطلاعی دارند خواهشمندیم پا پیش بگذارند و موضوع را برای بقیه روشن کنند تا این سو تفاهم ها حل شود .
سلام استاد
عذر میخام مستند ابطال چرا فقط 34دقیقه است.
در مورد غفوری های سابق و لاحق خود راناراحت نکنید حتی اگر بحر بیگی-عابدی-سنجری... ناخلف از اب دربیایند توجهتان به قران باشد که می فرماید خداوند تو را کافی است.
سلامت و پایدار باشید.
فصل اثبات نوکنده بودن تمام کتیبه های تخت جمشید را حذف کردم که دوستان سر ذوق بیایند. در کامنتی که از مجتبی دریافت کردم و بنا به توصیه او حذف شد، ادامه و ارائه همکاری را موکول به نبردن نام خود کرده بود!!!
جناب پورپیرار گرامی باسلام. امیدوارم سلامت باشید. جناب پورپیرار عزیز آنچه مهم است بیرون آوردن حقیقت از زیر خروارها خروار دروغ و ریا و کلک و جعل است. که الحمدلله جنابعالی عهده دار بخش قابل توجهی از این مهم بوده اید و هستید. زمان تنگ است و شارلاتانها و کلاشان آماده و مجهز. خواهش و التماس اینجانب این است که با قدرت به سوی این هدف همچنان گام بردارید. هیچ بهانه ای نباید موجب توقف این حرکتی شود که جنابعالی با الطاف الله متعال آغاز نمودید.
لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا (الاحزاب - 21)
تا زمان دوام عمر، بی اعتنا به خوش امد و بد آمد این و ان به ان چه خداوند مقرر کرده باشد عمل خواهم کرد.
با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان
پیش از این در مراتب دیگری خاطر نشان کرده بودم که حفظ انسجام و اتحاد درونی مان، برایمان اهمیت حیاتی دارد. در همان زمان، آیه ی ۲۹ فتح را نقل کردم تا مگر بدان وسیله، دوستانی را که میانشان اصطکاک ایجاد شده بود سازش دوباره دهم:
«محمد رسول الله، و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم...»
و نیز تأکید کردم که دوستان غیظ و خشم خود را عوض ریختن بر سر یکدیگر، بر روی دشمنان قسم خورده مان خالی کنند، که آنجا بیشتر لازم می شود!
اکنون و با کمال تأسف شاهدیم که بار دیگر، موضوعاتی وحدت و انسجام ما را به چالش کشیده اند. بدیهی است که در برابر از هم پاشیدگی داخلی بسی آسیب پذیرتر از فشارهای خارجی هستیم. پس استاد گرامی و دوستان عزیز، ساخته های تدریجی و چندین ساله ی خود را در چشم بر هم زدنی تخریب نکنیم.
من در اینجا در مقامی نیستم که راجع به درستکاری و یا تقصیر این یا آن فرد قضاوتی کنم؛ اما هر چه باشد، لااقل به عنوان یک مسلمان این حق را دارم که تمام افراد درگیر در این ماجرای به غایت تلخ را به آیه ای درخشان از قرآن قویم دعوت نمایم:
«و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا».
بر پیام متعالی این آیه تمرکز کنیم و روابط آسیب دیده ی میان خود را ترمیم کنیم.
و تواصوا بالحق و تواصوا بالمرحمة
اگر در این مرحله تکلیف خلوص مکتب بنیان اندیشی تعیین نمی شد، از جایگاه 206 و اترش بیرون می شدیم که ترمیم را غیرممکن و یا لااقل بسیار دشوار می کرد.
سلام استاد
حق دارید در مورد عابدی اینجوری صحبت کنید چون مدیریت سایت بزرگ ناریا را اداره میکنه همانطور که آن مطرب را به درجه استاد رساندید چه بسا که ایشان هم نماینده آن ملعونا نباشه و روزی به چشم ببینم که به شما پشت بنماید .انتظار ندارم و در حدی نیستم که خدای ناکرده نظری بر شما تحمیل شود .ما که شاهد بودیم و شما هم که خوب می دونید که چگونه مخالفان و معاندان برای کم کار کردن شما و خدشه آوردن به نظریات بنیان اندیشی شما چه کارهایی که انجام نداده اند .از شما عاجزانه در خواست میکنم که در هر مورد همکاری در زمینه نظریات پر ارزشتان همانند تکثیر یا آرشیو نوشته ها و...به افراد خاصی محدود نکنید تا نقشه هایشان نقش بر آب شود
خود شما چرا برای گشایش پنجره ای برای ویکی ناریا اقدام نمی کنید؟ با کمی صرف صبر و حوصثله به یاری خدا طوفان در راه است. در مورد استاد عابدی هم موضوع فقط گرد سایت نمی گردد، شخصیت ایشان آزاده و ممتاز است.
سلام علیکم.
علیرغم هوش و ذکاوتی که از استاد در روانشناسی و شناخت افراد سراغ دارم ولی باز هم امیدوارم خود جناب غفوری مستقیما" و بی واسطه وارد شده واین تغییر دیدگاه را یا توضیح ویاتوجیه نماید.
با آرزوی سلامتی وطول عمر برای استاد پورپیرار گرامی...
آقا یا خانمی که بی نام کامنت گذاشتید بر خلاف شما بنیان اندیشان حقیقی همه اطلاعات خود را مدیون استاد پورپیرار هستند هیچوقت آن مستندهای پر ارزش را به غفوری یا شخص دیگری نسبت نمی دادند و هرجا صحبتی از تختگاه هیچکس و طوفان نوح بود اسم استاد را به زبان می آورند نه دیگری این را آویزه گوشت بکن.ضمنا گویا تعریفی از خاءن را نمیدانید خاین که شاخ و دم ندارد و از بین دشمنان نمیشناسند بلکه از بین افراد به ظاهر مورد اطمینان خاین در میاد
استاد نتایج این تحقیقات ژنتیک را چگونه ارزیابی می کنید؟ اگه جمعیت ایران دویست ساله باشه،چرا باید ربطی پیدا کنه به 7 هزار سال پیش، ظاهرا که میگن اینو ژنتیک نشون میده. ممنون میشم اگه در این مورد هم یادداشتی و نقدی بنویسید
بالاخره شما صالحید یا ... ؟
لینک مطلب اینه
http://7poa.com/post/101.htm
توصیه می کنم شب ها چند لقمه کم تر بخورند.
http://asia.si.edu/iran-in-photographs/gallery.asp?set=FSA_A.4_2.12.GN&page=1
گالری پرآوازه ای است. هرچند در میان نمونه های این فصل جعلیات هم کم نبود. کار بسیار سازنده و ارزشمندجمع آوری تمام پرتره های ناصرالدین شاه و مقایسه آن ها با یکدیگر است.
با سلام بر استاد عزیز و دوستان
در مورد موسسه مطالعات آمریکا؛ ظاهرا برخی دوستان گمان کرده اند که این موسسه در آمریکا بوده و ....
در مورد این مرکز با ریاست عبدالحسین الله کرم که در تهران اداره میشود مطالب زیر از خود سایتشان برداشته شده است:
دربارهء ما
آشنایی با موسسه مطالعات آمریکا
مقدمه
موسسات پژوهشی، مخازنی از منابع علمی و تحقیقاتیاند که علاوه بر استفاده مراکز علمی و دانشگاهی ایران، نقشی راهبر در سیاستگذاری بهینه و بصیرتزایی در میان نخبگان اجرایی بهمنظور مواجهه هوشمندانه با تهدیدات و چالشها ایفا میکنند. بر همین اساس موسسه مطالعات آمریکا که در تابستان 1389 تاسیس شد، پژوهشهای خود را با رویکرد استراتژیک و شناخت محیط راهبردی ایالات متحده آمریکا در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی و در حوزهها و ابعاد امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ـ اجتماعی متمرکز نموده است.
اعضاء هیئت علمی موسسه مطالعات آمریکا:
دکتر عبدالحسیناله کرم، رئیس
حمیدرضا میرزایی
فرجاله مرادیان، معاون پژوهشی
دکتر سعید حاجی ناصری، گروه مطالعات سیاسی
دکتر مرتضی نورمحمدی، گروه مطالعات بیناللمل
دکتر محمد ابراهیم محمدی، گروه مطالعات اقتصادی
مهندس سعید رحیمزاده، گروه دفاعی ـ امنیتی
اعضاء هئیت تحریریه فصلنامه مطالعات آمریکا:
دکتر اعلاء تورانی، عضو هئیت علمی دانشگاه الزهراء
دکتر عبدالحسین الهکرم، عضو هئیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
دکتر ابراهیم متقی، عضو هئیت علمی دانشگاه تهران
دکتر محمد ابراهیم محمدی، عضو هئیت علمی دانشگاه آزاد
دکتر سعید حاجی ناصری، عضو هئیت علمی دانشگاه تهران
دکتر مرتضی نورمحمدی، عضو هئیت علمی دانشگاه علامه طباطبائی
تولیدات علمی/ پژوهشی موسسه مطالعات آمریکا:
انتشار فصلنامه مطالعات آمریکا
انتشار گاهنامه امریکاپژوهی
انتشار ماهنامه خبری ـ تحلیلی
انتشار کتابچه نشستهای علمی
ترجمه کتاب با عناوین ذیل:
خلیل مرار، لابی اعراب و سیاست خارجی آمریکا
استنلی ونشن، امنیت ملی در دولت آمریکا (اوباما)
جان میرشایمر، حقایقی درباره دروغ در سیاست بیناللمل
نقشه مذهبی آمریکا
برخی از موضوعات نشستهای علمی موًسسه مطالعات آمریکا
امپراتوری آمریکا: آتن یا روم ـ دکتر حسین دهشیار
بورس رهبران فولبرایت و وفاداری سیاسی نخبگان حاکم در دهه آخر دوران پهلوی ـ دکتر حسام الدین آشنا
بررسی کتاب لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا ـ دکتر سعید حاجی ناصری
بررسی کتاب انقلاب مخملی در ایران ـ دکتر سعید حاجی ناصری
تحریمهای بینالمللی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ـ دکتر محمود یزدان فام
دیپلماسی رسانهای و قدرت نرم ـ دکتر اخگری
تحلیل انتخابات اخیر امریکا ـ دکتر حسن حسینی
مسایل سیاسی آمریکا ـ دکتر صفتاله قاسمی
مکانیزم لابیسازی (لابیگری) در آمریکا ـ دکتر ابراهیم متقی
دیپلماسی نفت و انرژی ـ دکتر ابراهیم محمدی
قدرت نمادین- دکتر احمد نقیب زاده
تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر امنیت- دکتر نورمحمّدی
رفتارکاوی عملکرد شورای امنیت در قبال ایران و عراق- دکتر نورمحمدی
رابطه روسیه و آمریکا و تاثیر آن بر امنیت ملی ج.ا.اـ دکتر بهشتیپور
استراتژی آمریکا در قبال خاورمیانه و بیداری اسلامی- دکتر اصغر محمدی
نشانی موسسه:
خیابان ولی عصر(عج) ـ پایینتر از خیابان شهید بهشتی ـ خیابان ناهید ـ پلاک 64
ص.پ.: 45511- 15957
تلفن: 88707723 فاکس: 88714852
آدرس وبسایت: www.asins.ir
پست الکترونیکی: info @ asins.ir
http://drlotfi.blogfa.com/post-1487.aspx
این مطلبی مربوط به فقه است و تاییدیه قرآنی ندارد.
سلام استاد
اصلا خودتون رو ناراحت نکنید چیزی که اهمیت دارد این است که به ارزش و اساس مستندها لطمه ای نخورده است.
ما دوستان منتظر مستند های چهار گانه یا مستند های جدید هستیم. یه سوال که داشتم این بود که مستند ابطال شناسنامه رو از نو بازسازی می کنید؟(به نظر من که عالی بود و نوکنده بودن کتیبه ها رو به روشنی اثبات میکرد)
اسم و موضوع مستند های جدید چه خواهد بود؟ و در چه مرحله ای قرار دارد؟
دقیقا در چرخه کارها قرار ندارم ولی می دانم که با مدد خداوند بر زمین نخواهد ماند.
استاد ببخشید وقتی کلیک می کنم اسمم رو بنویسم اینترنت خودش اسم هایی رو که قبلا استفاده شه باز می کنه دستم خورده ... رو زدم. نه همون اولی رو هم من نوشتم چون اینا یه ادعاهای بزرگی هستن باید بهشون جواب داده بشه البته مازیار اشرفیان بناب رو که تو اون سایت نوشته من فیلمشو دارم اولش گف ژنتیک ایرانیان هیچ ربطی به آریایی ها نداره بعد سه روز بعد حرفشو عوض کرد کاملا برعکس اینو گف. اگه خواستین می تونم فیلمشو براتون بفرستم
از ماجرا باخبرم.
http://aebadi.com/?p=703
28 مرداد کودتا نبود