استاد عزیز مرتبط با تاریخ آذربایجان چه کتاب هایی را در آرشیو خود دارید. برخی از کتاب های قدیمی هستند که شاید ما با عنوان آنها آشنا نبوده ایم. حداقل لیست موضوعی کتاب ها را باید برای خرید در اختیار قرار بدهید.
کاش این کار را نمی کردید. کسانی ممکن است پول گزافی بابت کتابها بدهند و آنها را نابود کنند. مثلا آن تورات های قدیمی فارسی و ترکی را. یا آنها را به میل خود جرح و تعدیل کنند.
بالاخره شما تونستید اشک از چشمان بنده در آورید. به قول دوستمان *** امیدوارم خیری در این کار باشد...
استاد، بنیان اندیشی و حرکتی که به راه انداخته اید زمان میبرد تا محققان و پژوهشگرانی به بار آورد تا مسیر روشنگر شما را ادامه دهند، اما چه میشه کرد: حق و صبر...
درک میکنم که هدف شما برای عدم ادامه نوشتارتان روشن کردن چراغ تحقیق در وجود پیروانتان است اما اندوه اتفاقات تلخ هنوز نیافتاده و در شرف وقوع دلتنگم میکند...
مثل اینکه زنده زنده پوست میکنید ما را .به پایان سلام کن راه انداخته آیید. کاش ....
ولی با راسخ بودن در تصمیماتتان میدانم که افسوس های ما بی ثمر خواهد بود
.
سلام
بالاخره یهود در جنگ با پورپیرار پیروز شد و تنها کسی که قدرتمندانه علیه یهود قیام کرده بود تسلیم فشارها گردید!
واقعا متاسفم
کسی منکر قدرت جانیانه یهود نیست. به این فکر کنید که این قدرت جهنمی چندان از گفتار و نوشته های این وبلاگ آسیب دید که مجبور شد تمام توان خود و اذنابش را علیه این قلم تجهیز کند.
آورده اند که در کنفرانس تهران روزی چرچیل، روزولت و استالین بعد از میتینگ های پی در پی آن روز تاریخی، برای خوردن شام با هم نشسته بودند. در کنار میز یکی از سگهای چرچیل ساکت نشسته بود و به آنها نگاه می کرد. چرچیل خطاب به همراهانش گفت: «چطوری میشه از این خردل تند به این سگ داد؟»
روزولت گفت که بلد است و مقداری گوشت برید و خردل را داخل گوشت مالید و به طرف سگ رفت و گوشت را جلوی دهانش گرفته و شروع به نوچ نوچ کرد. سگ گوشت را بو کرد و شروع به خوردن کرد تا اینکه به خردل رسید. خردل دهان سگ را سوزاند و سگ از خوردن صرف نظر کرد.
بعد نوبت به استالین رسید. استالین گفت هیچ کاری با زبون خوش پیش نمیره و مقداری از خردل را با انگشتهایش گرفته و به طرف سگ بیچاره رفته و با یک دستش گردن سگ را محکم گرفته و با دست دیگرش خردل را به زور به داخل دهان سگ چپاند. سگ با ضرب زور خودش را از دست استالین رهانید و خردل را تف کرد.
در این میان که چرچیل به هر دوی آنها می خندید بلند شد و گفت: «دوستان هر دوتاتون سخت در اشتباهید! شما باید کاری بکنید که خودش مجبور بشه بخوره.»
روزولت گفت: «چطوری؟»
چرچیل گفت: «نگاه کنید،» و بعد بلند شد و با چهار انگشتش مقداری از خردل را به مقعد سگ مالید، سگ زوزه کشان در حالی که به خودش می پیچید شروع به لیسیدن خردل کرد!»
چرچیل گفت: «دیدید چطوری می توان زور را بدون زور زدن به مردمان تحمیل کرد!»
روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند: «فاصله بین دچار یک مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشکل چقدراست؟»
استاد اندکی تامل کرد و گفت: «فاصله مشکل یک فرد و راه نجات او از آن مشکل برای هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است!»
آن دو مرد جوان گیج و آشفته از نزد او بیرون آمدند و در بیرون مدرسه با هم به بحث و جدل پرداختند. اولی گفت: «من مطمئنم منظور استاد معرفت این بوده است که باید به جای روی زمین نشستن از جا برخاست و شخصا برای مشکل راه حلی پیدا کرد. با یک جانشینی و زانوی غم در آغوش گرفتن هیچ مشکلی حل نمیشود.»
دومی کمی فکر کرد و گفت: «اما اندرزهای پیران معرفت معمولا بار معنایی عمیقتری دارند و به این راحتی قابل بیان نیستند. آنچه تو می گویی هزاران سال است که بر زبان همه جاری است و همه آن را میدانند. استاد منظور دیگری داشت.»
آن دو تصمیم گرفتند نزد استاد بازگردند و از خود او معنای جملهاش را بپرسند. استاد با دیدن مجدد دو جوان لبخندی زد و گفت: «وقتی یک انسان دچار مشکل میشود، باید ابتدا خود را به نقطه صفر برساند. نقطه صفر وقتی است که انسان در مقابل کائنات و خالق هستی زانو میزند و از او مدد میجوید. بعد از این نقطه صفر است که فرد میتواند بر پا خیزد و با اعتماد به همراهی کائنات دست به عمل زند. بدون این اعتماد و توکل برای هیچ مشکلی راه حل پیدا نخواهد شد. باز هم میگویم فاصله بین مشکلی که یک انسان دارد با راه چاره او، فاصله بین زانوی او و زمینی است که بر آن ایستاده است.»
اکنون که بنا به مقتضیاتی استاد مصمم به فروش کتب نفیس خویش میباشد، وظیفه تک تک شاگردان ایشان حفظ و حراست از گنیجه با ارزش و بعضا غیرقابل جایگزین منابع و مراجع تاریخی مورد استناد ایشان میباشد. این کتب باید جهت استفاده آینده نگهداری شوند. پیشنهادی دارم که امیدوارم استاد بپذیرند و ما را نا امید نفرمایند و همچنین میطلبد همت دوستان را.
- ابتدا استاد لیستی از کتب نفیس و تک نسخه (اولویت اول) موجود در این مجموعه را مشخص نمایند.
- هر یک از عزیزان در حد توان اقدام به خرید یک یا چند عدد از این مجموعه را با واریز وجه آن به حساب استاد نموده و کتابها به صورت امانت نزد استاد خواهند ماند.
ـ به مرور این مجموعه کتب به عنوان هدیه تک تک شاگردان مکتب بنیان اندیشی به "کتابخانه مرجع بنیان اندیشی" اضافه شده و به عنوان امانت خدمت استاد خواهد ماند. در آینده استاد نیز میتوانند اداره و نگهداری این مجموعه را به چند نفر از معتمدین خویش تفویض اختیار نمایند.
خواهشا دوستان از طریق صفحه فیسبوک و ایمیل اطلاع رسانی کافی نمایند.
من به نوبه خودم طی یکی دو ماه آینده توانایی خرید حدود دویست دلار کتاب ازاین مجموعه و اهداء آنها به "کتابخانه مرجع بنیان اندیشی" نزد استاد پورپیرار را دارم.
محمدرضا
تعداد کتاب ها قریب 2500 مجلد و نگهداری آن ها به فضای مناسبی محتاج است. باید کسی که توان خرید و مکان لازم برای نگهداری دارد قدم پیش گذارد.
آیا با این توان معرفتی و ایمانی و همچنین نیاز حقیقت جویان شرق میانه به شخص شما و بهتر نیست بار دیگر به الله متعال توکل نمایید و این راه را ادامه دهید ؟
از سایر دوستان نیز می خواهم جهت حل مشگل استاد دعاهای خیر شان را دریغ ننمایند .
عده ای بسیار بر این پافشاری می کنند که سخن مونتسیکو نیز دلیل بر وجود ایران و ایرانی و شناخته شدن آن توسط انسان اروپایی نیز هست. همه می دانیم نامه های پارسی اثری از مونتسکیوست. اما ببینیم ژوزف دو مستر (1754 - 1821 م) درباره اثر مونتسکیو چه می گوید:
(نقل قول از ژوزف دو مستر)
«قانون اساسی 1795، درست مانند قانون های پیشین، برای انسان نوشته شده بود. ولی چیزی به نام انسان در دنیا وجود ندارد. در دوران زندگی خویش فرانسوی ها، ایتالیایی ها، روس ها و غیره را دیده ام؛ به لطف مونتسکیو این را هم می دانم که افرادی هم ایرانی هستند. ولی باید بگویم که هرگز در عمرم با انسان روبرو نشده ام؛ اگر وجود داشته باشد، برای من ناشناخته است.» (آیزیا برلین، سرشت تلخ بشر، ص 153)
باری! ژوزف دو مستر فیلسوف، متأله، و نویسنده مخالف مدرنیسم و انقلاب فرانسه تنها رد سرزمین پارس را از نوشته مونتسکیو می گیرد. اما نکته جالب تر این است که خواننده نامه های پارسی نیک می داند اطلاع مونتسکیو از با استناد به آن اثر که شرح چند جهانگرد خیالی است، ریشه در تخیل وی دارد.
یادمه پنج شش سال پیش تصمیم گرفته بودین کتاباتون رو بفروشین! میگفتین حدود سه هزار تا کتاب توی خونه دارین که بیشترشون از نظر شما مردود بودن. من چقدر اصرار میکردم اینکارو نکنین. اون کتابا چون متعلق به شما هستن ارزشمندن و قابل فروش نیستن...
با سلام به استاد عظیم الاشأن
استاد بزرگ وار حق با شماست نباید بیشتر نوشت اگرنوشتن است دیگرکافی است واگرقرار است ما شاگردان شما چیزی بیاموزیم تا حالا باید آموخته باشیم که البته این اتفاق رخ داده است وهمانطور که شاهد هستیم وبلاگ های بسیار بسیار روشنگر توسط استادیدی که درمکنب شما تلمذکرده اند درراستای بنیان اندیشی راه اندازی شده است که هرکدام ازآنها سهم زیادی دراشاعه بنیان اندیشی دارند شما پیام آور بزرگی بودید ازاین اتفاق یعنی ظهور شما دراین جامعه سرتا پا غرق اسراییلیات به خداوند بزرگ پناه میبریم
با سلام به استاد عظیم الاشأن
استاد بزرگ وار حق با شماست نباید بیشتر نوشت اگرنوشتن است دیگرکافی است واگرقرار است ما شاگردان شما چیزی بیاموزیم تا حالا باید آموخته باشیم که البته این اتفاق رخ داده است وهمانطور که شاهد هستیم وبلاگ های بسیار بسیار روشنگر توسط استادیدی که درمکنب شما تلمذکرده اند درراستای بنیان اندیشی راه اندازی شده است که هرکدام ازآنها سهم زیادی دراشاعه بنیان اندیشی دارند شما پیام آور بزرگی بودید ازاین اتفاق یعنی ظهور شما دراین جامعه سرتا پا غرق اسراییلیات به خداوند بزرگ پناه میبریم
مگه یک ترجمه از قرآن نمیخواهین؟ خب فرصت بدین ایشون به این کار برسند. چقدر توقعات شما بالاست!!!
در ضمن لب مطلب گفته شد و مهم هم اینه که لب مطلب رو پذیرفته باشید، دیگه دونستن جزئیات جعلیات و یا بررسی این جزئیات که تموم نشدنیه، انقدرا مهم و حیاتی نیست. انگار قضیه برای شما شده یک جور سرگرمی.
نمیخواستم کامنت بگذارم ولی دیدن این کامنت گذاران بچه صفت خون آدم رو به جوش میاره.
جناب خون به جوش اومده معلومه از مطالب وبلاگ سر در نمیاری! قرار بود مطالب اسلام و شمشیر ادامه پیدا کنه و نکات بسیار مهم که قطعا تازه هست و شما نشنیده اید تو اون وجود داره! در ضمن زمان های مختلف گفته شد که بحث هخامنشیان به سرانجام نرسیده و نکات مهمی مانده! نمی دونم کی می خواین از این کامنت گذاری بچه صفتانه برخی ها دست بکشن!!
• پرسش 1 : از عبارت «قسمتی از احکام دینی در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آمده، و بعضی از آن، در سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم واجب شده که در کتاب خدا ترک آن مجاز بوده است...» (بخشی از خطبۀ اول نهج البلاغه)، چنین برمیآید که سنت پیامبر مستقل از وحی است و چه بسا که خلاف وحی، بعضی احکام دینی را نسخ یا واجب کرده! لطفاً در این مورد تا حد ممکن مفصل توضیح بدهید و مثالهایی از این احکام اگر وجود داشتهاند بنویسید.
1ـ به بحث پایانی کتاب (آدم از نظر قرآن) ج 3 ـ مراجعه کنید، تحت عنوان مبحث هفتم، عدم جواز نسخ در قرآن.
2 ـ نهج البلاغه تماماً خبر واحد است، خبر واحد اگر محفوف به قرائن صدور نباشد حجیت ندارد. فحوای خبر واحد باید مورد تأیید عقل و قبول قرآن باشد.
3 ـ پس اگر در نهج البلاغه مطلبی یافت شود که عقل نپذیرد و آن را مردود شمارد و قرآن ضد آن باشد و صحت آن را مؤید نسازد، کلاً مردود است. مثل آنچه که از قول امیرالمؤمنین در خصوص زنان گفته شده که ایشان ناقص الایمان، ناقص العقل و ناقص الحظ(خطبه 80) میباشند. و این هم خلاف عقل و خلاف قرآن است.
4 ـ قرآن کریم تماماً کلام خدا است و به هیچ وجه حتی یک کلمه آن قابل نقض و نسخ نمیباشد.
5 ـ آیه 106 بقره هم ناظر به نسخ آیات کون است نه آیات کتاب. به این معنی که مثلاً خانهیی فرسوده و خراب میشود یعنی نسخ میگردد، خداوند (با نیروی مخلوقات خود) مثل آن یا بهتر از آن را بوجود میآورد. یا دین پیامبر پیشین را نسخ و مثل آن یا بهتر از آن را میآورد.
6 ـ حتی روایات متواتر و صحیح و موثق هم اگر خلاف عقل و قرآن باشند مردودند و باید در صحت آنها تردید جدی کرد.
7 ـ پیامبر، طبق آیات عدیده در قرآن هیچ حقی در آوردن حکمی خلاف قرآن، یا حکمی که ناسخ بعضی از آیات باشد ندارد. به آیات زیر توجه کنید. (انعام 14 ـ یونس 104 ـ شوری 15 ـ هود 112 ـ حجر 94 ـ حاقه 44 )
8 ـ پیامبر وظیفه یی جز ابلاغ وحی نداشته و جز آن مسؤول ابداع و نوآوری و چیزهای دیگر از پیش خود نبوده است. به آیات زیر توجه کنید. (آل عمران 20 ـ مائده 92 و 99 ـ رعد 40 ـ نحل 35 و 83 ـ نور 54 ـ عنکبوت 18 ـ شوری 41ـ تغابن 12)
9 ـ نه امیرالمؤمنین و نه هیچ امام دیگری حق وضع حکم و سخن گفتن خلاف نص صریح قرآن را نداشتهاند، پس آنچه، خلاف متن، به آنها نسبت داده شود از آنها نیست و هم غیر مقبول است و هم مردود.
10 ـ در خطبه 127 نیز، در بند سوم، امیرالمؤمنین (ع) در ضمن دفاع از خود، میگوید: که پیامبر زانی محصن را رجم فرمود و غیر محصن را تازیانه زد و دست دزد را قطع کرد، و حال اینکه این یک دروغ تاریخی است. زیرا پیامبر هرگز کسی را رجم نفرمود و دست کسی را هم قطع نکرد و دستور آن را هم نداد و حکمی هم خلاف حکم قرآن حق ندانست صادر نماید. بناءبراین انتساب این کلام نیز به مولی علیه السلام خطاء فاحش است و جعالّان حدیث برای تخریب قرآن و رسول و امام چنین روشی را اتخاذ کرده بودند.
سلام استاد عزیز
امیدوارم حالتان خوب باشد
توانستید مبلغی را که به حسابتان واریز کردم را چک کنید؟
منتظر تایید حضرتعالی هستم. از طریق ایمیل هم شماره تلفن و آدرسم را فرستادم
با تشکر
سلام استاد گرامی
هوشنگ سیحون از سردمداران اصلی تاریخ جعلی به تازگی در 93 سالگی درگذشت.
لینک زیر خاطراتی از دختر ایشان مبنی بر اینکه هنگام گور به گور کردن ابن سینا جمجمه ایشان کاملا سالم بوده است. نظر شما در مورد ایشان که قبر بسیاری از عناصر تاریخ فعلی را طراحی کرده و این ادعای ایشان چیست؟
http://www.radiofarda.com/content/f8-houshang-seyhoun-passed-away/25400144.html
به نقل از روزنامه کیهان
تجلیل از معمار بهایی در خبرگزاری دولت
خبرگزاری دولت (ایرنا) در اقدامی همسو با رسانههای بیگانه همچون بیبیسی فارسی، صدای آمریکا، دوویچه وله آلمان، رادیو فردا، رادیو زمانه و... به تجلیل از معمار بهایی پرداخت.
چند روز قبل هوشنگ سیحون، از معماران عضو فرقه ضاله بهاییت و از فعالین کلوپ صهیونیستی روتاری در ونکوور کانادا درگذشت. پس از مرگ وی، رسانههای معاند نظام به سبب خوش خدمتیهای این معمار بهایی به اربابان غربیاش و بالطبع، خیانتهایش به مردم ایران، به تجلیل و تمجید از او پرداختند و در اقدامی هماهنگ و البته قابل پیشبینی، عضویت وی در فرقه ضاله بهاییت و فعالیت در کلوپ روتاری و سابقه به ابتذال کشاندن دانشجویان معماری دانشگاه تهران و تخلفات عدیده وی در شورای عالی شهرسازی در دوران رژیم منحوس پهلوی را به طور کامل سانسور کردند.
رواج ابتذال و تشویق لاابالیگری در دانشکده هنرهای زیبا در دوران ریاست «هوشنگ سیحون» آن قدر اوج گرفت و آنچنان تأثیر بدی بر رفتار و کردار دانشجویان رشتههای مختلف این دانشکده گذاشت که دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا را در شمار بدنامترین دانشجویان دانشگاه تهران قرار داد. این وضعیت، کار را بدانجا کشاند که چندی بعد، دانشجویان و مسئولین دانشکدههای دیگر نسبت به آن اعتراض کردند و مقامات مسئول این دانشکده طی بخشنامهای خواستار تصحیح اینگونه رفتار و کردار شدند. یکی از اقدامات سیحون در دوره ریاست دانشکده هنرهای زیبا، استفاده از مدلهای زنده و عریان درکلاسهای درس بود. عریان شدن زنان در کلاس نقاشی و طراحی آناتومی در شمار آوردهایی است که اساتید غربزدهای نظیر هوشنگ سیحون به ارمغان آوردند و برای ترغیب دانشجویان، جدول دستمزد برای مدلهای عریان از سوی دانشکده تنظیم شد.
سیحون در دوران ریاست شورای برنامهریزی و شهرسازی و نوسازی تهران، نفوذ زیادی در این شورا داشت و با مدد همفکران و یاران خود، به هنگام تعیین مرزهای محدوده تهران، اراضی متعلق به خاندان سلطنت و افراد وابسته به دربار و کلان سرمایهداران عضو روتاری را داخل محدوده قرارداد و به عنوان رئیس کمیسیون طراحی شبکه اتوبانهای تهران، ترتیبی داد تا اتوبانها از کنار این اراضی بگذرد و به این ترتیب موجب شد تا قیمت این اراضی یک شبه صدها برابر افزایش یابد.
هوشنگ سیحون در سال 1299 شمسی در یک خانواده بهایی به دنیا آمد. پدرش از یهودیانی بود که به فرقه ضاله پیوسته بود. وی که با حمایت طیف بهاییان و با استفاده از نفوذ این فرقه منحرف و دست ساخته صهیونیستها در دربار، به شهرت رسیده بود با بورس اعطایی دولت فرانسه به آن کشور رفت. وابستگی سیحون به بهائیت و عضویت او در کلوپ روتاری و نزدیکی بیش از حد وی به دربار از دلایل اصلی ترفعیات و انتصابش به ریاست دانشکده هنرهای زیبا بود و به سبب تخلفات فراوان اخلاقی و اقتصادی،پس از پیروزی انقلاب اسلامی از کشور گریخت. نکته قابل توجه اینجاست که علیرغم بتسازی از این معمار بهایی در میان روشنفکرنماهای ایرانی، پس از مهاجرت سیحون به کانادا، کشورهای غربی با بیاعتنایی مطلق نسبت به تخصص وی و با توجه به پایان تاریخ انقضای این مهره، به هیچ عنوان از وی در پروژههای معماری و حوزه آکادمیک استفاده نکردند و سیحون صرفا به یک ابزار، جهت اسلام ستیزی در مستندهای رسانههای معاند نظام تبدیل شد. وی در سال 2011 میلادی در مستندی با عنوان «من ایران هستم» به صورت ویژه به اسلام ستیزی و تقابل ایرانیت در مقابل اسلامیت پرداخت. بیبیسی فارسی نیز در مستند «خط در خیال»، به برجستهسازی این عضو فرقه ضاله بهاییت و تفکرات اسلامستیزانه وی پرداخت.
لازم به ذکر است که این اقدام خبرگزاری دولت در برخی رسانههای ایرانی مسبوق به سابقه میباشد. در سالیان اخیر، رسانههای مدعی اصلاحطلبی در چندین نوبت به مصاحبه اختصاصی با معماران عضو فرقه ضاله بهاییت پرداخته بودند. برای نمونه، روزنامه زنجیرهای شرق در بهار سال 1391 تنها به فاصله یکماه، 2 مصاحبه اختصاصی با «هوشنگ سیحون» ترتیب داد و به قبح زدایی از شخصیت وی پرداخت.
جلد چهارم کتاب «معماران تباهی»، «سیمای کارگزاران کلوپهای روتاری در ایران» که از سوی «دفتر پژوهشهای کیهان» در سالهای موسوم به اصلاحات منتشر شده است، به تشریح بخشی از کارنامه سیاه این عنصر بدنام پرداخته است.
استاد عزیز امیدوارم خیری در این کار باشد. لطف میکنید لیست کتابها را اعلام بفرمایید و از طریق انتشارات کارنگ فروش اینترنتی آن را راه بیاندازید. مرسی
شما می توانید درباره نام کتاب مورد علاقه خویش از ما اطلاعات و کمک بگیرید.
استاد دلیل این کار اگر مشکلات مالی است قابل حل است اگر اراده و اجازه بفرمائید.
هدف نخست نمایش پوک و پوچ بودن سراسر فرهنگ یهودساخته برای آدمیزاد زمان ماست.علت ثانی البته نیاز مادی کلان هم هست.
با سلام
استاد عزیز مرتبط با تاریخ آذربایجان چه کتاب هایی را در آرشیو خود دارید. برخی از کتاب های قدیمی هستند که شاید ما با عنوان آنها آشنا نبوده ایم. حداقل لیست موضوعی کتاب ها را باید برای خرید در اختیار قرار بدهید.
با تشکر
به زودی ان شاالله لیست را تقدیم خواهیم کرد.
کاش این کار را نمی کردید. کسانی ممکن است پول گزافی بابت کتابها بدهند و آنها را نابود کنند. مثلا آن تورات های قدیمی فارسی و ترکی را. یا آنها را به میل خود جرح و تعدیل کنند.
بر اساس یک تحقیق ایران دوست ترین کشور اسلامی با یهودیان است.
http://www.radiofarda.com/content/f2-iran-least-antisemitic-survey-adl-middle-east-gaza/25384424.html
سلام استاد
بالاخره شما تونستید اشک از چشمان بنده در آورید. به قول دوستمان *** امیدوارم خیری در این کار باشد...
استاد، بنیان اندیشی و حرکتی که به راه انداخته اید زمان میبرد تا محققان و پژوهشگرانی به بار آورد تا مسیر روشنگر شما را ادامه دهند، اما چه میشه کرد: حق و صبر...
درک میکنم که هدف شما برای عدم ادامه نوشتارتان روشن کردن چراغ تحقیق در وجود پیروانتان است اما اندوه اتفاقات تلخ هنوز نیافتاده و در شرف وقوع دلتنگم میکند...
با دیدن این پست خیلی ناراحت شدم. همیشه با خواندن مطالب بنیان اندیشی یه جور احساس شادی بهم دست میداد اما این بار جور دیگر بود
مثل اینکه زنده زنده پوست میکنید ما را .به پایان سلام کن راه انداخته آیید. کاش ....
ولی با راسخ بودن در تصمیماتتان میدانم که افسوس های ما بی ثمر خواهد بود
.
سلام
بالاخره یهود در جنگ با پورپیرار پیروز شد و تنها کسی که قدرتمندانه علیه یهود قیام کرده بود تسلیم فشارها گردید!
واقعا متاسفم
کسی منکر قدرت جانیانه یهود نیست. به این فکر کنید که این قدرت جهنمی چندان از گفتار و نوشته های این وبلاگ آسیب دید که مجبور شد تمام توان خود و اذنابش را علیه این قلم تجهیز کند.
استاد گرامی
برای تهیه کتبی که در لیست هست چطور باید اقدام کنیم؟
میتونید لیست درخواستی خود را به ایمیل من ارسال کنید.
http://www.skyscrapercity.com/showthread.php?p=112198626
سلام. لینک دانلود مربوط به لیست کتابها خطا میده. نمیشه دانلودش کرد.
کسانی قبلا تونستن دانلودش کنن
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930227001362
با سلام
واقعا چه بر سر شما آمده است در این یکسال ؟؟؟؟؟؟
آواری از خیانت
زور بدون زور
آورده اند که در کنفرانس تهران روزی چرچیل، روزولت و استالین بعد از میتینگ های پی در پی آن روز تاریخی، برای خوردن شام با هم نشسته بودند. در کنار میز یکی از سگهای چرچیل ساکت نشسته بود و به آنها نگاه می کرد. چرچیل خطاب به همراهانش گفت: «چطوری میشه از این خردل تند به این سگ داد؟»
روزولت گفت که بلد است و مقداری گوشت برید و خردل را داخل گوشت مالید و به طرف سگ رفت و گوشت را جلوی دهانش گرفته و شروع به نوچ نوچ کرد. سگ گوشت را بو کرد و شروع به خوردن کرد تا اینکه به خردل رسید. خردل دهان سگ را سوزاند و سگ از خوردن صرف نظر کرد.
بعد نوبت به استالین رسید. استالین گفت هیچ کاری با زبون خوش پیش نمیره و مقداری از خردل را با انگشتهایش گرفته و به طرف سگ بیچاره رفته و با یک دستش گردن سگ را محکم گرفته و با دست دیگرش خردل را به زور به داخل دهان سگ چپاند. سگ با ضرب زور خودش را از دست استالین رهانید و خردل را تف کرد.
در این میان که چرچیل به هر دوی آنها می خندید بلند شد و گفت: «دوستان هر دوتاتون سخت در اشتباهید! شما باید کاری بکنید که خودش مجبور بشه بخوره.»
روزولت گفت: «چطوری؟»
چرچیل گفت: «نگاه کنید،» و بعد بلند شد و با چهار انگشتش مقداری از خردل را به مقعد سگ مالید، سگ زوزه کشان در حالی که به خودش می پیچید شروع به لیسیدن خردل کرد!»
چرچیل گفت: «دیدید چطوری می توان زور را بدون زور زدن به مردمان تحمیل کرد!»
فاصله مشکل تا راه حل
روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند: «فاصله بین دچار یک مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشکل چقدراست؟»
استاد اندکی تامل کرد و گفت: «فاصله مشکل یک فرد و راه نجات او از آن مشکل برای هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است!»
آن دو مرد جوان گیج و آشفته از نزد او بیرون آمدند و در بیرون مدرسه با هم به بحث و جدل پرداختند. اولی گفت: «من مطمئنم منظور استاد معرفت این بوده است که باید به جای روی زمین نشستن از جا برخاست و شخصا برای مشکل راه حلی پیدا کرد. با یک جانشینی و زانوی غم در آغوش گرفتن هیچ مشکلی حل نمیشود.»
دومی کمی فکر کرد و گفت: «اما اندرزهای پیران معرفت معمولا بار معنایی عمیقتری دارند و به این راحتی قابل بیان نیستند. آنچه تو می گویی هزاران سال است که بر زبان همه جاری است و همه آن را میدانند. استاد منظور دیگری داشت.»
آن دو تصمیم گرفتند نزد استاد بازگردند و از خود او معنای جملهاش را بپرسند. استاد با دیدن مجدد دو جوان لبخندی زد و گفت: «وقتی یک انسان دچار مشکل میشود، باید ابتدا خود را به نقطه صفر برساند. نقطه صفر وقتی است که انسان در مقابل کائنات و خالق هستی زانو میزند و از او مدد میجوید. بعد از این نقطه صفر است که فرد میتواند بر پا خیزد و با اعتماد به همراهی کائنات دست به عمل زند. بدون این اعتماد و توکل برای هیچ مشکلی راه حل پیدا نخواهد شد. باز هم میگویم فاصله بین مشکلی که یک انسان دارد با راه چاره او، فاصله بین زانوی او و زمینی است که بر آن ایستاده است.»
آدرس ایمیل تان را لطف می کنید؟
info@karangbooks.com
با سلام خدمت استاد پورپیرار و دوستان بنیان اندیش،
اکنون که بنا به مقتضیاتی استاد مصمم به فروش کتب نفیس خویش میباشد، وظیفه تک تک شاگردان ایشان حفظ و حراست از گنیجه با ارزش و بعضا غیرقابل جایگزین منابع و مراجع تاریخی مورد استناد ایشان میباشد. این کتب باید جهت استفاده آینده نگهداری شوند. پیشنهادی دارم که امیدوارم استاد بپذیرند و ما را نا امید نفرمایند و همچنین میطلبد همت دوستان را.
- ابتدا استاد لیستی از کتب نفیس و تک نسخه (اولویت اول) موجود در این مجموعه را مشخص نمایند.
- هر یک از عزیزان در حد توان اقدام به خرید یک یا چند عدد از این مجموعه را با واریز وجه آن به حساب استاد نموده و کتابها به صورت امانت نزد استاد خواهند ماند.
ـ به مرور این مجموعه کتب به عنوان هدیه تک تک شاگردان مکتب بنیان اندیشی به "کتابخانه مرجع بنیان اندیشی" اضافه شده و به عنوان امانت خدمت استاد خواهد ماند. در آینده استاد نیز میتوانند اداره و نگهداری این مجموعه را به چند نفر از معتمدین خویش تفویض اختیار نمایند.
خواهشا دوستان از طریق صفحه فیسبوک و ایمیل اطلاع رسانی کافی نمایند.
من به نوبه خودم طی یکی دو ماه آینده توانایی خرید حدود دویست دلار کتاب ازاین مجموعه و اهداء آنها به "کتابخانه مرجع بنیان اندیشی" نزد استاد پورپیرار را دارم.
محمدرضا
تعداد کتاب ها قریب 2500 مجلد و نگهداری آن ها به فضای مناسبی محتاج است. باید کسی که توان خرید و مکان لازم برای نگهداری دارد قدم پیش گذارد.
فیلم احمد شاه قاجار
http://polls.shafaqna.com/other-media/item/16130
دیروز خدمت تان ایمیلی را در مورد خرید کتاب فرستادم. لطفا نگاهی بهش بندازید
آقای صالح ایمیل ها یکی یکی بررسی میشه. فقط تحویل کتاب ها ممکنه کمی زمان ببره.
با سلام خدمت استاد
ضمن دعا برای سلامتی و رفع مشگل شما
آیا با این توان معرفتی و ایمانی و همچنین نیاز حقیقت جویان شرق میانه به شخص شما و بهتر نیست بار دیگر به الله متعال توکل نمایید و این راه را ادامه دهید ؟
از سایر دوستان نیز می خواهم جهت حل مشگل استاد دعاهای خیر شان را دریغ ننمایند .
به امید تغییرات مثبت در احوالات شخصی استاد .
http://forum.hammihan.com/thread99985.html
http://qademqademha.blogfa.com/post/314
http://qademqademha.blogfa.com/tag/%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85
https://www.youtube.com/watch?v=pFTMa_0wpfk
http://1pezeshk.com/archives/2013/12/the-british-library-puts-1-million-images-into-the-public-domain.html
http://www.khabaronline.ir/detail/350707/culture/religion
عده ای بسیار بر این پافشاری می کنند که سخن مونتسیکو نیز دلیل بر وجود ایران و ایرانی و شناخته شدن آن توسط انسان اروپایی نیز هست. همه می دانیم نامه های پارسی اثری از مونتسکیوست. اما ببینیم ژوزف دو مستر (1754 - 1821 م) درباره اثر مونتسکیو چه می گوید:
(نقل قول از ژوزف دو مستر)
«قانون اساسی 1795، درست مانند قانون های پیشین، برای انسان نوشته شده بود. ولی چیزی به نام انسان در دنیا وجود ندارد. در دوران زندگی خویش فرانسوی ها، ایتالیایی ها، روس ها و غیره را دیده ام؛ به لطف مونتسکیو این را هم می دانم که افرادی هم ایرانی هستند. ولی باید بگویم که هرگز در عمرم با انسان روبرو نشده ام؛ اگر وجود داشته باشد، برای من ناشناخته است.» (آیزیا برلین، سرشت تلخ بشر، ص 153)
باری! ژوزف دو مستر فیلسوف، متأله، و نویسنده مخالف مدرنیسم و انقلاب فرانسه تنها رد سرزمین پارس را از نوشته مونتسکیو می گیرد. اما نکته جالب تر این است که خواننده نامه های پارسی نیک می داند اطلاع مونتسکیو از با استناد به آن اثر که شرح چند جهانگرد خیالی است، ریشه در تخیل وی دارد.
یادمه پنج شش سال پیش تصمیم گرفته بودین کتاباتون رو بفروشین! میگفتین حدود سه هزار تا کتاب توی خونه دارین که بیشترشون از نظر شما مردود بودن. من چقدر اصرار میکردم اینکارو نکنین. اون کتابا چون متعلق به شما هستن ارزشمندن و قابل فروش نیستن...
با سلام به استاد عظیم الاشأن
استاد بزرگ وار حق با شماست نباید بیشتر نوشت اگرنوشتن است دیگرکافی است واگرقرار است ما شاگردان شما چیزی بیاموزیم تا حالا باید آموخته باشیم که البته این اتفاق رخ داده است وهمانطور که شاهد هستیم وبلاگ های بسیار بسیار روشنگر توسط استادیدی که درمکنب شما تلمذکرده اند درراستای بنیان اندیشی راه اندازی شده است که هرکدام ازآنها سهم زیادی دراشاعه بنیان اندیشی دارند شما پیام آور بزرگی بودید ازاین اتفاق یعنی ظهور شما دراین جامعه سرتا پا غرق اسراییلیات به خداوند بزرگ پناه میبریم
با سلام به استاد عظیم الاشأن
استاد بزرگ وار حق با شماست نباید بیشتر نوشت اگرنوشتن است دیگرکافی است واگرقرار است ما شاگردان شما چیزی بیاموزیم تا حالا باید آموخته باشیم که البته این اتفاق رخ داده است وهمانطور که شاهد هستیم وبلاگ های بسیار بسیار روشنگر توسط استادیدی که درمکنب شما تلمذکرده اند درراستای بنیان اندیشی راه اندازی شده است که هرکدام ازآنها سهم زیادی دراشاعه بنیان اندیشی دارند شما پیام آور بزرگی بودید ازاین اتفاق یعنی ظهور شما دراین جامعه سرتا پا غرق اسراییلیات به خداوند بزرگ پناه میبریم
استاد سلام
لطفا ایمیلتان را چک کنید. در خصوص خرید کتاب پول برای ارسال به حسابتان آماده هست فقط منتظر تایید جنابعالی از طریق ایمیل هستم.مرسی
پاسخ به ایمیل شما ارسال شد.
لطفا شماره حساب جدید خود را محبت کنید بفرمایید
6104337206715581 بانک ملت شعبه دانشگاه تهران
http://alef.ir/vglh6qni-23ni-d..22sy1itytx2f.u.html
سلام
استاد دیگر در مورد هیچ چیزی مطلبی نخواهید نوشت؟!
حداقل اسلام و شمشیر را ادامه دهید.
http://www.ebay.ca/itm/1907-Crawshay-Williams-ACROSS-PERSIA-Isfahan-TEHERAN-Bushire-Shiraz-PERSEPOLIS-/380854453551
مگه یک ترجمه از قرآن نمیخواهین؟ خب فرصت بدین ایشون به این کار برسند. چقدر توقعات شما بالاست!!!
در ضمن لب مطلب گفته شد و مهم هم اینه که لب مطلب رو پذیرفته باشید، دیگه دونستن جزئیات جعلیات و یا بررسی این جزئیات که تموم نشدنیه، انقدرا مهم و حیاتی نیست. انگار قضیه برای شما شده یک جور سرگرمی.
نمیخواستم کامنت بگذارم ولی دیدن این کامنت گذاران بچه صفت خون آدم رو به جوش میاره.
جناب خون به جوش اومده معلومه از مطالب وبلاگ سر در نمیاری! قرار بود مطالب اسلام و شمشیر ادامه پیدا کنه و نکات بسیار مهم که قطعا تازه هست و شما نشنیده اید تو اون وجود داره! در ضمن زمان های مختلف گفته شد که بحث هخامنشیان به سرانجام نرسیده و نکات مهمی مانده! نمی دونم کی می خواین از این کامنت گذاری بچه صفتانه برخی ها دست بکشن!!
• پرسش 1 : از عبارت «قسمتی از احکام دینی در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آمده، و بعضی از آن، در سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم واجب شده که در کتاب خدا ترک آن مجاز بوده است...» (بخشی از خطبۀ اول نهج البلاغه)، چنین برمیآید که سنت پیامبر مستقل از وحی است و چه بسا که خلاف وحی، بعضی احکام دینی را نسخ یا واجب کرده! لطفاً در این مورد تا حد ممکن مفصل توضیح بدهید و مثالهایی از این احکام اگر وجود داشتهاند بنویسید.
1ـ به بحث پایانی کتاب (آدم از نظر قرآن) ج 3 ـ مراجعه کنید، تحت عنوان مبحث هفتم، عدم جواز نسخ در قرآن.
2 ـ نهج البلاغه تماماً خبر واحد است، خبر واحد اگر محفوف به قرائن صدور نباشد حجیت ندارد. فحوای خبر واحد باید مورد تأیید عقل و قبول قرآن باشد.
3 ـ پس اگر در نهج البلاغه مطلبی یافت شود که عقل نپذیرد و آن را مردود شمارد و قرآن ضد آن باشد و صحت آن را مؤید نسازد، کلاً مردود است. مثل آنچه که از قول امیرالمؤمنین در خصوص زنان گفته شده که ایشان ناقص الایمان، ناقص العقل و ناقص الحظ(خطبه 80) میباشند. و این هم خلاف عقل و خلاف قرآن است.
4 ـ قرآن کریم تماماً کلام خدا است و به هیچ وجه حتی یک کلمه آن قابل نقض و نسخ نمیباشد.
5 ـ آیه 106 بقره هم ناظر به نسخ آیات کون است نه آیات کتاب. به این معنی که مثلاً خانهیی فرسوده و خراب میشود یعنی نسخ میگردد، خداوند (با نیروی مخلوقات خود) مثل آن یا بهتر از آن را بوجود میآورد. یا دین پیامبر پیشین را نسخ و مثل آن یا بهتر از آن را میآورد.
6 ـ حتی روایات متواتر و صحیح و موثق هم اگر خلاف عقل و قرآن باشند مردودند و باید در صحت آنها تردید جدی کرد.
7 ـ پیامبر، طبق آیات عدیده در قرآن هیچ حقی در آوردن حکمی خلاف قرآن، یا حکمی که ناسخ بعضی از آیات باشد ندارد. به آیات زیر توجه کنید. (انعام 14 ـ یونس 104 ـ شوری 15 ـ هود 112 ـ حجر 94 ـ حاقه 44 )
8 ـ پیامبر وظیفه یی جز ابلاغ وحی نداشته و جز آن مسؤول ابداع و نوآوری و چیزهای دیگر از پیش خود نبوده است. به آیات زیر توجه کنید. (آل عمران 20 ـ مائده 92 و 99 ـ رعد 40 ـ نحل 35 و 83 ـ نور 54 ـ عنکبوت 18 ـ شوری 41ـ تغابن 12)
9 ـ نه امیرالمؤمنین و نه هیچ امام دیگری حق وضع حکم و سخن گفتن خلاف نص صریح قرآن را نداشتهاند، پس آنچه، خلاف متن، به آنها نسبت داده شود از آنها نیست و هم غیر مقبول است و هم مردود.
10 ـ در خطبه 127 نیز، در بند سوم، امیرالمؤمنین (ع) در ضمن دفاع از خود، میگوید: که پیامبر زانی محصن را رجم فرمود و غیر محصن را تازیانه زد و دست دزد را قطع کرد، و حال اینکه این یک دروغ تاریخی است. زیرا پیامبر هرگز کسی را رجم نفرمود و دست کسی را هم قطع نکرد و دستور آن را هم نداد و حکمی هم خلاف حکم قرآن حق ندانست صادر نماید. بناءبراین انتساب این کلام نیز به مولی علیه السلام خطاء فاحش است و جعالّان حدیث برای تخریب قرآن و رسول و امام چنین روشی را اتخاذ کرده بودند.
دکتر علی اصغر موسوی غروی
http://arbabehekmat.org/fa/faq#.U3hWcKKDf1V
http://www.gutenberg.ca/ebooks/sackvillewestv-passengertoteheran/sackvillewestv-passengertoteheran-00-h-dir/sackvillewestv-passengertoteheran-00-h.html
سلام استاد عزیز
امیدوارم حالتان خوب باشد
توانستید مبلغی را که به حسابتان واریز کردم را چک کنید؟
منتظر تایید حضرتعالی هستم. از طریق ایمیل هم شماره تلفن و آدرسم را فرستادم
با تشکر
کتاب ارسال شده برای شما. دریافت آن را اطلاع دهید
استاد عید مبعث رو به شما و تمام بنیان اندیشان تبریک میگم.
سلام استاد گرامی
هوشنگ سیحون از سردمداران اصلی تاریخ جعلی به تازگی در 93 سالگی درگذشت.
لینک زیر خاطراتی از دختر ایشان مبنی بر اینکه هنگام گور به گور کردن ابن سینا جمجمه ایشان کاملا سالم بوده است. نظر شما در مورد ایشان که قبر بسیاری از عناصر تاریخ فعلی را طراحی کرده و این ادعای ایشان چیست؟
http://www.radiofarda.com/content/f8-houshang-seyhoun-passed-away/25400144.html
از دروغ های معمول حضرات است.
http://searchparineeti.blogspot.ca/2012/06/taj-mahal-construction-time.html
http://3.bp.blogspot.com/-43kBTFZYzMI/UcyX5-0ojjI/AAAAAAAAEVA/Ypg8E8Bo5xI/s1600/800px-Taj_mahal_agra_india_1942_american_soldiers.jpg
http://livelystories.com/2011/11/05/the-making-of-taj-mahal/
سلام استاد بنظر شما عمده ترین دروغ نگاری و حق بازی غیر از تاریخ در چه رشته علمی است.
به یادداشت های تاملی در بنیان علوم رجوع کنید
آقای حنیف؛ اگر جمجمه سالم بوده بی شک متعلق به مرده ایی معاصر بوده و ربطی به بوعلی سینای کذایی ندارد!
به نقل از روزنامه کیهان
تجلیل از معمار بهایی در خبرگزاری دولت
خبرگزاری دولت (ایرنا) در اقدامی همسو با رسانههای بیگانه همچون بیبیسی فارسی، صدای آمریکا، دوویچه وله آلمان، رادیو فردا، رادیو زمانه و... به تجلیل از معمار بهایی پرداخت.
چند روز قبل هوشنگ سیحون، از معماران عضو فرقه ضاله بهاییت و از فعالین کلوپ صهیونیستی روتاری در ونکوور کانادا درگذشت. پس از مرگ وی، رسانههای معاند نظام به سبب خوش خدمتیهای این معمار بهایی به اربابان غربیاش و بالطبع، خیانتهایش به مردم ایران، به تجلیل و تمجید از او پرداختند و در اقدامی هماهنگ و البته قابل پیشبینی، عضویت وی در فرقه ضاله بهاییت و فعالیت در کلوپ روتاری و سابقه به ابتذال کشاندن دانشجویان معماری دانشگاه تهران و تخلفات عدیده وی در شورای عالی شهرسازی در دوران رژیم منحوس پهلوی را به طور کامل سانسور کردند.
رواج ابتذال و تشویق لاابالیگری در دانشکده هنرهای زیبا در دوران ریاست «هوشنگ سیحون» آن قدر اوج گرفت و آنچنان تأثیر بدی بر رفتار و کردار دانشجویان رشتههای مختلف این دانشکده گذاشت که دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا را در شمار بدنامترین دانشجویان دانشگاه تهران قرار داد. این وضعیت، کار را بدانجا کشاند که چندی بعد، دانشجویان و مسئولین دانشکدههای دیگر نسبت به آن اعتراض کردند و مقامات مسئول این دانشکده طی بخشنامهای خواستار تصحیح اینگونه رفتار و کردار شدند. یکی از اقدامات سیحون در دوره ریاست دانشکده هنرهای زیبا، استفاده از مدلهای زنده و عریان درکلاسهای درس بود. عریان شدن زنان در کلاس نقاشی و طراحی آناتومی در شمار آوردهایی است که اساتید غربزدهای نظیر هوشنگ سیحون به ارمغان آوردند و برای ترغیب دانشجویان، جدول دستمزد برای مدلهای عریان از سوی دانشکده تنظیم شد.
سیحون در دوران ریاست شورای برنامهریزی و شهرسازی و نوسازی تهران، نفوذ زیادی در این شورا داشت و با مدد همفکران و یاران خود، به هنگام تعیین مرزهای محدوده تهران، اراضی متعلق به خاندان سلطنت و افراد وابسته به دربار و کلان سرمایهداران عضو روتاری را داخل محدوده قرارداد و به عنوان رئیس کمیسیون طراحی شبکه اتوبانهای تهران، ترتیبی داد تا اتوبانها از کنار این اراضی بگذرد و به این ترتیب موجب شد تا قیمت این اراضی یک شبه صدها برابر افزایش یابد.
هوشنگ سیحون در سال 1299 شمسی در یک خانواده بهایی به دنیا آمد. پدرش از یهودیانی بود که به فرقه ضاله پیوسته بود. وی که با حمایت طیف بهاییان و با استفاده از نفوذ این فرقه منحرف و دست ساخته صهیونیستها در دربار، به شهرت رسیده بود با بورس اعطایی دولت فرانسه به آن کشور رفت. وابستگی سیحون به بهائیت و عضویت او در کلوپ روتاری و نزدیکی بیش از حد وی به دربار از دلایل اصلی ترفعیات و انتصابش به ریاست دانشکده هنرهای زیبا بود و به سبب تخلفات فراوان اخلاقی و اقتصادی،پس از پیروزی انقلاب اسلامی از کشور گریخت. نکته قابل توجه اینجاست که علیرغم بتسازی از این معمار بهایی در میان روشنفکرنماهای ایرانی، پس از مهاجرت سیحون به کانادا، کشورهای غربی با بیاعتنایی مطلق نسبت به تخصص وی و با توجه به پایان تاریخ انقضای این مهره، به هیچ عنوان از وی در پروژههای معماری و حوزه آکادمیک استفاده نکردند و سیحون صرفا به یک ابزار، جهت اسلام ستیزی در مستندهای رسانههای معاند نظام تبدیل شد. وی در سال 2011 میلادی در مستندی با عنوان «من ایران هستم» به صورت ویژه به اسلام ستیزی و تقابل ایرانیت در مقابل اسلامیت پرداخت. بیبیسی فارسی نیز در مستند «خط در خیال»، به برجستهسازی این عضو فرقه ضاله بهاییت و تفکرات اسلامستیزانه وی پرداخت.
لازم به ذکر است که این اقدام خبرگزاری دولت در برخی رسانههای ایرانی مسبوق به سابقه میباشد. در سالیان اخیر، رسانههای مدعی اصلاحطلبی در چندین نوبت به مصاحبه اختصاصی با معماران عضو فرقه ضاله بهاییت پرداخته بودند. برای نمونه، روزنامه زنجیرهای شرق در بهار سال 1391 تنها به فاصله یکماه، 2 مصاحبه اختصاصی با «هوشنگ سیحون» ترتیب داد و به قبح زدایی از شخصیت وی پرداخت.
جلد چهارم کتاب «معماران تباهی»، «سیمای کارگزاران کلوپهای روتاری در ایران» که از سوی «دفتر پژوهشهای کیهان» در سالهای موسوم به اصلاحات منتشر شده است، به تشریح بخشی از کارنامه سیاه این عنصر بدنام پرداخته است.
سلام استاد
استاد لطف می کنید و در یک یادداشت اسلام و شمشیر در مورد صلاه به روشنگری بپردازید؟
استاد منبع مناسبی برای مطالعه تاریخ معاصر آمریکا معرفی میکنی?