حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

کتاب چهارم، برامدن مردم، مقدمه 40

 
کتاب چهارم، برامدن مردم، مقدمه 40


بنیان اندیشی درصدد تخریب کاخ مجلل اما مقوایی و دروغینی است که اگاهی های کنونی ادمیان در تمام زمینه ها را در ان جای داده اند و بنیان اندیش با تدارک و جمع آوری مصالح مستحکم مورد نیاز می کوشد تا ضرورت تجدید بنای فرهنگی و تاریخی و حتی علمی جهان را به باور و تایید صاحب نظران ازاد اندیش برساند. اینک و بر اثر 12 سال مجاهدت بر کرسی بلندی قرار داریم که به محض برخورد با گفتاری در باب هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان و چنگیز و تیمور و فتح علی شاه قاجار و تواریخ سرشار از اسراییلیات در باب ظهور و حوادث قرون اولیه اسلام و نیز تالیفاتی که به دور تر از 4 سده پیش نسبت می دهند، با اغوشی مملو از ادله رد ناشدنی، دست یهود را در کار تدارک این گونه جعلیات تشخیص دهیم، بوی یهود را از میان سطور این گونه گفتار و نوشتارها بشنویم و به جست و جوی هدفی روانه شویم که منظور و مقصد چنین دست بردگی های بی پروا و در عین حال ناشیانه را آشکار کند.

بیاغرافیای. یعنی سرگذشت کولونیل میرزا فتح علی اخوندوف که خودش به قلم اورده است.

«پدر من میرزا محمد تقی بن حاجی احمد، که اجدادش از طوایف فرس است، در اوایل جوانی کدخدای قصبه خامنه بود من اعمال تبریز. بعد از معزولی در سنه 1811 مسیحیه به عزم تجارت به ولایت شکی امده در شهر نخو دختر برادر اخوند حاجی علی اصغر را به حباله نکاح دراورده است. از این منکوحه او در سنه مسیحیه 1812 به وجود امده ام. بعد از دوسال از این تاریخ حاکم ولایت شکی جعفر قلی خان خویی وفات کرده است. به همین سبب غربای ایرانی که در تحت حمایت جعفر قلی خان در ان ولایت زندگانی می کردند قصد معاودت به وطن نموده اند. پدر من نیز با زن اش و فرزندش عازم قصبه خامنه شده است». (مقالات میرزا قتح علی اخوند زاده، ص 8).

یا دقت در مطالب همین چند سطر مقدمه کتاب مقالات و اشارات آن به اجداد فرس و شهر تبریز و قصیه خامنه و در سطور بعد جنگ ایران و روس و گاف های فراوان و  گوناگون دیگر، ینیان اندیش را، از آن که تهران ۱۶۰ سال پیش را هم نمی یابد، مجاز می کند تا چنین آخوند زاده ای را که اطلاعات اولیه نادرستی ارائه می دهد،از تاریخ معاصر بیرون فرستد و در باریک اندیشی بیش تر در می یابد که کنیسه اختراع و خلق او را علی البدل ارتکاب چه گونه نیاتی قرار داده است.

«در سنه 1857 مسیحیه از برای تغییر الفبای اسلام در زبان فارسی کتابچه ای تالیف کردم و دلایل وجوب تغییر ان را در این کتابچه بیان نمودم. در سنه 1863 از ایمپراطور زاده افخم جانشین قفقاس غراندوف میخاییل اجازت حاصل کرده برای اعلان این خیال عازم اسلامبول شدم. جمیع مخارج سفر را حضرت غراندوف از خزینه مرحمت فرمود و وزیرش غروزیشترن به ایلچی روس در اسلامبول کاغذ نوشت که در باب انجام مطالب من نزد اولیای دولت عثمانیه لازمه تقویت معمول دارد. کتابچه تغییر الفبا را به معرفی دراغامان ایلچی روس به صدر اعظم عثمانی فواد پاشا پیشنهاد کردم و تشکیلات ترکیه و حکایت یوسف شاه را نیز نشان دادم». (مقالات میرزا قتح علی اخوند زاده، ص 13).

اینک با مراجعه به بیانات بالا با کاربرد دست ساخته و کالاهایی اشنا می شویم که کنسه و کلیسا در جهت ایجاد تمرکز و تجمع دوباره در شرق میانه به دنبال 23 قرن خاموشی سازمان داده اند. دورانی که دیگر با دیوان این شاعر و رشحات آن مفسر قرآن به سامان نمی رسد. عصر تحولات فرهنگی و صنعتی و خط آهن و تراموا، توجه به نونویسی و نوپوشی، راه اندازی مراکز آموزش عالی و کارخانجات تولیدی و تحولات درونی و بیرونی است، پس به جای حافظ و عطار و محمود غزنوی، حاج سیاح و اخوند زاده و میرزا ملکم و امیر کبیر و ناصرالدین شاه و سفر اروپا تراشیده اند.

اسناد قاجار که از زمان ناصرالدین شاه ارائه می شود، در زمره آشفته ترین اوراق تاریخی در سراسر جهان و مملو از داده های ضد و نقیض و بی نیاز از اثبات است. مثلا این طراحی خنک و یخ کرده را که از کتاب تاریخ قاجار گرانت واتسن برداشته ام متعلق به ناصرالدین شاه در اوائل دوران سلطنت و در 16 سالگی او می دانند که گرچه کار قلم و دست است، اما از فرآورده های عکاسی تهامی می گویند و هرچند هیچ چیز همسان با دیگر پته و تصاویر شاه قجر ندارد، اما زمانی که با شرح حال و شیوه گذران روزانه او آشنا می شویم چنان می نماید که قبله عالم هرگز احوالات کودکی را ترک نکرده اند.  

«روز جمعه 25 ربیع الاول 1306: صبح برخاستم، باران زیادی دیشب الی صبح آمده بود. صبح هم به شدت می بارید. اخبار سواری شده بود، رخت پوشیده سوار کالسکه شده رفتم سرکوه دوشان تپه ناهار خوردم. سیاچی، ملیجک، ابوالحسن خان، جوجه، ادیب، اکبری و... بودند. بعد از ناهار گردش روی مهتابی کردم، باران می آمد، سرد بود. سیل راه افتاد. همه کوه ها برهنه بود. برف الی دامنه شمیران را زده بود. صحرا و هوا بسیار خوب بود. قدری در رخت خواب دراز کشیدم. سرما خوردم، از بینی ام آب آمد. چای و عصرانه خورده، عصری پیاده آمدیم پایین. خیلی پیاده الی دم اول خیابان رفته به کالسکه نشسته، شهر رفتم. الی غروب می بارید. غروب ایستاد. عزیزالسلطان توی اتاق اش پرده کشیده بازی تماشاخانه با غلام بچه هایش در کمال خوبی درمی آوردند. خیلی آن جا نشستم. زن ها جمع شدند. بلقیس این روزها خیلی ناخوش است. زاغی پیدا نیست. سلطان الحکما معالجه می کند. موسیو دنی رئیس راه آهن این روزها رفت فرنگستان. ژولیه به جای او ماند. دنی باز خواهد آمد. شب هم باز بارید. فردا صبح آفتاب صافی شد. الی چند روز آفتاب بود.
روز دوشنبه 28 ربیع الاول 1306:
عصری گلین خانم و اکثری از حرم خانه به راه آهن به حضرت عبدالعظیم (ع) رفته اند. شمس الدوله، باقری، عروسی، مرجان، زهرا سلطان و غیره و غیره خیلی رفته بودند. کنیز زیاده چرکی را عزیز السلطان نگذاشته بود برود، گریه می کرده است. حاجی سرور شب آمد در تالار برلیان. مردانه بودیم. ناله می کرد که پدر من درآمد از دست زن ها و... . شام را بیرون خوردیم. آشپز چلاق مشیرالدوله خوراک فرنگی پخته بود، گرم می آورند. اعتمادالسلطنه، موچول خان، پیشخدمت های سفید بودند. میرزا محمد خان به جعفرآباد رفته است، نبود. این روزها موچول خان ملقب به صدیق السلطنه شده است. نشان صورت هم به او داده ایم. اقبال الدوله چند روز است به کاشان آمده است. امروز کاغذ زیادی خواندیم با امین السلطان و... گرم خانه و گل خانه بسیار خوبی در باغ میدان ساخته ایم. ان شاءالله چیز خوب با معنی خواهد شد». (عبدالحسین نوایی و الهام ملک زاده، روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه، ص118)

این احوالات شاهانه در 7 سال مانده به زمان ترک زندگانی اوست که در مقایسه، کپی یکسانی از گذران هر روزه شاه مشهور به شهید است. تنها تحرک دورتر از بلندی های اطراف تهران او سفر های اروپا و دیدار از بارگاه امام رضا و عتبات عالیات است که از هیچ کدام حتی به میزان ثبت در یک تصویر، مستندی باقی نیست و با یادآوری سالیان دراز مسند نشینی او، که تا نیم سده امتداد می دهند،ٍ شرح حال دیگری جز همین پرسه زدن و قلیان کشیدن و دوربین انداختن و جرگه کردن شکار ندارد. آیا همین مقدرات و معلومات به روشنی نشان نمی دهد که گردانندگان و قاجار سازان از این پرسه زن  هیچ کاره انتظار سلطنت نداشته اند که دائما برای رفع و رجوع رخ دادهای گوناگون نیازمند صرف خبرگی های مخصوص به خود است.

حالا و در رجوع به این دو تصویر صدر و ذیل،  بار دیگر صاحب ناصرالدین شاه می شویم، با کلاه و کبکبه و شمشیر و جقه و کمربند مرصع، در همان زیر زمین پیشین که باز هم عمق میدان عکس را با همان پارچه سیاه آشنا پوشانده اند. آیا این گونه تصاویر قبله عالم مگر به کدام چشم انداز باز می شده که باید از چشم نامحرمان پوشیده می ماند؟ از عجایب این عکس اوضاع دست های شاه قجر و ظاهرا شبه دست نوشته ای است که برای القای شال بر کمرگاه و شکم سلطان چسبانده اند.



این هم فرصت فراهم شده دیگری تا آکتور ما برای ساعتی ناصرالدین شاه شود و البته باز هم در همان محوطه بسته و پرده استتار پشت سر. راستی هم به سادگی قابل تشخیص نیست که این کراوات زده ی با جامه غیر رسمی بد فرم را، که نسبت به سلطان صاحب قران سبیل های کم پشت و بی امتدادی دارد تا چه میزان می توان همان قبله عالم معهود شناخت.

«شنبه 19 رجب 1303: امروز الحمداللله شاه سوار نشدند. من صبح زود خانه امین حضور رفتم که بل که بعد از دادن تعارفات او را وادارم کتابچه های حساب مرا به صحه برساند. با هم دربخانه آمدیم. من دارالترجمه رفتم. تا شاه بیرون تشریف آوردند خدمت شان رسیدم. خیلی متغیر بود. اول سبب را ندانستم. امین حضور هم خرخر تفصیل کتابچه های مرا عرض کرد. این اشخاص نوکر بخت خودشان می باشند والا قابل هیچ نیستند. کار هم نگذشت. سر ناهار بودم. فرمودند شب حاضر باشم. خانه آمدم. شب رفتم تا ساعت سه حضور بودم. بعد نایب السلطنه را ملاقات کردم. خانه آمدم. اما سبب تغیر خاطر مبارک این بود که شاه دیروز فرموده بودند ملیجک دوم را سلطنت آباد بیاورند که بچه گردش کرده باشد، تیر بستگ خورد. ملیجک نیامد. این بود زود مراجعت فرمودند. وقتی که وارد عمارت شدند معلوم می شود حاجی الله ملیجک را محض مداخل برده است دولاب باغ سهام الدوله. در راه انگشت ملیجک لای درشکه مانده زخم شده. این همه تغیرات امروز این بود. حاجی الله معزول شد. مدتی با ملیجک اول خلوت فرمودند. بعد با مردک دائی ملیجک دوم. حاصل کلام قرار شد سید ابوالقاسم جد امی ملیجک از این به بعد اتابک ملیجک دوم شود. با خود سید خلوت فرموده به گردن اش گذاشت. آصف الدوله هم احضار شده بود. ظاهرا پیشکش داده بود. چرا که وقتی او رفت شاه فرمود کدام کس می گوید آصف الدوله دیوانه است. در کمال عقل است. اول کسی که این حرف را زد خود قبله ی عالم بود. الحال این طور می فرمایند. خلاصه عصر شاه قورخانه رفتند. مجسمه ی شاه را آجودان مخصوص داده است از چدن ریخته اند. خیلی خوششان آمده بود. تمجید می فرمودند». (روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه، ص 429)


این مجسمه فلزی ناصرالدین شاه ماجرای جذابی دارد که گرچه کم تر اشاره ای در باب آن نوشته اند، اما آن چه در اختیار است و به بازار فرستاده اند، آبرومند تر از تصویر فوق نیست که مهر موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران را دارد. تصویر ظاهرا مجسمه بدون پایه ای را در باغ شاه نشان می دهد که به هنگام انعکاس در آب نه فقط صاحب پایه سنگی مکعب شکل می شود بل درختان همسایه مجسمه نیز هنگام برگرداندن در آب، حجم و اندازه و شمایل تازه ای دارند! با این همه تمام این مسخرگی های قاجاری زمانی به اوج می رسد که با خبر می شویم که شرح مندرج در یادداشت های اختصاصی شاه قجر در باب روز 19 رجب 1303 شباهتی به مطالب و داده های کتاب اعتماد السلطنه ندارد.

«روز شنبه نوزدهم رجب 1303: باز هوا ابر و گرم و خفه بود. باغ ما مثل بهشت است. حقیقتا صفای زیادی دارد. ملیجک، امین اقدس خانه امام جمعه رفته اند، مهمان هستند. ایلچی ینگی دنیا حضور آمد. یک تفنگ هیجده تیره خوب پیشکش کرد. بعد آمدم پایین در باغ گشتم. بعد رفتم دیوان خانه، از در باب همایون، شمس الدوله مادر شاهزاده پشخدمت زن پرویز میرزا را آورد حضور. حسنیه خانم قدیم است. مکه رفته بود. حالا آمده است، برود خراسان، دیده شد. رفتم پیاده قورخانه، خیلی گشتم پیاده، خسته شدم. چای عصرانه آن جا خوردم، نایب السلطنه، سایرین همه بودند. آجوان مخصوص توپ ته پر ساخته بود. کارها و صنعت های خوب کرده بودند. جارچی باشی، مرده است. عصری دو ساعت به غروب مانده بود در اتاق نارنجستان نشسته بودیم، امین السلطنه هم بود. یک وقت دیدیم گرد و خاک و ابری از سمت شاهزاده عبدالعظیم بالا آمد. آمد و آمد تا به شهر رسید به قدر چند دقیقه باران بسیار شدیدی بارید. که همه ناودان های بام ها سرازیر شد و بعد ایستاد. از همین باران مختصر، هوایی شد مثل بهشت. چنان باصفا شد که هیچ همچو چیزی نمی شود». (پرویز بدیعی، یادداشت های روزانه ناصرالدین شاه، ص 357)

ملاحظه فرمودید که زمین و زمان نوزده رجب ۱۳۰۳ شاه قجر با وصف همان روز در نوشته های اعتماد السلطنه به میزانی تفاوت اساسی دارد که یک مجسمه بزرگ فلزی در یادداشت شاه گم شده است.

و بالاخره این عکس مجموعه یحیی ذکاء را به یاد می آورید که یک جفت پا کم داشت و تصویر شاه و مهمان دارش در اروپا معرفی شده بود. حالا همان عکس را در صفحه 376 کتاب «عکس های قدیمی ایران»، از انتشارات دانشگاه تهران به شماره 2010 با این زیر نویس چاپ کرده اند:

«گروهی از رجال در حضور ناصرالدین شاه. پشت سر شاه: محمد علی خان امین السلطنه و سمت راست او علی رضا خان عضد الملک».

بدین ترتیب نه فقط روایت وینی عکس از سکه می افتد، بل نهایت مسخرگی آن جاست که اسامی همراهان شاه در عکس مجموعه ذکاء هیچ همخوانی با اسامی مذکور در کتاب چاپ دانشگاه تهران ندارد و در جای کامران میرزای عکس مجموعه ذکاء، محمد علی خان امین السلطنه و در عوض آقا رضا اقبال السلطنه در شرح عکس ذکاء، کتاب دانشگاه تهران علی رضا خان عضد الملک را نشانده است. (ادامه دارد)


نظرات 200 + ارسال نظر
*** شنبه 28 بهمن 1391 ساعت 10:30 ق.ظ

امیدوارم همیشه سلامت باشید.عمرتان مستدام.

سایه شنبه 28 بهمن 1391 ساعت 10:54 ق.ظ

با سلام
خدمت شما عرض شود که ظاهرا اولین بار که این عکس دست هر کسی افتاده تشخیص نداده بالا و پایین عکس کدام طرف می باشد. شما اگه عکس رو وارونه کنید متوجه می شوید تصویر مجسمه با پایه سیاهرنگ آن تصویر واقعی و مجسمه بدون پایه در واقع عکس افتاده در آب آن می باشد.

عکس متعلق به مرکز دیگری است و حق دخل و تصرف در آن را نداریم. بد نبود نبوغ خود را در بیان علت تغییرات در فرم منعکس شده درختان نیز به کار می زدید.

[ بدون نام ] شنبه 28 بهمن 1391 ساعت 01:40 ب.ظ

http://www.penn.museum/blog/fun/fun-friday-image-of-the-week/fun-friday-image-of-the-week-the-lovers/

[ بدون نام ] شنبه 28 بهمن 1391 ساعت 03:57 ب.ظ

با این توضیحات آیا ناصرالدین شاه کلا دروغ است یا نه اصل وجودی او را قبول دارید منتهی نه بااین دبدبه و کبکبه و دک و پز ادعایی؟

او بازیگری در نمایش یهودی تاریخ معاصر ایران است.

[ بدون نام ] شنبه 28 بهمن 1391 ساعت 04:29 ب.ظ

سلام. تصویر مجسمه در باغ شاه به احتمال زیاد برعکس است. وقتی عکس را برمی گردانی به واقعیت نزدیکتر میشه.

در باب انعکاس نادرست تصویر درختان در اب چه می گویید؟

h شنبه 28 بهمن 1391 ساعت 11:46 ب.ظ

با سلام خدمت استاد و دوستان
باز هم عالی بود خداوند شما را حفظ کند.
عکس مجسمه هم حتما وارونه چاپ شده در لینک زیر عکس و وارونه ان وجود دارد و انعکاس تصویر درختان هم به خاطر دور بودن بعضی و نزدیک بودن بعضی دیگر به این شکل دیده می شود ولی به هر حال حتی در صورت درست بودن این تصویر چیزی را اثبات نمی کند و از ارزش مطالب شما نمی کاهد.
http://uploadtak.com/images/h7178_Untitled.png
با تشکر

اگر این همه مغایرت در موضع اصل و سایه درختان را نمی بینید لااقل بر روی فرم نرده ها در حالت معمول و انعکاس ان در اب توجه کنید.

محمد اوجال یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 03:59 ق.ظ

با سلام
در ارتباط با عکس مجسمه، توجه به دو نکته راهگشاست:

http://www.uplooder.net/img/image/dc09bfc1d4b414d237ef29b0b6693e27/1.jpg

اولا، انعکاس درختی که با دایره زرد رنگ نشان داده شده، باید ـ مانند سایر اشیاء ـ درست در پایین آن دیده می شد، اما چیزی مشاهده نمی شود. ثانیا، چرا انعکاس درخت های اطراف مجسمه، که در بالا ظاهرا در یک ردیف با مجسمه و یا به احتمال قویتر عقب تر از آن (یعنی دورتر به آب، نسبت به مجسمه) قرار دارند، در پایین (داخل آب) به گونه ای دیده می شوند که انگار بسیار نزدیکتر به آب اند؟!

اقای اوجال. مطلب بسیار واضحی است. اگر بدنه بدون تغییر مجسمه در اب منعکس است، پس وارونه هر عارضه دیگر عکس، در ردیف و سطح مجسمه نیز باید عینا در اب دیده شود. حال ان که هرچند پایه مجسمه در اب انعکاس ندارد نرده های فلزی همردیف ان بسار بالاتر از مجسمه در اب دیده می شود. این تصویر هم پیروان دروغ را به همان عوارض چشمی و عقلی دچار کرده است که عکس بیستون هرتسفلد.

naina pagwan یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 10:41 ق.ظ

آقای اوجال من کسی رو در تهران میشناسم که معلم زبان روسی است. شاید بتونه به شما کمک کنه.

بی خیال یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 12:42 ب.ظ

استاد بالاغیرتا در مورد این یک عکس زیاد سخت نگیرید. خودتان که استاد عکاسی هستید. و واقعا دیدی که شما در مورد عکسها دارید تحسین برانگیز است. در این عکس قطعا فارغ از هر حقه بازی که بر روی آن درآورده اند - مرکز فوق بر روی عکس وارونه مهر زده است

وارونه و غیر وارونه بودن عکس، ربطی به مجعول بودن آن ندارد. ضمنا تصاویر دیگر مجسمه نیز به تر از این یکی نیست. حوصله کنید.

موسوی یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 02:13 ب.ظ

با سلام
در تصویر معکوس شده و درست آن، مشخص است که آنچه مدنظر عکاس بوده مجسمه است و دوربین چند متر بالاتر از سطح آب و روبروی مجسمه و مسلط به آن میباشد لذا هیچ دلیلی ندارد تصویر واقعی و انعکاس آن در آب، عین هم باشند؛ نرده همان نرده است و آنچه باعث تفاوت ارتفاع تصویر واقعی نسبت به انعکاس آن شده، فاصله مجسمه و درختان و نرده و غیره نسبت به هم در تصویر واقعی است که تشخیص آن در این عکس مشکل است.

چه قدر نابغه داریم. می فرمایید زاویه دوربین می تواند انعکاس درخت تبریزی در آب را به درخت چنار تبدیل کند؟!

[ بدون نام ] یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 02:48 ب.ظ

قرایی مقدم در پاسخ به این سوال که علت کمرنگ شدن هویت ملی و ارزش ها در میان مردم چیست؟، گفت: «کمرنگ شدن هویت ملی و ارزش ها دو علت دارد.»

وی ادامه داد: «دسته اول عوامل درون زا است. یعنی برنامه ریزان آموزشی، پرورشی، اخلاقی، رفتاری، سیاستمداران و غیره آن دقت های لازم را به عمل نیاوردند و به ارزش ها و میراث فرهنگی گذشته کشور پشت پا زدند. کسانی که گفتند این کشور تاریخ ندارد و تاریخ آن به همین صد سال اخیر خلاصه می شود. در نتیجه این سوال برای جوانان ایجاد شد که چرا با این تاریخ اندک نباید از غربی ها تقلید کنیم؟»
http://fararu.com/fa/news/141544/چرا-خیانت

حق با اوست. باید دروغ های یهود ساخته درباره تاریخ و هویت مردم شرق میانه را ابدی کرد تا یهود از بابت پوریم مورد سئوال قرار نگیرد. ایا این پریشان بافی ها پاسخ دروغ بودن سفرهای ناصرالدین شاه و یا نیمه ساخت بودن تخت جمشید است؟! و چرا این ظاهرا استاد ما را از شناخت عوامل تزریق این حقه بازی ها برحذر می دارند؟

ساده دل یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 03:53 ب.ظ

آقای موسوی
مجسمه عقبتر از نرده ها قرار گرفته طبق پرسپکتیوسایه اش باید عقبتر و مایلتر از اشیای نزدیک تر به اب بیفته ولی چون روی ارتفاع سکو هست فاصله جبران میشه و نباید اینقدر تفاوت بین فاصله عکس و سایه تا نرده ها باشه و باز هم تصویر مجسمه در اب باید بلندتر از نرده ها قرار بگیره که در عکس بطرز اغراق امیزی مجسمه به زیر نرده ها عقبنشینی کرده و دستکاری شدنش کاملا مشخصه
آقای اوجال از عکسی که قرار دادید ممنونم.برای بعضی ها باید با اشاره و پیکان و دایره ده بار یک مطلب را روی عکس نشان داد تا چشمهایشان بینا شود

اگر بشود!

سلام محمدی یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 04:20 ب.ظ http://www.salammohammadi.com

با سلام خدمت استاد و دوستان گرامی
از پرسپکتیو اشیاء منعکس گشته در آب ، می توان به چندگانگی خط دید در آنها پی برد .
1 : پرسپکتیو نرده ها. پرسپکتیو مجسمه . پرسپکتیو درختان .
با توجه به خط و زاویه ی دید عکاس ، و پرسپکتیو انعکاس نرده ها و درختان ، با این قانون می بایست به همان نسبت انعکاس مجسمه زیر خط دید قرار گیرد ، و در اینصورت نیز فضای خالی دست و بالا تنه ی شخص از بین خواهد رفت . در حالیکه انعکاس مجسمه عینأ وارونه ی مجسمه می باشد ، و در صورتی چنین انعکاسی را شاهد خواهیم بود که ، خط دید عکاس پایین تر از نرده باشد ، و در آن موقع نیز با پرسپکتیوی دیگر از درختان و نرده مواجه خواهیم گشت .
2 : اگر خط افقی زمین پا خورده را بنگریم ، و فاصله ی مابین درختان پس زمینه با مجسمه را در نظر بگیریم ، ردیف در ختان چنار پشتِ مجسمه که به عمق عکس اشاره دارند را نیز در آب می بینیم ، آنگاه چه گونه درختی که در ردیف اول چنار ها قرار دارد ، انعکاس نمی یابد ؟! ( درخت مورد اشاره ی استاد پورپیرار )
3 : برای تضاد مابین پرسپکتیو اشیاء با انعکاس آن ، عکس را وارونه ( همانگونه که موسسه مطالعات تاریخ ایران نگریسته است ! ) نظاره نماییم ، بیشتر خود را عرضه خواهد داشت ؛ و اگر خط بالای نرده های راست و چپ مجسمه را به هم متصل نماییم خواهیم دید بر روی یک خط افقی قرار می گیرند ، اما انعکاس آن هماهنگ با هم " انحنا " یافته اند !؟
4 : خط دید عکاس روی پاهای اسب قرار دارد ، آنگاه می بایست در انعکاس نرده ها پرسپکتیوی دیگر را می دیدیم ؛ یعنی قسمت های زیرین تیرهای فلزی نرده را بیشتر مشاهده می نمودیم ، و با این دید فضاهای خالی انتهای مدور قلب ( اسلیمی مانند ) " بسته " می بود ، نه اینکه عینأ با همان فضای خالی که تقریبأ نزدیک به خط دید عکاس می باشد انعکاس یابد ! ( یعنی خط دید که بالاتر قرار می گیرد ، اشیاء نزدیک تر به آب ، با پرسپکتیو بیشتری نسبت به اشیاء دورتر انعکاس می یابند ؛ و قسمتهایی که به سبب بالا بودن خط دید نمی توان دید " زیر اشیا " در آب انعکاس می یابند .
5 : با توجه به قانون انعکاس که بیان گردید ، شاهد پرسپکتیو در اشیاء دورتر ( درختان پس زمینه ) هستیم ، یعنی ارتفاع کوتاه و فاصله ها کمتر گشته ، اما چرا چنین پرسپکتیوی برای اشیاء نزدیک تر به آب ، بیشتر نگردیده است ؟!

جناب استاد محمدی. این استدلالات فنی شما هم بر چشم و گوش ابلهان صم و بکم کم اثر است چنان که در موضوع کتیبه بیستون شاهد شدیم.

h یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 04:29 ب.ظ

با سلام خدمت استاد و دوستان
استاد حق با شما است و با وجود انکه منبع سر و ته عکس را تشخیص نداده با این حال این عکس تلفیقی و ساختگیه.
راستی جهت انبساط خاطر
http://boro.niazerooz.com/box-11/109216.htm
خدا شما را حفظ کند
با تشکر

اولین نفری که به این اشتباه اشاره کرد استاد مهدی- مهدی بود.

h یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 04:53 ب.ظ

http://www.entekhab.ir/fa/news/96218
http://www.entekhab.ir/fa/news/96893

mufleh ismaili یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 05:26 ب.ظ

با سلام وارزوی سلامتی وطول عمر برای حضرت عالی استاد گرامی تاریخ نویسان زمان قاجار چه کسانی وچند نفر می باشند وچه تعداد کتابهای به اصطلاح تاریخی مربوط به قبل ازرضا مسلسل نوشته شده است وچطور است که شاه مظفر درسن کهولت شاه شده

جواب رسمی سئوال های تان در اینترنت فراوان است. جست و جو کنید.

؟! یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 05:44 ب.ظ

این عکس معکوس مهر خورده و لی در اینکه سایه های درختان سرجای خود نیستند و بقول آقای پورپیرار "تبریزی به چنار " تبدیل شده حرفی نیست اما چرا اون کسی که قصد ساختن این مجسمه معجول را بنام ناصرالدین شاه داشت اصلا چنین خطایی کرده و اینقدر کودن بوده؟ با اینحال چنین افرادی جمع شده و اقتصاد و سیاست و حکومت دنیارا قرنهاست در دست دارند ؟ افراد مقابل آنها کودن ترند ؟!!

آن ها فاقد شرف فرهنگی و راهزن و غارتگرند و مردم شرق میانه، مسلمان اند و ترببت اسلامی دارند.

دومینو یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 06:07 ب.ظ

سلام علیکم.

بابا برادران یهودیمون دروغ میگن چرا ما باید توجیه کنیم؟!
تعجب میکنم بعضی دوستان اصرار دارند سر بدیهیات با استاد چونه بزنن...

بنیان اندیش یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 06:46 ب.ظ

سلام
استاد خسته نباشید و خدا قوت. من تصویر مجسمه را در کامپیوتر معکوس کردم یعنی 180 درجه چرخاندم به احتمال 90 درصد تصویر وارونه درست است و مهر برعکس زده شده. اگر خودتان یک بار با دو حرکت کلیک موس تصویر را وارونه کنید به این نتیجه می رسید که تصویر حقیقی همان تصویریست که پایه مجسمه دارد. ولی این موضوع هم باعث تغییر این حقیقت که تصویر، با «به اصطلاح» انعکاس خود در آب همخوانی ندارد نمی شود . استاد اگر ممکن است با نصب سر و ته عکس و شرح مختصری در مقاله برای افراد کند ذهن بیشتر توضیح دهید. چرا که روشن ترین مدرک جعلی بودن انعکاس که بسیار خنده دار می باشد آن درب نرده ای باز است که جاعل قصه ما آن را به همان صورت اصل خود نقاشی کرده و یادش رفته زوایا و شیب را آینه ترسیم کند.

در کل پی بردن به انگیزه جاعل و جاعلین از خلق این اثر حماقت آمیز بسیار سخت و بغ رنج است. آیا هدف سرگرمی و مضحکه کردن عوام بوده ؟ و یا سرگرمی و تمرین فن جعل برای خود جاعل؟

چه نیازی به این بوده که از انعکاس طبیعی مجسمه و منظره اطرافش در آب صرف نظر کرده و متوسل به نقاشی آن شده ؟ یا شاید به ظن قوی اصلا برکه آبی در منظر اصلی وجود نداشته ولی برای ایجاد جلوه ویژه اقدام به نقاشی آن کرده اند ؟

ولی با قاطعیت تمام می توان گفت آماتور ترین کارشناسان عکاسی هم نمی توانند از صحت عکس دفاع کنند.

موفق و موید باشید.

مسئله اب مقابل مجسمه نیست، اشکال در خود مجسمه است. تمام ازمایشات مورد اشاره شما قبل از نصب عمومی انجام شده است.

یکی از نسل سوخته دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 12:07 ق.ظ

مقاله را ول کردن چسبیدن به عکس. منتظرن ببینن استاد اشتباهی می کنه یا نه تا سریع برگردن به تاریخ قبلی جعلی! عجیب وضعیه

از آن عکس هم جز بی آبرویی و نمایش پهنای باند احمقی خود چیزی نصیب نمی برند. بدبختی و بی پناهی آن ها وسیع تر از این اداها است
ولابد خجالت می کشند به عکس قلابی آخر نیز نگاهی بیاندازند و درباره آن چیزی بگویند.

aydin دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 12:13 ق.ظ http://biryol-az.blogsky.com

با سلام
حق بدهید کسانی که گلبرگ های ناقص حجاری های تخت جمشید را زاویه دوربین می بینند اینگونه متحیر شوند و بگویند او چه می گوید ...!!!

[ بدون نام ] دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 12:35 ق.ظ

سلام. استاد قسمتان می دهم به الله که ترجمه ای از قرآن انجام دهید. واقعا نیاز است. با این ترجمه ها نمیشه منظور و معنی اصلی قرآن را فهمید.

امیدوارم خداوند فرصت و وسیله آن را فراهم کند.

ناصرالدین شاه آکتور سینما! دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 12:52 ق.ظ

سلام استاد گرامی
با این روشنگری های شما اکنون دلیل انتخاب این عنوان برای فیلم سینمایی مخملباف " ناصرالدین شاه آکتور سینما " بر همگان معلوم گردیده.
واما نکته ای که در عکس سوم این ناصر وافوری ! مشاهده میشه: دو کف پاها در یک سطح و ارتفاع نیستند بطوری که ظاهرا پای چپ روی یک کفی بالاتر از پای راست است. این عدم همسطح بودن پاها هیچ شکستگی در زانوها ایجاد نکرده.!!؟؟
راستای پاها و نیم تنه و کلوش پالتو به هیچ وجه نمایش طبیعی از راستای قامت یک انسان را در چشم تداعی نمیکنند.

این عکس را به یکی از دوستانم که فیزیوتراپیست است نشان دادم. ایشان نیز عدم تناسب اجزای عکس را تایید نمود.

همان بهتر بود آن زمانی که عکسهای منسوب به این آکتور با سبیل چخماقی مزین هر وافور و چپق و عموما همه ابزارآلات دود و دم بود. نیازی به کشاندن روح مرده اش به کتب تاریخ نبود.

استاد در سایه حق مستدام و سلامت باشید

شاید منظورتان عکس دوم است که پای چپ اعلی حضرت ده پانزده سانتی بلند تر است. نمونه های از این مضحکه تر نیز کم نیست.

[ بدون نام ] دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 01:27 ق.ظ

این رو کجای دلمون بذاریم؟

http://www.iranglobal.info/node/14527?fb_action_ids=532291936793026&fb_action_types=og.likes&fb_source=timeline_og&action_object_map={%22532291936793026%22%3A522506441116079}&action_type_map={%22532291936793026%22%3A%22og.likes%22}&action_ref_map=[]

چیزی جز ارور نمایش نداد. ظاهرا لینک درست نیست.

abbas دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 08:58 ق.ظ

استاد سلام۰ استاد آیا مقالهٔ در بارهٔ وهابیت نوشته اید؟ممنون

نمی دانم وهابیت چیست و چه کسی و از چه وقت و کجا ُآن را اختراع کرده است. همین قدر می دانم که شیادی جدیدی است مولود تفرقه اندازی های یهودیان.

[ بدون نام ] دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 09:40 ب.ظ

سلام

وبلاگ «پژوهشی انتقادی در باره تاریخ ایران» افتتاح شد. کلیه مطالب بر گرفته از کتاب های دوران ساز و ارزش مند «تاملی بر بنیان تاریخ ایران» بوده و فقط سعی شده مطالب و مداخلی که بصورت اختصار بیان شده ، برای علاقه مندان نا آشنا بصورت مفصل و مشروح تر بیان شود و نیز همراه است با جوانه های روییده شده از مداخل «تاملی بر بنیان تاریخ ایران».

http://pajhoohesh.blogfa.com/

سلام. کوشش شما محل تشکر است و امیدوارم مطالب ÷ر باری ارائه کند. نصیحت می کنم که متن را در زمینه مشکی و به طور نگاتیف قرار ندهید که خواندن ان بسیار عذاب اور و در مورد قطعات به رنگ ابی غیرممکن است. موفق باشید.

reza دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 10:13 ب.ظ

استاد ظاهرا برای ورود به برخی از سایت های فیلتر شده مشکل دارین فیلتر شکن freegate را به آدرس شما فرستادم.
ممنون

ممنون

[ بدون نام ] دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 10:23 ب.ظ

اگر اشتباه نکنم شما زبانشناسی را دستپخت یهود معرفی کرده اید در حالیکه همین زبانشناسی یهودساخته عبری و عربی را هم خانواده می داند به نظر شما دلیل این چیست؟

محمد اوجال دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 10:35 ب.ظ

خانم naina pagwan، سلام

از توجه تان بسیار ممنونم. تنها موضوع این است که ترجیحا به دنبال کسی هستم که پیشاپیش با مطالب و کتب جناب پورپیرار آشنائی کافی داشته باشد. به هر حال، در صورت لزوم مزاحمتان خواهم شد. موفق باشید.

علی رضا دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 10:41 ب.ظ

استاد عزیز سلامت و پاینده باشید.

محمد نیسی سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 12:32 ق.ظ

این بار اخباری به گوش می رسد مبنی بر این که حماس به طور غیر مستقیم و به واسطه مصر مذاکراتی را با اسرائیل آغاز کرده است.

روز جمعه 15 فوریه یکی از مقام های جنبش حماس که نخواست نامش فاش شود، اعلام کرد که مذاکرات غیر مستقیمی میان این جنبش با اسرائیل به واسطه دولت مصر جریان داشته است اما از دو هفته پیش تا کنون مذاکرات تازه ای میان دو طرف صورت نگرفته است.

با این حال تحلیلگران بر این اعتقادند که جنبش حماس با قدرت گرفتن اخوان المسلمین در مصر که خود نیز شاخه ای از آن محسوب می شود، قصد دارد ضمن تغییر قواعد بازی سیاست تازه ای را در منطقه دنبال کند که در همین چارچوب درصدد امضای آتش بس طولانی مدت با اسرائیل است.

http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1912902/%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2+%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%AA+%D8%B3%D8%B1%DB%8C+%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3+%D8%A8%D8%A7+%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%88+.html

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خلاء سیاسی بعد از سقوط دیکتاتورها در خاورمیانه بویژه کشورهای شمال آفریقا(لیبی ، مصر و تونس) باعث شده محافل مسیحی و لیبرال فعالیت های تبلیغی خویش را برای جذب نسل جوان این کشورها گسترش دهند.

گزارش شده این 4 نفر روز سه شنبه هنگام دستگیری در یک چاپخانه 450000 جلد کتاب درباره مسیحیت به همراه داشته اند. به نظر می رسد 25000 جلد دیگر از این کتاب ها پیشتر توزیع شده است.

http://www.inn.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=2&Id=135652&Rate=0

نتاب سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 12:38 ق.ظ

سلام،

عکس ھر چیزی در آب عین ھمان چیز است، مثل آیینە. اکنون کە می بینیم انعکاس توی آب با منظرە بالا یکی نیست دیگر با چە منطقی میشود جعل بودن تصویر را انکار کرد؟

با منطق دفاع از جعلیات ساخت یهودیان

بنده خدا سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 01:47 ق.ظ

http://vista.ir/news/7196738/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C_-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%AA%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

من سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 03:15 ق.ظ

http://www.iranglobal.info/node/14527

این مطلب را دیده اید؟

بالاخره باز کردم. آن ترکی که مطلب دیگران را به نام خود جا می زند صد بار از آن فارس دروغ ساز وامانده تر و جاعل تر است.

دفاع اعتمادالسلطنه از نص صریح قران سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 03:31 ق.ظ

طاهره قره العین و افسانه باغ اپیکور - 1
http://shahaab.blogfa.com/post-134.aspx
از لینک فوق:
در کتاب فتنه ی باب نوشته ی اعتضاد السلطنه صفحه ی ۱۷۱ می خوانیم :

قره العین بر خلاف نص صریح قرآن کریم به حجاب هم عقیده نداشت . در ایام اقامت بغداد ٬ هرچند در برابر مردم از پس پرده گفتگو می کرد٬ ولی در میان مریدان خاص خود مقید به حجاب نبود بلکه بی آنکه روی خود را بپوشاند در برابر آنان ظاهر می شد و به بحث و مشاجره می پرداخت

abbas سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 07:53 ق.ظ

http://www.bmi.ir/Fa/uploadedFiles/ProvinceFiles/2010_9_4/ash1__73df4ca0ba.jpg

abbas سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 07:55 ق.ظ

http://www.adambarfii.com/2013/01/blog-post_6953.html

آقای عباس. با تشکر از ارسال لینک متاسفانه باز نشد.

بی نام سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 08:52 ق.ظ

استاد عزیز سلام علیکم
اگر ممکن است نام کتاب ایگناسیو اولا اوگه را بفرمایید.
به یاد ندارم که در مقالات قبل نام این کتاب را ذکر کرده باشید.ممنونم.

عنوان اصلی کتاب کمی دور و دراز است که به یاد ندارم. به گمانم کتاب به صورت کامل ترجمه جدید شده و در مراحل کسب اجازه است.

سید مرتضی عرب زاده سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 09:06 ق.ظ

سلام دوستان
استفاده از محضر استاد پورپیرار و نوشته‌های ژرف نگرانه ایشان یک موهبت الهی است که نصیب خوانندگان این وبلاگ شده و انشاالله خواهد شد، حیف که با پرسشهای بیجا که بعضیهاشون از روی غرض ورزی و بعضیهاشونم از روی نادانی و جهل است وقت خودمون و استاد رو بگیریم. من خودم بشخصه دیدم بکلی تغییر کرده و هر چی رو زود باور نمیکنم و روش کاملا فکر میکنم و این در سایه استاد بدست اومده. اگه نظراتی که روزانه نوشته میشه رو تحلیل کنیم میبینیم که اکثریت دنبال بهانه هستن که یه ایراد از استاد بگیرن و مثل قوم بنی اسرائیل به گوساله پرستیشون برگردن و من واقعا برای این افراد با این همه دلیل برهان که استاد آوردن و باز هم دنبال عقاید باطلشون هستم تاسف میخورم.وقتی که اصل چیزی جعلیه مشخصه که تمام فروعات اون هم جعلی از آب درمیاد.

آقای عرب زاده. با یهود درافتاده ایم که حالا دیگر سیمای خبیث آن ها بر مسلمان و غیر مسلمان شناخته شده است. باید شعار اصلی این کاوش ها را دنبال کنیم: و تواصوآ بالحق و توصوا بالصبر.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 10:52 ق.ظ

پریشان نویسی به سبک استاد رضا مرادی غیاث آبادی

http://ghiasabadi.com/behistun3.html
http://ghiasabadi.com/persian-reliefs.html
http://ghiasabadi.com/human-sufferings-235.html

این ها فرمایشات دشواری درآوردن نان است. آسان ترین مسیر همان فروختن و فراهم آوردن و تنظیم دروغ برای کنیسه است.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 10:58 ق.ظ

دست و پا زدنتی که بیشتر باعث فرو رفتن در منجلاب دروغ و توهم می شود تا نجات

http://news83.persianblog.ir/post/3751/

غار غار است.

یکی سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 11:47 ق.ظ

سلام .
فکر میکنم اسم اون کتاب اولاگوه "هفت قرن فراز و نشیب تمدن اسلامی در اسپانیا" باشه..

حسام سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 01:58 ب.ظ

استاد نظرتان درباره رضا غیاث ابادی( اختر باستانشناس!!) چیست؟ به نظر سرگردان است.

همین قدر که جرات ندارد درباره مستند تختگاه هیچ کس استاد کامل مجتبی غفوری نازنین اظهار نظر و عقیده ای ابراز کند خود معرف اوست. همین اواخر او را در خیابان مقابل دانشگاه تهران دیدم معتقد بود که به بنیان اندیشان ظلم بسیار روا داشته اند ولی هنوز از صحت انتساب کتیبه دو کلمه ای جزیره خارک به هخامنشیان دفاع می کرد.

سلام محمدی سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 02:29 ب.ظ http://www.salammohammadi.com

با سلام خدمت استاد و دوستان گرامی
آقای منصور ، لطفأ با این حقیر تماس حاصل فرمایید .
salam.mohamadi@gmail.com
با تشکر

احسان سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 02:58 ب.ظ

سایت chubin.net را هم که درباره جعلیات تاریخ اسلام مطالبی نوشته بود، به سلامتی فیلتر کردند. و حالا یکی از آن مطالب که به نکات جالبی اشاره کرده :

«تاریخ طبری ( 38 جلد به زبان انگلیسی ) بسیار پرحجم است. همچنین این تاریخنویس در 30 جلد قران را تفسیر کرده. با اینکه گفته شده طبری بیش از 80 سال زندگی کرده، بعید و حتی غیرممکن به نظر می رسد که یک فرد به تنهایی بتواند هزاران صفحه در باره تاریخ و قرآن مطلب بنویسد. این مسئله زمانی بغرنجتر می شود که قبل از نوشتن تاریخ و تفسیر می بایست طبری نخست مدارک جمع آوری و بررسی می کرد ( حمع آوری مدارک نیز وقت می برد و زمان احتیاج دارد). به اعتقاد پژوهشگران طبری تاریخ خود را به زبان عربی نوشته است، اما یک نسخه کوتاه و مختصر از تاریخ طبری ( تاریخ بلعمی ؟ ) نیز به زبان فارسی در دست است. به نظر محققان این نسخه فارسی تاریخ طبری ار عربی ترجمه شده است. اما شاید برعکس باشد که طبری، یا یک موسسه فرهنگی به نام طبری، اول این نسخه کوتاه را به زبان فارسی ( در ایران ؟ ) نوشتند و بعد با اضافه کردن روایت های دیگر به عربی ترجمه کردند ( نه فقط طبری ، بلکه شش نویسنده حدیث ها : محمد بخاری از سمرقند که در نیشابور زندگی کرد، سلم بن حجاج از نیشابوذ، ابو داود از سیستان، ترمذی از ترکمنستان، احمد بن شعیب نسائی از مرو و ابن ماجه از قزوین ایرانی ، یا ریشه ایرانی داشتند ) . نکته مهم دیگر این است که در هیچ کتابخانه، یا آرشیوی نوشته ی، یا کتابی که به دستخط طبری باشد پیدا نشده است. قدیمی ترین نسخه تاریخ طبری از قرن 12، یا 13 ( میلادی ) است. فرد، یا افرادی حداقل دو قرن بعد از وفات طبری تاریخ طبری را از روی نسخه اولی ( اصلی ؟) رونویسی کرده اند. دلیل اینکه تاریخ طبری در قرن های بعد رونویسی شده این است که زبان عربی این رونویسی زبان عربی قرن 9، یا 10 ( زمان زندگی طبری) نیست، بلکه زبان مدرن عربی است. مهم ترین ویژگی تاریخ طبری شفاهی بودن آن است. این مجموعه عظیم داستانی ( تاریخ طبری ) نخست 10 نسل ( 200 سال) از دهان به دهان نقل شده بود تا اینکه در آخر طبری نامی آنرا با تمام جزئیات بر روی کاغذ آورد !. صحت و درستی تاریخ های شفاهی زمانی مورد شک و تردید است که روایت ها پس از یک دروه طولانی دهان به دهان گشتن فقط به یک منبع تاریخی ختم شوند، به تاریخ طبری، و امکان کنترل با دیگر منابع، با دیگر مدارک تاریخی ( سکه، سنگ نبشته، اسناد کتبی )، نباشد. همچنین درستی آن تاریخ شفاهی نیز مورد شک است که از جزئیات خبر بدهد ( پس از گذشت 200 سال به خاطر آوردن تمام جزئیات یک واقعه تاریخی که طبری به آنها اشاره کرده است ممکن نیست ). اطلاعات تاریخی ما از قرن 7 میلادی، از سقوط ساسانیان و حمله اعراب از تاریخ طبری است. اما تاریخ طبری مانند شاهنامه فردوسی بیشتر اسطوره هست تا تاریخ و هر دو نیز شباهت های با یک دیگر دارند: اولی اسطور های میان رودان ( غرب ) را تعریف می کند و دومی افسانه های که در خراسان ( شرق ) شایع بودند را. شاهنامه و تاریخ طبری، هر دو، در قرن 10 تنظیم شدند و بازگو کننده مرحله جدیدی از ادبیات اسطوره ی ایران هستند.»

احسان سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 03:02 ب.ظ


محمد بن عبدالوهاب معتقد بود تمام مطالبی که پس از قرن سوم هجری به اسلام افزوده شده جعلی است و بایستی از این مذهب حذف شود.(ویکیپیدیای فارسی)

ولی ظاهراً حدیث را هم کنار قرآن قبول داشته. خاطرات مستر همفری هم که قلابی درآمد. عجب شیرتوشیری شد!!!

سئوال اولیه و اساسی می گوید هنگامی که خط عرب تا قرن نهم هجری بلوغ لازم و نقطه و تحریر رسمی و مشخص ندارد و ابزار نگارش تربیت شده یعنی قلم وجود ندارد، طبری و یا هرکس دیگر چه گونه کتاب نوشته ند.

محمد نیسی سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 04:41 ب.ظ

سلام‌علیکم

باز هم دسته گلی دیگر از خبرگزاری ایسنا

افزایش ضریب رباخواری توسط بانک مرکزی !!


گوگل که طی یک سال اخیر سیاست‌های جانبدارانه‌ای از جمله حذف عنوان خلیج‌فارس در گوگل‌مپ را علیه ایران اتخاذ کرده، دیروز در صفحه عربی خود سالروز تولد «خواجه نصیرالدین طوسی»، دانشمند مشهور ایرانی قرن ششم را گرامی داشت.

«خواجه نصیرالدین طوسی» در علوم نجوم، زیست‌شناسی، شیمی، فیزیک، ریاضیات و پزشکی صاحب‌نام بوده است. «ابن خلدون»، دانشمند و تاریخ‌نگار مشهور اسلامی وی را یکی از بزرگترین دانشمندان ایرانی توصیف کرده است.

وی در زمان حمله مغول به ایران به کارهای علمی خویش مشغول شد و در همین زمان «اخلاق ناصری» را نوشت. پس از مدتی به نزد اسماعیلیان در دژ الموت نقل مکان کرد.

نصیرالدین توسی در مراغه رصدخانه‌ای ساخت و کتابخانه‌ای راه‌اندازی کرد که حدود 40 هزار جلد کتاب در آن بوده‌ است. او با پرورش شاگردانی چون «قطب‌الدین شیرازی» و گردآوری دانشمندان ایرانی، عامل انتقال تمدن و دانش‌های ایران پیش از مغول به آیندگان شد.

وی یکی از توسعه‌دهندگان علم مثلثات است بود که در قرن 16 میلادی کتاب‌های مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه شد.

http://isna.ir/fa/news/91120100312/%D9%84%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%DA%AF%D9%88%DA%AF%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

افزایش ضریب رباخواری توسط بانک مرکزی !!

با اعلام جزئیات پیش فروش سکه توسط بانک مرکزی، مشخص گردید قرار نیست سکه پیش فروش شود، بلکه بانک مرکزی به بهانه پیش فروش سکه، عملا سود بانکی را از ۲۰ تا ۲۴ درصد فعلی به ۲۷ تا ۳۶ درصد افزایش داده است.

این اقدام بانک مرکزی عملا هیچ منطق اقتصادی ندارد؛ چرا که اگر فرض کنیم قیمت سکه شش ماه بعد یک و نیم میلیون باشد، ۱۸ درصد تخفیف آن معادل ۲۷۰ هزار تومان می شود و به معنای آن است که فرد برای حدود ۶ ماه، ۲۷ درصد سود دریافت کرده و به بیان دیگر نشان دهنده آن است که برای یک سال ۵۰ درصد سود به وی پرداخت شده که نظام و قواعد سیستم بانکی را زیر سوال برده و منجر به خروج سرمایه از بازار بورس و بازار بانکی به سوی بانک مرکزی می گردد.

طالب حقیقت سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 05:03 ب.ظ

با سلام به استاد و دوستان.

آقای بی نام.

اسم اصلی اون کتاب، به فرانسه است:

Les Arabes n'ont jamais envahi l'Espagne

که فارسی آن می شود: عرب ها هرگز به اسپانیا حمله نکردند.

اما همان طور که آقای یکی فرمودند، در ایران با نام «هفت قرن فراز و نشیب تمدن اسلامی در اسپانیا»
منتشر شده است!

http://www.amazon.co.uk/s?_encoding=UTF8&search-alias=books-uk&field-author=Ignacio%20Olague

بنیان اندیش سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 06:11 ب.ظ

استاد ممنون و تشکر از دلگرمی تان. در مورد زمینه متن باید یک قالب مناسب طراحی کنم که مدتی زمان می برد . کاری نمی کنم و فقط درس های آموخته از شما را پس می دهم. آنقدر می نویسیم و با دروغ گویان مبارزه می کنیم تا تسلیم شوند.

http://pajhoohesh.blogfa.com/

برقرار باشید. سی دی ها را پخش و تبلیغ کنید.

یکی سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 10:29 ب.ظ

سلام .
آقای طالب حقیقت .
این که شما فرمودید میرسونه این حضرات متولی امور فرهنگی ایران تا چه اندازه از چهره حقیقی اعراب حامل قرآن مبارک هراسان هستند چون اون حمله عربها به سرکردگی عمر موهومی هم میره زیر علامت سوال !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد