حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

هوا خوری۱۴، عراق ۲

هوا خوری ۱۴، عراق ۲


از این پس جبهه  مترقی عراق به علت خیانت و بلند پروازی و جاه طلبی و کارشکنی عوامل داخلی امپریالیسم، به تدریج از هم پاشیده شد. سران بعثی عراق گرچه هنوز شیعیان را غریبه نمی شمردند، به اراده امپریالیسم در منطقه حرکت و عمل نمی کردند و قرارداد های دوستی و همکاری متقابل با شوروی را محترم می شمردند، اما منظما اصول دموکراسی ملی در عراق معلق می ماند  و نهادهای دموکراتیک و از جمله پارلمان از اراده آزاد ملت تغذیه نمی شد.


فشار و سرکوب و سانسور سیاسی که مقدمات حیات و جلوه و جان گرفتن سرمایه داری است مثل همیشه از ترور و جنایت درباره نیروهای چپ و ایجاد تضییقات در مراودات ملی شروع شد. تا جایی که چندان تفاوتی میان دربار شاه و کاخ  رییس جمهور عراق مشهود نبود و حتی سازمان امنیت عراق موسوم به استخبارات قوی تر و سبعانه تر از ساواک عمل می کرد و به زودی دولت عراق با تقویت پلیس و نیروهای امنیتی چند وجهی، از نظر داخلی، روش های دیگر رژیم های ضدخلقی را دنبال می کرد. در این مرحله نیاز به برقراری آرامش اجتماعی در هر دو کشور، دو دیکتاتور را به هم نزدیک تر کرد و چندی نگذشت که طرفین در یک دیدار ظاهرا پیش بینی نشده، در نشسست رسمی الجزایر مفاد قرارداد جدیدی موسوم به قرارداد ۱۹۷۵را پذیرفتند.

«در برابر تحریکات و تجاوزات ایران، حکومت عراق که از لحاظ داخلی و خارجی موقعیت خود را استوار کرده بود به مقاومت و مقابله پرداخت. سیاست تجاوزکارانه و فتنه گرانه شاه افکار عمومی جهان و به ویژه مردم کشورهای عربی را برانگیخت و حکومت ایران را به وضع دشواری دچار کرد. نیروهای صلح دوست و در راس آن ها شوروی خطر ناشی از وضع نگرانی آور منطقه را برای صلح و امنیت به حکومت ایران یادآور شدند و حل اختلافات را از راه مذاکرات صلح آمیز توصیه نمودند. کنفرانس سران کشورهای عربی در رباط در تاریخ 26 اکتبر 1974 کمیسیونی برای مذاکره با طرفین و حل اختلافات از طریق مسالمت آمیز تشکیل داد که منجر به مذاکرات دو جانبه وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک گردید. مقاومت حکومت عراق و فشارهای گوناگون سیاسی از خارج بر حکومت ایران، رفته رفته به شاه و پشتیبانان امپریالیست او دیکته کرد که در شرایط موجود جهانی و منطقه ای واژگون کردن دولت عراق از راه زور امکان پذیر نیست... ناکامی حکومت ایران برای سرنگونی حکومت عراق عامل اساسی قبول میانجی گری های سران عرب و بومدین رئیس جمهور الجزایره برای حل اختلاف بین ایران و عراق و تغییر سیاست قهرآمیز ایران گردید. جریان این تغییر سیاست را ذیلا یادآور می شویم:

روز ششم ماه مارس شاه و صدام حسین معاون رئیس شورای فرماندهی انقلاب عراق موافقت نامه ای را مشتمل بر سه ماده برای رفع اختلافات بین ایران و عراق در الجزایر هنگام تشکیل کنفرانس سران کشورهای اوپک امضا کردند.

1. مرز آبی بین ایران و عراق در شط العرب بر اساس خط «تال وگ» یعنی خطی که از گودترین قسمت های میانه ی شط می گذرد تعیین می شود.

2. علامت گذاری مرزهای زمینی ایران و عراق طبق پروتکل های قسطنطنیه مورخ سال 1913 و صورت جلسات سال 1914 تعیین می گردد.

3. طرفین امنیت را در مرزهای مشترک خود برقرار می کنند و متعهد می شوند که کنترل دقیقی به منظور جلوگیری از هرگونه اقدام تجاوزکارانه به عمل آید. طرفین این سه عامل را تجزیه ناپذیر برای یک حل کلی تلقی می کنند».

امضای این قرارداد، که در واقع قبول توصیه های دوستان عراق برای پرهیز از جنگ بود، گرچه به تنش میان دو کشور نسبتا پایان داد و بروز جنگ را منتفی کرد، ولی صاحب نظران سیاسی جهان عرب را علیه صدام به میدان آورد و  لیدران احزاب چپ جهان عرب امضای آن را «فروش خاک عربی به عدو» از روی ترس و نداشتن پشتوانه ملی نام دادند. در عین حال رخ دادهای بعدی کاملا نشان داد که دولت عراق و سران حزب بعث نیز از امضای قرارداد الجزایر خشنود نبودند، که روح قرارداد1937 را در خود نداشت، بلندی های قصر شیرین را به عراق می بخشید و آب راهه شط العرب را به اروند رود بدل کرده بود. یکی از نشانه های واضح این نارضایتی چنین بود که  با وجود قید در توافق نامه  الجزایر که طرفین به مخالفین یکدیگر در خاک خویش پایگاه نخواهند داد و از آن ها حمایت نخواهند کرد، اما در رژِیم گذشته، خاک عراق، کم و بیش به صحنه فعالیت اپوزیسیون ضد شاه تبدیل شده بود. همه گروه های پارتیزان که تمایل پیوستن به جنبش فلسطین را داشتند، به راحتی و بدون خطر برگشت داده شدن از طریق مرز و خاک عراق به فلسطین می رسیدند. حزب توده عمده ترین پایگاه ارتباطی با داخل و ایستگاه رادیویی اش را در بغداد سازمان داده بود و امام خمینی و مبارزان ضد استبداد مذهبی ستاد عملیاتی خود را در عراق مستقر کرده بودند.

این ها نشانه علنی ناخشنودی عراق از موافقت نامه  الجزایر بود. از همان اولین روزهای انقلاب ایران امپریالیسم آمریکا، امکان به وجود آوردن جنگی منطقه ای و این بار علیه ایران انقلابی را، از نظر دور نمی داشت. رژِیم بغداد به تحریک آمریکا زمزمه بازگشت به قرارداد 1937 را آغاز کرد و خواستار مذاکره و تجدید نظر درباره توافق نامه الجزایر شد. شورای انقلاب عراق  با ارسال نامه های متعدد به دولت بنی صدر و شورای انقلاب اسلامی ایران یادآور می شد که مرزهای واقعی و بین المللی میان ایران و عراق  شامل محدوده ای است که قرارداد ۱۹۳۷ معین کرده و تقسیم بندی قرارداد الجزایر برای پرهیز از جنگ و بالاجبار پذیرفته شده بود و ارزش قانونی ندارد. تا آن جا که به یاد دارم لحن این نامه ها بسیار محترمانه و تنها خواستار مذاکره با نظارت سازمان ملل بود. شورای انقلاب و نهادهای رسمی مربوطه و به طور کلی رژیم جمهوری اسلامی نسبت به مسئله بی اعتنا ماند، بخشی از آن ها سرگرم خیال پردازی های انقلاب جهانی خود بودند و به جای توجه به روابط بن المللی و سیاست خارجی و تنظیم روابط جدید بر اساس تحولات پیش آمده با همسایگان مسلمان خود، بیش از همه در تدارک ارتش 20 میلیونی بودند که ظاهرا می باید به جنگ با جهان اعزام شوند و پرچم انقلاب اسلامی را ابتدا در کشورهای همسایه و بعد در سراسر جهان به اهتزاز درآورند. بنی صدر در اولین سخنرانی وسیع پس از تبدیل شدن به رئیس جمهور در میدان آزادی با اشاره به نامه و درخواست شورای انقلاب عراق، صریحا بغداد را به لشکرکشی تهدید کرد و جمله معروف خود را که «ما نمی توانیم در درون مرزهای خود بمانیم و بپوسیم» را بر زبان آورد و مدعی شد که بغداد به گواهی نام اش یک شهر ایرانی است که باید برگشت داده شود. بخشی از دولت مردان جمهوری اسلامی هنوز قبل از این که اختلافات بین ایران و عراق حتی علنی شود، صریحا مردم عراق را برضد حکومت شان تحریک می کردند و «دستور» انقلاب می دادند. تمام این کوشش ها دو سوی دانسته و نادانسته داشت. سوی نادانسته آن از شور انقلابی برمی خاست و بخش دانسته آن به تعمیق اختلافات بین ایران و عراق و گرم نگه داشتن تنور ستیزه برای روز مبادا نظر داشت، روزی که اگر تمام کارشکنی ها و توطئه های آمریکا علیه انقلاب ایران ناکام ماند، دست آویز لازم برای شروع جنگ بین ایران و عراق فراهم و آماده باشد. همین گروه نه تنها به اختلافات بین ایران و عراق دامن می زدند، بل از هر سو تیر دشمنی را به سوی جهان رها می کردند و چنان احساس قدرت و قلدری نزد صاحب منصبان انقلاب اسلامی و حتی لیبرال های باستان پرست رایج شده بود که پیوسته نیروهای ملی و بین المللی را به مصاف تازه ای می خواندند، هل من مبارز می طلبیدند و در پاسخ دعوت شورای انقلاب عراق به مذاکره میان دو همسایه بر سر برون رفت از اختلافات مرزی، شیعیان جنوب عراق به انفجار لوله های نفت و ترور معاون صدام  مشغول شدند.

سرانجام چرخه تاریخ به گردشی معکوس درآمد و این بار نوبت صدام بود تا قرارداد الجزایر را یک طرفه ملغی اعلام کند. برای روشن شدن مطلب لازم است به همان روندی برگردیم که اختلافات میان دولت ایران و عراق در زمان شاه طی کرده بود. گرچه در ایران جبهه متحد ملی با شرکت تمام نیروهای انقلابی و میهن پرست و پیشرو، از جمله با سازمان های چپ و دموکرات مترقی، آن گونه که در عراق سال 1968 رخ داد، به وجود نیامد و گرچه دولت ایران در اندیشه جلب پشتیبانی جهانی و حتی اسلامی هم نبود و گرچه مسیر حرکت به سوی اصلاحات اقتصادی - اجتماعی عمیق که نیاز مبرم استحکام دست آوردهای سیاسی انقلاب و تاویل بخشی از درخواست های ملی بود، در کشور ما بر روی کاغذ هم دیده نمی شد، ولی با تکیه به خصلت و ماهیت انقلاب، مردم ایران در مقطع آغاز درگیری نظامی با عراق برای هر فداکاری ملی و مجری هر درخواست مرکزیت انقلاب آماده بودند و گرچه از هیچ طریقی نمی توان مدعی شد که عراق آغاز جنگ همان عمل کرد و وابستگی به امپریالیسم آمریکا را نشان می داد که رژیم شاه می داشت و گرچه عراق پایگاه اطلاعاتی در منطقه نبود، به ظفار تفنگ دار و نیروی سرکوب نمی فرستاد و گرچه عراق ادعای ژاندارمری منطقه را نداشت و... ولی برای بستن دریچه  هر نوع اما و اگری فرض را بر این می گذاریم که ایران سال ۱۳۵۹و در سال های آغازین انقلاب همان موضع و شرایطی را طی می کرد که  عراق سال 1969 در مقابل داشت.

اینک باید مثلا از رهبران حزب توده ایران مشخصا پرسید: چه می شود که در آن زمان برای درنگرفتن جنگ بین ایران و عراق یقه می دراندید و ده ها و ده ها بار در آن زمان خواستار حل مسالمت آمیز اختلافات بین دولت ایران و عراق و اجتناب از جنگ می شدید، ولی یک بار به دولت ایران هشدار ندادید که جنگ به سود ملت تازه از انقلاب بیرون آمده نیست و علاوه بر ویران سازی های وسیع چرخ پیشرفت همان اندک تحرک سازنده ملی را متوقف خواهد کرد و هرگز به رهبران انقلاب و انقلابیون ایران هشدار ندادید که در اندیشه حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات میان دو کشور هم باشند و از جنگ که مسلما به سود انقلاب ایران نبود، اجتناب کنند و در جای آن پیوسته در شیپور نبرد می دمیدید و رزمندگان را به سپر کردن سینه می خواندید؟ باید این را فقط تصادف بدانیم که موضع نشریات لیبرالی و روزنامه انقلاب اسلامی هم بی سرمویی تفاوت، با چنین نصایح توده ای ها یکسان از آب درآمده است؟

«آن چه که در مناسبات ایران و عراق برعهده دولت جمهوری اسلامی ایران است، قاطعیت در قطع دست متجاوز دولت عراق در خاک ایران است. دولت ایران در حفظ امنیت ارضی و پاسداری و تامین امنیت مرزهای ایران از پشتیبانی تمام مردم برخوردار است و بنابراین قادر است و وظیفه دارد، که با شدت دست متجاوزین را قطع کند». (مردم، شماره 26)

چرا در آن تاریخ، به جای این آتش افروزی های آبکی که با سرنوشت دو ملت مسلمان بازی می کرد و موجب تقویت جبهه یهود در این منطقه بود، همان طور که در سال 1970 می نوشتید، یک بار هم هشدار ندادیدکه دولت دست نشانده عراق می خواهد با دست آویزهای بی اهمیت زمینه جنگ با ایران انقلابی را به قصد تضعیف انقلاب فراهم آورد و بر دولت انقلابی است که با شروع مذاکرات و حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات با دولت عراق، دست آویز و بهانه گسترش تجاوزات و احتمالا آغاز جنگ را از آن دولت سلب کند؟ اگر واقعا دولت انقلابی ایران به فکر حل اختلافات مرزی خود با عراق بود و به درخواست و دعوت به مذاکره شورای انقلاب عراق پاسخ درخور می داد و شروع به مذاکره را رد نمی کرد که هیچ تاثیر عمده ای در حاکمیت ایران نداشت، طبیعی است که در مواد هر نوع موافقت نامه جدیدی ممکن بود، بیرون راندن ضد انقلاب و سلطنت طلبان و ساواکی های گریخته  به عراق را نیز منظور کرد و به این ترتیب انقلابیون ایران می توانستند با خیال آرام تر از جانب همسایگان خود به بازسازی و گسترش دست آوردهای انقلاب بپردازند. اما افسوس که کسانی از جمله رهبران حزب توده ظاهرا بی تابانه منتظر آغاز این جنگ بوده اند.


.با پیشنهاد شما در مورد مبنا قرار دادن عهدنامه 1975 موافقت می‌شود... ما عقب‌نشینی خود را از روز جمعه هفدهم اوت 1990 آغاز و نیروهای خود را از مناطق رویاروی شمال در طول مرزها فراخواهیم خواند... مبادله فوری و همه جانبه اسرای جنگ را از روز جمعه آغاز می‌کنیم... بدین ترتیب همه آنچه را که می‌خواستید و بر آن تکیه می‌کردید تحقق می‌یابد...''
عبارت فوق بخش‌هائی از آخرین نامه صدام به رئیس جمهور اسلامی ایران در مرداد 1369 است .
مجله الکترونیکی دوران به مناسبت فرا رسیدن هفته دفاع مقدس، اقدام به انتشار متن کامل نامه‌های صدام به آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران و پاسخ مشارالیه به وی می‌کند. نامه اول صدام روز اول اردیبهشت 1369 به این شرح انتشار یافت.

جناب آقای علی خامنه‌ای
جناب آقای هاشمی رفسنجانی
السلام علیکم
در رسانه‌های گروهی عراق که تنها وسیله ممکن برای اعلام آنچه می‌خواستیم به شما بگوییم بود، شما را مورد خطاب قرار دادیم. همچنان که متقابلاً سخنان شما را از طریق رسانه‌های جمعی خودتان می‌شنیدم... آخرین ابتکاری که با نیت بی‌شائبه‌ای برای تحقق صلح کامل و فراگیر فراروی شما قرار دادیم، ابتکاری بود که در پنجم ژانویه 1990 عنوان کردیم، ولی تاکنون متفقاً به صلح مورد علاقة دو کشورمان راه نیافته‌ایم تا با هم از بلایای جنگ و امکان شعله‌ور شدن مجدد آن فاصله بگیریم. بدیهی است که امر خیر و آنچه می‌تواند پایه و اساسی برای آمال و آرزوها باشد ممکن است در هاله‌ای از حدس و گمان‌ها و تفسیرهای شک برانگیز قرار گیرد... اینک بدون تکرار دید‌گاه‌های قبلی خود که می‌تواند موجب طرح متقابل دیدگاه‌های شما شده و بحث را از محدوده اهداف سازندة خویش دورنموده و به سوی جدلی سوق دهد که در آن عوامل اختلاف نمایان می‌گردد و برای اینکه چنین وضعی بر توافق مورد علاقة ما در زمینة تحقق صلح قابل اجرا فراگیر و فوری، به خواست خدا نه تنها بین عراق و ایران بلکه میان امت عرب و ایران نائل نیاید، این بار مستقیماً شما را مخاطب قرار داده تا در این ماه مبارک که مسلمانان روزه‌دارند و به سوی نیل به رضای خدای سبحان و متعال روی می‌آورند، پیشنهاد کنم ملاقات مستقیمی بین ما صورت گیرد که در آن از سوی ما، بندة خدا، فرستندة این نامه و آقای عزت ابراهیم به همراه مجموعه‌ای از دستیاران خودمان و از سوی شما آقایان علی خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی به همراه گروهی از دستیاران شما شرکت کنند. همچنین پیشنهاد می‌کنم که این ملاقات در مکة مکرمه قبله‌گاه مسلمانان و بیت عتیق که مولایمان ابراهیم علیه‌السلام آن را بنا نهاد، یا در هر مکان دیگری که بر آن توافق می‌کنیم برپا شود تا به یاری خدا برای تحقق صلحی که ملتهایمان و تمامی امت اسلام در انتظار آن به سر می‌برند بکوشیم و بدین ترتیب خونهایی را که چه بسا بار دیگر به هر علت بر زمین ریخته شود، محفوظ بداریم، زیرا از جملة احتمالات مترتب بر وضع موجود اینکه عوامل دست‌اندرکار وقوع فتنه میان ایران و عراق در گذشته، بار دیگر برای شروع مجدد جنگ به نحوی که صلح را از دو کشورمان دور سازد، تلاش کنند. شما قطعاً اخبار تهدیدهایی را که از طرف صهیونیسم و برخی ابرقدرت‌ها و کشورهای بزرگ علیه عراق و امت عرب به عمل می‌آید دنبال می‌کنید. و بی شک می‌دانید که هدف اصلی این تهدید‌ها باز گذاردن دست رژیم صهیونیستی برای به فساد کشاندن جهان است تا بتواند هر طرفی را که سد راه باطل می‌شود و رژیم صهیونیستی را از نیات و اطماع شرارت بارش در منطقه باز می‌دارد و هر تلاشگر در راه آزادی سرزمین عربی فلسطین و قدس شریف را که برای هر مسلمان، بلکه برای هر مؤمن به خدا و کتابها و پیامبران او و روز رستاخیز گرامی است، سرکوبی کند. این نیروهای شرور که امیدواریم به یاری خدا آرزوهایشان نقش بر آب شود و تیرهایشان به خطا رود، حتماً برای از سرگیری ستیز مسلحانه وخونین بین ایران از یک طرف و امت عربی از طرف دیگر خواهند کوشید و اینان امکانات متعددی را برای تحقق این امر در اختیار دارند. در آن صورت مسلمانان نه تنها فرصت به کارگیری امکانات و توانایی‌های خود را در جهت آزادسازی مقدساتشان در فلسطین از دست می‌دهند، بلکه زیانهای بی‌شماری را نیز متحمل خواهند شد.
به اعتقاد ما در ملاقات مستقیمی که با هم خواهیم داشت، دستیابی به آنچه عراق حق تلقی می‌کند و آنچه ایران حق تلقی می‌کند قابل تحقق است، ملاقاتی که راه را برای فرصت طلبان و آنانکه می‌کوشند محیط صلح و آرامش را آلوده سازند، خواهد بست، مشروط بر اینکه نیت‌ها، صادقانه متوجه صلح خداپسند و مورد رضایت ملتهایمان باشد.
تا آنجا که به ما مربوط می‌شود، این نیت توأم با ایمانی عمیق و پایدار فراهم است و در آن به جز میل به دستیابی به حق ثابت خودمان که همتراز با حق ثابت شماست، چیز دیگری نیست.
من به شما پیشنهاد می‌کنم ملاقات مزبور با توجه به اصل شتاب در کار نیک پسندیده است، در دومین روز عید مبارک فطر و یا در هر زمان دیگری که مورد توافق قرار می‌گیرد، انجام شود.
در مورد سفر شما به مکه و تشریفات مربوط از سوی کشور میزبان، ما براساس رابطة برادری و احترام متقابلی که با برادرانمان در پادشاهی عربستان سعودی داریم، از برادرمان ملک فهد بن‌عبدالعزیز خواهش خواهیم کرد آنچه را که برای چنین مسئله‌ای ضروری و متناسب است فراهم کند. توضیح اینکه ما تاکنون وی را از مضمون این نامه مطلع نکرده‌ایم.
برای تسهیل ... و تدارک ملاقات، شاید شما هم مانند ما بر این نظر باشید که فردی به نمایندگی از طرف ما در تهران و فردی به نمایندگی از شما در بغداد حضور داشته باشند و به منظور برقراری تماسهای لازم بین دو پایتخت خطوط تلفنی مستقیم دایر گردد.
خدایا تو خود گواه باش که من ابلاغ کردم السلام علیکم


جمهوری اسلامی ایران این پاسخ را به تاریخ بدهکار است که چرا ملاقات صورت نگرفت.

باری، جنگ میان دو دولت در فضایی اغاز شد که ایران به کلی از پشتیبانی بین المللی محروم شده بود. آن فشار جهانی که در سال های 1969-1975 باعث شد که شاه را از خیال هجوم به عراق بازدارد، درباره ایران اعمال نمی شد، و این نتیجه سیاست خارجی مخرب آن کسانی بود که از ابتدای انقلاب تاکنون سعی در رویاروکردن انقلاب ما با تمام جهان داشته اند. در این مورد نیز حزب توده در مقاله «افسانه باطل انزوا» می خواهد با قلب حقایق، انقلابیون ایران را خواب کند:

«مگر سوریه، لیبی، الجزایر، جمهوری صحرا، جنبش آزادی بخش فلسطین، جمهوری دموکراتیک خلق یمن، کوبای جزیره آزادی، ویتنام قهرمان، اتحاد شوروی، و همه کشورهای سوسیالیستی دیگر، بیش از هشتاد حزب کمونیست و کارگری جهان، ده ها جنبش رهایی بخش و ضد امپریالیستی در پنج قاره دنیا، که از انقلاب ما و جمهوری اسلامی ایران دفاع کرده اند و می کنند و حاضرند با همه ی امکانات شگرف خود به ساختمان ایران مستقل و آزاد و شکوفان صادقانه کمک کنند، جزو جهان نیستند؟ مگر با این همه دوست و پشتیبان بالفعل و بالقوه که در دنیا داریم، «منزوی» هستیم؟» (نامه مردم، شماره 366)

 اینک سخن درباره جنگ ایران و عراق و انزوای ایران در این باره در جریان است و نمی خواهم درباره انزوای کلی ایران در سیاست بین  المللی چیزی بگویم و بد نیست با نقطه نظر کشورهای فوق درباره جنگ ایران و عراق آشنا شویم. شوروی، کوبای جزیره آزادی و ویتنام قهرمان و همه کشورهای سوسیالیستی دیگر، بدون این که از هیچ یک از طرفین جنگ پشتیبانی و یا هیچ کدام را محکوم کنند، بی طرفی کامل اتخاذ کرده، دائما به هر دو سو پایان دادن به جنگ و حل و فصل مسالمت آمیز و فوری اختلافات توصیه می کردند. الجزایر، صحرا و جنبش فلسطین نیز هرگز به طور رسمی درباره هیچ یک از طرفین جنگ موضع نگرفته و بی طرف ماندند. در مورد لیبی نیز قضیه عینا به همین ترتیب است بنابراین، واقعیت انکارناپذیر عبارت است از این مطلب که: تجاوز عراق به ایران افکار عمومی جهان را از هیچ سو، برعلیه عراق برنیانگیخت. این است محتوای واقعی انزوای سیاسی ایران در این جنگ. مطلب فوق به عبارت ساده تر این است: با این که عراق به ایران لشکر فرستاده و از مرز عبور کرده است، در طول جنگ هیچ مرکز سیاسی در جهان عراق را محکوم نکرد و متجاوز نشناخت. چهار ماه پس از شروع جنگ کیهان شماره 11196 چنین می نویسد:

«بنی صدر: کشورهای غیرمتعهد باید تجاوز عراق به ایران را محکوم کنند»

این حقیقت دردناک که نه تنها کشورهای سوسیالیستی، بل حتی طیف وسیع کشورهای غیرمتعهد نیز، که در آن از اندونزی تا کوبا شرکت دارند، عراق را محکوم نکرده اند، هر یک از ما و هر انقلابی در هر جبهه ای از انقلاب ایران را موظف می کند که به جست و جوی علل داخلی و بین المللی این انزوای بی سابقه بپردازد و دست ویرانگر عاملین امپریالیسم را در هر آستینی که پنهان شده باشد، شناسایی و رسوا کند. فرصتی است که از کسی بپرسیم اگر ایران به نامه های دعوت به مذاکره شورای انقلاب عراق پاسخ مساعد می داد و یا ختی به مفاد قرارداد ۱۹۳۷ باز می گشت، باز هم دو ملت را دندان های خرد کننده جنگ می درید؟

نظرات 114 + ارسال نظر
علی یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 03:57 ب.ظ

آقای نیسی ناتوانی و عجز بی حد شما در درک معنی کلمات روشن و فهم مطالب ساده مدتهاست بر بنیان اندیشان ثابت شده است. بنابراین تعجبی نیست که بعد از آنهمه توضیح بازهم نفهمیده باشید بنده چی گفتم و تعجبی نیست که ناتوانی خود در فهم مطالب بنده را با اتهام ضداسلامی «مدعیان دروغگو» جواب بدهید. البته از آنکه دنباله رو ابلهی چون ملازاده است توقعی بیش از این نیز نمی توان داشت. بنده فقط گفتم و تاکید کردم که بدانیم چه کسانی با چه هدفی مباحث بنیان اندیشی را پخش می کنند بهتر از این است که ندانیم. وگرنه بنده صد در صد با پخش این مباحث از هر تریبونی موافقم و به هر کسی هم که اینکار را بکند می گویم دستت هزاربار درد نکند، حتی اگر آن شخص ابلهی چون ملازاده و دنباله روهای او باشد. چون استاد پورپیرار بسیار بسیار تواناتر از آن هستند که سر سوزنی اجازه دهند کسی از مطالب ایشان بهره برداری قرقوی یا سیاسی یا قومی بکند و در طول سالها این موضوع را به وضوح نشان دادند. ضمنا یادتان باشد مدعیانی چون ما دنباله رو ابلهان شیعه نیستند که بتوانند مباحث بنیان اندیشی را از کانالهای شیعه پخش کنند. اینکار فقط در عهده کسانی است که مثل شما دنباله رو ابلهان اهل سنت باشند و بالاخره با انگیزه های فرقوی آنها را وا دارند این مباحث را هم به روی آنتن ببرند تا زیرآب جعلیات شیعیان را بزنند. اما ما هم خوشحالیم چون با این کار زیراب جعلیات خود را هم می زنند و البته بسیاری را با نو حقیقت آشنا می کنند.

[ بدون نام ] یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 04:18 ب.ظ

صحبت های ملازاده درباره استاد

http://www.islamtube.com/watch/03677




متاسفانه این یکی هم باز نشد.

بولوت یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 04:44 ب.ظ

دیگه نمیدونم چی بگم. ولی دارید با این حرفها به نوعی حکومت فعلی رو هم از شروع شدن جنگ بعدی آگاه میکنید.

هیوا یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 05:46 ب.ظ

استاد با سلام
ملاک تقسیم بندی نیروها به مترقی و مرتجع و معیار شناسایی آن ها از همدیگر چیست؟

بیش تر از موضع گیری های سیاسی و اقتصادی.

محمد نیسی یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 07:08 ب.ظ

سلام‌علیکم استاد عزیز

این یادداشت تقریباً هر گونه ابهام در نحوه آغاز جنگ و ابعاد منفی آن را روشن کرده است.

امیدوارم زمان برخورد با ایادی که به صورت مداوم مملکت را به سمت پرتگاه می‌فرستند و در لایه‌های مختلف حکومت حضور دارند، فرا رسیده باشد.

__________________________________

زمان پخش برنامه بررسی آثار بنیان‌اندیشی از امروز با تغییر ساعت زمستانه در اروپا به ساعت 19:30 به وقت تهران تغییر یافته است.

___________________________________

جناب علی. مطمئن باشید با خط عوض کردن نمی‌توانید نیات خویش را پنهان کنید.
وقتی توانستید گام مثبتی برای پخش مباحث از شبکه‌ای ماهواره‌ای دگیری بردارید، اقدام به تئوری‌پردازی و امر و نهی کنید.

تا آن موقع، در جای خود باقی بمانید و به سایه خویش بنگرید و با توهم بودن زیر سایه درخت حال کنید!

مسعود یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 07:28 ب.ظ

با سلام خدمت استاد گرامی و تشکر ویژه بابت قرار دادن یادداشت عراق 2، همچنین تشکر از کسانی که برای پخش مستندها تلاش نموده‌اند. (هر چند می‌توان درباره کانال وصال و اهدافی که دنبال می‌کند بحث نمود، ولی به نظر بنده پخش مستند از هر کانال تلویزیونی وابسته به هر دیدگاه سیاسی یا مذهبی، امری مثبت تلقی می‌گردد و کمترین اثر آن آشنایی مخاطبان آن کانال با مباحث مطرح شده خواهد بود که در صورت ایجاد انگیزه و علاقه و همچنین تحریک حس کنجکاوی بینندگان، آنان را در مسیر مطالعه‌ی کتاب‌ها و در نتیجه دریافت حقیقت قرار خواهد داد.)

استاد با توجه به این که صحبت در مورد جنگ ایران و عراق است، تحلیل و نظرتان در مورد نقشی که سازمان مجاهدین در جنگ ایفا نمود چیست؟
با تشکر فراوان و آرزوی سلامتی

تقریبا سی سالی می شود که از دایره مطالعه ادبیات مجاهدین بیرونم. حقیقت این که باید دست هرکس را فشرد و ممنون هر مجموعه بود که در محدوده مطالعات جدید در باب مسائل تاریخ و فرهنگ ایران و جهان به بنیان اندیشان تریبونی تعارف کند.

میثم یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 08:22 ب.ظ

آقای نیسی قصد دخالت ندارم ولی اتهام زنی خود نشانه اصلی توهم است چون آقای علی زمانی به پخش و تبلیغ تحقیقات استاد روی آوردند که احتمالا شما یا مدرسه می رفتید یا چند سال بعد تازه با استاد پورپیرار آشنایی یافتید . بعلاوه قرار نبوده و نیست که همه در مورد کانالهای ماهوراه ای فعالیت نمایند . امکانات افراد متفاوت می باشد برادر . مثلا خود شما در حالیکه از عهده درک مطالب ساده برنمی‌آیید قادر هستید فیلمهای استاد پورپیرار را در شبکه های ماهواره ای به نمایش درآورید

منصور یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 08:59 ب.ظ

سلام استاد و دوستان گرامی
جناب نیسی
پخش مستندهای بنیان اندیشی از شبکه های ماهواره ای باعث مسرت و زحمات شما در این زمینه مایه امتنان است.

حسین یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 10:32 ب.ظ

یادم است چند سال پیش مستندی مبنی بر همین مباحث که چرا ایران بعداز خارج کردن عراقیها از سرزمینهای اشغالی حاضر به پایان جنگ نشد،از شبکه های ایران پخش گردید.
در آن مستند فرماندهان وقت همراه با محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی از دیدگاههای مختلف موضوع را بررسی میکردند.
محسن رضایی اشاره داشت به اینکه در هیچ زمان بطور مستند و مکتوب سندی دال بر صلح وجود نداشت و از طرف دیگر صدام نیز شخصی مطمئن نبود که بعد از صلح دو باره حمله نکند.
کما که بعد به کشور کویت حمله نمود.

و از طرف دیگر در یک جنگ هنگامیکه متجاوز در حال شکست خوردن است،کشور غالب صلح نمی کند.
اگر کشور های اروپایی و امریکا وارد جنگ نشده بودند بطور حتم صدام سرنگون شده بود....................

بنده از استاد و دوستان بنیان اندیش سوال دارم.واقعا" چه ضمانتی بود که صدام بعداز صلح دوباره به ایران حمله نکند.

aydin یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 11:49 ب.ظ http://biryol-az.blogsky.com

با سلام
یکی از مهمترین اهداف بنیان اندیشی به چالش کشدن تمام طیف های فعال سیاسی و فرهنگی می باشد و اگر امروز شرایطی پیش آمده که می تواند برای گسترش تفکرات بنیان اندیشانه راه های بهتری را ارائه کرد باید بسیار خوشحال بود . موضوع جالب این است که حتی اگر قبول کنیم گردانندگان آن شبکه ماهواره دارای تفکرات حقیقت جویی نیستند حداقل جرات شنیدن حقایق را دارند و این موضوع برای کسانی که گیرنده های حقیقت جوی خود را خاموش کرده اند ملال آور می باشد . این موضوع برای مدیران فرهنگی کشور باید بسیار نا مطلوب باشد که با وجود این همه شبکه ماهواره ای جدید التاسیس و شبکه های ملی و استانی برای مطرح کردن تفکرات خود به رسانه های دیگر رجوع می کنیم . ولی شبکه های داخلی برای نمایش بازی های فوتبال کشور های خارجی که هیچ تاثیر مثبتی در فرایند پیشرفت فرهنگی نمی گذارد این همه انرژی و هزینه صرف می کنند . افسوس
استاد متشکریم از یادداشت جدید . لحظه شماری می کنیم برای مشاهده مستند های جدید و قبل از رسیدن این مستند به دستمان افراد زیادی را درباره مستند های جدید مطلع کرده ایم .

اقای آیدین. برخورد و رفتار نمایندگان فرهنگی این حمهوری با کنکاش های بنیان اندیشی همان اجابت دستور سکوت کنیسه و کلیسا است که ده سال پیش صادر شده است. از مراحم شما ممنونم.

سلام‌علیکم

هذیان‌گویی‌های سایت میراث فرهنگی!!! در روز جهانی کوروش کبیر

" کوروش را در عین بودن به افسانه‌ها می‌برد. این‌گونه است که کوروش حقیقتی افسانه‌ای می‌شود.

داستانی که او نقل می کند بسیار مشابه داستان کودکی حضرت موسی (ع) و سامی سارگن (بنیانگذار بابل) است که این نشان می‌دهد این نوع داستان پردازی‌ها درباره بزرگان، علاوه بر آنکه بسیار مرسوم بوده، از جانب مردم آن زمان نیز پذیرفته و تأیید می‌شده‌است.

هرودوت کوروش را نوه دختری آستیاگ، آخرین پادشاه ماد می‌داند و نقل می‌کند که آستیاگ خواب‌هایی می‌بیند با این تعبیر که نوه‌اش بر تمام آسیا چیره می‌شود؛ به همین علت پس از به دنیا آمدن کوروش او را به یکی از بستگانش به نام هارپاگ می‌سپارد تا او را نابود کند.

هارپاگ که در خودش چنین توانایی را نمی‌دید، کودک را به چوپانی به نام مهرداد سپرد تا او فرمان شاه را اجرا کند اما مهرداد و همسرش که به تازگی نوزادی مرده به دنیا آورده بود، از این کار خودداری کرده و به جای کوروش فرزند مرده خود را به مأموران هارپاک سپردند. بدین ترتیب کورش زنده ماند و تحت سرپرستی یک چوپان قرار گرفت و تا دوره کودکی نزد آنان ماند.

او در بازی‌های کودکانه مرتکب خطایی شد که این خطا او را به دربار آستیاگ کشاند و در این دیدار آستیاگ با توجه به شباهت‌های ظاهری گمان برد که مبادا این کودک نوه خودش باشد.

بنابراین هارپارک و چوپانش را به دربار احضار و آنها را مؤاخذه کرد تا بالاخره حقیقت بر ملا شد. آستیاگ به ظاهر خوشحال شد اما بعداً انتقام سختی از هارپاگ گرفت.

ا

خوب بعد؟!

محمد نیسی یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 11:58 ب.ظ

جناب آقای منصور

از لطف شما ممنونم و ان‌شاءالله با همت دوستان شاهد پربارتر شدن این برنامه‌ها باشیم.

امروز نیز قسمت اول مستند شکوهمند " تختگاه هیچکس " پخش شد و گویا تماس‌های متعدد تلفنی در قالب طرح سؤال و ناسزا و بی‌ربط‌گویی برقرار گردید که نشان از عمق تأثیر منطق قوی مباحث بنیان‌اندیشی دارد.

طبق برنامه روز سه‌شنبه ساعت 19:30 قسمت دوم مستند تختگاه هیچکس پخش خواهد شد و پس از آن احتمالاً 5شنبه گفتگوی زنده با استاد اجرا خواهد شد

دانش آموز دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 07:30 ق.ظ

اقای علی: اگر درمان بیماری پارکینسون با پرهیز از خوردن لبنیات و ترشیجات و سرکه میسر بود پس چرا تا بحال شما این نسخه معجزه کننده را در اختیار اقای پورپیرار قرار نداده بودید.؟

abbas دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 09:50 ق.ظ

http://www.hawzah.net/fa/articleview.html?articleid=59204&parentid=83056

وبلاگ حوزه چرا فیلتر است؟

ذهب زاده دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 10:04 ق.ظ

با سلام. از سایت گفتگوهای صوتی قرآنی دیدن فرمایید.

http://noorpod.blogsky.com

با تشکر.

خاخام منوخیم دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 12:36 ب.ظ

آقای نیسی شما بسیار آدم بی اتیکتی !!!هستید شما اصلا" خیلی نا بنیان اندیش وبی بنیان اندیش هستید . آخه این هم شد کار که بروید و تحقیقات استاد بسیار عالی مقام ما را در شبکه های اهل سنت به نمایش بگذارید.اگر تحقیقات استاد مار ک سنی ایسم بخورد اونوقت ما باید چه خاکی به سرمان کنیم .اگر تماشاچیان چنین برداشت کنند که کورش سنی بوده یا حجاران وسازندگان آن مجللات سنی بوده اند چه باید بکنیم؟بهترین شبکه ای که می تواند برای ما بنیان اندیشان تایید موکد واتیکت با درج قیمت روی آن دلاری باشد صدای آمریکا و بنگاه سخن پراکنی انگلیس عزیز می باشد واگر در رادیو اسرائیل این پروژه اجرا می شد دیگر نور علی نور بود.همینه دیگه که میگن شما صحبت های استاد را درک نمی کنید شما متوجه نیستید چون سوراخ دعا را گم کرده اید.سوراخ دعا در ینگه دنیا و بریتیش عزیز و دیوار ندبه هیکل داوود است .آدم باید اتیکت وپرستیژ!!!داشته باشد. چرا متوجه نمی شوید که آقای علی میثم زاده صحیح می فرمایند.
جناب علی میثم زاده درود بر تو الحق که از خودمونی.

سلام‌علیکم

چند روز پیش در گفتگو با یکی از دوستان ساکن آمریکا، می‌گفت که یکی از روزنامه‌نگاران آمریکایی انتخاب رئیس‌جمهور برای مردم آمریکا مانند انتخاب بین پپسی و کوکاکولا است.

به مطلب گاردین در لینک ذیل توجه بفرمایید. جناب آقای میت رومنی، کاندیدای حزب جمهوری‌خواه، علت حمایت ایران از حکومت سوریه را دست‌یابی ایران به آب‌های دریاهای آزاد اعلام کرد!!!!!!!!!

حالب‌تر اینکه هیچ کس نه از حاضرین و نه از عایبین و نشریات به این سوتی مضحک نپرداختند

ا

مهران دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 01:32 ب.ظ

آقا میثم و علی آقا

رگه های تعصب از رگهای متورم گردنتان هویداست.

اینجور پیش برین سکته رو زدین. مراقب سلامتیتون باشین.

مرتضی دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 03:28 ب.ظ

ساعتی است مطالب وبلاگ شما را می خواندم.
من خود پژوهشگر تاریخ ایران پس از اسلام هستم و بر اساس تخصصم مطالب شما را ادبی می بینم نه تاریخی.
در ادبیات برانگیختگی خواننده اصل است نه اصالت و اسناد نوشته که وجهه ی اصلی نوشتجات تاریخی است.
بر اساس چند مقاله ای که از وبلاگ شما مطالعه کردم، شما یک نویسنده ادبیات هستید نه تاریخ؛

طبیعی است که به جای ابراز نظر در مورد نیمه ساخت بودن خرابه تخت جمشید این نوشته ها را ادبی شناسایی کنید. زیرا اگر بخوانید و ببینید و قبول کنید باید به کلاس آمادگی قبل از دبستان برگردید.

علی دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 04:43 ب.ظ

با سلام
جناب دانش اموز، ایا هر چیزی را که طب امروزی درباره اش نظر داد درست و صحیح است؟ اگر حقیقتاً چنین است، پس چرا روز به روز به تعداد بیماران افزوده می شود؟ اشکال کجاست؟ پس چرا علمای بزرگ علم طب به این مساله جوابی نمی دهند و سکوت را اختیار کرده اند. جز اینکه حاکمیت دارو، شیوه جدید و مدرن استعمار است.
جناب دانش اموز، ایا شما وجود قانون علیت را انکار می کنید؟ ما باید ابتدا به علت بیماری توجه کنیم، چرا که بیماری خود یک معلول است. و بعد باید برای از بین بردن علت اقدام کنیم. این شیوه درمان یا به عبارتی مبارزه با علت بیماری ها، یک روش عقلانی است. و یکی از شگفتی های داروهای طب قرانی این است که خداوند سبحان بارها به انها قسم یاد می کند و می فرماید: قسم به زیتون و انجیر، یا در قران درباره عسل می فرماید: شفا للناس، ایا می دانی معنای شفا چیست؟ ایا فرق بین شفا و درمان را می توانی تشخیص دهی؟
و متاسفانه مواد غذایی با ارزشی که خداوند در قران بیان می کند، از جمله عسل و روغن زیتون ، این دو از با ارزش ترین موادی هستند که سلامتی انسانها به انها بستگی دارد. و جالب اینکه بیشترین تقلب در این نوع مواد غذایی انجام می شود که باعث تاسف است.
از طرف چون سیستم مغز و اعصاب( اعصاب مرکزی) از طبعی سرد برخوردار است، یعنی گرایش به حالت اسیدی دارند، اگر افراد از غذاهای سردی بخش یا همان اسیدی مرتب استفاده کنند، این عضو حساس دچار اختلال و بماری خواهد شد. و در اثر استفاده از غذاهای اسیدی موجب افزایش غلظت یون هیدروژن در خون شده، فعالیتهای مغزی را به مرور کاهش می دهد. همین امر به مرور زمان مجب اختلال در سیستم اعصاب مرکزی می شود و باعث ایجاد پلاکهای متعددی در مغز می شود.
و همچنین، می گویند که صلاح مملکت خویش را خسروان دانند.
در ضمن من ان علی که اولین نظر را گذاشته نیستم.

میثم دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 08:13 ب.ظ

آقای مهران رگهای متورم ما را چه جوری دیدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و تعصب رو چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بقیه قضاوتهایتان هم از این گونه است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با این حساب معلومه کی در معرض خطر سکته قرار دارد!

محسنی دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 08:18 ب.ظ http://pishine.com/

سایتی متفاوت با نگاه تاریخی متفاوت

مومن دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 08:27 ب.ظ

سلام استاد
دو مطلب رو میخواستم خدمتتون عرض کنم اول اینکه در برنامه شاهد علی العصر شبکه الجزیره بعد ار حمله امریکا به عراق در سال2003 با صلاح عمر العلی عضو سابق شورای انقلاب عراق مصاحبه شد و در مورد شروع جنگ پرسیده شد ایشون گفتن که در همان ابتدای تنش بین ایران و عراق بعد از انقلاب در پاسخ به در خواست دکتر یزدی وزیر خارجه اون زمان ملاقاتی بین دکتر یزدی و صدام ترتیب دادم و اونها در کمال دوستی با هم نشستن و مذاکره کردن و قرار بر این شد که دو طرف هیاتهای عالی برای حل مشکلات مرزی تعیین کنند و با هم مذاکره کنند ،بعد از پایان جلسه میگه من و صدام اندکی ساکت نشستیم بعد صدام ازش میپرسه که نظرت در مورد جلسه چی بوده ،صلاح میگه که خیلی خوشحالم که مشکلات بین دو کشور قراره با مذاکره حل بشه و....بعد صلاح میگه صدام بمن گفت تو در نهایت اشتباه هستی ایران کشوریه که شط العرب رو گرفته ،اهواز رو که یک سرزمین عربیه اشغال کرده،سه جزیره اماراتی رو به اشغال خودش در اورده این بهترین فرصت برای کوبیدن ایرانه فرصتی که ممکن است چندین قرن طول بکشه تا بدست بیات و باید از این فرصت پیش اومده استفاده کرد (منظور ضعف ایران پس از انقلاب)
مورد دوم اینکه گفتید لیبی بی طرف بوده در صورتی که عبدالسلام جلود در مصاحبه با شبکه العربیه گفت که ما به دلیل اختلافاتی که با صدام داشتیم به ایران موشک می دادیم
با تشکر

عرصه پشت پرده پیوسته از «فلان چنان گفت و آن دگری چنین کرد»، پر بوده است. این گونه مراودات و روایات حتی اگر به صحت و اثبات هم برسانند، باز هم آن هویت به خود نمی گیرد که سند قرار دهیم. مثلا با ابطال این گونه سندهای به کلی یهود ساخته علامه عسکری بزدگ کتابی نوشته اند با عنوان ۱۵۰ صخابه ساختگی که می توان با خواندن آن نفسی تازه کرد.

ویلان دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 08:52 ب.ظ

آیا در حال حاضر بین ایران و عراق صلح برقرار است یا هنوز آتش بس مربوط به قرارداد (دوتا کمتر از ششصد) سازمان ملل؟ یعنی آیا هر لحظه ممکن نیست که دوستان عراقی که میلیونها دلار بی زبان ایرانیان را بشکل کمک پزشکی و عمرانی و نظامی و مذهبی شامل توریسم مذهبی و ساخت اماکن مذهبی و آرایش آنها با طلا و ...دریافت می کنند به فکر تجدید فراش و تداوم آرمانهای صهیونیسم بهانه ای پیدا کنند و باز ماموریت ملک الموت را در کشتار جوانان دو کشور تمدید نمایند؟

هر رخدادی و در هر لحظه ممکن است ولی در ظاهر کار عراق امروز را هم می توان سرزمین یدکی شیعیان شمرد. اگر باز هم خیال تان ناراحت است می توانید به پیش گویان و فال گیران هم رجوع کنید.

منصور دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 10:23 ب.ظ

استاد گرامی و دوستان بنیان اندیش
با سلام
چند سال پیش دی وی دی فیلمهای مستند و آثار استاد را بی واسطه در دستان وزیر ارشاد فعلی گذاشتم. گفت پورپیرار را نمی شناسد در حالیکه حدود 20 کتاب استاد را در ممیزی وزارت نگه داشته و از انتشار آن جلوگیری کرده است. آیا این عجیب نیست؟ یا این آقا چون عروسکی است که نخ آن در دستان یهود است یا اینکه خود مامور آنهاست. ولی امیدوار بودم با توضیحات من ایشان تغییری در رفتار خود نسبت به آثار استاد ولو محدودیت بیشتری برای ایشان ایجاد نماید. اما همان زمان استاد فرمودند «مطمئن باشید آنها در انجام ماموریت کنیسه ای خود هیچ تغییری نخواهند داد.» اکنون صحت حرفهای استاد کاملا روشن است.
در سکوت مرگ گونه ی این افراد انتشار آثار استاد از هر طریقی ضربه ی مهلکی بر آنان وارد خواهد کرد. همانگونه که استاد فرمودند این آثار به دست همه ی دست اندرکاران فرهنگی این جمهوری رسانده شده. بنابراین هنگامی که بنای این فرهنگ پوسیده در اثر نم آثار استاد فروریزد هیچ بهانه ای نخواهند داشت و تنها باید به اورشلیم پناه برند و دیگر شاهد ظهور امثال اتفاق 206 نخواهیم بود.

آقای منصور. صبور باید بود و فراموش نکرد که تولیدات تاملی در بنیان تاریخ ایران، هستی یهود را در معرض تهدید قرار داده، شولا و قبای مظلومیت را از تن شان بیرون کشیده و به باد سپرده است.

منصور دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 10:34 ب.ظ

جناب استاد غفوری
با سلام.
در مورد مستندها خواهشی داشتم و آن اینکه با زیرنویس های مختلف آماده شود. طوری که بیننده در ابتدا بر روی زبان مورد نیازش کلیک کند و فیلم به همان زبان دوبله یا زیرنویس شود. زمانی در بیروت بودم و کسی فیلم مسیح را بطور رایگان به همراه انجیل به زبانهای مختلف در اختیار توریستها قرار می داد. آن سی دی هم به همین شکل به زبانهای مختلف پلی می شد. راستی در مورد دوبله آلمانی مستند تختگاه هیچکس که چند سال پیش تقدیم کردم چه خبر؟ آیا مورد استفاده قرار گرفت یا خیر. هدیه ی ناقابلی بود به بنیان اندیشی.

از خوانندگان قدیم دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 11:43 ب.ظ

با سلام خدمت استاد و دوستان
آقای مرتضی شما که ماشاالله اهل سند هستین لا اقل یه سند برای ادعای خودتون می گذاشتین تا ما هم استفاده کنیم.

محمد نیسی دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 11:49 ب.ظ

سلام‌علیکم

قسمت دوم مستند شکوهمند " تختگاه هیچکس " فردا 3 شنبه ساعت 19:30 به وقت تهران پخش خواهد شد.

ضمناً تکرار هر کدام از برنامه‌ها روز بعد ساعت 14:00 به وقت تهران پخش می‌شود.

فرکانس‌های شبکه Wesal TV

ماهواره HotBird

11566 27500 h 3/4

ماهواره NileSat

11602 27500 h 3/4

سایت موعود مطلب ذیل را درباره پوریم منتشر کرده ولی حتی در یک مورد هم به تحقیقات بنیان‌اندیشی در این باره اشاره نکرده است.

" هولوکاست ایرانیان به دست یهودیان

جشن «پوریم» یکی از سنت‌های قدیمی قوم یهود است که ... همزمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار می‌شود.

استر، دخترک یهودی که با پنهان کردن هویت یهودی اش، به دربار خشایارشاه راه یافت و مقدمات کشتار ایرانیان را فراهم کرد.

اوج این جشن ها در اسرائیل است. جایی که صهیونیست سرمست از کشتار ایرانیان، تا حد جنون شراب نوشیده و بد مستی یکی از سنت های مرسوم آنان در این روز است.

درر آموزه های تلمود یهودیان در یکی از بخش ها به صراحت به نوشیدن شراب تا حد سرمستی توصیه شده است: در روز پوریم هر فرد - یهودی - مکلف است به حدی - شراب - بنوشد که تفاوت میان "نفرین بر هامان" و "درود بر مردخای" را تشخیص ندهد.

از دیگر مراسمی که در عید پوریم اجرا می شود، رژه زامبی ها در اسرائیل است. در این رژه صهیونیست ها با گریم خود به شکل زامبی ها - آدم خوارها - اعضای مصنوعی از بدن انسان را به نشان خونخواهی و کشتار ایرانیان بر دهان می گیرند.

از دیگر مراسمی که یهودیان در این روز برگزار می کنند، مراسم "هامان سوزان" است. آن ها هامان - و ده پسرش - را نماد دشمنان قوم یهود دانسته و بطور سمبلیک در مراسمی، نمادی و یادبودی از هامان، وزیر الوزاری خشایارشاه را در آتش می سوزانند.

همچنین یهودیان با پختن شیرینی به نام "گوش هامان"، بر دار کردن وزیر ایرانی را جشن می گیرند.

در داخل ایران نیز، اقلیت های یهودی که همواره مورد لطف و میزبانی ایران بوده اند، در این روز روزه گرفته و با پختن غذا و خیرات و برگزاری محدود جشن، عید پوریم را جشن می گیرند. "

ا

مسعود سنجری سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 12:13 ب.ظ

جناب ویلان

برنامه شاهد علی العصر شبکه الجزیره که توسط دکتر حمید منصور عضو اخوان المسلمین اجرا می شود هدفی جز کوبیدن حکومت های ملی گرای عرب نداشته. بنابر این افرادی را انتخاب می کند که با انگیزه های شخصی و غیرشخصی علیه دولتهای ملی گرای عرب اظهار نظر کنند. هدف اینکار اکنون روشن شده. بعلت اینکه دولتهای ملی گرای عرب برخلاف دیگر نظایرشان بجای اجرای اهداف دولتهای استعماری در تجزیه مناطق اسلامی در تلاش بودند تا سرزمین های تجزیه شده را براساس افراز قومی و ملی دوباره متحد کنند. و چون یهود هر تلاشی برای ایجاد وحدت در مناطق اسلامی با هر افرازی (ملی-دینی-اقتصادی- نظامی و غیره) را آغاز پایان سلطه غرب (یهود) بر جهان به شمار می آورد اینبار با کمک دست ساخته دیگر خود یعنی اسلام سیاسی متمثل در گروههای اخوان و نظایر آن با در هم کوبیدن نظام های ناسیونالیست (که امروز با نام بهار عربی نامگذاری کرده اند) راه را برای تفکیک سرزمین های اسلامی فراهم کنند . با این توضیح و با سوابقی که از شبکه الجزیره بعنوان بلندگوی اخوان المسلمین (متحد یهود) می شناسیم بهتر است تا اساسا مطالب گفته شده در این شبکه را جدی نگیرید و آنرا تنها تلاشی تبلیغاتی برای پیش برد اهداف یهود در منطقه به شمار آورید.

عابدی سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 12:24 ب.ظ

سلام آقای نیسی وب سایت ناریا دات آی آر به دلیل محدود بودن پهنای باند، امکان آپلود شدن فیلم مستندات را در خود ندارد، چرا که در ابتدای کار سایت، این سایت تنها برای نوشته های استاد پورپیرار ظرفیت داشت.

دوستانی که برای رفع این مشکل می خواهند یاری کننده باشند، می توانند با ایجاد یک وب سایت مجزایی با پهنای باند نا محدود، فیلم مستنداتی که از آقای پورپیرار یا سایر مستندات در این حوزه را در این سایت آپلود کنند و آدرس ارجاع آن را در سایت نصب بنمایند.

استاد بی بدیل جناب عابدی. درست همین است که می فرمایید. به علت حجم عظیم مطالب به تر این بود که از آغاز سایتی جداگانه برای نصب پی دی اف ها فراهم می شد. دوستان و دشمنان اگر می توانند راه نمایی های دیگری ارائه دهند و اندکی نیز در مخارج آن شرکت کنند. ممنون همگی

مسعود سنجری سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 01:34 ب.ظ

برادر بزرگ استاد پورپیرار گرامی
سلام علیکم

استاد دارند پاورچین پاورچین عقب نشینی می کنند با این امید که بتوانند چیزی از این تاریخ جعلی را نگهدارند:

" دکتر ایران نژاد کوروش و منشور حقوق بشر

مشهورترین اثری که کوروش را با آن می شناسیم استوانه ای گلی بود که در بابل یافت شد و در عصر پهلوی به نخستین منشور حقوق بشر مشهور گشت.

اما اکنون دانشمندان غربی اعتراف کرده اند که ارائه ترجمه جعلی به سازمان ملل موجب این اشتباه شده است. برای تحقیق درباره درستی این ادعا کافیست نگاهی به ترجمه حقیقی این استوانه گلی بیاندازیم.

در شماره ۲۸/۲۰۰۸ مجله اشپیگل مقاله در مورد همین ترجمه جعلی و فریب سازمان ملل نوشته شده که محققانی همچون (گلاوس گالاس (متخصص تاریخ هند) پروفسور ویزهوفر( شرق شناس برجسته) هانس پتر شادویگ (آشور شناس از هایدلبرگ این ترجمه جعلی و فریب کاری اربابان جعل را در عصر پهلوی تایید کرده اند.

با شگفتی مشاهده می شود که در سرتاسر این گل نوشته اثری از آزادی ادیان ، برانداختن برده داری ، یکتا پرستی ، حداقل دستمزد ، حق پناهندگی ، آزادی کشورهای مستقل و توصیه های اخلاقی و بشر دوستانه وجود ندارد.

برده و برده داری

در ترجمه دکتر ارفعی تنها متخصص ایرانی که توانسته است منشور کوروش را با ترجمه کنند عباراتی همچون برده داری و بر انداختن برده داری وجود ندارد در منشور کوروش بند ۲۰ تا ۵۵ این استوانه از زبان کوروش و بند ۱ تا ۱۹ از زبان کاهنان معبد مردوهک است که در کتاب فرمان کوروش نوشته دکتر عبدالمجید ارفعی آورده شده است.

گرچه در نوشته نیز برانداختن برده داری نیامده ، ولی از خواندن تاریخ آن زمان به خوبی می دانیم که همین بابل در عصر داریوش هر ساله ۵۰۰ برده ی اخته شده به عنوان مالیات به داریوش می داده (دورانت – تاریخ تمدن) و برده داری نه تنها از بین نرفته بلکه نوعی از آن که ناپسند هم بوده ترویج می شده همانطور که گفته شد یهودیان ساکن بابل نیز هرگز برده نبوده اند جز همان تعداد کنیز و خدمه ای که در بیت المقدس برای رسیدن به امور شاه یهود به بابل آورده شده بودند و شاه بابل کسی از یهودیان را به کار اجباری وادار نکرد.

آزادی ادیان

در مورد پرستش بت های بابلی توسط کوروش برخی محققان معتقدند که احترام کوروش به بت های بابلی(مردوک و نبو)به جهت احترام به مردم بابل بوده و کوروش یکتا پرست بوده و خدای دیگری داشته.

اما در واقع در هیچ سندی کوروش خدایی جز مردوک و نبو داشته است و سخن کوروش در بندهای ۲۷ و ۳۵ استوانه فراتر از یک احترام ساده است :

مردوک خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد و مرا کوروش پادشاهی که پرستنده وی است با بزرگواری افزونی داد…

)بند ۲۵) کوروش ، پادشاهی که تو را پرستنده است…

در هیچ بندی از این اثر ردی از آثار ادیان یافت نمی شود ، در عوض زمانی که از دین نبونید(شاه مغلوب بابل)سخن گفته می شود با شگفتی می بینیم یکی از توجیهات این استوانه برای شرعی بودن نبونید و خیرخواه بودن کوروش نپرستیدن مردوک توسط نبونید است .

اما طبق این استوانه گلی اتفاق دیگری نیز در زمینه پرستش می افتد ، و آن آباد کردن بتخانه هایی است که شاه پیشین نابود یا بی قدرشان نمود ، این عمل قطعا مورد تایید دین های ابراهیمی خصوصا اسلام نیست.

به عنوان نمونه در بند ۳۲ و ۳۳ می خوانیم :

و نیز پیکره ) خدایانی که در میانه شهرها به جاهای نخستین بازگردانیدم و تا به جاودان در جای(نخستینشان بنشاندم(۳۱) باشد که خدایانی که من به جاهای مقدس بازگردانیدم هر روز در برابر خداوند(مردوک)و نیز زندگی دیر بازی از بهر من بخواهند.

در بخشی از بند ۷ می خوانیم : )او نبونید( پرستش مردوک پادشاه خدایان را از دل خویش بشست در ادامه خشم مردوک که از نبونید است که موجب رفتن کوروش می شود.

آیا بر این عمل می توان جز ترویج بت پرستی نامی نهاد؟

رفتار مذموم دیگری که کوروش به عنوان افتخار برای خودش ثبت کرده این است که سران همه اقوام در دوپای کوروش بوسه زدند.

کافیست بندهای ۲۹ و ۳۰ را بخوانیم :

و همگی(شاهان( جهان از زیرین دریا(دریای مدیترانه( و دریای زیرین ) پارس( پاچ و سا بسیاری از بهر من به به بابل آوردند و بر دوپای من بوسه زدند.

آیا بوسیدن دوپای کوروش و گرفتن یاج ، توصیه اخلاقی و نسانی اولین منشور حقوق بشر جهان است؟

منبع:https://www.facebook.com/media/set/?set=a.238253476236720.64724.100001562074692&type=1 "

والسلام علیکم
فی امان الله

آقای سنجری. در حال حاضر و بر اساس مباحث و مدارکی که ارائه شد، کلیه کتیبه های بین النهرین و ایران اعم از پارسی و بابلی و ایلامی جعل مطلق و غیر قابل خواندن است. تکلیف گل نبشته کورش نیز از شرحی به دست می آید که در باب یافتن آن به هم بافته اند.

سلام‌علیکم

برادر عزیز جناب آقای عابدی

نسخه جدید مستند " تختگاه هیچکس " را با فرمت divx در لینک‌های ذیل آپلود کردم.

https://docs.google.com/uc?id=0B-glX5YxqMvycDN6SjJadjhfLUE&export=download&pli=1

https://docs.google.com/uc?id=0B-glX5YxqMvydUpMZGR0Y0E2MFU&export=download&pli=1

همچنین نسخه کامل مستند " علف "
ا

مومن سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 04:14 ب.ظ

جناب مسعود یکم به خودت فرصت بده کامنت رو ببین کی گفته بعد جواب بده .من یه مطلب از الجزیزه گفتم یکی هم از العربیه فرستادن موشک از لیبی برای ایران رو هم انکار کنید و باز بگید لیبی بی طرف بوده.بنظرم خیلی سطحی فکر می کنی که اخوان المسلمین رو الت دست یهود میدونی شاید هم منظورت نامه مرسی است عزیز من همین که یهودیا اون رو تو بوق و کرنا گذاشتن باید پی برده باشی که اونا قصد تخریب مرسی و اخوان رو دارن.

محمد نیسی سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 04:19 ب.ظ

سلام‌علیکم

با توجه به اعمال تغییرات زمانی در موسوم جدید، پخش برنامه " سری در تاریخ ایران " از این به بعد در روزهای شنبه و 2شنبه و 4 شنبه پخش خواهد شد.

بنابراین قسمت دوم مستند شکوهمند " تختگاه هیچکس " به جای امروز فردا 4شنبه ساعت 19:30 به وقت تهران پخش خواهد شد.

تکرار هر برنامه نیز، روز بعد ساعت 14:00 به وقت تهران پخش می‌شود.

منصف سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 04:40 ب.ظ

سلام. درنوشته هایتان در خصوص پوریم اشاره هائی به اعراب و اینکه انها نجات یافتگان از ان قتل عام بوده اند.
تیزهوشیتان تحسین برانگیز است ولی فکر میکنم دلایل بیشتری برای آن لازم باشد .میشود لطفا بیشتر توضیح بفرمائید ممنون شما هستم//

اقای منصف. از ان که فرهنگ و توان بیان و گستره بسیار وسیع زبان عرب از امکانات عمومی زاده شدن در نجد بسیار بیش تر و پیش تر است، می توان به عنوان ابشن فرض را بر این گرفت که مردمانی از بابل به اعماق صحرا گریخته و موجد اجتماع جدبدی شده باشند که عرب خوانده می شوند.

علیرضاـ۱ سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 06:09 ب.ظ

آقای سنجری عزیز
اگر دقت کنید در پشت کپسول معروف به منشور حقوق بشر چند سطر خالی مونده . احتمالا بقیه ان را گذاشتن تا بازدید کنندگان به دلخواه سطرهای خالی آن را پر کنند.

در ضمن دکتر ارفعی هیچ ابتکاری در ترجمه خطوط نداشته و کاملا حرفها و گفتهای استاد خودش را کپی کرده است.

علیرضاـ۱ سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 06:28 ب.ظ http://www.onroyseke.blogfa.com

بفرمایید .این اساتید خودشان نیز چقدر متوجه غیر عادی بودن موزه و دکان ارشیو بازی شده اند .

http://www.ical.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=10283&Itemid=31

یکی از پدیده‌های شگفت انگیز روسیه وجود آرشیوهای عمومی و تخصصی در سطح ملی و محلی در سراسر کشور می باشد،
این تعدد مراکز آرشیوی علیرغم آن است که روسیه همانند ایران سرزمینی در معرض حملات و جنگهای تاریخی بوده که حمله مغول، تیمور و ناپلئون در آغاز قرن نوزدهم از جمله این موارد است و اگر جنگ با ژاپن و نیز دو جنگ جهانی اول و دوم را به آن اضافه کنیم، جای شگفتی است که برخلاف ایران، سرنوشت آرشیو در این کشور سرنوشت غم­باری نبوده است. انقلاب 1905 و انقلاب 1917 را هم اگر اضافه کنیم که منجر به دگرگونی‌های بنیادین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و اداری شد آن گاه بایستی از راز ماندگاری و دوام پایدار اسناد تاریخی این کشور انگشت حیرت بر دهان گذاشت

محمد سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 07:18 ب.ظ

با سلم بر دوستان و ننگ بر امثال مرتض
آیا دوستانی هستند که در رشته باستان شناسی تحصیل می کنند؟

خواننده همیشگی سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 08:37 ب.ظ

یقین دارم که در میان توطئه گران جنگ ایران و عراق می توان رد یهودیان اسپانیایی تبار را پیدا کرد.

رویا سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 09:10 ب.ظ

آقای نیسی
لطفا لینک فیلم علف را مجددا به شکل کپی قرار دهید نه هایپرلینک.
چون قابل استفاده نیست. متشکر

مجاهد سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 09:40 ب.ظ

سلام استاد عزیز

لطفا اگر مصاحبه زنده شما با شبکه وصال فراهم شد خواهش می کنم به جای بحث در مورد تاریخ و مستندها به بحث در مورد یهودیان بپردازید که هدف اصلی این تحقیقات و مستندها هم بوده. استاد تور خدا فقط و فقط در ذم یهودیها حرف بزنید و تیر آخر رو به سمت یهودیها شلیک کنید ، البته کوچکتر از اونی هستم که برای شما متن سخنرانی ای تنظیم کنم ولی خواهشا لااقل از الگوی زیر استفاده کنید :

«هدف از ساخت و نمایش مستند های اینجانب از سوی تلویزیون وصال و غایت اصلی تمام این دنگ و فنگ ها که تا کنون حتی یک خط جواب و انتقاد منطقی و محکم از سوی هیچ صاحب نظر و تریبون و رسانه ای نه تنها در ایران بل در سراسر جهان داده نشده که حتی ادعا می کنم تحقیقاتی بسیار سترگ و وسیع و خدشه ناپذیر است ، نشان دادن چهره خیانت کار و پشت پرده یهودیان پراکنده در جهان است که می توان به جرات گفت تقریبا تمام مصائب و مشکلاتی که دنیا و بخصوص مسلمانان جهان از مشکلات اقتصادی و بحران مالی غرب گرفته تا جنگ افروزی های دو جنگ جهانی و حمله و اشغال افغانستان و عراق و نیز جنگ ایران و عراق که آتش بیاران این معرکه بزرگ قابل اثبات هست که یهودیان هستند .

من افتخار می کنم به تحقیقات خودم که باعث شناسایی کوچکترین و پیچیده ترین توطئه های یهود در سراسر جهان شده و سخت اونها رو مثل مورچه هایی که آب به خانه شان بسته شده و مضطرب هر کدوم به سویی تحرک می کنند مضطرب و وحشت زده کرده و نتیجه این تحقیقاتم ضربه ها و لطمه های یهودیان به زندگی شخصیم بوده از جمله مسموم شدن بنده توسط یک یهودی در دفتر کارم و ابتلا به پارکینسون که یهودیان این کار رو با هر کس دیگه ای که خطری جدی از سوی او متوجه خودشون دیدند کردند و اونها رو دقیقا با همین شیوه مبتلا به پارکینسون کردند از جمله آرتور کستلر و یاسر عرفات و منتظر الزیدی خبرنگار عراقی ای که کفش هاش رو به سوی جرج بوش عامل و جیره خوار یهودیها پرتاب کرد و نیز محمد علی کلی این جوان رشید و قهرمان مشت زنی مسلمانان که قصد داشت بزرگ ترین مسجد جهان رو در نیویورک تاسیس کنه. و کارها و توطئه های دیگه ای چون عدم جواز به چاپ و نشر تحقیقات و کتاب ها و مستند های بنده تا ممنوع الورود کردن من به کشورهای عضو شنگن و امریکا و کانادا به عنوان عنصری ضد یهودی و ...

من دلسوزانه به تمام مردم جهان و بخصوص مسلمانان که هدف اصلی و دشمن اصلی یهودیها از 1400 سال پیش تا امروز بودند هشدار می دم که از این به بعد بیشتر مراقب توطئه یهودیان باشند و به جای برخورد های احساسی به مطالعه و تحقیق روی بیاورند و دست به کارهای بنیانی بزنند و مورد به مورد توطئه های هزار تو و رنگارنگ یهودیان رو شناسایی کنند ، ملی گرایی و مذهب گرایی رو که رواج دهنده اونها یهودیان بودند کنار بگذارند و به قرآن رو بیارند و دستورات و فرامین قرآن رو بخصوص در مورد هشدار خطر یهودیان رو جدی تر بگیرند ، که این 2 عامل یعنی ملی گرایی و مذهب گرایی بعلاوه جهل باعث تفرقه و تضعیف روز افزون مسلمانان از هم شده.

شما نگاه کنید به تنها یکی از هزاران فتنه انگیزی یهودی ها در منطقه یعنی جنگ 8 ساله ایران و عراق و به جان هم انداختن دو کشور مسلمان که حاصل اون 8 سال جنگ و تخریب ورشد جنازه و چند دهه عوارض اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی وخیم اون برای مسلمانان بوده. جنگی خونین که چند میلیون نفر از نفوس دو کشور مسلمان رو به کام مرگ فرستاد و صدها هزار مجروح و معلول و ... به جا گذاشت ، واقعا که واقعه دردناک و جانکاهی بوده و انسان تاسف می خوره که چرا باید بیش از یک میلیارد مسلمان اینطور بازیچه و تحت کنترل چند میلیون یهودی باشند؟ باید گفت متاسفانه تا زمانی که علم و آگاهی خودمون در مورد یهودیان رو بیشتر نکنیم و بنیانی و ریشه ای عمل نکنیم چنین ذلیل و ناتوان خواهیم ماند در برابر یهودیان.

مثلا امروز کاری ترین و بزرگترین و موثر ترین ضربات به توطئه های یهودیان رو تحقیقاتی که من پی ریزی کردم زده ، و امروز با اثبات مستند قتل عام پوریم که توسط یهودیان در 2500 سال پیش صورت گرفته و هر سال یهودیان نزدیک عید نوروز اون رو با ولع تمام جشن می گیرند یهود واقعا مضطرب و عاجز شده ، چرا که اگر این تحقیقات در جهان پراکنده بشه که ان شا الله روزی پراکنده هم خواهد شد دیگر یهودیانی که ریا کارانه عبا و شولای مظلومیت و قتل عامهای جعلی ای چون هولوکاست رو به سر کرده بودن بی پناه شده و مردم جهان خواهند فهمید نه تنها یهودیان در جنگ جهانی دوم قتل عام نشدند ، بلکه از 2500 سال پیش تا به امروز دست به قتل و عامهای زیادی چون جنگ های منطقه ای و جهانی و ... زده.

مثلا یکی از راههای شناسایی یهودیان و سیستم مدیریت یهودیان ایجاد جو دیکتاتوری و رعب و وحشت و مبارزه با آزادی بیان و آزادی قلم هست ، هر جای جهان با چنین سیستمی مواجه شدین بدونید که اینها عوامل یهود هستند ، چون با این شگرد مانع نشر حقایق و توطئه های خودشون می شن و فرقی هم نمی کنه این فضای دیکتاتوری و جلوگیری از نشر و انتشار هر مطلبی به چه بهانه ای صورت بگیره ، به بهانه مصلحت نظام و جامعه یا بهانه های دیگه بلکه با این شی.ه می خواهند جوامع رو به کنترل خود در بیارند ... جا داره همینجا از آقای ملازاده تشکر کنم که با پخش این مستندها از شبکه خودشون و فراهم کردن شرایطی برای من برای گفتگو با مردم نشون دادند که یک مسلمان آگاه و هوشیار هستند.

همچنین هشدار می دم در مورد انوسی ها . آنوسی ها یهودیانی هستند که به لباس مسلمان در آمده اند و ....»
امیدوارم جوانان مسلمان و نسل در راه مسلمان در تحقیقات و شخصیت من متوقف نشند ، چرا که فروتنانه اینجا اقرار می کنم تنها بنده کوچکی هستم و نباید بعدها از شخصیت من بت سازی و اسطوره سازی بشه که خود این شگرد هم یک روش کثیف یهودی هست که از شخصیتها بت سازی کنه و فقط این تحقیقات رو الگویی برای تحقیقاتی وسیع تر و پر بارتر و عمیق تر قرار بدند.

موفق باشید

آقای مجاهد.یکی از محاسن بالا گرفتن وحشیگری یهود این است که سیمای مقصر آن ها را در جهان از شیلی تا اندونزی و کره به نماشا می گذارد.

مجاهد سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 09:42 ب.ظ

راستی یک نکته مهم دیگه که دفعات ژیش مورد غفلت قرار گرفته. لطفا ترتیبی بدهید حتما آدرس وبلاگ و سایت ناریا بصورت زیر نویس بخصوص هنگام مصاحبه و نیز ژخش مستندها از شبکه وصال زیر نویس بشه که با این کار شاید مراجعه کنندگان به سایت حق و صبر چندین برابر بشه که موفقیت بزرگیه.

مسعود سنجری سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 10:15 ب.ظ

آقای بظاهر مومن

زیاد دور برنداری بهتره . بحث بر سر عدم اعتبار شبکه الجزیره است و نه انکار. ضمنا من نگفتم لیبی بی طرف بوده. می خواهی اینطوری به استاد متلک بزنی بهتره رو راست بگی نه در لفافه. در ضمن فراموش نکن که حضور اسلام سیاسی و اسلام فرقه ای عمری به اندازه حضور صهیونیزم و استعمار داره و انکار همکاری و اتحاد این دو گروه ( اسلام سیاسی و صهیونیزم) فقط موجب اثبات سفاهت منکران است. ناسیونالیزم هم در کنار اسلام سیاسی ابزاری برای تفکیک و ایجاد فتنه بین مردم مسلمان بوده منتهی چون وظایف محوله را بخوبی انجام نداده امروز غرب و کلا یهود ابزاری جز اسلام سیاسی را در دست خود نمی بیند تا مناطق مسلمین را غرق در فتنه و تجزیه و خراب کند. همین اسلام سیاسی ابزاری در دست آمریکا برای در هم شکستن شوروی هم بود. برای تجزیه بوسنی هم بود. شخصا در فیلمی مستند برژنیسکی را درحال سخنرانی برای مجاهدین دیده ام که می گفت : شما باید در راه خدا جهاد کنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مسعود سنجری سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 10:19 ب.ظ

آقای علیرضا

قصدم از آن یادداشت نشان دادن افلاس و تلاش نا امیدانه برای حفظ برگ انجیری برای پوشاندن عورت بیرون افتاده است. ولی این دست و پا زدن ها فایده ای ندارد و بالاخره حقایق جدید خودشان را تثبیت خواهند کرد.

محمد اوجال چهارشنبه 10 آبان 1391 ساعت 03:59 ق.ظ

با سلام

در ارتباط با این موضوع که فرموده اید "می توان فرض را بر این گرفت که مردمانی از بابل به اعماق صحرا گریخته و موجد اجتماع جدبدی شده باشند که عرب خوانده می شوند."، سوالی که به ذهن می رسد اینکه:

آیا در سرزمین عربستان آثار و بقایای کهن از آن قبیل که در عراق یافته شده، در همان سطح و رتبه، پیدا شده است؟

آقای اوجال. اگر این فرض را بپذیریم که کسانی از دانایان و قدرتمندان بابل از آسیب پوریم به عمق صحرا گریخته و فرهنگ متعالی خود را حفظ کرده باشند، پس طبیعی است که نباید با علم کردن دست آوردهای خود، بار دیگر یهودیان را متوجه خویش کنند.


ضمنا به نظرم چند کامنت را اشتباها حذف کرده ام. دوستان اگر سئوال شان بی جواب مانده لطفا ارسال آن را تکرار کنند.

اکبر چهارشنبه 10 آبان 1391 ساعت 04:42 ق.ظ

مجاهد حرف بی ربط زیاد گفت و اما محمد علی و ابتلای او به مرض پارکینسون : علی ورزشکاری با عطوفت و با خصوصیات والای انسانی است . با محبویت و معروفیت وی امکان کاندید شدن به ریاست جمهوری وجود داشت .این به نفع محافلی در امریکا نبود. علت مریض شدن او میتواند این موضوع باشد !

اخوی. در هر صورت این جنایت ها و نظایر دیگر آن در سراسر گیتی از شیرین کاری های ضد بشری یهودیان است چنان چه توصیف قرآن از یهودیان، سراپا حکمت است.

«مثل آنان که تورات با خود دارند ولی به مفاد آن فهم و عمل نمی کنند، گویی بر الاغی تورات بار کرده باشند».

به اشتباه چند کامنت حذف شد دوستان لطفا دوباره ارسال کنند.

غصه دار چهارشنبه 10 آبان 1391 ساعت 10:20 ق.ظ

سلام
استاد سال پیش یه سئوال پرسیدم که تا الان جواب نگرفتم. اینکه چرا عرب ها به اقوام غربتی و کولی ها می گویند: قجر!!!
اگه به قیافه ناصرالدین شاه خوب دقت کنید... می بینید که خیلی شبیه همون کولی های آواره ست!!

مسعود چهارشنبه 10 آبان 1391 ساعت 11:17 ق.ظ

دوستان در صورتی که برای سایت جداگانه‌ای که استاد فرمودند اقدامی خواهند کرد لطفا برای همراهی کسانی که مثل من کار خاصی جز شرکت در مخارج از عهده‌شان بر نمی‌آید حتما اطلاع رسانی کنند.

مهران چهارشنبه 10 آبان 1391 ساعت 02:18 ب.ظ

سلام بر استاد و دوستان و دشمنان

خسته نباشید.

آقا میثم

شما که نوشته اید:
میثم
دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 8:13 PM
آقای مهران رگهای متورم ما را چه جوری دیدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و تعصب رو چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بقیه قضاوتهایتان هم از این گونه است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با این حساب معلومه کی در معرض خطر سکته قرار دارد!
============================

خوشحال باشید اگر شما را رگی برای متورم شدن باقی مانده باشد که در این مورد نیازمند غیرتید.

نگاهی به شیوه نگارش و کلمات استفاده شده شما داد میزند که از خشم و یا حتی نفرت سرتان را به دیوار کوفته اید.
از تکرار تعجبات شما مشخص است که توانایی کنترل خشمتان را ندارید و سیاق کلامتان به تجربه دیدار متعصبین هم کیشتان این رفتارتان را بروز داده است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد