حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

کتاب چهارم، برامدن مردم، مقدمه .22


کتاب چهارم، برامدن مردم، مقدمه 22.

از زمان ظهور دستگاه و دوربین عکاسی، تصاویر به عنوان برگه تاریخی، به حوزه مستندات و محکمات قدرتمند هر مدخل و مباحثه وارد شده و توان ختم کننده ان ها در مناقشات چندان قوی است که جاعلین و سند سازان یهود نیز صرفه را در تولید تصاویر قلابی برای تاریخ ایران، از جمله در موضوع سفرهای ناصرالدین شاه دیده اند.

سازمان اسناد ملی به سعی محمد اسماعیل رضوانی و فاطمه قاضی ها، سه جلد کتاب، در مجموع قریب 1600 صفحه، که یک سوم صفحات آن تعقیبات و تشریحات و تعلیقات است، با نام «خاطرات ناصرالدین شاه، در سفر سوم فرنگستان»، و توصیفاتی از این گونه منتشر کرده است که تدارک خرواری از آن ها فقط به منویات و مقاصد سازنده مربوط می شود.

«از جلفا الی این جا کالسکه چاپاری بسیار خوب بود و عیبی نداشت، اما از تفلیس به این طرف و تا این منزل خیلی متعفن بود و اسباب زحمت و کثافت شده بود و جهت اش این بود که اسب ها نره می دادند و اسباب تعفن شده بود. باید دعا به دختری کرد که در یکی از این استاسین ها دسته گل یاس شیروانی به ما تعارف داد و ما آن گل را توی کالسکه گذاردیم، بوی او اگر نبود خیلی اسباب زحمت می شد. این جا تازه اول یاس شیروانی است. از تهران که حرکت کردیم بیست روز بود که یاس شیروانی تمام شده بود، اما از تهران الی این جا همین طور به نوبه با یاس شیروانی و شکوفه به این منازل آمدیم». (خاطرات ناصرالدین شاه، در سفر سوم فرنگستان، کتاب اول، ص 125)


سفرهای ناصرالدین شاه تصاویر تایید کننده ندارد، مگر عکس بالا و چند باسمه دیگر که رسیدگی به حالات ان ها از لوازم هر کنکاشی در باب سفرهای ادعایی شاه قاجار به اروپا شمرده می شود. چنان که در عکس فوق با وجود فضای آزاد سمت چپ، ناصرالدین شاه چنان در اغوش میزبان خود خزیده که نیمی از بدن او را به بیرون از کالسکه فرستاده است و با نگاهی دقیق تر متوجه فضای خالی و سفید و مثلثی شکل پوشانده نشده در پیش سینه شاه قاجار می شویم که حتی نیمی از دست میزبان را قطع کرده است. جاعل عکس، برای پنهان کردن اضافه نامعینی، تیغه ای به زیر کالسکه افزوده، که بر زمین کشیده می شود و کالسکه را به لودر شبیه تر کرده است و نهایت این که همراه مقابل شاه قجر، فقط یک سر بی دنباله آناتومیک است.    



جاعل خوش ذوق ما همان شوخی را در این عکس با شبیه آقای جنتی کرده که با وجود کوچکی اندام باز هم در فضای سمت راست شاه جا نگرفته است. سازنده عکس افزودن آن تیغه برف روب زیر بدنه در کالسکه قبلی را لازم ندانسته و از نصب ان صرف نظر کرده است. ارزش تصویر در این است که بدانیم کار این گونه ساخت و سازهای عکاسی در زمان و پیش چشم ما نیز همچنین ادامه داشته است. باری جدای از این دو عکس و تصویر زیر که شناخت مسافران و ساکنان درون کالسکه ها غیر ممکن است، چند عکس هم در انتهای کتاب دوم خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم به فرنگستان ارائه داده اند که تنها به کار اثبات این مطلب می خورد که بدانیم مستندات تصویری لازم برای اثبات سفر شاه قاجار موجود نیست هرچند که لااقل در ۵۰ نقطه خاطرات و نیز روزنامه اعتمادالسلطنه برداشته شدن عکس از مناظر گوناگون سفرهای شاه به اروپا ذکر شده است.

«امین السلطان با ما سر التفات است. بیست امپریال به من داد. خدمت شاه به تصدق بردم. همان پول ها را شاه به خود من دادند. که به فقرا تقسیم کنم. شب را در مسجد ایرانی ها رفتم. اهالی تبریز روضه خوانی خوبی کردند. گریه زیادی کردم. بعد شام مفصلی به قاعده ایرانی ها دادند. بعد از شام امپریال ها را که منات کرده بودم به فقرا و روضه خوان ها قسمت کردم. نصف شب منزل ُآمدم. امشب شاه عکس های خودشان را جدا می کردند که فردا توسط امین همایون تهران بفرستند». (اعتماد السلطنه، روزنامه خاطرات، ص 661)

عشق و علاقه شاه قجر به ثبت سیمای خود بر ورق عکاسی به نشان ده ها عکس  با پزهای گوناگون کنترل و میزان نداشت و نقل فوق نشان می دهد که سلطان صاحب قران با وساطت عکس، حضور خود را از ورای کوه های قفقاز نیز به اهل حرم اعلام می کرده است. در چنین اوضاع و با چنین سوابقی نیافتن عکس شاه در سه سفر فرنگ، توضیحی جز انجام نشدن این سفرها ندارد.

«و باز از جمله معترضه است که هرجا حرکت می کردم چهار پنج روزنامه نویس متصل پشت سر ما هستند و حرکت ما را می نویسند و اغلب می شود که ما به روزنامه نویس برمی خوریم. این ها به قسمی مشغول نوشتن اند که در سر راه می ایستادند و ملتفت نبودند و به ان ها می خوردیم و اغلب سیگار می کشیدند و می افتاد از دهن شان و روزنامه شان می سوخت و باز هم حالت عکاس های این جاست که به هر حالت که ما بودیم و حرکت می کردیم فورا عکس را می چسباندند». (خاطرات ناصرالدین شاه، در سفر سوم فرنگستان، کتاب دوم، ص 12)


در این عکس و تصاویر زیر که در مجموعه کوچکی در انتهای کتاب دوم سفرنامه سوم ناصرالدین شاه آمده، ظاهرا ناصرالدین شاه از بالکون هتل، که مشخصات مسافرخانه ها را هم ندارد، به احساسات مردم اسپالا جواب می دهد. جالب این که بر روی دیوار کثیف و مخروبه سمت چپ عکس با بی آبرویی و ناشیگری تمام، دیوار ابرومندتری نصب کرده اند؟!! می گویند که شخص شاه قاجار در زیر عکس متن زیر را تقریر کرده است: «در عمارت اسپالا که به شکار می رفتیم، در سنه 1306 اودییل که سفر سوم به فرنگستان رفتیم، انداخته اند». لحن و کلمات تقریر چنان است که گوینده با التماس درخواست قبول آن سفر را دارد. ضمن این که ندانستم در عمارت، جز بانوان شکار چه چیز میسر بوده است؟

عکس آشکارا دو نیمه بی ارتباط با هم است و جست و جوی شاه مشرق زمین در ازدحام و بی نظمی ثبت شده در تصویر کار آسانی نیست. در ذیل این عکس هم ناصرالدین شاه همان گفتار عکس قبل را تکرار کرده است: «در عمارت اسپالا که به شکار می رفتیم، در سنه 1306 اودییل که سفر سوم به فرنگستان رفتیم، انداخته اند». در عکس هیچ اثری از همان مهمان خانه قبلی نیست.

این یکی شاه کار بی بدیلی از چشم بندی و جفر و جادو گری است که دو نیمه نامرتبط به هم دارد. پیدا کردن ناصرالدین شاه در میان این همه خرده ریز احتمالا از عهده ملیجک برآید. در زیر این عکس هم مراتبی ثبت کرده اند که جز التماس نامه ای برای باور سفر سوم شاه قاجار به اروپا ارزیابی نمی شود. ذیل تصویر به تقریر ناصرالدین شاه بار دیگر آمده است: «در سر پل قلعه نظامی ورشو در موقعی که پایین می آمدیم که سوار کالسکه بشویم انداخته اند. سفر سیم فرنگ. ادوییل 1306».

این عکس را هم که قلابی بودن ان با یک نظر به سایه های اشخاص و اشیا به خصوص در آّب تایید می شود، بنا بر مندرجات ذیل ان که باز هم تقریر شاه قجر است، در پارکی متعلق به شاه زاده خانمی لهستانی گرفته اند. در ذیل این عکس هم، درست مانند آن دیگران به تقریر ناصرالدین شاه نوشته اند: «در پارک شاه زاده خانم لهستانی است در ورشو. کورک و امیرال پاپف هم ایستاده اند. انداخته  شده. سفر سیم فرنگستان، اودییل 1306». بدین ترتیب مجموعه اسناد تصویری و تفریحی موجود که می باید سفر سوم ناصرالدین شاه را تایید کند به پایان می رسد با این قید که سفر اول و دوم شاه قجر همین دو سه عکس قلابی را هم ندارد. (ادامه دارد) 

نظرات 58 + ارسال نظر
- چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 07:02 ب.ظ

سلام استاد: توضیحاتی که برای عکس های بالا آورده اید قانع کننده نیست. کاش بیشتر و با دلایل محکمتری قلابی بودن آنها را ثابت میکردید. من که چیزی نفهمیدم.

چند بار دیگر یادداشت را بخوانید و اگر باز هم به اندازه ای که دوست دارید محکم نبود، از بتون سی درصد استفاده کنید.

نت بانان چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 07:03 ب.ظ http://www.netbanan.net

با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما
همانظور که میدانید وبلاگ از مالکیت تآم برخوردار نیست به عنوان مثال هیچ موقع نمیتوان در یک وبلاگ ادعا کرد 100 درصد مطالب و محتویات مال صاحب وبلاگ است چون فایل های عکس در یک دیتا سنتر دیگر ,مطالب در یک دیتاسنتر دیگر مانند بلاگفا ثبت است و از طرفی وبلاگ یک اثر ماندگار نیست چه بسا با حذف سرویس دهنده یا مشکلات ناگهانی ممکن است 100 درصد محتوا از بین رفته و قابل باز گشت نباشد اما وبسایت هیچ یک از مشکلات بالا را ندارد :
نت بانان به عنوان نماینده رسمی میزبانی و طراحی وب با پروانه فعالیت 11/19468 شروع بکار کرده است و به دارندگان وبلاگ تخفیف وشرایط ویژه ای که در زیر توضیح داده شده است در جهت راه اندازی وبسایت و یک اثر ماندگار در عرصه دنیای مجازی, ارائه میدهد :
100مگابایت فضا + دامنه رایگان +امکانات نامحدود +پشتیبانی تنها با 70.000 تومان سالیانه
از شما دوست عزیز دعوت میشود در صورت نیاز به وبسایت با مناسب ترین قیمت(30 الی 40 درصد تخفیف ) و بهترین امکانات به آدرس http://www.netbanan.net مراجعه کرده و سفارش خود را ثبت نمایید (در صورت بهره مندی از تخفیفات وشرایط ویژه برای دارندگان وبلاگ ذکر نام وبلاگ الزامی است ).

این مرد رئیس جمهور آینده مصر است چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 08:39 ب.ظ

http://www.khabaronline.ir/detail/209479/World/middle-east

آزاده / ق چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 10:49 ب.ظ

دوشنبه 04 اردیبهشت 1391
به گزارش سپاه نیوز سردار سرتیپ پاسدار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور در برنامه دونیم ساعت شبکه خبر به تشریح دستاوردهای حوزه دریایی پرداخت . فرمانده نیروی دریایی سپاه با تاکید بر حاکمیت مطلق جمهوری اسلامی ایران بر جزیره ابوموسی به سفر رئیس جمهور به این جزیره اشاره کرد و گفت: اعمال حاکمیت جمهوری اسلامی در جزیره ابوموسی مانند اعمال حاکمیت در تهران است و سفر رئیس جمهور به این جزیره مثل سفر وی به اصفهان می‌باشد.
وی اضافه کرد:ما تعدادی مهمان در این جزیره داریم که از سال‌های قبل نیز بوده‌اند، چنانچه مهمانها بخواهند حتی آجری را جا به جا کنند باید این کار را طی فرآیند پیچیده‌ای صورت دهند.
ما تعدادی مهمان در این جزیره داریم که از سال‌های قبل نیز بوده‌اند، چنانچه مهمانها بخواهند حتی آجری را جا به جا کنند باید این کار را طی فرآیند پیچیده‌ای صورت دهند.
ما تعدادی مهمان در این جزیره داریم که از سال‌های قبل نیز بوده‌اند، چنانچه مهمانها بخواهند حتی آجری را جا به جا کنند باید این کار را طی فرآیند پیچیده‌ای صورت دهند.
ما تعدادی مهمان در این جزیره داریم که از سال‌های قبل نیز بوده‌اند، چنانچه مهمانها بخواهند حتی آجری را جا به جا کنند باید این کار را طی فرآیند پیچیده‌ای صورت دهند.
اینهم کاربر یک غربتی که معلوم نیست صد سال پیش باباش از کجا اومده به ایرون که ذیل اون خبر تایید و درج شده .
نام: محمد / زمان: 11:38:47 - 1391/02/04
پس به عرب های ... رسما اعلام کنید که این قد کری نخونن . اگه به این ها رو بدیم فردا دردسر ساز میشه گربه رو باید دم حجله کشت . مثل الان که میگن خوزستان و اهواز هم مال ماست .
--------------------------------------------------------------------------------
خب ، آقای پورپیرار این هم ته مانده همان اسلامی ست که جنابعالی امروز ، نه .. دیروز .. آره ، دیروز ظهر داشتی ماغ می کشیدی و اسمش را صدا می زدی .
یه نیگاه برو به ریخت فدوی بنداز ، دماغ پهن و لب های کلفتش شبیه همان کولی هاست که قوم یهود دوستی دیرینه ای با آنها دارند .
این اظهار نظر مقام بلند پایه نظامی کشورمان ، بود . اما شبیه همین اظهارنظر سردار غضب زده رو ، چند ماه پیش در کامنت ذیل یکی از خبرهایی که در مورد خوزستان بود در سایت تابناک دیدم . ( میدانی دیگر ، این سیاست بیشتر وبلاگ ها و سایت های خبری ست که تحریریه وارد عمل می شود و احساسات درونی اش را بروز می کند . )
شبیه همین گفته را اوائل آغاز جنگ در صحبت های آقای هاشمی رفسنجانی راجع به خوزستان شنیدیم .
شبیه همین را در میتینگ امیر انتظام یک ماه قبل از چهارشنبه سیاه دیدیم .
خب این عرب ها از کی مهمان ایران شدند . از زمان آغاز جنگ های اعراب و پارسیان ؟ ... که خود شما آقای پورپیرار به صراحت اون رو رد کردید .

aydin چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 11:27 ب.ظ http://biryol-az.blogsky.com

با سلام

درباره عکس چهارم که در مورد چسباندن دیوار صحبت کرده اید بنده متوجه نشدم منظورتان چیست . در مورد عکس آخر هم در مورد سایه افتاده در آب چیزی نفهمیدم .
ای کاش با فلش بر روی عکس ها منظورتان را می فهماندید .

با تشکر

دیوار سمت چپ دو تکه است. سه چهارم آن با پنجره های نو و یک چهارم زیرین با پنجره های کهنه.

آشنا۲ چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 11:33 ب.ظ

سلام استاد

با تشکر از زحمتی که میکشید .

گویا از سفر ناصرالدین شاه به اروپا فیلم هم در اسناد موجود است که به گفتی شخصی همین چند ماه پیش در قالب مستندی از شبکه ۴ سیما پخش شده .

اگر بنا بر بازبینی اسناد است خوب است آن فیلم ها هم مورد بازبینی قرار بگیرد.

آن فیلم مربوط به سفر مظفرالدین شاه است.

آزاده /ق پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 12:19 ق.ظ

من در این وبلاگ از زحماتی که امارات متحده عربی برای " حضر موت " در یمن کشید ، ( یمن که از روز پیدایش بابا آدم ، لانه تروریست ها نبوده .. دیگه ؟ ) مراتب قدردانی و امتنان خودم را اعلام می نمایم وبه ویژه تلاشی که برای مرمت آبادی ال – حاوی کشید .
: AL – Hawi
نام روستایی ست در شرق " حضر موت " یمن که از دیر باز مسکن بهترین پیشوایان دینی یهود بود که بخشی از تلمود را به صراحت رد کرده اند .
نام روستایی ست در " حضر موت " یمن که فرهنگ استفاده از گل برای عروس را ابتدا به جهان عرب هدیه و بعد به جهان تقدیم کرد . کشور ایتالیا هنوز هم جهان عرب را بعنوان سرزمینی که گل را به مجالس عروسی معرفی کرد می شناسد
نام روستایی ست در "حضر موت " یمن که بهترین طبیبان و داروسازان سنتی را در زمان گذشته داشته .
AL _ Hawi
نام یکی از کتاب های محمد ذکریای رازی است . کتاب جامع پزشکی (الحاوی) نوشته شده توسط رازی پزشک و شیمیدان بزرگ ایرانی بود در این کتاب رازی به ثبت بیماری‌ها و روش‌های درمانی به کار برده در مورد آنها پرداخته‌است. همچنین کتاب رازی در مورد سرخک و آبله در معرفی این دو بیماری در اروپا بسیار تاثیر گذار بود. ( ویکی پدیا ) . ما ایرانی ها و اصلا کل جهان ، عامدانه به بهانه اختصار همیشه فقط حاوی و الحاوی را در کتاب های درسی و دائره المعارف می خواندیم .
چون رازی کتاب هایش را به عربی و نه به پهلوی می نوشت ، غرب او را جالینوس عرب می داند .
AL – Hawi
نام اولین شرکت داروسازی ایران است که یک یهودی به ثبت رساند اما ، برای اینکه ریزبین ها بویی نبرند املای آن alhavi نوشته می شود ( اما نه شاید بخاطر اینکه داشت تازه عربی یاد می گرفت نمی دانست حرف " و " باید محکم تلفظ بشه )
AL _ Hawi
نام شهرکی در سوریه که فضلا و نام آورانی در ادبیات عرب معرفی کرده و البته تا حدودی مشکوک القومیت .
Hawi
از سرشناس ترین خانواده های یهودی در سوریه
Hawi
یکی از محله های نامی در مصر . اندکی مشکوک الهویه .
Hawi
یکی از خانواده های نو مسلمان در ایران
Hawi
مترادف با نشانه داس و چکش در خاورمیانه ، بخش عربی _ یهودی ، مسیحی که حرکت ناسیونالیستی عربی را آغاز کردند .
Hawi
جورج حاوی
خلیل حاوی
سلام و درود به روح بزرگوارتان .
Hawi
فیلمی به کارگردانی Ibrahim El-Batout - مصر
AL – Hawi
در خوزستان و جهان عرب و همچنین آسیای شرق دور . کلی الحاوی ریخته . که این هم برمی گرده به یکی بودن زبان مادری ..نه .. زبان پدری .. . مثل شباهت عون در الفبای یهود و عون در الفبای عرب ها .
AL _ Hawi
ناصر پورپیرار نخستین دگراندیش تاریخ ایران و جهان ، به صراحت وجود دانشمندی بنام محمد ابن ذکریای رازی که صاحب کتاب الحاوی به زبان عربی است را رد کرده .
اولین مارک ناصر پورپیرار از سوی مخالفان یهودی یمنی بود . فقط توضیحی ندیدیم که یهودی یمنی در ایران چه می کند . سپاه اسلام که با خود تازی مسلمان آورد .. مندایی و کلدانی و عرب یهودی یمنی را که با خود نیاورد .
هر وقت افشاگری از خاورمیانه شروع میشه راجع به جهود ، خاخام سرکتاب باز می کنه که این یمن کوفتی باز طفل نامشروع پس انداخته .
نتیجه گیری اخلاقی و منطقی :
البته شاید Hawi یک توهم توطئه خیلی خیلی تصادفی بیشتر نباشه .

abbas پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 12:27 ق.ظ

استاد سلام ۰استاد برای شما عکس ای از مسافرت ناصرالدین شاه به آلمان به این ا یمیل فرستادم ممنون info@karangbooks.com

آقای عباس. عکسی که فرستاده اید آشکارا متعلق به سفر مظفرالدین شاه به فرنگ است چرا که ناصرالدین شاه عکسی با سبیل های سفید شده ندارد.

آزاده / ق پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 04:15 ق.ظ

تصویر پنجم .

•این نوع طاق نصرت رو در هنگام ورود پادشاه یا مقام عالی رتبه به یک سرزمین میزبان نصب می کنند . این تصویر بیشتر از این که ضیافت شکار باشد ، استقبال از یک چهره نظامی دریک ایستگاه قطار است که سلام نظامی زده . چهره اون فرد عالی رتبه نظامی ، که پالتویی به تن دارد در مرکز عکس دیده می شود . پشت این مرد نظامی یک قطار دیده می شود که وی در فاصله بین دو واگن ایستاده .
•جالب است که در آن شلوغی کسی به آن مهمان با آن دستی که تا شقیقه رسانده ، توجهی ندارد و هرکس دوره ای گرفته و مشغول گپ و گفتگو هستند . این برش از عکس را به آن تصویر الصاق کردند .
•برخی از افراد لباس شکاری مناسب چنین مراسمی را به تن ندارند ، بلکه فرنچ های متفاوتی پوشیدند .
•زیر آن کالسکه ای که بیشتر مناسب یک لیدی است تا یک جنتلمن .. پوشش نازکی از برف دیده می شود .

اصولا باید پرسید در اروپای هیجان زده از امکانات جدید عکاسی که به تولید عکس هایی از نظر فنی موجه منجر شد، چنین عکس های بی کیفیتی از ظاهرا سفر ناصرالدین شاه
اهانت به عکاسان اروپا است.

آزاده / ق پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 06:24 ق.ظ

در یادداشتی که از ناصرالدین شاه بجا مانده مثلا در تصویر اول :

کالسکه چاپار ، که برای راه های صعب العبور استفاده می شد که در فیلم های وسترن و داستان های انگلیسی می دیدیم و می خواندیم . علاوه بر ارسال مرسولات و بسته های پستی ، مسافرین را هم جابجا می کرد یک کالسکه زمخت و محکم که سقف محکم و ثابتی دارد .
به هیچ وجه یک کالسکه ظریف مثل تصویر اول که روباز با سقفی متحرک و مخصوص یک دور کوچک در خیابان های عاری از چاله و چوله های بریتانیاست ، برای جاده های آن دوران که سنگلاخی بود از طهران تا تفلیس استفاده نمی شود . چرخ های این کالسکه به اصطلاح چاپار پادشاه فقیدمان ، زیادی ظریف است و برای چاپاری مابین دو شهر مناسب نیست !!! . جاده ها که آسفالت نبودند .
نشان ویژه دربار که قاعدتا باید روی درب کالسکه به چشم بخورد آنهم درشت و چشم نواز .. کجاست ؟ .. چرا رنگ خورده درب کالسکه ؟
کالسکه اونهم سلطنتی عوض نمیشه ، مگر به ضرورت . در هر منزلگاه ، اسب های تازه نفس جای اسب های قبلی را می گیرند .
معنی نره انداختن را نفهمیدم . به واژن ربطی دارد یا ماتحت ؟
گل یاس شیروانی در بهار شکوفا می شود ، فروردین . سرچ کردم و دیدم . البته در مناطق سردسیر ، اردیبهشت .. گرمسیر از نیمه اسفند . ناصرالدین شاه در این پاراف نوشته « از تهران که حرکت کردیم بیست روز بود که یاس شیروانی تمام شده بود، اما از تهران الی این جا همین طور به نوبه با یاس شیروانی و شکوفه به این منازل آمدیم » ... بالاخره از این طهران از سر سفره 7 سین با ، یاس شیروانی به بغل می آمده تا با دیدن دخترک گلدان را تجدید گل کند ، یا بیست روز بود که تمام شده بود .
این سطر را از روزنامه همشهری برداشتم ، عنوان : مروری بر طبیعت بهاری تهران در عصر قاجار _ از اول سبزه تا آخر یاس شیروانی .
< دوشنبه غره رمضان [اول اردیبهشت]:... اول ثور است، اول بداغ باغ ماست. یاس شیروانی آخرش است. گل به آخرش است... >

راوی عشق گل یاس داشته . خدا مرگ بده همه ما را . وقتی که گل یاس برای ما جهودان گلی مقدس برای عزا و شادی های عمرمان است ، مگه درد داریم بچپونیمش در خاطرات .
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی کایام گل و یاسمن و عید صیام است

خانم آزاده. از زوایای درستی به مدخل وارد شده اید. دوره سورچیگری را کجا گذرانده اید؟!

abbas پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 10:08 ق.ظ

http://oldkateb.blogfa.com/post-589.aspx

آقای عباس. اولا که عکس مونتاژ است و لااقل توجه نداشته اند که از چهره پیرتر ناصرالدین شاه استفاده کنند که در سفر سوم 67 ساله و با مرگ فقط 7 سال فاصله دارد. در ثانی همین که از 3 سفر به اروپای ناصرالدین شاه، که باید لااقل صد عکس داشته باشد، فقط به زحمت یک عکس مشکوک پیدا می شود، خود به خود قال قضیه را می کند.

سلام پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 11:16 ق.ظ

http://auctionlot.info/eng/view_273_news.html
این عکس اسپالا را ببینید. در انتهای صفحه دقیقاً شبیه همان عکسی است که شما مدعی نسب دیوار در آن هستید.

گویا در همین مکانی که مشخصات شبیه مسافرخانه نیز ندارد، تزار هم میهمان بوده!

آقای سلام. هرچه زودتر به چشم پزشک رجوع کنید.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 12:32 ب.ظ

سوغات ناصرالدین شاه از فرنگ؛ چادر مشکی یا شلیته؟

http://tarikhirani.ir/fa/news/30/bodyView/1179/0/%D8%B3%D9%88%D8%BA%D8%A7%D8%AA.%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86.%D8%B4%D8%A7%D9%87.%D8%A7%D8%B2.%D9%81%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%9B.%DA%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1.%D9%85%D8%B4%DA%A9%DB%8C.%DB%8C%D8%A7.%D8%B4%D9%84%DB%8C%D8%AA%D9%87%D8%9F.html

حکایت یوسف بخشی، بدل یهودی ناصرالدین شاه

http://tarikhirani.ir/fa/news/30/bodyView/1664/%D8%AD%DA%A9%D8%A7%DB%8C%D8%AA.%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81.%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C%D8%8C.%D8%A8%D8%AF%D9%84.%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF%DB%8C.%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86.%D8%B4%D8%A7%D9%87.%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C.%DA%A9%D9%87.%D8%A8%D9%84%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86.%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86.%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.%D8%B4%D8%AF.html

اکثر ایرانی‌ها نمی‌دانند قبر امیرکبیر کجاست

http://aftabnews.ir/vdciq5azzt1au32.cbct.html

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 02:55 ب.ظ

استاد آیا عکس ارسالی جناب عباس به عکس شما یکیست یا زاویه متفاوتی از همان عکس می باشد؟اگر زاویه دوربین تغییر کرده باشد عکس مربوطه واقعی به نظر می رسد!

هر تصویری که سفرهای ناصرالدین شاه به فرنگ را القاء کند، ساختگی است زیرا نمایش عکس در اطلاعات این سفرهای پر حاشیه جای نخست را می گیرد. حال آن که اگر یک سال هم در سایت های مربوطه بگردید باز هم بدون عکس برمی گردید. ان گاه باید قبول کنید که منابع اطلاعات، از پوریم تا احمد شاه دروغ تحویل داده اند. بی چاره آنان که همین دروغ ها را با افتخار به هستی خود گره می زنند و از افشای حقیقت دل نگران اند.

آزاده / ق پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 06:19 ب.ظ

"" ... به هر حالت که ما بودیم و حرکت می کردیم فورا عکس را می چسباندند . >> !!!

حاجی ناصرالدین شاه قاعدتا به نوبه آن عهد باید اینطور می نوشت :
فورا عکس را اخذ می کردند .
فورا عکسی تصویر می کردند .
فورا عکسی را مصور مینمودند .

آن چسباندن در سطری که از یادداشت شاه ناصر قجری ، بجا مانده . بعد از ظهور عکس ، در تاریک خانه و خشک شدن ، برای استفاده در موضوع موردنظر اتفاق می افتد . ... و یا مونتاژ .

مگه عکاس یاشی ها استیکر یا برچسب یا شاید هم عکس برگردان های حاضری داشتند ؟





اسلنگ چسیاندن همان به معنای برداشتن است و در زبان کوچه آن عهددر موارد و معانی مختلف زیاد به کار رفته است. مثلا می گفتند گیوه ها را چسباند و فرار کرد. به خاخام بگو یک دوره از فرهنگ نامه کتاب کوچه شاملو را برای کنیسه بخرد.

نصراصفهانی پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 06:55 ب.ظ

البته نام قدیم امارات جلفاوه بوده است.که اگر بنا باشد تاریخچه کشورهای مدعی بررسی شود این واقعیت آشکار می شود که اساساً کشور امارت خودش بخشی از خاک ایران بوده است که حالا جدا شده است و اینکه یک استان جدا شده کسی که خودش مدعی بخشی از خاک ایران شود به نظر مضحک میرسد .

آقای نصر اصفهانی. ظاهرا به کم قانع شده اید و یادتان رفت بنویسید ستاره ثریا از جمله جهاز زن دوم شاه بوده است.

عابدی پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 09:32 ب.ظ

سلام

منظور دوستان این تصویر هست که عکس مظفرالدین شاه را با بزرگ کردن عرض صورتش، به ناصر الدین شاه تبدیل کرده اند

http://w3.naria.ir/uploads/Image/ADFNPZ3.jpg

جناب استاد. باز نشد و ارور ۴۰۴ داد. لطفا به ای میل بفرستید و
اگر اصل دست نخورده عکس را هم در اختیار دارید ضمیمه بفرمایید.

آزاده / ق جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 08:58 ق.ظ

امروز ، برای عکس سوم که ناصرالدین شاه را با ادوارد هفتم درون کالسکه نشان می دهد و از بخت عالی ، درب کالسکه دارای نشان سلطنتی ست ، به نکته جالبی رسیدم .
تصاویر گرافیکی از ناصر الدین شاه وجود دارد در همین ویکی پدیای خودمان . خب البته قبل از من میلیون ها نفر دیده اند . و نوشته اند ولی من باز هم می نویسم .

اما ... نه بهتره بنویسم آما .
بوسیدن دست ملکه توسط ناصر خان قجری .
شرکت ناصرالدین شاه در یک اپرا همراه با ادوارد و همسرش و یک پرنسس روسی .

ما لژ سلطنتی که ندیدیم . شاه با پرنسس گرم صحبت است . عجب تصویر امیدوار کننده ای .. . مترجمی وجود ندارد ، شاه فقید ایران از دودمان قاجار بغیر از زبان مادری ، هم بریتیش می داند و هم روسی ، !!!!!

چقدر هم اندامش موزون و رعناست . عجب استایلی ... اوووم بخورمش .

حتی نکرده اند که عکسی از اعطا نشان بند جوراب که ملکه به پادشاه کشورمان داده به آلبوم تاریخ ما اضافه کنند .. فقط یک طراحی خیلی ساده و ابتدایی !!! روی کاور مجله .


همین ؟
شرایط اعطا بند نشان جوراب انجمن گارتر جالب است ، حوصله کنید و بخوانید . حالا ما فکر می کنیم که مراسم اعطا نشان شوالیه بوده . این چنین مراسمی ترتیباتی دارد و جامه های خاصی .
از این تصویر که اظهار شده روی جلد مجله لندن مصور چاپ شده ، ما پادشاه کشور پهناوری را می بینیم که روی دست ملکه ای افتاده که در جایگاه و مقام ، همتا و هم تراز هستند .
کشور ما که مانند هندوستان در عهد قجر از ایالت های
انگلستان به شمار نمی رفت . مثل عهد پهلوی ها هم اشغال نشد که بیایند پدر را ببرند ، پسر را ، با ضربه ی شمشیری به شانه به تخت بنشانند .
ناصرالدین شاه این امپراطوری را به ارث از جد بزرگوارش آغا محمدخان ... ( یادم نبود ایشان مردانه گی شان توسط کریم خان به زنانگی تبدیل شده بود ) .. نه ، از اون یکی برده . منظور این است که از طرف ملکه مامور به خدمت نبوده .

ما شرقی تازه به دوران رسیده هستیم ، انجمن سلطنتی بریتانیا جماد شده که متوجه سوتی نشده ؟

... خب ، شاید من اشتباه کردم . پادشاه کشوری که " جلفاوه " یکی از استان های کوچک امپراطوری گسترده اش بوده ، می تواند زانو بزند و دست یک ملکه را ببوسد .
و شوالیه تشریفاتی کشور انگلستان هم باشد .

خانم آزاده. تند نروید، مواظب چاله چوله ها باشید و حوصله کنید. ان رسامی ها درست به مقدار مینیاتورهای مغولی بی ارزش اند صحبت از جعل است و نه اشتباه. با این لباس کم مواظب هوا هم باشید، مبادا سرما بخورید. پس خاخام چی یادتان داده؟!

** جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 01:02 ب.ظ

در یادداشتهای «حقه بازیها در هند» سابقه استعمارگری پرتغال و هلندرا منکر شده اید. پس چگونه مردم برزیل پرتغالی زبان شده اند؟ اندونزی مستعمره کدام کشور بوده؟

با دقت بیش تر بخوانید. در آن جا هجوم پرتقالی ها به شرق انکار شده است، نه به غرب.

خط قرمز‌های نمایشگاه کتاب اعلام شد جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 02:54 ب.ظ

http://alef.ir/vdcaiun6e49nmi1.k5k4.html?152663

این حرف ها چه تناسبی با جنبش تولید فکر دارد؟!

فرید جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 04:11 ب.ظ

سلام
استاد دست مریزاد عالی بود حظی وافر بردیم
لابد ناصرالدین شاه با همان کالسکه قایقی به فرنگ میرفته و با نوشیدن معجون جوانی و پوشیدن کفش زنانه به ملاقات شاهان میرفت!

آقای عابدی آیا قصد ندارید مطالب ایرانشناسی استاد را به صورت پی دی اف ادامه بدهید برای مستمعین جدید برای رسیدن به حقیقت خیلی راحت تر است ممنون

هنوز طشت رسوایی دروغ های تاریخی و فرهنگی ساخت یهود ، گرچه از بام افتاده ولی هنوز به زمین نرسیده و به صدا نیفتاده است.

آزاده / ق جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 07:38 ب.ظ

رابی در اورشلیم است ، بهتر و بیشتر از من هستند که تیمارداری اش کنند . حالا رو به قبله دراز کشیده .

اشتباهات که از صد بگذرد ، یک نظریه علمی اثبات شده را هم رد می کند . این که چند برگ تاریخ به قلم پیشینیان درگذشته بیشتر که نیست .

*___ ^

تیر خلاص بود .
روی تاس نشاندیم آنهایی را که مدام می گویند تمام فلات ایران به زیر یک پرچم . و این و آن مهمان است و خودشان میزبان و همه کشورهای خاورمیانه ساتراپی ، پادشاهی پارس .
حالا می خواهند کدام داستان را بچسبند ، پادشاهی که شوالیه ملکه انگلستان است ، پادشاهی که به تور اروپا رفته ؟
یا شمرخوانی های ظاهری که برای بریتانیا و امارات و متحده عربی می خوانند .

آقای پورپیرار روش را عوض کردیم حالا با متراکم کردن فریب هایی که به خورد همه دادند به جنگ شان می رویم .
مگر نمی بینی اشاره ای هم به کریم و آغا ممدخان و هند هم داشته ایم . .. و گرنه من روایت " حقه بازی ها در هـــند " ، به قلم شما را خوانده ام .

باید یک سری کلاس از فن بیان و روش نوشتار آزاده / ق ، بگذارم . تا اینقدر مجبور نباشم مدام کامنت های خودم را توضیح بدهم .

در ضمن اینجا خوزستان است . . ما با بیکینی می چرخیم .. چه فراموشکار شده اید ؟

محمدرضا نیسی جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 07:39 ب.ظ

سلام‌علیکم

لینک‌های ذیل حاوی تصاویر مفید و بعضاً دستکاری شده‌ای است که زاویه دیگری از تاریخ‌سازی را برای این سرزمین روایت می‌کند

http://salijoon.ws/mail/900830/old/n1yj273xvnxidtqhrjuz.jpg

عکس لینک فوق از کتاب Medicine, Public Health And The Qajar State برداشت شده و این توضیحات در ذیل آن آمده است :
پزشکان ناصر‌الدین‌ شاه را می‌بینید. از راست به چپ: ۱- میرزا بزرگ قزوینی ۲- میرزا کاظم رشتی ۳- حاج آقا بابا ۴- دکتر تولوزان ۵- حکیم الممالک و ۶- یک پزشک ارتشی – در زیر عکس مطالبی مبنی بر آزمایش یک داروی مسهل ساخته اروپا در آن روز به چشم می‌خورد! و آقایان پزشک زیاد از حد به خط ایستادند!!

لینک دانلود کتاب فوق از سایت آمازون

http://www.amazon.com/Medicine-Public-Health-Qajar-State/dp/9004139117/ref=sr_1_1?ie=UTF8&s=books&qid=1255963198&sr=8-1

تصاویر دیدنی از حرم رضوی در سالهای دور

http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=70718

بنای تاریخی در اردبیل . عکس زمان قاجار!!

http://salijoon.ws/mail/900830/old/uzdg355dtz2ti36a0r1m.jpg

خیابان زند شیراز سال 1307-1308 از سری عکسهای میرزا فتح الله چهره نگار

http://salijoon.ws/mail/900830/old/b4jveq68pdo6yxhfqkfj.jpg

خیابان منوچهری شیراز سال 1310 از سری عکسهای میرزا فتح الله چهره نگار

http://salijoon.ws/mail/900830/old/223q9bzry8peq6ht705.jpg

گاراژ هند و ایران در شیراز دروازه اصفهان 1310

http://salijoon.ws/mail/900830/old/ezg29ddo2mot0iwuxuny.jpg

سرای میرزا کاظم خان در همدان سال 1330شمسی منبع دفتر مدیریت اسناد و کتابخانه ملی منطقه غرب کشور

http://salijoon.ws/mail/900830/old/rrgvnsuoma2s3h08voe.jpg

همدان کوچه استر و مردخای 1330شمسی منبع دفتر اسناد و کتابخانه ملی غرب کشور همدان

http://salijoon.ws/mail/900830/old/qwxo0wpff13cxcge1fvx.jpg

قلعه جاجرم در زمان قاجاریه

http://salijoon.ws/mail/900830/old/477nqp2sx4mb9t6zpfo.jpg

بجنورد در زمان قاجار

http://salijoon.ws/mail/900830/old/a4wrpo4pppbwvdrt2.jpg


تبریز قدیم

http://salijoon.ws/mail/900830/old/tf8b2xgdswk9nmqcjo6.jpg




مسعود سنجری شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 12:20 ق.ظ

برادر بزرگ استاد پورپیرار
سلام علیکم

استاد ابتدا بابت اینکه سئوال اینجانب مستقیما به موضوع یادداشت فعلی مرتبط نیست عذرخواهی می کنم.

استاد با توجه به آشنایی که با حرکتهای چپگرا دارید آیا حزب یا حرکت سیاسی شبیه به حزب توده ایران در کشور ترکیه نیز بوجود آمد یا خیر؟

والسلام علیکم
فی امان الله

آقای سنجری. ترکیه یک حزب کمونیست قدرتمند با پایگاه محکمی بین کارگران دارد. از وضعیت کنونی آن سال هاست بی خبرم. همین قدر می دانم که در زمان جوانی ما رهبری جزم اندیش و ضد اسلام و خیال باف داشت. حزب توده دو دوزه باز ایران هرگز خود را حزب کمونیست نخواند.

محمودی شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 10:10 ق.ظ

آقای پورپیرار از وقتی شما تحقیقات خودتون رو به قاجاریه کشاندید و دارید پنبه قاجاریه را می زنید - بزرگترین رسانه یهودی- بهایی دنیا یعنی بی بی سی و البته بخش فارسی آن هم فعال شده و شروع به پخش مستندهایی درباره تاریخ دوران قاجار و سفرهای ایرانیان به اروپا کرده و توی این مستندها از آدمهایی مثل محمدعلی همایون کاتوزیان و ماشا الله آجودانی که بنظرم هر دو یهودی بهایی هستند - به عنوان استاد تاریخ و تاریخ دان استفاده می کند. نمایش عجیبی برپا کردن که معلوم می کند بشدت دچار هراس شدند. جالبه در بعضی قسمتهای این فیلمها آدم احساس می کند دقیقا دارند روی بعضی از مطالب شما مانور می دهند و اونها را رد می کنند بدون اینکه اسمی از شما ببرند. البته تنها مستنداتشان همین عکسهای قلابی و مشتی نقاشی تصویری بازسازی شده است. خلاصه تو تمام این فیلمها دریغ از یک سند در مورد ادعاهایی که بیان می کنند. تماما مشتی حرف و تصویر بی ربط و بازسازی شده سینمایی است. تهی دستی شان اظهر من الشمس است. بد نیست این فیلمها را ضبط کنید و بعدها در مستندهای خودتون از اونها حسابی استفاده کنید که سند محکمی از فعال شدن یهودیان و تهی دستی شان است.

آقای محمودی. آن که بی بی سی است، در 8 سال اخیر سیمای این جمهوری جز مقابله با مطالب بنیان اندیشان، چه افراط در گفت و گوهای دو سویه و چه به صورت ساخت مجموعه های تاریخی، کار دیگری انجام نداده است.

abbas شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 10:11 ق.ظ

استاد سلام. استاد اشتباه مرا به بخشید که معلومات تاریخی من نم کرده است. باید برم از الفبا شروع کنم.

آقای abbas. شما استاد همه ما هستید و علامت اش هم لینک هایی که می فرستید.

بی نام شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 01:15 ب.ظ

یه چند روزی اینترنت بنده در شرکت قطع بود .اخه می دونید من در خانه کامپیوتر ندارم یعنی داشتم اما الان دیگه ندارنم .سه تاشو داشتم اما دیگه ندارم.بردنشون پس هم نمی دن .نمی دونم شاید می دونستن که قراره یه جهود زاده بیاد بین برو بچه های بنیان اندیش و آشوب شکی راه بندازه.این هم یه تاکتیک دیگه .نتونستند مقابل استدلال قاطع استاد مقاومت کنند،الان اومدن بین خودمون

تا این آش شفا دهنده ضد بیماری دروغ را شورش کنند ،اونقدر شور که هیچکس حتی بنیان اندیشان میلی به خوردن اون نداشته باشند.دوغ ودوشاب را قاطی کنند واز ربط چیزای نامربوط به هم ما را بیمار وشکاک جلوه بدن.
آخه پسرک(من هنوز هم می گویم تو یه مردی آزاده خانم!!!) بی معنی "حضر "و"حضاره "چه ربطی به حضر الموت داره؟خوب دقت کن:
(وأما الحضارة فهی من الحاضر ضد البادی، والحضارة ضد البادیة وهی المدن والقرى والریف والبادیة، کذا ذکر صاحب مختار الصحاح، هذا اشتقاقها من حیث اللغة، وأما تعریفها کمصطلح بأنها کل ما یوفره المجتمع لأبنائه من وسائل تثقیفیة وضمانات أمنیة، وحقوق ضروریة، تمثل جمیعها أشکالاً مختلفة للمساعدة التی یرید، ویقدر المجتمع المتحضر على تقدیمها للفرد الذی ینتمی إلیه.
فتبین بذلک أن مفهوم الحضارة عنده شدید الارتباط بحرکة المجتمع، وأن الثقافة تمثل جزءاً من الحضارة، فالحضارة على هذا أشمل جهة من حیث المعنى من الثقافة. )

در خوزستان "حضر"اصطلاحی است که اعراب شهر نشین و واقع در بافت شهری به اعراب روستا نشین می گویند. و ربطی به توجیهات حضرتعالی و حضر موت ندارد.

واما محمره و وجه تسمیه آن به جهت رسوبات سرخ خاک آن است بنیان گذار این شهر یوسف بن مرداو از قبیله محیسن در سال 1812 است یعنی حدود 200 سال پیش ؛ربطی هم به سرخ جامگان خرمدینی ندارد مگر اینکه مدعی بشی بساط خرمی دویست سال پیش از خوزستان متعصب ومتدین بر چیده شده باشه.

واضح است که مقصود ومنظور شما چیست جون مادرت یه عقب گرد یزن وبرو به آمرینت بگو لو رفتیم تا تدبیر دیگری بیندیشند.
راستی نگفتی شوهر!! داری یا نه؟هه هه هه


aydin شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 09:53 ب.ظ http://biryol-az.blogsky.com

یک خواهش از دوستان

از دوستان خواهش می کنم به جای سر و کله زدن با امثال آزاده ق ٬ عارف محب الله ٬ نصر اصفهانی ٬ و خاخام منوخیم ها یک سر کار را بگیرید و در مدخل هایی که توسط استاد مطرح شده فعالیت کنید و نتایج تحقیقات خود را ارائه دهید . زمان به سرعت می گذرد ولی اکثر ما فقط نشسته ایم که استاد مطلبی را ارائه دهد و ما فقط بگوییم - تشکر- ممنون - خسته نباشید- و در آخر -خدا عمرتان بدهد باز مطلب جالبی بود .

استاد جسارت بنده را نادیده بگیرید .

در مورد یادداشت جدیدمان منتظر نظرتان هستیم .

http://s3.picofile.com/file/7365520642/Nagsheye_Darossaltane_Tabriz.pdf.html

abbas یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 12:06 ق.ظ

ستاد سلام ایمیل ای که شما نو شتین شما استاد همه ما هستید مال من نیست کسی دیگر به اسم من برای شما نوشته ممنون

abbas یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 12:14 ق.ظ

استاد سلام .استاد کسی به اسم من برای شما ایمیل فرستاده وشما در جواب به او گفتین که شما استاد همه ما هستید این ایمیل را من برای شما نفرستادم ممنون

چه تفاوتی دارد. چرا که پاسخ من خطاب به شما بود.

محمد اوجال یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 03:01 ق.ظ

با آقای aydın کاملا موافقم. به نظر بنده اساسا هدف اصلی افرادی از قماش "آزاده ق" منحرف کردن بحث ها و فعالیت های بنیان اندیشانه است...

abbas یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 03:53 ق.ظ

http://www.payvand.com/news/06/jul/1119.html

آقای عباس. باز نشد. لطفا به ای میل بفرستید.

بی نام یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 08:31 ق.ظ

جناب aydin

مثل اینکه متوجه نیستید. مسئله آزاده /ق با عارف محب الله وجناب نصر اصفهانی فرق می کنه.جناب خاخام منوخیم هم از برو بچه های قدیم بنیان اندیش هستند.
عارف یه بیمار مستوجب ترحم واسکیزوفرنیه.نصر اصفهانی هنوز که هنوز در فاز آموخته های مادر بزرگ جهودشه که مثه خیل بزرگی از اصفهانیا شب قبل از خوابیدن ده هزار بار سوره قل هو الله می خونه تا اجنه سراغش نیان به این صورت هم می خونه: یه قل به یکهزار ،دوقل به دو هزار و....ده قل به ده هزار. هنوز توی فاز اسرائیلیاته. وخاخام منوخیم یه بنیان اندیشه واز خودمونه.
واما آزاده/ق یه موجود با مطالعه وصاحب روش در در گیریهاست.آدم با هوشیه که می دونه چطور باید تخریب کنه در نوشته هاش شبه اطلاعات ریز وغلط زیادی وجود داره که به اطلاعات داده شده از جنس اطلاعات انتل اکتولی نزدیک ولی غلط ؛ یعنی اینکه ایشان داره خشت خام در بنیان فکری مرصوص ما کار می زاره.
ایشان قصد آوار کردن بنای قائم ضد دروغ بنیان اندیشان را داره.بی شک استاد از این مسئله خبر داره و اراده تخریب مورد نظر آزاده خانم را تشخیص داده شاید داره اثر پذیری شاگرداشو محک می زنه.بنده خود را ملزم می دانم که جواب ایشان را بدهم وشبهه پراکنی (بخوان اسرائیلیات پراکنی در مکتب بنیان اندیشی) ایشان را افشا کنم
شما ودوستان دیگه هم می تونید فقط بخوانید یا گوشه ای از کار را به قول خودتان بگیرید وتحقیق کنید اصلا" حرکت باید متنوع وچند لایه و فضای ضد دمکراتیک صفر ویک را برای حفظ خودمان هم که شده کنار بگذاریم.
اگر حمل بر خود ستایی نباشد بنده شامه نسبتا" خوبی در تشخیص خطر دارم حد اقل در مسئله مربوط به فروم شاید دوستان یادشان باشد بنده خطر ان را قبل همه تشخیص دادم واعلام کردم بنده از همین دریچه کوچک وارد معبد بنیان اندیشان می شوم وکاری با آن ورودی مجلل فروم ندارم وامروز اعلام می کنم این آزاده عامل نفوذی برای ایجاد خبط وخلط است وبوی دشمن می شنوم.




اقای بی نام. نگران نباشید. همان طور که پشت جامعه روشن فکری و اذناب بین المللی یهود در برابر مندرجات مستند تختگاه به خاک رسید و خاموش ماندند، حالا هم در برابر عکس ناصرالدین شاه با کفش پاشنه بلند ضربه فنی شده اند. بنیان اندیشی از اطوارهای لوس این و ان صدمه نخواهد دید. پذیرش آنان به صفحات این وبلاگ برای تماشای دوستان است.

نصراصفهانی یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 09:08 ق.ظ

سلام -نظر شمادر باره قصاص، ودیه ،زن ومرد، واهل کتاب با فقهای مایکی است ؟
بنظرشما از نظر قران دیه افراد وگروها متفاوت است ؟
البته بعضی فقها که دراقلیت هستند ،حکم به برابر ی دیه زن ومرد داده اند.

آقای نصر اصفهانی. نظر امثال من ملاک نیست. به علمای حوزه ها رجوع کنید.

آزاده / ق یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 10:12 ق.ظ

Aydin
الان ساعت 9 است . من تا الان بیدار بودم . برای اینکه دیشب بعد از کامنت " بی نام " ، 3 تا کامنت فرستادم . و اتفاقا در آخری تاکید کردم که دیگر وارد این وبلاگ نمی شوم . بابت سکوتی که آقای پورپیرار در برابر اهانتی که یکی از کاربران به من کرده .
فقط نشستم به چک کردن نظراتی که می آیند و می روند . می بینم خیلی از کامنت ها تایید شد . اما حداقل یکی از کامنت های من هم درج نشد . برای همین قسمم را شکستم تا بیشتر از این از جریانات پشت پرده سرخورده و ناامید نشده ام .
نوشتی که ترکان با عرب ها مشکلی ندارند ، عالی ست . می بینم بیکار می چرخی و گاهی حتا با تفسیر بر تصاویر آقای پورپیرار به مشکل می خوری ، مگر این که مجددا برایت توضیح دهد .
آقای " بی نام " چند گاف اساسی در کامنت خود دارد . شما آیدین عزیز مثل اینکه نوشته های من را با دقت دنبال کردی ؟ میشه این گاف ها را به من نشان بدهی . بعد از آن کامنتی که توضیحی به اندازه نیم سطر راجع به " حضر " گذاشتم . با کامنت " بی نام " یک مقایسه کنی ، که ایشان بغیر از آن گاف دانه درشت چه کمک دیگری به ازدیاد دانسته هایت راجع به قبائل عرب کرد؟
راستی چه خبر از سارا هنوز هم از نثر شما تعریف می کند ؟
آقای محمد اوجال شما هم لطفا خفه شو . امروز بجز آیدین و بی نام و هزاران ناشناس که شناخت من لچک به سر را آقای پورپیرار به عهده شان گذاشت تا به حقیقت نزدیک شود ، باید ذات کثیف یک جو فروش را هم که غیر مستقیم آب به آسیاب خیلی ها ریخته حداقل برای خود من هم روشن شود . به هر حال یک یهودی که همیشه بر ضد منافع قوم خود که کار نمی کند .
آیدین ، از قدیم گفته اند چوب رو که برداری گربه دزده فرار می کنه . در ضمن از آقای علی دائی بپرس " بازی عربی " چه جور حرکت ورزشی ست ؟

آزاده / ق یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 10:18 ق.ظ

حضر و حضاره : ... یعنی تمدن ، یعنی انسان شهری . یعنی شهر .
واژه ای که در جهان عرب بمعنای شهر شناخته می شود
در کامنت آخری بعد از توضیح مجددی که برای آیدین ، کاربر آی کیو مرغ این وبلاگ گذاشتم نوشتم که بنا بر نوشته نساب ها ، حضر را مقابل اعراب و بادیه نشین ها می گذارند . و حضر چه معنایی دارد . یه بابایی زحمت کشیده و مجددا از نو ، نیم بند نظرم را به خودم برگردانده
خب حالا این اولین گاف آقای " بی نام " .
<< (وأما الحضارة فهی من الحاضر ضد البادی، والحضارة ضد البادیة وهی المدن والقرى والریف والبادیة، کذا ذکر صاحب مختار الصحاح، هذا اشتقاقها من حیث اللغة، وأما تعریفها کمصطلح بأنها کل ما یوفره المجتمع لأبنائه من وسائل تثقیفیة وضمانات أمنیة، وحقوق ضروریة، تمثل جمیعها أشکالاً مختلفة للمساعدة التی یرید، ویقدر المجتمع المتحضر على تقدیمها للفرد الذی ینتمی إلیه.
فتبین بذلک أن مفهوم الحضارة عنده شدید الارتباط بحرکة المجتمع، وأن الثقافة تمثل جزءاً من الحضارة، فالحضارة على هذا أشمل جهة من حیث المعنى من الثقافة. )
در خوزستان "حضر"اصطلاحی است که اعراب شهر نشین و واقع در بافت شهری به اعراب روستا نشین می گویند. و ربطی به توجیهات حضرتعالی و حضر موت ندارد. " >>
مگر امکان دارد که واژه ای که در تمام جهان عرب به " شهرنشینی " معنا می شود در خوزستان خودمان در دائره المعارفی نادیده که آقای بی نام مجاز به دیدن آن است اعراب شهری در مورد اعراب روستا نشین بکار ببرند ؟
عزیزم در خوزستان خودمان هم حضر در مورد عرب های شهرنشین بکار می رود . چطور این را نمی دانستی ؟
خودت که معنی حضر را در آن جمله عربی آورده ای . پس چگونه واژه حضر از این کشور به آن کشور می تواند توفیر داشته باشد آنهم در جهان عرب . آنهم وقتی که در فرهنگ واژگان عرب ، حضر و حضارم معنی تمدن شهری را می دهند .
این معانی همه جا یکسان است . خوزستان و عربستان سعودی ندارد .
اما مسئله این است که در هیچ کجا از جهان عرب ، حضری نام یک قوم اطلاق نمی شود . اما عربستان سعودی که حالا قیم یمن است و حتی در همین خوزستان از سال ها پیش حضر و عرب بغیر از آن معنی لغوی که جنابعالی کشفش کرده ای ، صحبت های دیگری داشته اند .
مدعی شده اند رد اقوام حضارم به اینجا رسیده و اشعث قیس کندی فرمانده ای که دستی در فتوحات اسلام داشته تا آذربایجان هم رسیده . آقای پورپیرار این جنگ های مسلمانان و پارسیان را رد کرده . پس این کنکاش بین حضر و عرب و لهجه معروف حضرمی که دارای حروف " گ _ ژ _ پ _ چ " است و همیشه مورد تمسخر عرب هایی قرار می گرفت که به سلامت و صحت زبان عربی اهتمام می گذارند در خوزستان از کجا نشات گرفته ؟ و چرا این همه از هم متنفرند ؟
نکند طبق توضیح ویکی پدیا وقتی عرب ها به مدارس ایرانی رفتند این حروف وارد لهجه عجیب برخی از عرب های خوزستانی شده ؟
ضد البادی و ضد البادیه اشتباه هست . صحیحش این است . " حضر" = سکان الودیان (مقابل البادیة أو الأعراب) . از کلمه مقابل استفاده می شود و نه ضد .
اختیار داری ارتباط حضر با حضرموت فراتر از این حرف هاست . مگر هر عرب خوزستانی ادعا نمی کند سلسله عشیره اش به هزاران سال می رسد و ورای مرزها . و هر قبیله با سپاه اسلام از عربستان سعودی وارد شده . یهود هم که مدعی هزاران بار پراکندگی و آواره گی در جهان را دارد .
مسئله عرب یهودی را چرا می خواهید در ایران پنهان کنید ؟
گاف دوم :
اعراب شهری و اعراب روستایی دیگر چه اصطلاحی ست ؟ آقای پورپیرار واقعا خدا صبرت بدهد . این همه نوشتی ، عرب و اعراب و عربان دارای چه معنایی هستند حالا ببین این آقای بی نام ، چطور از پسش برآمده .
گاف سوم :
فقط انگار یهود پارانوئید ندارند ، خداوند به شما هم سلامت و صحت بدهد . شما " بی نام " عزیز یک موی گندیده آقا ناصر هم نیستی که یهود وقتش را برای چون توئی تلف کند که کامنت های یک زنیکه را هم درست مطالعه نمی کند . راجع به توضیح دوباره ای که در مورد سرخ جامگان دادم .
امثال شماها از چیزهای دیگری هراسان هستید . ربطی به به بنیان حقیقت اندیشی ندارد .

حالا .... عقب گرد .
( البته امیدوارم که درج شود . در این وبلاگ گاهی شعبده هایی در مورد کامنت ها و پاسخ ها رخ می دهد .)

فریبا حاجی زاده یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 11:03 ق.ظ http://monhaniezehn.blogfa.com

آقای بی نام عزیز
به گمانم کمی در خصوص وصف آقای آزاده/ق (با استناد به برخی از خاطراتشان که برای ما نقل کرده اند می شود فهمید ایشان مرد هستند و محل خاطره یک جمع مردانه بوده است، هر چند بدون نیاز به آنها و تنها با توجه به تاکید مکرر ایشان بر خیلی خیلی زن بودنشان و نثر مردانه و ...میتوان مطمئن بود که ایشان زن نیستند) مبالغه فرموده اید. دست ایشان از همان ابتدا و خیلی زود برای همه رو شد و تنها نتیجه ی همه این آسمان ریسمان بافیهای مربوط و نامربوطش بالا بردن شمارگان کامنت های این وبلاگ است و بس. از نظر من نوشته های ایشان نمیتواند برای ما که در همین مکان دوره های سخت و طولانی آدم شناسی را طی کرده ایم خطری داشته باشد اما جنبه سرگرمی چرا!
در خصوص فروم هم هنوز معتقدم با آن عجولانه برخورد شد و عجولانه بسته شد.

نتاب یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 12:43 ب.ظ

سلام استاد
انفال ( جمع نفل) بە معنی اموال بە غنیمت گرفتە شدە در جنگ با کفار است.

1 _ نفل باید مال باشد و نە انسان
2 _ باید در میدان جنگ بدست آمدە باشد و نە در غیر این صورت
3 _ باید طرف قتال کافر باشد و نە در حالت نزاع بین ھمدینان

آیا این ترجمە صحیح است؟ یا لازم است ترجمە بھتر و جامع تری از آن بشود؟

استاد این سوال اھمیت خاصی برایم دارد و از راھنماییتان منمونم.

آقای نتاب. مسلما این ترجمه با متن آیه بی ارتباط است.

[ بدون نام ] یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 12:44 ب.ظ

شما این جور جلوه میدی که آنها ضربه شده اند. زیرا که کامنت های انان را نمایش نمیدهی .
دروغ و سفسطه و فراموشی تمام وجودت را فرا گرفته .اگر مسلمان تو هستی با این همه دروغ پس دم هر چه جهود گرم .که آنها حداقل اخلال اقتصادی میکن ولی تو ورشکسته مغزی هستی که فقط چند کرک و پر دراورده دنبالت میان.با وبلاگت خوش باش و تا دم اخر دروغ و پراکنده نویسی کن .صبح دولتت به غروب.

دم شما هم گرم !

کمی استراحت کنید یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 01:54 ب.ظ

ایرانیان در زمان هخامنشی ذرات گروایتون را در کویر مرکزی ایران کشف کرده‌اند خاک و شن منطقه‌ی ریگ جن را طی عملیات سرندسازی خالص کرده به کاشان منتقل می‌کرده‌اند و در آن‌جا باغی درست کرده بودند پر از درخت توت خاک این باغ تا عمق پنجاه و سه متر از خاک سرند شده‌ی ریگ جن بوده است بعد کرم‌های ابریشم از برگ این درختان تغذیه می‌کردند و ابریشم تولیدی خاصیت گراویتونی و ضد جاذبه‌یی داشته است و ایرانیان با آن قالیچه‌ی پرنده تولید می‌کردند. البته این فراینده بسیار پیچیده بوده است و یک قالیچه‌ی کوچک پرنده ده‌ها سال طول می‌کشیده است تا درست شود. یکی از این قالیچه‌ها توسط کوروش که به ذوالقرنین شناخته می‌شود به سلیمان نبی داده می‌شود.(۲) ایرانیان بسیار دقت کرده بودند که استفاده از این قالیچه‌ها علنی نشود اما سلیمان از آن استفاده‌ی گسترده‌یی می‌کند و این قالیچه به قالیچه‌ی سلیمان مشهور می‌شود. گویا اسکندر برای به دست آوردن همین قالیچه به ایران حمله می‌کند و ایرانیان برای این که تکنولوژی دست یونایان نیفتد آن باغ را آتش می‌زنند و دو قالیچه‌ی باقی‌مانده در تحت جمشید هم در آتش‌سوزی تخت جمشید کاملا از بین می‌رود و فقط چند تار از آن باقی می‌ماند که در اکتشافات ارنست امیل هرتسفلد (Ernst Herzfeld) باستان شناس آلمانی که توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو University of Chicago Oriental Institute در ۱۹۳۱ اکتشافاتی را در تخت جمشید انجام داد کشف شد. قبلا از اعزام تیم تحقیقاتی به «ریگ جن» این نخ‌های ابریشم در اختیار تیم تحقیقاتی قرار گرفته. حالا همه‌چیز برای ساختن قالیچه‌های پرنده مهیا بود.

اینقده نخندید زشته یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 02:00 ب.ظ

البته برخی معتقد هستند اساسا سلیمان همان کوروش است:«چنانکه می‌دانیم گزنفون کورشنامه خود را در باره همین کورش دوم یعنی نیای کورش معروف (کورش سوم، ثراتئونه، فریدون) نوشته است. ولی یهود وی را علاوه بر کورش دوم در مقام پسرش کمبوجیه دوم نیز قرار داده اند، چه سلیمان (مرد صلح) شخصیت معروف و بزرگ تورات در عرصه تاریخ کسی جز کورش سوم نبوده است؛ بی جهت نیست که قبر همین کورش در مشهد مرغاب، مادر سلیمان (در اصل مزار سلیمان) نامیده شده است.»(درفش کاویانی مأخذ و اساس ستاره داود ، سمبل یهودیان جهان است) * این نمای از ساختمان موسسه‌ی «مجیک کارپت» در نوادای آمریکاست که روی دیوار آن مجسمه‌یی از قالیچه‌ی پرنده دیده می‌شود البته بعد از انتشار این عکس آمریکایی‌ها احتمال دادن ایین خبر به بیرون درز کند و برای همین سریعا در فرودگاه بغداد مشابه آن را ساختند و اعلام کردنند این عکس متعلق به فرودگاه بغداد است و ربطی به موسسه «مجیک کارپت» ندارد.

انصافا که تاریخ و هنر و فرهنگ یهود سروده شرق میانه چنین محکم و مطمئن و مستند بیان نشده بود.

نتاب یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 03:55 ب.ظ

استاد سلام

در وضعیتی کە انفال را نشانە جنگ طلبی و بە مەعنای غنیمت جویی گرفتەاند، لازم است کە حقیقت معنی آن کلمە روشن شود.

فکر نمیکنم بیش از دو بار این واژە در قرآن آمدە باشد، آنھم در یک آیە است در آغاز سورەای بە ھمین نام.

معنی لغت انفال (کە میگویند جمع نفل) است چیست؟ لطفا کمک کنید!

انفال به هر شیی و عرض بدون صاحب مانده می گویند که در زبان فارسی از آن به صورت نفله استفاده می شود. در آیه نخست سوره انفال تعیین تکلیف این بدون صاحب مانده ها را بی هیچ جنگ و جدلی به خدا و پیامبر واگذار شده است.

محمد اوجال یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 04:41 ب.ظ

آقای "آزاده / ق" خانم! تصور نمی کردم آن جمله تک سطری من این قدر باعث سوزش ماتحت و مافوق ات! شود که افسار کلامت را هم اینچنین ببری!... علی الظاهر شدت فعالیت ها و خدمات بنیان اندیشانه ات در اتاق خواب! بدجوری خسته ات کرده!!!!

(شرمنده جناب پورپیرار. این البته آخرین کامنت من خطاب به این جهودزاده بود)

اقای اوجال. ادامه این پرخاش های گفتاری بین وارد شوندگان در این باکس به امید یافتن سر نخ دیگری در اثبات نادرستی تولیدات مکتوب درباره ساکنان شرق میانه است.
سهم و حد من این است که جنسیت ماده خانم ازاده را تایید کنم.

ساده دل یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 07:49 ب.ظ


سلام بر استاد و دوستان بنیان اندیش

موسی ابن میمون!
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C_%D8%A8%D9%86_%D9%85%DB%8C%D9%85%D9%88%D9%86
محض مزاح:
(احتمالا از نسل قرده خاسءین بعد تخلف روز سبت بوده!)

استاد ایا قصد ورود به عرصه بررسی تاریخ جعلی کشفیات علمی (کشف جاذبه به واسطه افتادن سیب از درخت! و ..) و دانشمندان یهودی و اکتشافات و معادلات علمی که به نام خود ثبت کردند و محصول دانشمند کشی و دزدی علمی است , دارید؟
اینکه این همه دانشمند را یهودی عنوان کرده یا این تعداد یهودی را دانشمند جا میزنند با توجه به مضحکات و تناقضات داستانهای نقل شده در خصوص کشفیات قرون وسطی و حتی قبل آن در مورد علوم یونانی , نشان میدهد که جای مدخلها و شرح و بسطهای هیجان انگیز زیادی در میان مباحث خالی مانده


در باب این موسی و غیر موسی ها، سئوال بی جواب مانده و اولیه این است که مکتوبات خود را با چه خط و کدام وسیله و بر چه ماتریالی می نوشته اند و ایا قطعه کوچکی از مسطورات ادعایی یافت شده است؟

[ بدون نام ] یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 08:20 ب.ظ

سلام خسته نباشید
من امروز تو پرواز هما به یه مجله همان خطوط هوایی هما بر خوزدم که یه بحش اون در مورد گوته شاعر آلمانی و تاثیر پذیری اون در اواخر عمرش از خافظ بود که گویا 210 سال پیش یه ترجمه از دیوان حافظ به دستش می رسه و اون هم گم شده خودشو تو اون کتاب پیدا می کنه !!!!!!!!!!!!!! موندم 210 سال پیش دیوان حافظ کجا بوده که یه مترجم بیکار آلمانی اونو ترجمه کنه؟////////////

فعلا که ناصرالدین شاه ذوالقرنین را هم مگر در راه رفت و برگشت از جاجرود و شهرستانک پیدا نمی کنیم، چه رسد به گوته را که معلوم نیست زبان فارسی در حد خواندن و برداشت از دیون حافظ را کجا و نزد چه کسی آموخته است؟

نتاب یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 08:54 ب.ظ


استاد
"هر شیی و عرض بدون صاحب مانده ..."
آیا مقصودتان از عرض " چیز نمایش شدە" است یا ھمان ارض بمعنی ملک؟

عرض به فتح ع و ر، ریشه مشتقات بسیار و از جمله به معنای هر هستی علنی و در دسترس است.

فریبا حاجی زاده یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 10:08 ب.ظ

پس ارتباط شما با آزاده خانوم محدود به وبلاگ نیست!
با این حساب ما خودمان را درگیر دعوای زن و شوهری نکنیم سنگین تریم.

خانم حاجی زاده. معمولا خانم ها مواظب اند که زیادی سنگین نشوند. ایشان هم مانند شما و بسیاری دیگر با دفتر تماس تلفنی داشته اند.

abbas دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 06:30 ق.ظ

http://www.artofp.com/PersianArt190.html

آقای abbas. شاهکار بود، هرچند یکی دو اشتباه هم داشت.

[ بدون نام ] دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 08:25 ق.ظ

شاید این پرسش و پاسخ ها حرف هایی را در مورد اوضاع کنونی کشور به صورت کلی داشته باشد!

http://alef.ir/vdccsiqsx2bqpe8.ala2.html?152610

فریبا حاجی زاده دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 10:46 ق.ظ http://monhaniezehn.blogfa.com

متعجبم که چطور با علم به زن بودن ایشان هرزه گوییها و لجن نویسی هایش را نصب میکنید!!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد