حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

اسلام و شمشیر 54.

 

 اسلام و شمشیر، ۵۴

 

آن گاه که رواج فضولی هایی با نام «شان نزول» هم نتوانست مراد یهود را برآورد و موجب تخفیف و انحراف در برداشت درست از آیات قرآن شود، دکان تفسیر را گشودند که در وجه عام به معنای رفع نقص از متن ظاهرا دشوار فهم کلام خدا است و بر آن مبنا آشوبگران و ریز بینانی ظاهر شدند که با پرچم داری عتیق نیشابوری، بی اعتنا به تذکرات الهی، ره سپار کشف و افشای نقش هر حرف واوی در آیات الهی و جست و جوی لوازم  و نحوه اجرای تذکرات عذاب و عقاب و یا لطف و مرحمت، در پشت صحنه وعده های خداوندی شدند. 

«هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَ مَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ. او کسى است که این کتاب را بر تو فرستاد، پاره ‏اى محکم که زیربنا و بخشی که متشابهات است. دارندگان قلوب منحرف، فتنه جویانه برای متشابهات تاویلاتی تراشیده اند حال آن که علم تاویل فقط در اختیار خداوند است. دانایان پا برجا اعلام می کنند که بر مجموع ان چه خداوند فرو فرستاده مومنیم و جز خردمند کسى متذکر نمى‏شود». (آل عمران، ۷) 

به نظر می رسد گروندگان به تفاسیر و اضافات دیگر، این آیه و ره نمود صریح و بی آرایش احکام آن را جدی نمی گیرند، فرصتی را در محاکمه نحوی و صرفی و کلامی مطالب مندرج در قرآن از دست نمی دهند و بی تامل مشغول تاویل و تفسیر آیات الهی اند!؟ برخورد بی تعارف خداوند با بندگان در مواجهه با لغزش ها و ناتوانی های نهادینه آدمی، تا حدی که بی بهانه جویی و یا مخفی کاری، پیامبر را در اجابت و رعایت محدودیت های امر وصلت با زنان، استثنائا آزاد می گذارد و برای اجابت هر امری قانون و امکانات «کن فیکون» را در اختیار دارد و بر میزان خام خیالی آدمیان در برداشت از مطالب قرآن چنان آگاه است که هرکجا تصویر بیان از امور عوام فاصله می گیرد، ترکیب «و ما ادراک» را به کار می برد و حتی با نصب حروف مقطعه در ابتدای برخی از سوره ها، ناتوانی ظاهرا ابدی انسان در گشودن این گونه گره ها را به دوست و دشمن یادآوری می کند.  

«قالت الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَیْءٍ وَ قَالَتِ النَّصَارَى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ. یهودیان گفته اند که مسیحیان بر حق نیستند و مسیحیان گفته اند که یهودیان بر حق نیستند، هرچند هر دو کتابی برای خواندن و رجوع دارند و چنین است قول گروهی دیگر که چیزی نمی دانند. خداوند در روز قیامت به مسائل مورد اختلاف آنان رسیدگی و داوری خواهد کرد». (بقره، ۱۱۳)

مفسران و مترجمین و آنوسی های مبدع تفسیر و شان نزول و غیره، به نظر می رسد از فراوانی چنین آیاتی بی خبر مانده اند که خداوند برداشت نهایی از برآورد مطالب معینی را موکول و محول به روز حساب می کند، هرچند این گونه یادآوری های قرآن نیز مانع ورود بی مجوز مفسرین به چنین حوزه های قرآنی نبوده است و انعکاسی جز این ندارد که مفسرین در برداشت سریع تر از مفاهیم این گونه آیات خبره تر از خداوندند! در واقع عمل کرد مفسرین موجود یادآوری به بارگاه الهی است که پاسخ به  این مقوله ها محتاج چنین صبر بزرگی نیست! 

«إِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ جَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ. خدا گفت اى عیسى من تو را برگرفته، به سوى خویش بالا مى‏برم و تو را از آنان که کفر ورزیده‏اند پاک مى‏گردانم و تا رستاخیز کسانى را که از تو پیروى کرده‏اند فوق کسانى قرار خواهم داد که کافر شده‏اند. آنگاه فرجام شما به سوى من است پس در مسائل مورد اختلاف، میان شما داورى خواهم کرد». (آل عمران، ۵۵) 

در این جا نیز وعده کشف اشارات و درک کامل داده های این آیه به روز واپسین محول شده تا بندگانی بی قرار، در جای صبر دراز مدت معین شده از سوی خداوند، به صفحات تفاسیر رجوع کنند. آیا با وجود صراحت این گونه آیات، مفسران مجازند برای رفع بی حوصلگی و کم صبری برخی از مومنین، وعده خداوند را ملغی کنند و به روز رسانند؟

 

«وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَةً  وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَآ آتَاکُم فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ  إِلَى الله مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ. و ما این کتاب به حق را سوی تو فرستادیم که تصدیق کننده کتاب هاى پیشین و حاکم بر آن هاست. پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن، پیرو هواهای آنان مباش. براى هر یک از شما شریعت و روشى قرار داده‏ایم و اگر خدا مى‏خواست ‏شما را یک امت قرار مى‏داد، ولى شما را با داده ها آزمایش می کند. در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقت گیرید. بازگشت  شما به سوى خداست آن گاه در باره آن چه در آن اختلاف مى‏کردید آگاه تان خواهد کرد» (مائده، 48)


کلمات این آیه نیز از عزم خداوند برای پرهیز از ورود بی هنگام به منطق برخی
 از امور خلقت
و احاله آن به قیامت خبر می دهد. به راستی آن مفسرانی که با ورود ماهوی به تذکرات این گونه آیات برای خداوند هم شیرین زبانی می کنند، انتقال درک مفاهیم چنین آیه هایی را نیازمند صرف حوصله تا روز قیامت نمی دانند، و بی اعتنا به وعده های الهی نیت و برداشت خود را اعلام می کنند، علم خود را از کجا برداشته اند!؟  

«وَ لَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُواْ حَتَّى جَاءهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ. به راستى بنی اسرائیل را در جایگاه مناسبی منزل دادیم و روزى پاکیزه بخشیدیم پس به اختلاف نپرداختند مگر پس از آن که علم براى آنان حاصل شد همانا پروردگار تو در روز قیامت در باره آن چه بر سر آن اختلاف مى‏کردند میان شان داورى خواهد کرد». (یونس،۹۳)    

دقت در آیاتی که خداوند کشف منظور و معانی آن را نیازمند گذر زمان تا مقطع قیامت می داند، عالمانه معلوم می کند که بیش تر این آیات پیرامون دسته بندی های درونی اهل کتاب، یعنی یهود و نصارا می گردد، که می توان از انشعاب و دو دستگی درون مسیحیت و مقاومت در برابر کشیشان منادی تثلیث اشاراتی سربسته یافت. 

«إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَختلفون. شنبه بر کسانى که در باره آن اختلاف کردند مقرر شد و قطعا پروردگارت روز رستاخیز میان آن ها در باره چیزى که در مورد آن اختلاف مى‏کردند داورى خواهد کرد». (نحل،124)

چنین اشاراتی که بیرون از جمع مسلمانان معنا می گیرد، توجه را به این ماجرا جلب می کند که خطاب های خداوند به یهود و نصاری حاوی مطالبی است که بیش تر اشاره به پیش آمدهای ماقبل بعثت پیامبر و بیرون از نیازهای ذهنی مسلمانان است.

«اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ . خدا روز قیامت در مورد اختلافات شما داورى خواهد کرد. (حج، 69) إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ. در حقیقت پروردگار تو خود روز قیامت در آنچه با یکدیگر اختلاف مى‏کردند، داورى خواهد کرد». (سجده، 25)

به راستی وفور آیاتی که دریافت قضاوت نهایی خداوند در باب مضامینی را، متضمن و موکول به حضور در پیشگاه عدل الهی می داند، شاید هشداری برای هر یک از ما شناخته شود که همانند مفسرانی تازه سربرآورده با التجا به جرح و تعدیل آیات الهی معلوم نیست به دنبال رد پای کدام حقیقت گم و یا تعدیل شده در قرآنیم. کتابی که نادانسته های بندگان را یا به صورت «و ما ادراک» و یا بستن سدی در مقدمات برخی از سوره ها به صورت حروف مقطعه و بالاخره گفتار در باب ناتوانی بندگان، با این یادآوری که تا روز میعاد نمی توان راز بسیاری از اشارات قرآن را گشود. 

«قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِکُمْ ثُمَّ أَصْبَحُواْ بِهَا کَافِرِینَ. پیش از شما نیز اقوامی سئوال ساز بوده اند که از کفر سردرآوردند». (مائده، 102).

ایا عتیق نیشابوری را از یاد برده اید که  دو هزار مورد از انواع سئوالات را با توسل و بهانه نفسیر در برابر قرآن قرار داده بود!؟  (ادامه دارد)

 
نظرات 177 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 03:33 ب.ظ

با سلام و خسته نباشید
استاد جان می خواستم بدانم در قرآن آیاتی در باره احکام وضو برای خانمها وجود دارد . خواهشن منو به قم نفرستید. لطفا منو راهنمایی کنید

به طور اختصاصی و مجزا از مردان، خیر...

مسعود سنجری پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 06:43 ب.ظ

برادر بزرگ استاد پورپیرار گرامی
سلام علیکم

بخاطر این یادداشت زیبا و الهام بخش از شما تشکر می کنم.

استاد مدتی است که دوستان بر سر مفهوم حجاب در حال مناقشه هستند. ضمن اینکه نظر شما در این باره کاملا منطقی و دقیق است. استاد نمی دانم چرا کسی به تفاوت مفاهیم لباس و حجاب نمی پردازد؟ مگر لباس پوشش نیست که اینگونه درباره حجاب بحث می شود؟ اتفاقا با توجه به مفهوم لباس برداشت شما از حجاب صحیح است.

والسلام علیکم
فی امان الله

آقای سنجری. اگر نظرتان را بازتر کنید استفاده بیش تری می بریم.

علیرضا_1 پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 06:47 ب.ظ

مسجد و کلیسایی دقیقا در همسایگی یکدیگر قرار دارند و تنها یک دیوار فاصله میان آنهاست.

اما فاصله زمانی و عقیدتی میان آن ها بسیار است. یکی صلیب چوبی را خدا می داند و آن دیگری مدیریت مجموعه هستی را.

علیرضا_1 پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 06:50 ب.ظ

http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=48278
در شهر آبادان، مسجد و کلیسایی دقیقا در همسایگی یکدیگر قرار دارند و تنها یک دیوار فاصله میان آنهاست.

علیرضا_1 پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 07:09 ب.ظ

«أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَ طَعَامُهُ مَتَاعًا لَّکُمْ وَلِلسَّیَّارَةِ... حلال شد بر شما و بر مسافران، هر چه از دریا صید می کنید و طعامی که با آن می پزید». (مائده، 96)

http://www.parsine.com/fa/pages/index.php

ساسان پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 10:00 ب.ظ http://nejadarya.blogfa.com

استاد عارف محب الله نیکو نگار نیکو مقام آریایی یهودی نژاد. انشا الله فردا به لطف اهورامزدا رهبر ما آریاییان جهان یعنی پورفوسور سرلشکر تیمسار مهدی روحانی آریایی در ایران ظهور خواهد فرمود و نژاد نیکوی آریایی بر دشمنان این نژاد در ایران فیروز خواهد گشتن نمودن. قرار می باشد که فردا اول مهرنامه آریایی ساعت هفت شبینه رستاخیز نیکوی آریاییان ایران صورت پذیرفتن گردد و سپهدار ایران سرلشکر سرلشکران یا یک فرونده هواپیمای جنگی فوق مدرن و فوق پیشرفتگی به ایران فرود آمدن نمایند و با فیروزی آریاییان تازیان ایران هم مثل صدام و بشار اسد مغلوب بگردن انشا الله و ما فردا به درگاه حضرت زرتشتی ع دعا باید بگردانیم تا این فیروزی تکمیل بگردد. جنابالی هم از درگاه یهوه دعا بگردانید برای فیروزی ما آریاییان و زرتشتیان گبرکی یا بهتر دین.

ساسان پنج‌شنبه 31 شهریور 1390 ساعت 10:43 ب.ظ http://nejadarya.blogfa.com

تارکده نیکوی نزاد نیکوی آریایی با مژده ای بسیار زیاد فراوان نیکو بروز گشته می باشد.

ای پورپیران کار جنابالی فردا ساعت هفت و نیم تمام گشته می گردد

جلال جمعه 1 مهر 1390 ساعت 02:52 ق.ظ

سلام استاد
پیش بینی ها و تحلیل هایتان از مسائل سیاسی همگی درست از اب در امده اند...
از اولین کسانی بودید که از وابستگی مشائی به اسرائیل سخن گفتید و الان پس از گذشت 4 سال همه به این نتیجه رسیده اند..
باعث افتخار ماست که از وجود استاد حقیقت جوئی مثل شما استفاده میکنیم
در ضمن یک سوال داشتم: نظرتان در مورد "اردوغان" چیست؟ فشار و اعتراض به اسرائیل، حمایت از جنبش های اسلامی در کشورهای مسلمان و...
دیروز هم در مصاحبه گفت در صورت لزوم با اسرائیل مقابله نظامی هم خواهد کرد..
هاارتص اعتراف کرده که هیچگاه اسرائیل تا این حد در انزوا قرار نگرفته بود!!

[ بدون نام ] جمعه 1 مهر 1390 ساعت 10:02 ق.ظ

جناب جلال.
منطقی و معلوم است که ترکیه همان کشور تغیر قیافه داده بیزانس است که کلیسا تاسیس کرده .
این نمایشات چهره برافروختنهای سیاسی حاکمان بیزانسی ترکیه هم از آن پدرسوختگیهای سیاستمداران جهان است ...
تنها به شما توصیه میکنم : مطمئن باشید بدون استثنا کل سیاستمداران حاکم بر دنیا حتی حاکم خود فلسطین هم کارمندان یهودیان میباشند. همین و بس ...

همین است. جز این که در میان نان خوران فراوان کنیسه در جهان، به میزان نه چندان کافی آنوسی های دشمن اسراییل رخنه دارند.

ساده دل جمعه 1 مهر 1390 ساعت 10:11 ق.ظ



زرین تاج قزوینی ملقب به طاهره قره العین اولین زنی که چندهمسر داشت و اولین زنی که کشف حجاب کرد(البته به خاطر فساد نه هرمونتیک قرآنی) عمه بزرگ کسی است که هم اکنون در تصدی مقام وزارت امور خارجه است

دکتر علی اکبر صالحی!!!!!!
برای ریاست جمهوری آینده نقشه کشیده اند

به وبگاه دکتر شهبازی بروید و مقاله بسیار جالبی که در این باره است مطالعه کنید

اقای ساده دل. اندکی دیگر حوصله کنید تا حقیقت بر تمام ما روشن شود. ضمنا آن که قلم اش درستایش هخامنشیان و رد پوریم کار می کند، از صد یهود بدتر است.

عابدی جمعه 1 مهر 1390 ساعت 12:35 ب.ظ

سلام استاد خسته نباشید. از ای میل بانک هنوز خبری نشده است!

امیدوارم دوستانی که در این چند روز بر کلماتی از قرآن دقیق می شوند را هم احوال عتیق ندانید.

جناب استاد عابدی. تعطیلات پی در پی مانع اجرای کار بانک شده و یا لااقل این طور بهانه می آورند. البته که دوباره فشار خواهیم آورد.
در مورد کار روی لغات هم، حکم قرآن نهی آن است. در این مورد شک نیاورید که این گونه برخوردها در قرآن پیشینه و دیرینه ندارد و تفسیر و توضیح بر ایات و کلمات قرآن جزیی از بسته کنیسه ای هجوم به قرآن و از تولیدات و توجهات جدید مشرکین است.

عابدی جمعه 1 مهر 1390 ساعت 12:57 ب.ظ

جناب ساده دل ، برداشت من این است که جلابیب با کلماتی چون روپوش ، چادر و هر چیز که به معنی پوشش بدانند، نمی تواند مربوط باشد.

معنی دادن بر جلابیب باید بر اساس کلمات هم ریشه اش در قرآن باشد، همانند کلمه «ملکت» که معنی درستی از قرآن، بر اساس کلمه هم ریشه اش یافته شد.

غرابیب ، هم وزن جلابیب است. اگر غرابیب را با توجه به فعل شرق ﴿الزمر: ٦٩﴾ (وَأَشْرَقَت که به مفهوم «درخشیدن» و «روشن شدن» است،) تاریکی و سیاهی داده اند، آن گاه باید سوال شود چرا در مورد جلابیب این گونه اقداماتی نشده است و چرا آن را هم مفهوم جلب ندانسته اند؟!


واما برای بررسی ریشه ی غرب :

مشتقات ریشه "غرب" در قرآن اغلب در مقابل مشتقات ریشه "شرق" و یا در مقابل مشتقات ریشه "طلع" آمده است.

ریشه های غرب در قرآن

http://tanzil.net/#search/root/غرب

ریشه های شرق در قرآن

http://tanzil.net/#search/root/شرق

ریشه های طلع در قرآن

http://tanzil.net/#search/root/طلع

*** جمعه 1 مهر 1390 ساعت 01:12 ب.ظ

جناب جلال میتونید دقیقا بفرمایید کی استاد در خصوص ارتباط مشایی با اسراییل صحبت کردند؟!!!!

جناب *** . اگر جوابی رسید به من هم منتقل کنید.

مسعود سنجری جمعه 1 مهر 1390 ساعت 01:57 ب.ظ

برادر بزرگ استاد پورپیرار عزیز
سلام علیکم

غرض از این گستاخی اینجانب در حضور شما استاد گرامی این بود که اغلب برای فهم معنی و حدود پوشش به مفهوم حجاب در قرآن مراجعه می شود. حال آنکه پوشش و آنچه از آن مستفاد می شود به معنی لباس بازمی گردد که خداوند هدف آنرا " لتقیکم باسکم" و همین طور "یواری سوأتکم" و ... عنوان کرده. حجاب آنگونه که از معنی آن برمی آید مانند سدی بین زن و مرد در شرایط و ظروف معینی عمل می کند می تواند پرده یا دیوار و نظایر آن باشد و در نظر گرفتن آن بعنوان لباس نمی تواند مقصود باشد. لذا نظر شما در این خصوص دقیق و صحیحتر است.

والسلام علیکم
فی امان الله

آقای سنجری. این مطلب درست است و غرض رعایت هایی است که خجاب، چه دیوار و پرده باشد و یا لباس، به اجرای آن کمک می کند و البته حتی همین دستور حفظ حجاب در قرآن موردی است.

*** جمعه 1 مهر 1390 ساعت 11:42 ب.ظ

استاد عزیز سلام
امیدوارم سایه شما سالها و سالها بر سر ما باشد
در مورخه چهارشنبه ۳۰-۰۶-۹۰ صبح قبل از پرواز با دفتر شما تماس گرفتم و خدمت آقایی که گوشی را گرفته بودند عرض کردم که از جزیره لاوان تا ۱ ساعت دیگه پرواز دارم به مهرآباد و مشتاق زیارت استاد هستم و بعدش باید برم مازندران( کارمند شرکت نفتم و ۲ هفته جزیره لاوان مشغولم و ۲ هفته استراحت برمیگردم محل سکونتم و کنار خانواده) فرمودند هر وقت رسیدید تماس بگیرید تا هماهنگ کنم. راس ساعت ۱۲:۳۰ بعد از ۲ هفته کار روی یکی از سکوهای نفتی رسیدم تهران و مشتاقانه زنگ زدم و خانمی گوشی گرفتند و فرمودند استاد تا یکشنبه نیستند!!! جالب اینجاست ۳ ساعت قبلش که تماس گرفته بودم اون آقا نفرمودند استاد نیستند!!
غرض از این نوشته : لطف میکنید برنامه کاریتون یا ساعاتی که میشه ملاقاتتون کرد را بفرمایید؟

آقای *** از گردش قضیه ای که می فرمایید بی خبرم و باید سئوال کنم ولی علی المعمول روزهای زوج از 10 صبح تا 3 بعد از ظهر درخدمتم الا روزهایی که در حد معینی سلامت نباشم. به تر این که زمان حضورتان را قبلا و با تلفن اطلاع دهید.

فرشته شنبه 2 مهر 1390 ساعت 01:31 ب.ظ

سلام
من شنیدم که خانواده آقای صالحی همه بهایی هستن،هر چی کافره اطراف آقای رییس جمهور رو گرفته،
استاد می فرمایین که درباره لغات قرانی تفحص نشه ولی اگه این کار صورت نگیره همه مجبورن همون مطالبی رو که تا حالا یهود به خورد این ملت داده رو بخونن و قبول کنن

خانم فرشته. یهودیان تاکنون نتوانسته اند به قصد خزاب کاری و مفاهیم تراشی به متن قرآن وارد شوند و جز چند مورد مثلا ربیون باکسره بر حرف ر که عرب امروز معنای آن را نمی داند ضمن ترجمه، شیطانی های ابلهانه و آشکار کرده اند. بنا بر این، اصل متن در مقابل و در دست ماست که ذره ای با فروفرستاده نخستین فاصله ندارد. بدین ترتیب اشکالات از ترجمه ها بیرون تراویده نه از متن دست برده یهود. در عین حال من چیزی نمی فرمایم. آیه قرآن است که تاویل را مجاز نمی داند.

فریبا حاجی زاده شنبه 2 مهر 1390 ساعت 02:18 ب.ظ http://www.monhaniezehn.blogfa.com/

سلام
احکام توصیه ها و قوانین قرآن برای ما مسلمانهاست و تا زمانی که نسبت به آنها نااگاهیم قادر به عمل نیستیم. ضمنا جهل به قانون توجیه قابل قبولی برای عمل نکردن به قانون نیست.
در قرآن کلمات و عباراتی وجود دارد که معانی آنها در هنگام نزول آیات آشکار و واضح بوده است اما اکنون برای ما مبهم است. این مسئله گویای این واقعیت است که در دوره ای بین قرآن و مسلمانان چنان فاصله ای می افتد که معانی اصلی گم میشوند و سودجویان معانی بدلی و گمراه کننده جایگزین میکنند.
آیا اگر هدف و نیت کشف صورت واقعی و معنای مورد نظر خداوند باشد و این عمل با تکیه بر خود قرآن و قواعد و رهنمودها وکلیدهای قرآنی انجام شود و بعبارتی از خود کتاب دور نشویم و بدنبال تعابیر و تفاسیر دلخواه خود نباشیم و از یاد نبریم که خداوند ناظر بر ماست آنگاه ما یک عمل نهی شده مرتکب شده ایم!؟ آیا پذیرش معانی نادرست و یا جاهل ماندن به کلام خدا نهی شده نیست!؟

خانم حاجی زاده. از هر راهی که بروید و هر معنا و جای گزینی که بسازید متن قرآن نیست و ماجرا همین است که پیش نظر دارید. ره نمود قرآنی در این باره همان آیه هفتم آل عمران و پیروی از روش راسخون در علم است.

سیروس شنبه 2 مهر 1390 ساعت 03:45 ب.ظ

آقای ساده دل. اگر قرار بود قره العین عمه بزرگ دکتر صالحی باشد، ایشان الان باید ۱۵۰ ساله می بودند!!

آقای محب الله. همه این هزیانات را هم که ببافی، اسرائیل را می فرستیم به خلا! فقط صبر کن و ببین! هه هه هه هه

مهدی شنبه 2 مهر 1390 ساعت 11:00 ب.ظ

استاد عزیز سلام

ببینید این جهود چه چیزهایی در مورد یادداشت قلم شما نوشته است>

http://quraninmylife.blogsky.com/1390/07/02/post-11/

واقعا ثابت کرد که دست صد یهودی را از پشت بسته است.

رامین.ص یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 03:48 ق.ظ

با سلام:
استاد گرامی در سایتی که آقای مهدی معرفی کرده بحثی در مورد ایران شناسی200اورده که شما هم ان را اینطوری معرفی کرده اید:"نمونه جاودان از پیکرتراشی قدیم رومن امپراتور آگوستوس از دوران ماقبل تولد مسیح"در سایت معرفی شده ,اعلام شده در دستان این امپراطور شیئی مانند کاغذ نوشته ای وجود دارد.نظر شما در این مورد چیست؟با تشکر.

آقای رامین ص. در هیچ یک از آدرس هایی که اعلام کرده اید، چنان مطلبی نیست. لینک بگذارید. ضمنا چرم نوشته هایی با مضامین بومی و محلی ولی نه کتاب، دیده شده ولی برای شبه کاغذ تعریفی داده نشده است.

فریبا حاجی زاده یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 10:22 ق.ظ http://www.monhaniezehn.blogfa.com/

سلام
عدم نصب کامنت من نشان داد که شما در گفتارتان صادق نیستید.
جناب استاد آنچه که باعث میشود من بین شما و سایر افرادی که ادعای مبارزه با یهود و فراماسونری دارند تفاوت قائل شوم و به شما و درستی راهتان اعتقاد پیدا کنم تاکیدتان بر تحقیق روی قرآن است. اگر امروز حرفتان را عوض کرده اید من نیز نظرم را در مورد شما عوض خواهم کرد.
لطفا موضوع را روشن کنید.

خانم حاجی زاده. کامنت شما و جواب آن نصب شده و طبیعی است که در تغییر عقیده نیز آزادید.

منصور یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 02:08 ب.ظ

سلام علیکم
اگر امروز تنها متن معتبر و قابل استناد قرآن است، ما مجبوریم آن را فقط از روی خودش بفهمیم. قرآن خود بارها و بارها از ما خواسته چرا در این آیاتش تفکر نمی کنیم، تدبر نمی کنیم، تعقل نمی کنیم، تفقه نمی¬کنیم. استاد نازنین ممنون می شویم ما روشن بفرمایید که خداوند دقیقا از ما چه خواسته است. چون ظاهرا تا معنی کلمات و جملات را نفهمیم نمی توانیم در آنها تفکر و تدبر کنیم. از کلمات منضم به «ماادریک» که بگذریم، کلمات بسیار دیگری هم غامض و متروک به نظر می¬رسند، از بسیاری از این کلمات هم می¬توان گذشت(آنهایی که مربوط به امتهای پیشین بوده)، اما بسیاری کلمات در قالب یک حکم از سوی خداوند ارائه شده و باید اجرا کنیم. این احکام در بسیاری موارد شخصی است، اما در بسیاری موارد دیگر جنبه اجتماعی پیدا می کند مانند مجازات های مختلف از جمله قصاص، دزدی، طلاق، کشتن دشمنان و منافقان، .... این اوامر خداوند در باره روابط مومنان با خانواده خود، با دیگر مومنان، با مشرکان، با دشمنان و منافقان. دیگر نمی¬توانیم بگویم هر کس هر قدر از قرآن فهمید کفایت می کند و در دیگر آیات و کلمات تعمق و تجسس نکند، چون تاویل است و خدا آن را نهی کرده است. شما الان می بینید که دستآویز چماق بدستان در اجبار زنان به پوشیدن روسری همین آیه 59 سوره احزاب است که یک آیه در مورد یک رفتار شخصی است به قول معروف یک آیه تدافعی است نه تهاجمی. اگر تنها مرجع معتبر برای تمام قوانین اجتماعی و حقوقی را قرآن بدانیم، آنگاه لازم است کلمات و آیات آن را بخوبی درک کنیم مبادا کسی را به ناحق اعدام کنیم، مبادا آبروی کسی را به ناحق بریزیم، مبادا....

اقای منصور. مشکل درک مطابق اصل کلمات قرآن از آن روست که مسلمانان هلال شرقی اسلام زبان عرب نمی دانند و مشکل دیگر هم نبودن متن عربی متعلق به قرون مقدم بر اسلام و نزول قرآن است و کلیدی نداریم که تردیدهای معنا گذاری موجود بر لغات قرآن را از طریق مقایسه با متن همسن و همسان بگشاییم. توجه می دهم که عرب عهد نزول آیات سئوالی در باب معنای واژه ها نداشته است. همین مطلب می رساند که سعی ما غیر عرب ها در معنا گذاری و نصب حدسیات خود در جای لغات اصیل زبان عربی همان تاویل می شود.

مجمد اوجال یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 07:02 ب.ظ

استاد، سلام

نام اصلی کتاب "از زبان داریوش" هاید ماری کخ خاطرتان هست؟

هر چقدر در اینترنت جستجو کردم، نه برای نام نویسنده و نه کتاب، تقریبا هیچ نتیجه در بر نداشت!!! در ویکیپدیای فارسی و انگلیسی هم صفحه ای برای معرفی وی وجود ندارد!!؟؟

آقای اوجال. اسم اصلی کتاب را ان شاء الله فردا برای تان پیدا می کنم.

فریبا حاجی زاده یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 07:31 ب.ظ http://www.monhaniezehn.blogfa.com/

نه استاد من یک کامنت نصب نشده و بی جواب دارم.
تغییرعقیده به این سادگی نیست و من هم آدم دمدمی مزاجی نیستم. انتظار دارم مسئله را روشن کنید. چون هیچ کدام از خوانندگان شما مقالات هادوا و ملک یمین را فراموش نکرده اند.

خانم حاجی زاده. در مورد ملک یمین و هادوا گفت و گو در باب ترجمه هدفمند است نه تاویل و تفسیر.

فریبا حاجی زاده یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 08:26 ب.ظ http://www.monhaniezehn.blogfa.com/

بین تفسیر با تحقیق تفاوت هست و منظور آیه هفت سوره آل عمران نهی تاویل و تفسیر می باشد و نه تحقیق. منظور شما برای من روشن نیست برای همین به خودم حق میدهم از شما پاسخی روشن و دقیق بخواهم.
این جمله(اگر امروز حرفتان را عوض کرده اید من نیز نظرم را در مورد شما عوض خواهم کرد) هم از سر ناراحتی نصب نشدن کامنتم بود. لطفا ابلهانی مثل عارف شادی نفرمایند.

سلام محمدی یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 10:21 ب.ظ http://salammohammadi.com

باسلام خدمت استاد و دوستان گرامی.
خانم حاجی زاده چنین برخورد و نگرشی از شما بعید است!!

علیرضا _1 یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 11:30 ب.ظ

سلام استاد
مثل اینکه وبلاگ جنابعالی نیز مانند شبکهای تلوزیونی مجهز به پیامهای بازرگانی شده ( عارف ) که همه منتظر تمام شدن ان و شروع اصلی برنامه هستند .

ساسان یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 11:34 ب.ظ

بانو حاجی زاده لطفینه هر چه زودتری به اصل نیکوی آریایی خویشتن بازگشت بنمایید و از پورپیران دوری جستن بنمایید مثل استاد اتفاقی و به جمع ما آریاییان راستین تبار پیوند گشتن بنمایید تا حضرت زرتشتی ع شما را عفو بگردانند انشالله. همانطوریکه مشاهده می گردانید پورپیران صداقت نمیدارد و بفرموده استاد عارف راستینه گفتار از اهریمنینه پیروی میدارد

فریبا حاجی زاده دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 10:06 ق.ظ http://www.monhaniezehn.blogfa.com/

جناب سلام محمدی چرا بعید باشد!؟ مطلبی برایم مبهم بود که قادر به چشم پوشی از آن نبودم.
از نظر من نباید تحقیق مومنانه بر روی قرآن با تاویل و تفسیر مغرضانه هم کفو تلقی شود.
ضمنا بین استاد و شاگرد چندین ساله هم ممکن است اختلاف نظر پیش بیاید اما اگر تندروی کردم از استاد محترم و دوستان پوزش می طلبم.

رحمانی دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 10:40 ق.ظ

با سلام خدمت همگی

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ(6 بقره)
یُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا یَشْعُرُونَ(9 بقره)
به یاد پوریم زدگان و رخداد پلید و ویرانگر پوریم و به امید شناخت کامل پوریم و مشرکان پوریم ساز

با سلام و خسته نباشید خدمت ابرمرد تاریخ شرق میانه
ما فقط و فقط می توانیم بگوییم
اجرکم عند الله

با اجازه استاد خستگی ناپذیر ...

برای اینکه شخصی بتواند این مباحث را درک کند باید لااقل چند مورد اساسی را درک کرده باشد ،

آمار ، تناقضات ، شبیه سازی و بحث های کلان

درک هر کدام از اینها قسمتی از شیادی ها را برملا خواهد کرد، البته همیشه شیادان جلوتر از ابلهانی هستند که قرنها بعد ترفند الان آنها را خواهند فهمید، پس برد، همیشه با شیادان حرفه ای است، مگر اینکه کلان راه، در اختیاز باشد که ما معتقدیم قرآن آن کلان روشن گر است و بدون تمسک به آن ، شیادان جهان خوار برنده همیشگی خواهند بود

و اما توضیح هر کدام ... .

"و اگر نبود، روشنگریهای استاد کامل، ما هم در بهترین حالت کدخدامنشی بیش ، نمی شدیم!!! چنانکه اینهمه مسلمان مخلص ،کدخدامنشی بیش نشده اند؟!"

وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا

با تشکر فراوان

آقای رحمانی.
حسن گشودن مباحث مغز دار این است که دیدار شما را میسر می کند. به حقیقت که مشرفین کامل به معجر این گفتارها بسیار اندک اند. در پناه ایزد یکتا بمانید.

فرشته دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 06:12 ب.ظ

استاد از پاسختون به اقای رحمانی معلوم میشه که از دست بچه ها ناراحتین.استاد به بزرگواری خودتون ببخشین،تنها مرجع پاسخگویی به سوالات تنها شما استاد نازنین هستین و بس. دوستان هم بهتره ادب خودشونو در محضر استاد حفظ کنن

خانم فرشته. البته چند نفری هم با تغذیه از توضیحات نیم تراشیده و گاه خصوصی من چنان در خود احساس تورم می کنند که مدخل های نیمه پرداخته مرا مصادره و در اثاثه فکری خود وارد می کنن! عیبی هم ندارد اگر لااقل در ضمیر خود هشدار دهد که اختراعی نکرده و تنها مضمون پیش شنیده ای را تکرار کرده است.

Alper Tabrizli دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 07:28 ب.ظ http://www.facebook.com/groups/bonyanandish

سلام استاد خسته نباشید
خیلی ممنون از بابت یادداشت و پاسخ های روشنگرتان!

اگر به خاطر داشته باشید قبلا در مورد حضور دو گروه بنیان اندیشی (یکی درباره مسائل تاریخ و دیگری در باره قرآن) و نیز صفحاتی جهت معرفی هر یک از مستندات و کتاب های بی نظیرتان در سایت فیس بوک گفته بودم که به کمک برخی از خوانندگان همین سایت اداره می شوند , و همانگونه که می دانید بدون حضور شما پاسخ به سوالات گاها خیلی دشوار و ناممکن می شود ! یکی از سوالات مرسوم همان بود که دوست عزیزمان آقای سنجری گفتند ( یعنی بحث بر سر مساله پوشش و بررسی آیات قرآن در این خصوص ) آیا امکان دارد پاسخ و یا یادداشتی کامل به این مساله بنویسید تا دیگر جای ابهامی برای سوال کنندگان نماند؟
و نیز آیا اجازه می دهید بعد از این سوالاتی از این قبیل را ( که توانایی اقناع و یا پاسخ دادن کامل و صحیح نداریم ) به این سایت منتقل کنیم ؟

آقای آلپر تبریزی. گمان می کنم اگر سئوالات را به وبلاگ منتقل کنید صورت به تری بگیرد. ضمن این که اجبار دوستان به پاسخ نویسی گاه معلوم می کند که تا چه سطح یا عمقی مطلب را دریافته ایم و تا کجا توان دفاع از مطالب پایه را داریم.

فریبا حاجی زاده دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 08:06 ب.ظ http://www.monhaniezehn.blogfa.com/

سلام آقای رحمانی
شما که اشراف کامل به معجر این گفتارها دارید لطفا برای بنده روشن کنید چگونه وقتی *در مورد کار روی لغات هم، حکم قرآن نهی آن است* و *از هر راهی که بروید و هر معنا و جای گزینی که بسازید متن قرآن نیست*در مورد ملک یمین و هادوا گفت و گو در باب ترجمه هدفمند است!؟
لطفا بفرمائید کجای قرآن همزمان با نهی کار روی لغات، برای گفتگو در باب ترجمه هدفمند مجوز صادر شده است؟ چون در قرآن صحبتی از ترجمه درست و نادرست متن آن نشده است؟
جناب رحمانی ما طی تحقیق استاد و ادله ایشان پذیرفتیم جایگزین ملک یمین شریک جنسی است و الآن ایشان این جایگزینی را منهی اعلام میکنند!!؟ تکلیف چیست؟
لطفا اختصاصا شما به این کامنت پاسخ بفرمائید.

سلام محمدی دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 09:13 ب.ظ http://www.salammohammadi.com

با سلام
خانم حاجی زاده این گفتار از شما بعید نیست؟!! (( عدم نصب کامنت من نشان داد که شما در گفتارتان صادق نیستید. اگر امروز حرفتان را عوض کرده اید من نیز نظرم را در مورد شما عوض خواهم کرد.))
نگاه من به موارد ابهام و اختلاف نظر و تفسیرو غیره نبود .
با تشکر

شاهین دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 10:33 ب.ظ

با سلام خدمت استاد و عزیزان
نسخه .epub (کتاب الکترونی گوشیهای هوشند) کتاب اسلام و شمشیر موجود هست ،
کسی لازم نداره؟

منصور سه‌شنبه 5 مهر 1390 ساعت 01:23 ق.ظ

سلام و درود خدمت استاد گرانقدر و دوستان بزرگوار
دو مشکل اساسی در مورد فهم قرآن مطرح فرمودید که کاملا بجا و غیر قابل جبران است، نبود متن معتبر همزمان یا نزدیک به زمان نزول قرآن و بیگانه بودن مردمان هلال شرقی جهان اسلام با زبان عربی. با دلایلی که در مباحث منسجم ایران شناسی مطرح شد مشکل اول که لاینحل است و وجود مکتوبی نزدیک به زمان نزول قرآن محال است، حتی هیچ ابزاری برای اثبات یا امتحان اصالت چنین اثری هم در اختیار نداریم. و اما مشکل دوم، خدمتتان عرض کنم که در جنوب اهالی بسیاری بزبان عربی تکلم می کنند و شبانروز رادیوهای عربی و صدای قرآن گوش می کنند و مشغول قرآن خواندن هستند و تعصب خاصی به این رفتار دارند، آنها حتی عید فطر خود را با عربستان می گیرند، تعصب های نژادی و غیر دینی آنها بماند. اما همین افراد نه تنها کلمات مورد بحث ما بلکه بسیار ساده تر از آن را هم از قرآن نمی فهمند، فقط می خوانند و می خوانند. در عراق هم چنین وضعی وجود دارد. اعراب دیگر نقاط عالم اسلام هم همین گونه اند زیرا حداقل بنده تاکنون هر چه از دنیای غرب اسلام یافته ام همان مزخرفات دنیای شرقی را بلغور کرده است. اصلا زبان قرآن واقعا چیزی جدای از زبان عربی فعلی است و مشترکات بسیار کمی با آن دارد. «مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی» برای تجزیه و ترکیب کلمات و عبارات قرآن کتاب «الجدول فی اعراب القرآن» نوشته «محمود عبدالرحیم صافی» اهل سوریه را برگزیده است. هر چند این کتاب ممکن است برای حضرتعالی و بسیاری خوانندگان ارجمند آشنا باشد، بنده ضمن عذرخواهی از تطویل کلام شرحی را که درباره این کتاب آورده ضمیمه کرده ام تا خوانندگان عزیز خود قضاوت کنند و بدانند که حتی در قرن حاضر اهالی عرب زبان دنیای غرب اسلام هم مسموم همان کتابهای جعلی هستند که به دنیای اسلام تنقیه شده است. نکته قابل توجه این است که علیرغم اینکه در باب جد و جهد این نویسنده و شب زنده داری او برای تالیف چنین کتابی سخنها گفته، حتی یک کلمه راجع به زندگی او نگفته است و آدم بازهم با نظایر تاریخ سیستان یا دیگر کتب بی هویت فعلی مواجه می شود.
بنابراین ، از عربی یاد گرفتن هم چیزی عاید ما نمی شود، زیرا این عربی هم دستخوش همان تحولاتی شده است که منجر به تالیف کتابهایی از همان بلاد غربی در مورد قرآن شده با همان نگرشی که حاکم بر کتابهای دنیای شرق اسلام است. تنها راه باقی مانده این است به قومی عرب زبان و بکر و دور از هرگونه تعرض دشمنان فرهنگی اسلام در اعماق دره یا جنگلی دست پیدا کنیم تا بتوانیم عربی ناب را از آنها بیاموزیم. درست همانگونه که حضرتعالی در جنگلهای اندونزی چنین مسلمانانی یافتید.
بالاخره به نتیجه گیری و سوالات مهمی می رسم که امیدوارم قابل پاسخ دادن باشند: اول اینکه چگونه در حالی که هر گونه تلاش برای فهمیدن کلمات غریب قرآن را تاویل می دانیم، هر آنچه تا کنون از قرآن دریافته ایم را تاویل ندانیم؟ بهر حال همین مقدار قابل فهم فعلی هم زمانی نامفهوم بوده است وبرای فهم آن تلاشی صورت گرفته و از عربی به فارسی ترجمه شده اند.
دوم اینکه چگونه می توان مطمئن بود نسل آینده همین میزان از قرآن را که برای ما قابل فهم و خارج از مناقشه است را بفهمد. اگر با گذشت 1400 سال، مجموعه عواملی قرآن را از یک کتاب کاملا قابل فهم در زمان نزول (غیر از کلماتی که خداوند صراحتا عدم فهم آن توسط بشر را تذکر داده است) به کتابی اینچنین با این تعداد کلمات غریب و نامفهوم تبدیل کرده است پس باید منتظر باشیم که مثلا در چند صد سال آینده هیچ کلمه ای از قرآن قابل فهم نباشد.
سوم اینکه تاویل را چه می دانیم؟ آیا فهم ما از تاویل، خودْ، تاویل نیست؟ انشاءالله در کامنتی دیگر مطالبی در مورد تاویل خواهم آورد در باب اینکه تاویل به حوزه فهم درآوردن لفظ نیست بلکه آوردن ماهیت کلمه از عالم معنی به عالم شهود است و این کار هم فقط از خداوند بر می آید نه کس دیگر. خداوند در ادامه ی «ما ادراک» ها توضیحات مفصلی ارائه می کند با این حال باز هم ما درک درستی از واژه مورد نظر نداریم بدلیل اینکه از حوزه دسترسی تجربه دور است. عرب آن زمان همین کلمات را هم می فهمیده اما از درک آن عاجز بوده است حتی بسیاری از کلمات بدون «وما ادراک» نیز از دایره درک انسان بدور است مثلا «شجره زقوم» که سه بار در قرآن تکرار شده یا بسیاری کلمات دیگر و بطور کلی تمام کلمات و تعابیر و جملات مربوط به دنیای دیگر از حوزه درک ما خارج است. هرگونه تلاشی در جهت توضیحی بیش از آنچه خداوند ارائه کرده است، تاویل محسوب می شود نظیر آنچه آیت الله دستغیب در کتاب معاد خود انجام داده است....
چهارم اینکه با توجه به مورد اول و دوم، خداوند که می دانسته عرب قومی کوچک است و در دنیای پهناور میلیاردها غیر عرب زندگی می کنند و تصریح می کند که ما شما را با زبانهای مختلف آفریده ایم او که می دانسته زبان عربی بمحض تبدیل به غیر عرب تاویل خواهد بود و از حقیقت خود دور خواهد شد، لابد منظورش از «افلاتذکرون»، «افلاتعقلون» و... اعراب زمان پیامبر بوده است نه غیر عربها و عرب زبانهای فعلی که بسیاری از کلمات قرآن را نمی دانند! پس چرا مدعی شده که باید تمام دنیا مسلمان شوند و تنها دین مورد قبول اسلام است؟
و بالاخره پنجم اینکه با توجه به موارد اول، دوم و چهارم، قرآن در حال حاضر کتابی کاملا معتبر و مستند اما بی خاصیت است چون بمحض اینکه بخواهیم آن را بفهمیم بسمت تاویل رفته ایم و آن را از حقیقت خود دور کرده ایم.
استاد بزرگوارم، گستاخی مرا ببخشید و بگذارید بحساب همان روح بنیان اندیشی که خود در وجود من دمیده اید، من زندگی خود را مدیون شما هستم .

آقای منصور. می دانیم که اعراب متن مقدم و یا همزمان با قرآن ندارند و با رسیدگی به اجزاء و لوازم نگارش، چون خط بالغ شده و ابزار و الواح مناسب و لازم، قرن ها پس از طلوع اسلام نیز امکان تولید محصولات فرهنگی به شمایل کتاب را نداشته اند. اگر قرار را بر این بگذاریم که اعراب زمان پیامبر نیز به میزان این همه مفسر ریز و درشت و رسمی و قلابی زمان ما نسبت به قرآن سئوال تراشی می کردند، آن گاه حجم قرآن چندین برابر کتابی بود که اینک در دست و قلب خود نگه می داریم، اگر مقرر است با مراجعه به متن و به عنوان یک بنیان اندیش از زوائد غیر قرآنی پرهیز کنیم، پس در آن کتاب مراجعان به پیامبر برای دریافت پاسخ سئوال بسیار اندک اند و سئوالاتی ساده و سطحی دارند ضمن این که اگر متن به هر علت، سئوالی را درخورد زمان شناسایی نکرده باشد با دو صورت رسمی، یعنی و ما ادراک و انتظار دریافت پاسخ حضوری در قیامت رفع و رجوع شده است. این همه، هنوز در حیات پیامبر و زمانی است که ارتباط با آسمان برقرار است. یکی باید لااقل در این مرز و ارتفاع نزد خود و یا در حضور جمع از خویشتن بپرسد در روزگار جاری، از چه کس می پرسیم و مرجع پاسخ گوی مان کیست؟ آیا انتظار نزول آیه نوی با مضمون و ماادراک را داریم و یا در پیشگاه عالمی از مراکز حوزوی نشسته ایم؟ مورد اول که توهم است و در مورد دوم هم بنده ای را در مقام سخن گو و مسئول روابط عمومی قرآن قرار داده ایم، که مصداق کافری است. اگر بر این مطلب اضافه کنید جاعلانه بودن تمام تولیدات غیر قرآنی تا قرن دهم هجری، به سبب نبود امکان نگارش را، آن گاه تکلیف تک تک ما معلوم می شود: خروج از رشته تاویلگران و قرار دادن خود در زنجیره راسخون در علم.

منصور سه‌شنبه 5 مهر 1390 ساعت 01:25 ق.ظ

شرحی بر کتاب «الجدول فی اعراب القرآن»
«این شرح را نخستین تفسیر کامل در اعراب قرآن است. در زمینه روش تفسیر ادبى تفاسیر متعددى نوشته شده است که در میان آنها الجدول نقش ممتاز و برجسته‏اى دارد. زیرا مولف در تدوین این اثر زحمات فراوانى کشیده است. مباحث ادبى آن بسیار دقیق است. مطالب بلاغى آن به هم پیوسته است و در مفاهیم صرفى پژوهشهاى عمیقى ارائه داده است.
مولف براى تالیف این اثر سالهاى متمادى تلاش نموده، شبها را به پژوهش در مباحث علمى این اثر سپرى کرده و روزها را در جمع آورى اطلاعات آن پشت سر گذاشته است تا توانست اثرى ارائه کند که بهترین خدمت به زبان عربى و قرآن باشد و شاهراه تحقیقى دانشجویان ادبیات عربى و تفسیر ادبى باشد.
وى این کتاب را به سبک کلاسیک تدوین نمود تا استفاده از آن بسیار آسان و همگانى باشد.
در این اثر آنقدر پژوهشهاى نوین ارائه شده که با آثار مشابه آن در گذشته و حال قابل مقایسه نیست. در میان آثار قرآن پژوهان جاى چنین اثرى بسیار خالى بود و در واقع این اثر به منزله حلقه مفقود شده آثار قرآنى در تفسیر ادبى به حساب مى‏آید.
در شرح حال مولف نقل شده که وى همواره به مطالعه یا نوشتن مشغول بوده، از بهترین تفاسیر ادبى همچون« املاء ما من به الرحمن» ابو البقاء عکبرى، البحر المحیط ابو حیان اندلسى و کشاف زمخشرى کمال استفاده را برده و بر کلیه معجم‏هاى لغوى اطلاع کامل یافته از مهمترین کتابهاى نحوى استفاده کرده است و در واقع مناسب به بررسى دیدگاه بزرگان علم نحو همچون سیبویه، کسایى، ابن مالک و ابن هشام پرداخته است. همه منابع مذکور را با هم تطبیق نموده و مورد تحلیل قرار داده است. مدت شش سال پى در پى روزها و شبها تا طلوع فجر براى تدوین این اثر وقت صرف نمود و در پایان به آرزوى قلبى خود رسید و خدا او را توفیق تالیف ماندگارترین تفسیر ادبى عنایت فرمود.
انگیزه وى در این اثر ارائه پژوهش صرفى، نحوى و بلاغى صرف نبود بلکه هدف او ایجاد پل ارتباطى بین متن قرآن و تفسیر به واسطه ادبیات است و از عهده اینکار به خوبى برآمده است.
از شرح حال و زندگانى و شیوه علمى و مذهب رسمى مولف اطلاع دقیقى نداریم تنها وفات او را به سال 1985 میلادى یک ساعت قبل از تحویل دستنوشته‏هاى کتاب الجدول به انتشارات دار الرشید، ذکر کرده‏اند.
مولف در آغاز کتاب نام آن را« الجدول فى اعراب القرآن و صرفه» نهاده ولى ناشر در روى جلد عنوان« الجدول فى اعراب القرآن و صرفه و بیانه مع فوائد نحویه هامّه» را انتخاب نموده است. این اثر به الجدول شهرت پیدا کرده است.
الجدول جامعترین و کاملترین تفسیر ادبى به حساب مى‏آید. در این کتاب یکدوره تفسیر با اسلوب ادبى و بلاغى از آغاز تا انجام قرآن با پژوهشهاى دقیق ادبى ارائه گردیده است. مباحث آن از نظم و اسلوب ویژه‏اى برخوردار است. در این اثر توجه زیادى به وجوه و احتمالات ادبى شده ولى با اینحال تلاش مولف بر آن است که از میان احتمالات وجهى را ترجیح دهد که با اصل لغت و قواعد ادبى سازگار باشد.
وى در این کتاب قرائت حفص بن سلیمان از عاصم بن ابى نجود اسدى را انتخاب نموده تا خوانندگان به راحتى از آن استفاده نمایند و سرگردان نشوند زیرا این قرائت در میان مسلمانان از شهرت بسزایى برخوردار است. در این اثر هیچ کلمه‏اى( اسم، فعل و حرف) بدون اعراب نمى‏باشد و سعى شده از اصطلاحات جدید علمى و دانشگاهى ادبیات عرب استفاده شود تا مورد توجه تحصیل کردگان و فارغ التحصیلان دانشگاهى قرار گیرد.
*انگیزه تالیف ابتدا
وى در آغاز کتاب انگیزه خود را از تدوین این اثر چنین گزارش میدهد: وقتى تفسیر بحر محیط ابو حیان اندلسى را مورد بررسى قرار دادم متوجه شدم ابو حیان جدولى از اعراب قرآن ارائه داده ولى این جدول بسیار کوچک و مختصر است. به سایر تفاسیر ادبى همچون املاء ما من به الرحمن عکبرى و کشاف زمخشرى هم که مراجعه نموده وضعیت را همانگونه دیده و تغییر چشمگیرى مشاهده نکرده است به همین خاطر تصمیم مى‏گیرد جدولى از اعراب و بیان قرآن ارائه دهد که مفصل و گسترده باشد بطوریکه تمام مفردات و جملات و ترکیبات قرآن را شامل شود و همه را مورد پژوهش ادبى قرار دهد و از این لحاظ یک تفسیر ادبى جامع و کامل ترتیب دهد.
*ساختار تفسیر ابتدا
مطالب تفسیر به ترتیب قرآن است و از این جهت از تفاسیر ترتیبى به حساب مى‏آید. از سوره فاتحه شروع شده و به سوره ناس خاتمه مى‏یابد.
نخست آیه را مطرح مى‏کند و مباحث تفسیرى و ادبى را در چند عنوان ارائه مى‏کند در اولین عنوان به اعراب آیه مى‏پردازد و از نظر نحوى آن را تحلیل مى‏کند و اعراب کلمات و جملات را مشخص مى‏نماید در دومین عنوان به مباحث صرفى واژگان مى‏پردازد. مفردات را ریشه‏یابى مى‏کند و اشتقاق صرفى و تصریفات آن را گوشزد مى‏نماید. معانى لغوى مفردات در این بخش مورد بررسى قرار مى‏گیرد.
در سومین عنوان به مطالب بلاغى مى‏پردازد. در این بخش نکات فنى بلاغى را شرح میدهد. این بخش مشحون از نکات دقیق علم معانى، بیان و بدیع است در این قسمت قطره‏اى از دریاى فصاحت و بلاغت یگانه معجزه جاوید پیامبر خاتم( ص) قرآن مجید نمایان مى‏گردد و عطش سینه تفتیده تشنه کامان ماندگارترین اثر ادبى جهان هستى( قرآن) را سیراب مى‏نماید.
در آخرین عنوان به فوایدى که از آیه میتوان، برداشت نمود اشاره میشود. در این عنوان مباحث گوناگونى به عنوان فایده مطرح مى‏گردد که برخى از آنها بدین قرارند:
- مباحث علوم قرآنى مربوط به سوره‏ها و آیات‏
- اهداف و مقاصد سور
- فرهنگ لغوى واژه‏گان قرآنى‏
- استفاده تفسیرى از مطالب بلاغى و بیان ارتباط بین نکات ادبى، بلاغى با مباحث تفسیرى‏
- آراء و دیدگاههاى ادبى و بلاغى‏
*روش تفسیرى ابتدا
روش مفسر در تنظیم مباحث تفسیرى این اثر بدینگونه است که مطالب را بصورت تفکیک شده در چهار بخش تحت عنوان اعراب، صرف، بلاغت و فواید ارائه مى‏دهد و هر واژه را در اولین مورد استعمال آن در قرآن مورد بحث قرار مى‏دهد و هنگام تکرار آن از تکرار مکررات خوددارى مى‏کند تا خواننده را خسته نکند.
البته همانگونه که روشن است این روش موجب اشکالى مى‏شود و آن اینکه وقتى خواننده به واژه‏اى مراجعه کند که قبلا مورد بحث قرار گرفته و آدرس آنرا نیز نداند دچار سرگردانى و اتلاف وقت مى‏گردد. مولف براى رفع این کمبود جلد شانزدهم این تفسیر را تدارک دیده و آن را به فهرست کلید مباحث اختصاص داده در اینگونه موارد باید به جلد فهارس مراجعه کرد تا از فهرست کامل واژگان قرآن واژه مورد نظر را بدست آورد.
نکته دیگر اینکه مولف دیدگاههاى مختلف بزرگان علم ادبیات و بلاغت را مطرح مى‏کند و آنها را مورد نقد و بررسى قرار مى‏دهد و در پایان به داورى مى‏پردازد و قول برتر را برمى‏گزیند. به همین خاطر این اثر صرف جمع آورى مباحث ادبى و بلاغى از منابع نیست بلکه یک اثر تحقیقى است که در سرتاسر آن آثار اجتهاد و پژوهش مولف نمایان است.
در مواقعى که اعراب قرآن با قواعد ادبى ناسازگار است اصل را بر اعراب قرآن نهاده است. زیرا مبناى وى همچون دکتر صبحى صالح و دیگران، آن است که قرآن حاکم بر لغت و ادبیات عرب است نه بر عکس که البته این مبنا صحیح و درست است.
*مصادر تفسیر ابتدا
مصادر و مراجع تفسیر را شاید بتوان به چند دسته تقسیم نمود.
دسته اول مصادرى که مولف در متن تفسیر بدانها تصریح نموده است مانند کشاف زمخشرى الجدول / ج 1 / ص 63 و البحر المحیط ابو حیان اندلسى الجدول / ج 1 / ص 178 و 179
دسته دوم مآخذى که مولف از آنها استفاده کرده ولى نام آنها را ذکر نکرده و محقق کتاب خانم استاد لینه حمصى آنها را در پانوشت یادآورى کرده است این دسته نسبت به دسته اول بیشترند و برخى از آنها بدینقرارند:
- املاء ما منّ به الرحمن ابو البقاء عکبرى‏
- حاشیة الجمل على الجلالین‏
- انوار التنزیل بیضاوى‏
- النحو الوافى عباس حسن‏
- الفیه ابن مالک‏
- مغنى اللبیب ابن هشام‏
دسته سوم مآخذى است که مولف از آنها با اشاره و کنایه یاد کرده و خانم حمصى هم آنها را بازیابى نکرده است. مانند الجدول / ج 1 / ص 502
نسخه‏شناسى‏
اصل این کتاب توسط مولف مشتمل بر مباحث اعراب و صرفه بوده است کما اینکه مولف در آغاز کتاب نام آن را« الجدول فى اعراب القرآن و صرفه» نهاده است و با همین عنوان و محتوا دو بار چاپ میشود.
دکتر محمد حسن حمصى مدیر انتشارات دار الرشید به هیئت علمى آن موسسه پیشنهاد مى‏کند دو عنوان دیگر بر اصل کتاب بیفزایند تا کتاب از هر حیث کامل و جامع گردد فلذا مباحث بلاغى و فواید تفسیرى تحت عنوان بلاغت و فواید بر آن افزوده گردید. به همین خاطر در چاپ بعدى عنوان کتاب به« الجدول فى اعراب القرآن و صرفه و بیانه مع فوائد نحویه هامّه» تغییر کرد.
این اثر توسط استاد خانم لینه حمصى مورد بازبینى قرار گرفته و موارد غلط و لغزشهاى قلمى مولف اصلاح گردیده و تا جائیکه امکان داشته مصادر آن را در پانوشت متذکر شده که البته برخى از موارد متاسفانه مآخذیابى نشده است.
تعلیقه‏هاى مفیدى خانم حمصى بر آن نوشته که بر ویژگیهاى این نسخه مى‏افزاید. از ویژگیهاى دیگر این نسخه اختصاص جلد شانزدهم به فهرست مباحث تفسیرى در فوائد و مطالب بلاغى در بلاغت و پژوهشهاى صرفى در صرف است که استفاده از این کتاب بزرگ را آسان و هموار نموده است.
نسخه حاضر چاپ چهارم است که در سال 1418 هجرى برابر 1998 میلادى توسط دار الرشید دمشق و بیروت و موسسة الایمان بیروت چاپ گردیده است.
دکتر حمصى مدیر دار الرشید مقدمه‏اى بر آن نوشته و استاد نور الدین شمس پاشا تقریظى بر چاپ قبلى نوشته بود که در این چاپ آمده است. و استاد خانم لینه حمصى نیز روش مراجعه و تصحیح و بازخوانى متن را گزارش داده است.
این مجموعه در 31 جزء و 16 جلد ارائه شده است.

ایضا

abbas سه‌شنبه 5 مهر 1390 ساعت 08:10 ق.ظ

http://www.discoveringislam.org/dr_zaghloul_najjar.

آقای abbas. متاسفانه باز نشد.

فریبا حاجی زاده سه‌شنبه 5 مهر 1390 ساعت 10:29 ق.ظ http://www.monhaniezehn.blogfa.com/

استاد عزیزم
آنچه در پاسخ به خانم فرشته مرقوم فرموده اید قبلا توسط محمدرضا نامی به خودم منتقل شده است.
من ادعایی ندارم و چیزی را مصادره نکرده ام. سعی من در وبلاگم ترویج اندیشه و نگاهی است که از شما آموخته ام و بارها چه بطور عمومی و چه بطور خصوصی اقرار و اذعان کرده ام که آگاهی و خط فکری ام و اندیشمندی صحیح را مدیون شما هستم و شما تا آخر عمر استاد من هستید و می مانید.
من در طی این سالها هزاران صفحه از نوشته ها و آرا و نظراتتان را مطالعه کرده ام و امروز در موردی با حضرتعالی اختلاف نظر دارم و متاسفانه علیرغم میلم نمی توانم از این مسئله چشمپوشی کنم و بی تفاوت از کنارش بگذرم.

فریبا حاجی زاده سه‌شنبه 5 مهر 1390 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.monhaniezehn.blogfa.com/

فرشته خانوم افراد متعددی هستند که معمولا چیزی برای عرضه ندارند. تنها گاه به گاه برای طرح یک سری سئوالات بدیهی و یا قورت دادن لقمه جویده شده و یا برای ابراز تملق و چاپلوسی ظهور میکنند. اگر اختیار و اجازه داشتم از مدتها قبل پای این افراد را از این مکان می بریدم.

نصراصفهانی سه‌شنبه 5 مهر 1390 ساعت 11:12 ق.ظ

سلام .
خداوند به اموهمه انسانها رسیدگی می کند مختص به یهود ونصاری ندارد. حق وباطل مشخص درمورد انسانها تاحدود زیادی مشخص است وبدون تکلیف رها نشدیم .

«بین یهود به آن چه خداوند به تو دستور داده حکم و قضاوت کن و از خواسته های آنان پیروی مکن. از آن ها دوری بجوی، آن ها می خواهند تو را از پاره ای از دستورات خدا که بر تو نازل شده منحرف سازند. پس اگر باز گشتند و به تو ایمان نیاوردند، بدان که خداوند کیفر پاره ای از گناهانشان را به آنها می دهد، هر آینه بیشتر مردم، فاسق و گناه کارند.»مائده/49.



«وَ من یَتَّق اللّه َ یُکفِّر عنهُ سیّئاتهِ وَ یعظِم لهُ أَجرا»؛ و هر که از خدا بترسد، خدا گناهانش را بپوشاند و او را پاداش بزرگ عطا کند.طلاق / 5.

ذلک الکِتبُ لا ریبَ فیهِ هُدیً لِّلمُتَّقین این کتاب بی هیچ شک، راهنمای پرهیزکاران است بقره / 2.

مَن یتَّق اللّه َ یجعل لَّه مخرجا وَ یَرزُقهُ من حیثُ لا یحتسِب

هر کس خدا ترس شودخدا راه بیرون شدن را بر او می گشاید و از جایی که گمان نبرد، به او روزی عطا کند.

در مورد اسلام قران کریم می فرماید : " هر کس غیر از اسلام دینی بپذیرد هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و او در جهان دیگر از زیانکاران خواهد بود .

به طور مسلم یهود و مشرکامان را دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت... مائده/82.

وقتی که رسولی (محمد) از طرف خداوند برای آنها آمد و به چیزی که نزد آنهاست (تورات) تصدیق می کرد.

گروهی از صاحبان کتاب (یهود)، کتاب خدا (قرآن) را به پشت سر خود می انداختند و عمل به آنها نکردند، مثل آنکه آنها اصلاً نمی دانستند.بقره/101

علیرضاـ1 سه‌شنبه 5 مهر 1390 ساعت 12:11 ب.ظ

سلام و عرض ادب به استاد عزیز و دوستان
در مورد پاسخی که به اقای منصور فرموده بوده اید که
نبودن متن عربی متعلق به قرون مقدم بر اسلام و نزول قرآن است و کلیدی نداریم که تردیدهای معنا گذاری موجود بر لغات قرآن را از طریق مقایسه با متن همسن و همسان بگشاییم
ایا ما با یک بن بست مواجه هستیم و یا هنوز روزنهای امید در این مورد وجود دارد .
2در باب ترجمه دقیق زبان عرب هم قرن با قران ایا کلماتی هست که ترجمه دقیق معادل ان کلمه در زبان فارسی وجود نداشته ؟ چاره چیست .
قبلا از زحمات شما کمال تشکر را دارم.

آقای علی رضا ۱. به پاسخ کامنت آقای منصور رجوع کنید.

ساسان سه‌شنبه 5 مهر 1390 ساعت 01:55 ب.ظ http://nejadarya.blogfa.com

بنده بسیار زیاد فراوان حیرت میدارم که چرا بعضی از آریاییان متوجه نمیگردن که از نژاد نیکوی آریایی میباشند و به همین دلیل میباشد که هر چقدرهم از پورپیران پیروی بگردانند، بالاخره با وی مخالف میگردن چونکه این نژاد نیکو در درون آنها حضور میدارد و به آنها هشدارهای نیکو می دهد تا از خواب غفلت بیدار بگردن. یک نمونه نیکوی آین افراد استاد اتفاقی ببودن که بنده هر چی به ایشان تذکر میدادم که از نزاد نیکوی آریایی میباشند ، ایشان باور نمیداشتند تا اینکه بالاخره به اصل نیکوی خویشتن پی ببردن و از پورپیران روی بر تافتندی. الان هم از استاد منصوری دعوت میگردانم تا به اصل نیکوی آریایی خویشتن بازگشت نمایند تا دیرتر نگشته می باشد.

مجمد اوجال چهارشنبه 6 مهر 1390 ساعت 04:44 ق.ظ http://salijoon.info/mail/900601/oldiran10/17.jpg

عکسی بسیار قدیمی از "منار جنبان" روستای! اصفهان :

آقای اوجال. منبع و محل برداشت این عکس در کجاست؟

amir چهارشنبه 6 مهر 1390 ساعت 05:25 ق.ظ

خدا آخر و عاقبت همه ما رو ختم به خیر کند. ترسم از آن روزی است که در حضور نامحرم کار بعضی ها در اینجا به گیس و گیس کشی برسه!

کافی است که مصداق و معنای آیات انتهایی سوره مبارکه فرقان در توصیف بندگان خدا بدانیم:

وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿۶۳﴾

و بندگان خداى رحمان کسانى‏اند که روى زمین به نرمى گام برمى‏دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مى‏دهند (۶۳)


وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا ﴿۷۲﴾

و کسانى‏اند که گواهى دروغ نمى‏دهند و چون بر سخن لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏گذرند (۷۲)

أُوْلَئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَسَلَامًا ﴿۷۵﴾

اینانند که به پاس آنکه صبر کردند غرفه[هاى بهشت را] پاداش خواهند یافت و در آنجا با سلام و درود مواجه خواهند شد (۷۵)

اخراجی از حزب کادیما چهارشنبه 6 مهر 1390 ساعت 10:55 ق.ظ

آقای پورپیرار سلام/
این اظهارنظرهای عارف محب الله که بیشتر توهم بنظر میرسن نشون میده این یهودیهای وطنی چقده در برابر شما و نوشته هاتون درمانده و بیدفاع هستن..
من تا حالا حتی تو اروپا هم یهودی مستاصل و گیج و منگ ندیده بودم و حاضر جوابی و سخنوری اینها زبانزد خاص و عام است .
بازم تبریک/

مجمد اوجال چهارشنبه 6 مهر 1390 ساعت 03:27 ب.ظ http://www.masoudpc.blogfa.com/cat-160.aspx

با سلام

استاد، آن عکس مربوط به منار جنبان در میان عکسهای موجود در آدرس زیر بود، اما منبع اصلی آن را نمی دانم.

اقای اوجال. آن عکس نمی تواند فقط همان یکی باشد. هر عکسی از اصفهان همزمان با آن عکس به شناسایی اصفهان 120 سال پیش کمک می کند.

ما قال چهارشنبه 6 مهر 1390 ساعت 04:44 ب.ظ

سلام استاد گرامی خسته نباشید ، با اجازه ار محضر شما چند کلامی برای بیان داشتم و البته لحن تندم را می بخشید .


"استاد بزرگوارم، گستاخی مرا ببخشید و بگذارید بحساب همان روح بنیان اندیشی که خود در وجود من دمیده اید، من زندگی خود را مدیون شما هستم ."

جناب منصور ، از محضر خدای یکتا شرم کنید که نفس نفس هایتان را مدیون او هستید نه استاد پورپیرار !

واقعا برخی از رفتارها و گفتارهای دوستان بنیان اندیش پس از اینهمه نگاه بنیان اندیشانه به قرآن که حقا توسط استاد ترویج شده (منظورم ترویج بنیان اندیشی در قرآن است نه ترویج گفتار مشرکانه!) باعث حیرت فراوان و غیر قابل توجیه است . سخنانی بسیار سخیف تر از این را آقای غفوری بارها بیان کرده که امیدوارم اندکی از سکوی احساسات پایین امده و منطقی تر به قضایا نگاه کند و مسیر انحرافی خود را به سوی قرآن باز گرداند . البته بنیان اندیشی قدردان زحمات آقای غفوری هست و خواهد بود ولی دلیل نمی شود در برابر انحرافات آشکار و رفتارهای خارج از ضابطه قرآنی سکوت کرد و بر خلاف قرآن فضای رفیق بازی ایجاد کرد . این تشر ها و تذکر ها هم کاملا برادرانه بود .

شخصا قبول دارم استاد یک مغز متفکر به تمام معنا و استثنائی است . خواستم بگویم مثل پورپیرار در تمام جهان و بین 7 میلیارد انسان جور وا جور تنها به اندازه انگشتان دو دست مانند پورپیرار وجود دارند و نفس می کشند ولی دیدم این نظر غیر حقیقی و غیر منطقی است و باید اعتراف کرد آقای پورپیرار از نظر "مختصات فکری" و قوه "استدلال" در جهان نظیر ندارند و استثنا هستند ، اینرا شواهد و آثار مکتوب ایشان می گوید نه گفته های احساسی بدون مدرک ، چه کسی تا کنون حقایق تاریخی را از ایران تا ترکیه و اندونزی و اسپانیا و هند و ... مورد تحقیق جدی قرار داده و هزاران جلد کتاب جعلی را بی اثر ساخته ، قوم مغول و هون و عرب و ترک را از اتهام غیر واقعی وحشیگریهای بنیان برافکن تاریخی تبرئه کرده ، امپراطوریهای عظیم ولی پوشالین هخامنشیان و ساسانیان و اشکانیان را به زباله دانی تاریخ فرستاده و حقیقت دیوار دروغین چین را عیان کرده و کارکرد اصلی این اثر را مشخص کرده ؟ یا محل وقوع طوفان نوح را عیان کرده و .... ؟ ولی تمام اینها دلیل نمی شود رفتارها و ستایش های مشرکانه از خود صادر کنیم .

از دوستانی قدیمی هم شکایت دارم که با ژستی حق به جانب و مرید وار وانمود می کنند که به مغز تمام گفته ها و مدخل های استاد تسلط دارند و سوال کننده را با تشر و تمسخر تحقیر می کنند . این که کسی مانند خانم حاجی زاده در کمال بی ادعایی و خلوص سوالات ذهنش را با وجود اشراف به جو حاکم بر قسمت نظرات و با وجود آگاهی کامل از وجود زبان هایی طعنه زن و نیش دار بیان می کند قابل ستایش است ، در برابر کسانی که کسر شان می دانند جهالت و مجهولات ذهنی خود را بیان کنند.

به نظرم استاد باید بیشتر قدر شاگردانی چون خانم حاجی زاده و آقای طالب حقیقت و منصور و ... را که همیشه صادقانه رفتار می کنند را بداند و بساط مرید بازان را که جو بنیان اندیشی را مسموم کرده اند تا حدی که آدم رغبت به حضور در قسمت نظرات را ندارد را بر چیند و این فضا را کمی خوشایند تر و تمیزتر کند.

آقای ما قال. عفریت هایی چند سر از همه سو برای بستن این وبلاگ و چهار شقه کردن وارد شوندگان و نظر پردازان و بنیان اندیشان این وبلاگ خنجر تیز می کنند. آن چند ابراز احساسات کاملا واقعی است و اگر شخصا مستند تختگاه هیچ کس را می دیدم به آسانی علائق دیگرم را کنار می گذاردم و دنبال کسب افتخار همراهی با استاد غفوری نازنین می شدم. به گمان من چنین مواعظی که به بهانه گیری می ماند، در گردابی که یهودیان از خیانت و دزدی و اتهام های رنگارنگ گرد این وبلاگ چیده اند، این گونه اظهار شادمانی و صرف احساسات کنترل نشده حقا که هیچ است. موفق باشید.

Asiltash tabrizli چهارشنبه 6 مهر 1390 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.facebook.com/groups/bonyanandish

با سلام بر استاد گرامی ، استاد برای تمامی مطالب روشنگر ، بنیانی شما ممنون ، با آرزوی کسب درجات اعلی نزد پروردگار که از هر درجه ای برتر است

نتاب چهارشنبه 6 مهر 1390 ساعت 07:54 ب.ظ

سلام استاد عزیز
بە دو تا عکس تخت جمشید در این سایت برخوردم:

http://runykey.blogfa.com/89114.aspx در یکی از انھا بنایی شبیە تخت جمشید با مصالح امروزی ساختە شدە است.

آقای تبریزی. آن بنای نوساز و سوله مانند را حالا موزه تخت جمشید می گویند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد